فرار از خودنمایی
۱۴۰۰/۱۰/۰۵
احمدحسين شريفي
توسل به اهلبیت(علیهمالسلام)
توجه و توسل عمیق و با جان آمیخته او به اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام از برجستگيهاي سبک زندگي آيتالله مصباح بود. هيچ سخنراني رسمي و غيررسمي خود را جز با دعاي فرج آغاز نميکرد، حتی در مناظره با مارکسیستهایی چون احسان طبری و فرخ نگهدار نیز سخن خود را با دعا برای سلامت امام زمان علیهالسلام و تعجیل در فرج آن حضرت شروع میکرد. بسيار ملتزم بود که خود و اطرافيان و مخاطبانش را به حضور و نظارت دائمي امام زمان عجلالله فرجهالشریف توجه دهد. قرائت زیارت آلیاسین کبیر و نماز حضرت حجت عجلالله فرجهالشریف پس از غسل روز جمعه از برنامههای مستمر ایشان بود. شیرینترین، آسانترین و مفیدترین کار را توجه به آن حضرت میدانست. در بسیاری از اوقات میشد حالت خضوع و توجه به حضرت و احساس حضور را در ایشان مشاهده کرد.
حتي در وصیتنامه تربیتیای که خطاب به فرزندشان حجتالاسلام دکتر علی مصباح نوشتهاند، بر عزاداري
امام حسين علیهالسلام و زنده نگهداشتن نام و ياد
امام زمان عجلالله فرجهالشریف تأکيد کردهاند:
و اوصیه بالتهجد و قراءهًْ القرآن و التوسّل باولیائه الکرام لا سیما اباعبدالله الحسین(ع) و بقیّهًْالله فی ارضه(عج)؛
فرزندم را به تهجد و قرائت قرآن و توسل به اولیای کرام به ویژه اباعبدالله الحسین علیهالسلام و بقیهًْالله
فی ارضه عجلالله فرجهالشریف توصیه میکنم.
به صورت منظم و هفتگي و با حال معنوی ویژهای به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام ميشتافت. شاگردان خود را نیز به مناسبتهای مختلف نسبت به زیارت حضرت معصومه سلامالله علیها توجه میداد. درباره عظمت و جایگاه بلند حضرت معصومه سلامالله علیها
میفرمود:
تصور نکنیم که حضرت معصومه (علیهاالسلام) امامزادهای عادی هستند که زیارتشان ثوابی دارد؛ آیتالله بهجت با آن جایگاه علمی و موقعیت معنوی، هر روز سر و صورت و چشمانشان را به خاک کفش زوار حضرت معصومه صلواتاللهعلیها متبرک میکردند؛ یعنی نهفقط حضرت معصومه و بارگاه ایشان، بلکه خاک کفش زائر آن حضرت نیز مایه تبرک است و اثر دارد.1
نسبت به زيارت امام رضا علیهالسلام نیز التزام و اهتمامی جدي داشت. وقتي در مشهد بود روزانه دو نوبت و هر نوبت حدود يک ساعت و 45 دقيقه زيارت ايشان طول ميکشيد. غالباً در زيارت ائمه اطهار علیهمالسلام «جامعه کبيره» ميخواند. آن هم با تأمل و تفکر در تکتک کلمات و جملات اين زيارتنامه عميق. گاه شاهد بوديم که در يک ساعت و نيمي که زيارت جامعه کبيره را در دست داشت و در کنار ضريح امام رضا علیهالسلام مينشست، فقط بر يک صفحه آن متمرکز ميشد. او حرم امام رضا علیهالسلام را یکی از شاخصترین و معنویترین مکانهای عالم میدانست؛ مکانی که جایگاه فرشتگان الهی است، جایی که اهل معرفت و معنا، ملائکه مقرب خداوند را مشاهده میکنند و مقامی که تجلیگاه نور خداوند است.
پرهيز از تظاهر
از سجاياي اخلاقي آيتالله مصباح که هر کس با معاشرتی اندک و کوتاهمدت، متوجه آن میشد، پرهیز از خودنمايي و تظاهر بود. به تعبير مرحوم سیدهادی خسروشاهي در مقدمه کتاب انتقام، «ايشان در هيچ زمينهاي (زمينههاي علمي، فلسفي، سياسي و...) مايل نبود «خودي» نشان بدهد.»
مهمترین شگرد رفتاري ايشان «کار براي خدا»، «در راه خدا» و «بر اساس تکاليف الهي» بود. بنده به خاطر ندارم علامه مصباح در مباحث علمي يا مديريتي و يا فرهنگي و اجتماعي تعبير «من» را به کار گرفته باشد. يعني مثلاً بگويد «نظر من اين است» يا «من اين کار را کردم» يا «من کسيام که در مقابل انحرافات ايستادم» يا «من کسيام که در راه انقلاب هر تهمت و افترايي را تحمل کردم»... او خود را شکسته بود و اين «خود ندیدن» را بازی نمیکرد؛ یعنی اهل نمایش و تصنع نبود؛ باور قلبي آن روح بزرگ بود.
برخوردي که ايشان با شهيد سليماني و متقابلاً شهيد سليماني با ايشان داشت (بوسيدن پيشاني يکديگر) کمنظير بود، اما آيتالله مصباح هرگز نخواست از شهرت و نام آن مرد بزرگ و از محبوبيت آن سردار رشيد اسلام، براي خودش قبايي بدوزد. تا پيش از رحلت ايشان، حتي برخي از صميميترين شاگردان علامه نميدانستند که ايشان ارتباطات صميمانه و تنگاتنگي با شهيد سليماني و نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشتهاند.
در جلسات عمومي و مهم که خبرنگاران و ارباب جرايد حضور داشتند، وقتي به هر دليلي مجبور ميشد در جايگاهي بنشيند که در دید دوربينها و در عدسی عکاسان است، سعي ميکرد جوري بنشيند که رنگ خودنمايي نداشته باشد.
نردبان خلق اين ما و مني است
عاقبت زين نردبان افتادني است
هر که بالاتر رود ابلهتر است
کاستخوان او بتر خواهد شکست
اين فروع است و اصولش آن بود
کاين ترفع شرکت يزدان بود
پانوشت:
1- ۷۰۰۳/https://mesbahyazdi.ir/node