به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 7,055
بازدید دیروز: 19,824
بازدید هفته: 31,533
بازدید ماه: 31,533
بازدید کل: 25,018,672
افراد آنلاین: 18
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
دوشنبه ، ۰۳ دی ۱٤۰۳
Monday , 23 December 2024
الاثنين ، ۲۱ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۸۳۷ - نقش شناخت و محبت به اهل‌بیت(ع) در گرایش ایرانیان به تشیع-بخش آخر ۱۴۰۰/۱۱/۰۹
نقش شناخت و محبت به اهل‌بیت(ع) در گرایش ایرانیان به تشیع-بخش آخر
 
عوامل ایجاد و تقویت محبت ایرانیان به اهل‌بیت(ع)
 
۱۴۰۰/۱۱/۰۹

نجات از گمراهی رهین دوستی اهل‌بیت(ع) است/ ناصبی؛ دورترین شخص از رحمت الهی

محمدعلی یوسفیان
در نخستین بخش از مقاله حاضر به نشانه‌های وجود محبت به اهل‌بیت(ع) در میان ایرانیان‌ اشاره شد. در بخش دوم و آخر به عوامل ایجاد یا تقویت این محبت که منجر به گسترش تشیع در ایران شد پرداخته‌ایم.
* * *
عوامل ایجاد یا تقویت‌کننده محبت به اهل‌بیت(ع) را در چهار گروه اصلی می‌توان دسته­‌بندی کرد که به شرح آن خواهیم پرداخت. این عوامل، محبت به اهل­ بیت­(ع) را در بین مردم ایجاد یا تقویت کرده و هر یک از آن، سهمی در گرایش به سوی تشیع ایفا نموده است.
آشنایی ایرانیان با اهل‌بیت(ع)
ایرانیان پس از گرایش به اسلام، با اهل‌بیت(ع) آشنا شدند که این آشنایی بذر محبت به آنان را در بین ایرانیان گستراند.
از جمله قدم‌های مهم در رواج تشیع در ایران، نقل فضایل اهل‌بیت(ع) از زبان محدثان شیعه و سنی بود. به‌ویژه پس از حاکمیت امویان و در نتیجه حذف فشار بر محدثان در جهت‌ترویج فضایل امویان و احادیث باطل، همچنین برداشته شدن منع نقل روایاتی که در فضایل اهل‌بیت بود، بتدریج زمینه آشنایی مردم با مکتب اهل‌بیت(ع) فراهم شد. کسانی از میان محدثان اهل سنت از علاقه‌مندان به آل‌محمد(ع) روایاتی در این باب نقل کرده‌­اند. حتی این افراد از طرف متعصبان، متهم به تشیع می‌شدند، گرچه به معنای شیعه مصطلح نبوده‌­اند. به علاوه محدثان شیعه هم در نشر احادیث فضایل فعال شدند.(22)
طبیعی است که ذکر فضایل این خاندان، موجب ایجاد «محبوبیت» در بین مردم می‌شد ضمن اینکه توجه به قرآن و آیاتی چون «آیه تطهیر(23)»، «آیه ذی‌القربی(24)»، «آیه ولایت(25)» و آیات دیگر خود موجب جلب توجه مسلمانان به خاندان رسالت می­‌شد. البته هر چقدر هم دشمنان تلاش می‌کردند اما حجم زیاد روایات فضایل امیرالمومنین(ع) و اهل‌بیت(ع) را نمی­‌شد پنهان و کتمان کرد. آشنایی ایرانیان با این روایات و به تبع آن آشنایی با اهل‌بیت(ع)، خود ایجاد‌کننده محبت قلبی به آنان بود.(26)
برخی از ایرانیان نیز محبت اهل‌بیت(ع) و مهربانی و اخلاق‌شان را کاملاً درک کرده بودند. نخستین بذرهای محبت به اهل‌بیت(ع) در بین ایرانیان، در میان موالی(ایرانیان مسلمان شده) شکل گرفت.
امام علی(ع) چه در دوره حکومت و چه قبل از آن، با موالی مراودت مهربانانه داشت.
مغیره در مقام مقایسه بین امام علی(ع) و عمر، تمایل و مهربانی امام علی(ع) نسبت به موالی را یکی از وجوه تمایز آنان می‌دانست.(27) در دوران امویان که رفتارهای غیراسلامی و انسانی نسبت به ایرانیان
روا داشته می‌شد، دو گروهِ مورد ظلم امویان؛ یعنی علویان و موالی بیشتر به هم نزدیک می‌شدند. این دو گروه مورد تبعیض ناروای امویان، از بسیاری از حقوق اجتماعی خود محروم شده بودند.(28)
شهید مطهری نیز با بیان نمونه‌هایی از تبعیض امویان نسبت به ایرانیان و در مقابل حمایت ائمه اطهار ازآنان، این عامل را موجب طرفداری ایرانیان از خاندان رسالت می‌دانند.(29)
از جمله عوامل آشنایی ایرانیان با شیعه، مهاجرت شیعیان به سرزمین ایران بود. شدت این مهاجرت به حدی بود که حتی شهر اصفهان- که در سنی‌گری افراطی بود- نیز پذیرای شیعیان بود. ابن کربلایی نقل می‌کند که ابواسحاق ابراهیم(متوفی283 ه.ق) مولف کتاب «الغارات و کتاب المعرفه در مناقب ائمه»،
امامی مذهب بود و علمای کوفه از انتشار کتابش جلوگیری کردند و او درصدد جست‌وجوی محلی برآمد تا آزادی بیشتری داشته باشد و به او اصفهان پیشنهاد شد که به آنجا رفت.(30)
البته نوع دیگری از مهاجرت نیز وجود داشت که برای ‌ترویج و دفاع شیعه انجام می­‌شده است. عمادالدین طبری پیش از سال 672 در قم اقامت داشته و پس از آن در اصفهان می‌­زیسته است. گفته شده که وی به دعوت محمد جوینی برای بحث با سنیان به اصفهان آمده است.(31)
حضور امام رضا(ع) در قرن سوم در ایران تأثیر بسزایی در آشنایی ایرانیان با اهل‌بیت(ع) و افزایش محبت نسبت به آنان ایفا کرد. حضور حضرت و بیان معارف و سیره رفتاری ایشان موجب جلب توجه بسیاری از ایرانیان شد و البته به تبع این سفر مهم و تاریخی، بسیاری از بزرگان تشیع به ایران سفر یا مهاجرت کرده و موجب تقویت نگاه شیعی شدند.
جرجی زیدان در کتاب تاریخ تمدن اسلامی می‌نویسد:
حتی میزان دوستی ایرانیان به اهل‌بیت بدانجا رسید که مامون‌ ترسید اگر بخواهد از بیعت برای امام رضا(ع) به ولیعهدی عدول کند، او را بکشند.(32)
امام رضا(ع) در سفر تاریخی خود به ایران، چنین تأثیر عمیقی برجای نهادند:
- بنیان بنای امت و ولایت اهل‌بیت نبی اکرم(ص) را در ایران، بیش از پیش استوار ساختند؛
- زمینه‌های شکل‌گیری کانون‌های بزرگ علمی و معرفتی فراهم آمدند؛ کانون‌هایی که ابتدا در طوس و سپس در قم و با مهاجرت علویان در سایر بلاد شکل گرفتند؛
- سیره و روش اهل‌بیت(ع) را به نحو شایسته از طریق‌تربیت نخبگان کاملاً جاری و منتشر ساختند؛
- ایران را مبدل به شیعه خانه اهل‌بیت(ع) و ایرانیان را به‌عنوان مدافعان و حامیان اهل‌بیت(ع) ساختند؛
- نظام اعتقادی مبتنی بر شاکله ‌ترسیم‌شده از سوی وحی و کلام پیامبر اکرم(ص) را تصحیح و بازسازی کردند.(33)
از دیگر عوامل آشنایی ایرانیان با اهل‌بیت(ع)، ایجاد پایگاه‌های شیعی در برخی شهرهای ایران بود. قم، ری، کاشان، آوه و... از جمله این شهرهاست.
از زمانی که علمای اهل سنت نیز به شرح حال نویسی امامان پرداختند، شناخت ایرانیان نسبت به اهل‌بیت(ع) بیشتر شد. این گرایش در قرون هشتم تا دهم کاملاً دیده می‌شود.
حمدالله مستوفی در «تاریخ گزیده» خود، شرح حال خلفا را با امامان یک جا فراهم آورده است. خواجه محمد پارسا(م822) رهبر صوفیان نقشبندی در کتاب «فصل الخطاب»، شرح حال امامان را مفصل آورده است. محیی لاری در نیمه نخست قرن دهم، شرح حال هر دو گروه را در کتاب فتوح‌الحرمین خود آورده است. درویش حسین کربلایی نیز همین کار را در کتاب «روضات‌الجنان و جنات‌الجنان» انجام داده است. فضل بن روزبهان خنجی(م927) عالم سنی معروف اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم، در کتاب «وسیله الخادم الی المخدوم»، شرح حال چهارده معصوم(ع) را آورده است.(34)
سلمان فارسی از بزرگان اسلام و تشیع از جمله کسانی بود که در آشنایی ایرانیان با اهل­‌بیت(ع) نقشی اساسی داشت.
نکته دیگری که می‌توان در آشنایی ایرانیان مسلمان با اهل‌بیت(ع) بیان کرد؛ وجود سادات سنی مذهب بود. عبدالجلیل صاحب کتاب نقض که مهم‌ترین منبع در تبیین جغرافیای دینی ایران در قرن پنجم و ششم است، فهرستی از سادات را در شهرهای مختلف که بعضا سنی هستند ارائه می­دهد. سادات به‌طور عموم شیعه‌اند. حتی اگر شیعه نباشند، بیشتر آنها علائق شیعی سختی دارند.(35)
سبک زندگی و رفتار شیعیان و سادات
آداب زندگی و زیست فردی و اجتماعی شیعیان، از عوامل مهم آشنایی مردم و افزایش محبت به آنان بوده است. مردمداری، سلوک زاهدانه، دستگیری از دیگران و... قلوب مردم را جذب می‌نماید. این بخش، با چند محور تبیین خواهد شد.
عدالت­‌خواهی و حق­‌طلبی از شیعه چهره­ زیبایی ساخته بود که مظلومین را به خود جذب می­‌نمود. شهید مطهری تأثیر حساسیت خاندان رسالت به تحقق عدل و عدالت را در جذب ایرانیان به تشیع، این‌گونه بیان می‌کند:
آن چیزی که بیش از هر چیز دیگری روح تشنه ایرانی را به سوی اسلام می‌کشید، عدل و مساوات اسلامی بود. ایرانی قرن‌ها از این نظر محرومیت کشیده بود و انتظار چنین چیزی را داشت. ایرانیان می­‌دیدند دسته‌ای که بدون هیچ‌گونه تعصبی عدل و مساوات اسلامی را اجرا می‌­کنند و نسبت به آنها بی‌­نهایت حساسیت دارند، خاندان رسالتند. خاندان رسالت، پناهگاه عدل اسلامی، مخصوصاًً از نظر مسلمانان غیرعرب بودند.(36)
ایرانیان مصادیق حقیقی حس کمال‌خواهی و صداقت جویی خود را که پیش از آن در تفکر شاهی و موبدی پاسخی صحیح نیافته بودند در خاندان رسالت پیدا کردند. وان فلوتن معتقد است:
یکی از موجبات گرایش خراسانیان و دیگر ایرانیان به علویان آن بود که جز در زمان حکومت امام علی(ع) هیچ‌گاه رفتار شایسته‌ای با آنان نشده بود و روی عدالتی ندیده بودند.(37)
این توجه تشیع به عدل و مساوات، مقبول عموم مردم ایران بود و موجب شد تا بسیاری از مردم «طبقات متوسط»، به تشیع گرایش یابند.
شهید مطهری با بیان نمونه‌­هایی از تبعیض‌های امویان نسبت به ایرانیان، و بیان شواهد متعددی از مخالفت ائمه با سیاست تبعیض عرب و غیرعرب نتیجه می­‌گیرند:
از این نوع جریان­‌ها که نشان می‌­دهد سیاست تبعیض و تفاوت میان عرب و غیر­عرب در جهان اسلام اجرا می­‌شد و ائمه اطهار عموما با این سیاست مخالفت می­‌کرده‌­اند، در تاریخ اسلام زیاد دیده می‌­شود. همین به تنهایی کافی بوده که ایرانیان که از طرفی به روح و حقیقت اسلام بیش از دیگران توجه داشته­‌اند و از طرف دیگر بیش از هر قوم دیگر از این تبعیضات زیان می‌دیده‌اند، طرفدار خاندان رسالت بشوند.(38)
اخلاق اسلامی که به‌ویژه در اهل‌بیت(ع) و خاندان پیامبر اکرم(ص) تجلی تمام و کمال یافته بود یکی از مهم‌ترین عوامل جلب توجه مردم به دین اسلام و گرایش داوطلبانه و قلبی ایشان به این مکتب بود.
علویان در زندگی خود انسان‌­های پرهیزکاری بودند و به همین دلیل مردم به آنها احترام می‌گذاشتند و مورد استقبال قرار می‌­گرفتند. ابن اسفندیار می‌­نویسد:
به هر وقت ساداتی که به نواحی ایشان نشسته بودند و زهد و علم و ورع ایشان را اعتقاد کردند و گفتند آنچه سیرت مسلمانی است با سادات است.(39)
قطعا بخش مهمی از نفوذ علویان معلول سجایای اخلاقی آنان بود که با عشق و علاقه طبیعی مردم به خاندان پیامبر(ص)‌ ترکیب می‌شد. این عشق و علاقه به حدی بود که اگر حتی در مناطق سنی نشین یک علوی پرهیزگار درمی­‌گذشت یا به شهادت می‌­رسید، برای وی بقعه می­‌ساختند و مزارش محل زیارت می‌شد و به این ‌ترتیب بذر تشیع و حب اهل‌بیت(ع) در این نقاط کاشته می‌شد.(40) در بسیاری از مناطق اعتبار سادات در نظر مردم سنی، چندان تفاوتی با نگاه شیعه به آنان نداشته است. دلیل این امر نیز روش سادات در زندگی دینی و سلوک اخلاقی و منش اجتماعی آنهاست.
وجود خاندان‌های اصیل شیعی در شهرهایی چون قم و ری نیز از عوامل آشنایی مردم با اهل‌بیت(ع) و گرایش به آنان بوده است. به‌عنوان مثال؛ بخش زیادی از تشیع مردم ری به‌وجود خاندان اصیل شیعی که نسل اندرنسل از عالمان بوده‌اند، وابسته است. از پایدارترین این خاندان‌های شیعی که ابتدا در قم و پس از آن در ری می­‌زیسته­‌اند خاندان بابویه است.(41)
شیعیان به‌ویژه سادات به دلیل انتساب به اهل‌بیت(ع) همواره مورد احترام بودند. این احترام طبیعی از سویی و ماهیت ضدظلم و عدالت‌خواهانه شیعه از سوی دیگر و همچنین تجربه قیام‌های شیعیان موجب می­‌شد تا مردم در برابر ستم خلفا و امیران آنها، به علویان به چشم پناهگاه در سختی‌ها و مشکلات ببینند و پیوسته چشم امید بر اقدامات شیعیان برای رسیدن به آزادی و امنیت داشته باشند.
یوسف بن یعقوب در قرن سوم برای اینکه معتضد را از ایجاد فضای آزاد، به سبب شورش و جسارت احتمالی علویان منصرف سازد، می‌گوید:
بسیاری از مردم به علت خویشاوندی پیغمبر و مأثر ایشان، به آنان می­‌گروند.(42)
در ذیل این بحث می­توان به آیین فتوت و جوانمردی‌ اشاره کرد که در شیعه یک هنجار و حتی به‌عنوان یک نهاد اجتماعی تبدیل شد. فتوت و جوانمردی در تاریخ ایران بیشتر منشأ مذهبی داشت.
نقش علما و حاکمان شیعی
نقش علمای شیعه و همچنین سلسله‌ها و حاکمان شیعی در گسترش فرهنگ محبت به اهل‌بیت(ع)، برجسته بوده است. برخوردهای بدون تعصب برخی بزرگان شیعه با اهل سنت در برقراری تفاهم بین شیعه و سنی و ایجاد محبت متقابل موثر بوده است. تسامح خواسته یا ناخواسته شیعیان به‌ویژه بزرگان و علمای شیعه در برابر اهل سنت، در دوره‌های مختلف تاریخی، هم از شدت فشار بر شیعیان کاسته است و هم موجب نزدیک شدن شیعیان و سنیان شده است. این همزیستی مسالمت‌آمیز و بردباری مذهبی زمینه‌­های تقابل فرهنگی بین معتقدان این دو مذهب را فراهم کرده است. بدیهی است در فضایی که مسائل اختلافی سایه نیفکنده باشد، دوستی و احترام هم بیشتر می­‌شود.
به‌عنوان نمونه عبدالجلیل از خواجه فقیه عبدالرحمن نیشابوری نام می‌­برد که وی نزد برخی حاکمان سنی، احترام و جاذبه داشته است(43). همچنین از ازدواج بین سران شیعه و حکومت به‌عنوان عامل ارتباط بین شیعه و سنی می‌توان نام برد؛ ازدواج فرزند سیدمرتضی قمی با دختر نظام‌الملک از این دست اقدامات است(44).صاحب نقض، از مجدالملک - از وزرای شیعی عهد سلجوقی- نیز نام می‌برد که برخوردهای کرامت‌آمیزی با اهل سنت داشته است.
تأکید بر تولی به جای تمسک بر تبری نیز از عوامل مهم گرایش به تشیع بوده است.بسیاری از شیعیان در مناطقی که غلبه با تسنن بود، عقیده خود را بیشتر در حب اهل‌بیت(ع) نشان می­‌دادند. یعنی بیشتر به تولّی تأکید داشتند تا تبری؛ مانند صاحب بن عباد که از برترین وزرای ایرانی است و از چهره‌های برجسته شیعی- معتزلی قرن چهارم است. عباد به سبب داشتن دانش و ادب والا شهرت خاصی یافته و همین امر سبب شده تا در همان دوره کسانی به مذهب وی درآیند.(45) او حتی زمانی که در اصفهان بود و تسننی قوی در آن­جا حاکم بود برای ارائه عقائدش تلاش می‌­کرد و‌اشعار زیادی در حب اهل‌بیت(ع) سروده است. وی در شعری می­‌گوید:
آنان مرا به‌خاطر حبّ شما، رافضی می‌خوانند. اما شدت فریادشان مرا از دوستی شما بازنداشت.(46)
از دیگر عوامل موثر در ایجاد یا تقویت محبت به اهل‌بیت(ع) برخوردهای کرامت‌آمیز علما و حاکمان شیعی با اهل سنت بود. سیروس ایزدی می‌­نویسد:
پیگرد خونین سنیان اغلب منقول از خود آنان است تا از کشتار فجیع شیعیان در حکومت­‌های شیبانی و عثمانی و عباسی و اموی به‌عنوان کاری نه چندان در خور سرزنش یاد کنند. سلطان سلیم، خلیفه­ عثمانی تنها در یک روز چهل هزار شیعه­‌ ترک تبعه­ خود را به تلافی رسمیت شیعه در ایران گردن زد؛ در حالی ­که وجود بیش از چند میلیون بلوچ، ‌ترکمن، کرد و بسیاری از اهالی جنوب و شمال کشور که سنی مذهب هستند، دلیل روشنی بر عدم تصفیه خونی مذهبی مورد ادعای برخی از مورخان سنی ایرانی و هم‌مذهبان بیگانه­ آنهاست.(47)
در قرون هفتم و هشتم، تشیع نفوذ قابل توجهی بر افکار عالمان اهل سنت داشت و رفت و آمد میان عالمان شیعه و سنی، به‌ویژه ادبا فراوان بود. نمونه آن ارتباط ابن فوطی حنبلی مذهب با اربلی و کسانی از خاندان آل‌طاووس است .‌ اشخاص فراوانی را می‌توان از عالمان و دبیران این عهد یافت که حساسیت مذهبی اندکی دارند. در این دوره عالمی شافعی را می‌توان یافت که علاقه‌مند است تا در مشهد امام کاظم(ع) دفن شود.(48)
بخش عمده‌­ای از ارتباط علمای شیعه و سنی در قالب مباحثه، مناظره و گفت‌­و­گو در زمینه حقانیت مذهبشان بود. چنانکه قاضی نورالله شوشتری از مناظره­ علامه حلی با خواجه نظام‌الدین عبدالملک گزارش داده (49)
و در کتب تاریخی، مناظره شمس الدین محمد بن محمود آملی با قاضی عضدالدین ایجی منعکس شده است.(50)
مشارکت برخی از علمای اهل سنت در برگزاری مراسم عاشورا، نوعی تایید برای عقاید و آداب شیعه به شمار می‌­آمد و زمینه­‌ای بود برای ارتباط بین شیعه و سنی.
به پیروی از برخی علما، مردم شیعه و سنی هم با یکدیگر ارتباط مذهبی برقرار می‌کردند. عبدالجلیل رازی تایید می‌کند که شافعیان و حنفیان نیز به مجالس شیعی می­‌آمده‌­اند:
کدام دوشنبه باشد که در مجلس ما از ده و بیست و پنجاه و پانصد منقبت خوان و عالم و بازاری از حنفیان و شافعیان کمتر باشند و می‌شنوند و بعضی می‌­نویسند.(51)
کارآمدی حاکمان شیعی نیز جذب‌کننده به سوی تشیع بوده است. یکی از کسانی که به سبب کارآمدی، فعالیت­‌های فرهنگی موثری را انجام داد و بسیاری را به اسلام دعوت کرد، ناصرکبیر از فرمانروایان حکومت علویان طبرستان بود.(52)
فعالیت‌های فکری، فرهنگی و سیاسی
بخش عمده‌­­ای از محبت ایرانیان به اهل‌بیت(ع) معلول آشنایی با آنان از طریق فعالیت­‌های فکری، فرهنگی و سیاسی است. از زوایای مختلف می‌­توان به این فعالیت‌­ها نگریست، که بدان می‌پردازیم.
نگاه وحدت‌گرایانه به شیعه و سنی موجب فراگیری محبت به اهل‌بیت در بین مسلمانان شد؛ چراکه اکثر مسلمانان در بزرگی و کرامت اهل‌بیت(ع) شکی ندارند. این نگاه در برخی مقاطع تاریخی یک‌سویه نیز نبود؛ یعنی هم شیعیان نسبت به اهل سنت و هم اهل سنت نسبت به شیعیان با نگاه وحدت و احترام می‌نگریسته‌­اند.
بدرالدین قوامی رازی شاعر پارسی‌گوی ایرانی شیعی در سده­ ششم هجری است که‌اشعار پرمایه­‌ای دارد. وی در شعر خود ضمن دعوت به دوری از تعصب، اهل سنت را به دوستی اهل‌بیت(ع) فرامی­‌خواند و از صحابه نیز تمجید می­‌کند.
خاص درگاه کبریاست علی
وین سخن مخلص حقیقت راست
آن دو گلزار دین حسین و حسن
زیور عرش و زینت زهراست
بر روان مهاجر و انصار
بی‌نهایت زما سلام و دعاست. (53)
با ورود مغولان به ایران، گرایش مردم به تصوف بیشتر شد و این خود به جهت ظلم، قتل و غارت مغولان و عدم توانایی ایرانیان در مقابل آنان بود. مردم مرکز ایران در این دوره علاقمند به یافتن راهی میان تشیع و تسنن بودند. این دوران، دوران رکود اندیشه‌های سنی در ایران است، دورانی پس از سقوط بغداد که دیگر نشانی از قوت و قدرت آثار کلامی و فقهی سنی در ایران نمی‌­بینیم، بلکه شاهد رشد تصوف سنی و سپس تصوف شیعی هستیم.(54)
پیش از این زمان نیز متصوفه اگرچه پایبند به یکی از مذاهب اهل تسنن بودند اما در اعتقاد و تکیه بر فضایل و الگوپذیری از امام علی(ع) ‌اشتراک داشتند. مولوی و خاندان و مریدانش در همه دوره‌های تاریخی، بر مذهب فقهی حنفی بوده­‌اند؛ اما همچون بسیاری از صوفیان، ارادت زیادی به امیرالمومنین(ع) داشته‌­اند. وی داستان نبرد امیرمومنان(ع) با عمربن عبدود که یکی از مناقب و فضایل بسیار مهم امام است را آورده و می­‌گوید:
ای علی که جمله عقل و دیده‌ای
شمّه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
از جمله متفکران سنی‌مذهب که با تمسک به نهج‌البلاغه به‌‌دنبال یافتن راهی میان تشیع و تسنن بود، علاءالدوله سمنانی صوفی مسلک است. وی در تلاش بوده تا براساس نهج‌البلاغه و نیز نگرش خاص عرفانی - صوفیانه خویش، راهی را نشان دهد تا طی آن، حرمت همه محفوظ بماند و در عین حال وسیله‌ای برای تفاهم و تساهل تلقی شود. این روش که از آن به تسنن اعتدالی تعبیر می‌­شود، از قرن چهارم آغاز و تا قرن هفتم در ایران گسترش یافت. علاءالدوله سمنانی در رساله کوتاهی با نام «مناظر المحاضر للمناظر الحاضر»، حدیث غدیر را می‌پذیرد و از امام علی(ع) به‌عنوان «امام ما» یاد می‌کند. همچنین او راضی نبودن امام علی(ع) به خلافت سه‌گانه نخستین را بیان داشته که از آن می­‌توان به نزدیک شدن به اندیشه شیعی تعبیر کرد.(55)
از جمله فعالیت‌­های فکری و فرهنگی برای آشنایی اهل سنت با اهل‌بیت(ع)، تغییر نگرش در بین اهل سنت بود که از قرن هفتم به بعد رخ داد و رسول جعفریان از آن به «تشیع دوازده امامی» نام می‌برد.
... تسنن نیز بتدریج به تشیع نزدیک شد و این نزدیکی از طریق محبت اهل‌بیت(ع) بود. اندک‌اندک شرح حال امامان(ع) در کتاب‌های اهل سنت وارد شد و به جز مسائل فقهی، امامت و ولایت اهل‌بیت پذیرفته شد. فضای فرهنگی میان سنیان ایران در قرن هشتم و نهم، به جز مواردی استثنایی، براساس این باور بود که می‌توان میان چهار خلیفه و دوازده امام جمع کرد و به همه آنها اعتقاد داشت. عنوانی که می‌توان به این گرایش داد، همان تسنن شیعیانه یا تسنن دوازده امامی است.(56)
شیعه براساس الهیاتش که امام‌شناسی جزو اصول آن است، توانسته است امواج احساسات ایمانی عامه مردم را جذب کند و در این مسیر برخلاف اهل سنت، از شعر به‌عنوان ابزار موثری برای ‌ترویج فرهنگ خویش بهره برده است.سنیان هر چند آثار حسام بن ثابت، کعب بن مالک و امیه بن ابی‌الصلت را به‌عنوان گواه بر مقام ارجمند شعر در صدر اسلام برمی‌شمارند؛ اما فقط شیعه توانسته است شعر و سرود را با دین و ایمان مردم پیوند دهد، (57) که این مهم در ایجاد گرایش عاطفی نسبت به اهل‌بیت(ع)، بسیار موثر بود.
یکی از دلایل واضح نفوذ تشیع در قلوب مردم، صرف‌نظر از تقوای اهل‌بیت، مظلومیت‌شان بود. به­‌طوری که تنها، حادثه­ زید و فرزندش یحیی، توانست خراسان را یکپارچه به سمت بنی‌هاشم سوق دهد. ابومسلم که داعی عباسیان بود، جریان را منحرف کرده و نگذاشت که خلافت به دست صاحبان واقعی آن، یعنی علویان برسد.
از نکات دیگری که می­‌توان در این زمینه بدان‌ اشاره کرد، جذابیت اسماعیلیه به‌عنوان یک فرقه شیعی است. بسیاری از اهل تسنن با جذب به اسماعیلیه به اندیشه شیعی نزدیک شده و با آن آشنا می‌شدند. زمینه‌های تبلیغی اسماعیلیه، جذابیت خاصی داشت و می‌توانست یک فرد را حتی اگر سنی عادی یا اهل حدیث بود، به سوی اسماعیلی‌گری و باطنی‌اندیشی جلب کند. بی‌جهت نیست که بعدها، در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، در مراکزی که تسنن نفوذی چشمگیر داشت، مانند ساوه، اصفهان، قزوین، اسماعیلیه نفوذی گسترده پیدا می­‌کردند. خراسان که تحت سیطره سامانی‌­ها، غزنوی‌­ها، و سلجوقیان سخت به تسنن دلبسته بود، از مهم‌ترین مراکز اسماعیلی در ایران بود.(58)
ایرانیان که به لحاظ اجتماعی و سیاسی، برای رهایی از تبعیض و اختلافات طبقاتی دل در گرو شعارهای زیبای اسلامی نهاده و به امید مساوات و برادری اسلام را برگزیده بودند، اما عملکرد بنی‌امیه این امید را ناامید ساخت. ایرانیان برای رهایی از تحقیر و تبعیض از یک سو و برای رسیدن به شعائر اسلامی و معنوی از سوی دیگر، به‌دنبال کسانی بودند که به پیامبر نزدیک­تر باشند. دلیل حمایت ایرانیان از قیام‌های یحیی بن زید و عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر ابن ابیطالب به همین دلیل بود.
عباسیان هم با شعار انتقال خلافت از بنی‌امیه به خاندان پیامبر قیام کردند و توانستند حمایت ایرانیان را جلب کنند. اما به‌زودی نشان دادند که آنها نیز به‌دنبال دنیاطلبی و ریاست بودند. بنابراین ایرانیان آگاهانه‌­تر به حلقه محدود‌تر خاندان پیامبر توجه کردند و عزت و بزرگی خود را بیش از پیش در ارتباط با فرزندان علی(ع) یافتند(59)
روح ایرانی و تشیع
ارتباط تشیع با عنصر ایرانی از جمله مسائلی است که در دوره معاصر و البته بیشتر بر اثر دیدگاه‌­های شرق­‌شناسان، مورد سؤال و توجه قرار گرفته است. طرح نظراتی چون: تشیع عکس‌العمل روح ایرانی در مقابل روح عربی است؛ تشیع با اعتقادات قبل از اسلام ایرانیان مناسبت داشته و با توجه به آنها پدید آمده است؛ عنصر پنهان تشیع علی‌رغم ظاهر عربی آن ایرانی است؛ و... بر همین اساس طرح می‌­شود.
اشپولر، ریچارد فرای، بروکلمان، دوزی، فان فلوتن، گوبینو و... از جمله اندیشمندانی هستند که اندیشه شیعی را به ایران مرتبط دانسته‌اند و البته اندیشمندان دیگری چون یولیوس ولهاوزن، آدام متز، اتان کهلبرگ، آبلیاف و... هم این دیدگاه را رد کرده­‌اند.(60)
اما واقعیت این است که بین«روح ایرانی» و «تشیع» ارتباط وجود دارد اما نه بدان‌گونه که نظریه­‌های رقیب مدعی است.
هر ملتی برای خود ذاتی دارد که آن ذات نشان‌دهنده حقیقتی است. این حقیقت نیز می‌تواند روح ملی یک ملت را نشان دهد. اسلام نزد ایرانی­‌ها با این ذات و جوهر هماهنگ شده است. ایرانی در ذات خویش«حقیقت‌خواه» و «دیندار» بود، وقتی با اسلام که عنصر «تعالی‌خواهی» در آن موج می‌­زند آشنا شد، جذب آن شد. در جوهر ملی ایرانیان تکاپوی شدن با گذر زمان تکامل پیدا کرد و پیش رفت. احساس مشترک یک ملت و عوامل این پایداری مانند عدالت، حق‌پرستی و معنویت، در یک افق متعالی می‌تواند سبب «تکامل دسته جمعی»، «فرهنگ‌سازی» و «سنت‌آفرینی» در یک ملت شوند.(61)
جوهره شدن روح ایرانی... نه قرن طول می‌کشد تا از محیط اسلامی با مایه‌های خلافت سنی مذهب، کم‌کم به یک محیط شیعی مبدل شود.
بنابراین [روح ایرانی] خود را از دنیای اسلام سنی‌مآب جدا کرده و در سایه سلطنت شیعه مذهب دستاورد یکپارچه ملی را تولید می‌کند.(62)
ایران مهم­‌ترین سرزمینی بود که از استعداد لازم برای تبدیل شدن به قطب و مرکز فعالیت شیعیان برخوردار بود؛ می‌توان به موارد زیر در این‌باره‌ اشاره کرد:
1- وجود نوعی عقلانیت در میان ساکنان این سرزمین(پیراسته از تعصب)؛
2- طبع ملایم و نزدیک به تعادل در میان آنها؛
3- روحیه قوی ولایت‌پذیری؛
4- و دوری از مرکز خلافت اموی و عباسی؛ (63)
این عوامل از جمله عوامل اصلی در تبدیل ایران به بزرگ‌ترین پایگاه شیعی محسوب می‌شود.در «سفینه البحار» حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده است که موید روح آزادگی ایرانیان است:
آنکه از روی میل و رضا داخل اسلام می­‌شود بسی ‌اشرف است از آنکه از ‌ترس وارد اسلام شده است. این اعراب منافق از ‌ترس مسلمان شدند ولی ایرانیان با میل و رغبت مسلمان شدند.(64)
البته ایرانیان در تسنن خویش نیز جدی و پویا بوده‌­اند؛ تدوین فقه اهل سنت و تالیف کتاب‌های شش­‌گانه حدیثی توسط ایرانیان اتفاق افتاد. نخستین متکلمان اهل سنت و برجسته­‌ترین فقیهان مذاهب مالکی، شافعی، حنبلی و حنفیان نیز از میان ایرانیان برخاستند.
گرایش به تشیع در ایرانیان بدان جهت بود که ایرانیان پاسخ اساسی روح خود را در این آیین یافتند. برای اثبات این مدعا، شواهد زیر ذکر می‌شود:
نخست اینکه پذیرش اسلام و غلبه آن بر کیش زرتشتی، تدریجی بوده است و در دوره‌هایی که ایران، استقلال سیاسی داشته، این روند بیشتر بوده است. هرچه زمان می­‌گذشت و ایرانیان بیشتر با مضمون و محتوای اسلام آشنا می‌شدند، گرایش آنان به اسلام نیز فزونی می‌یافت؛ مثلا بررسی ادبیات فارسی در
طی قرون متمادی نشان می­‌دهدکه هرچه زمان می‌­گذرد، تأثیر معارف و مفاهیم فرهنگ اسلامی بر ادبیات فارسی بیشتر می‌­شود.
دوم اینکه، هرچه استقلال سیاسی ایرانیان بیشتر شده است، اقبال آنها به فرهنگ اسلام فزونی یافته است. در دوره‌های طاهریان و آل‌بویه که ایرانیان استقلال سیاسی نسبتاً گسترده‌ای داشتند، هرگز اندیشه­ بازگشت به دوران پیش از اسلام را در سر نپروراندند بلکه همواره سعی در بسط و نشر فرهنگ اسلامی داشتند.(65)
در علل انطباق و هماهنگی «روح و معنی اسلام» با «روحیه ایرانیان» می‌توان به موارد زیر‌ اشاره کرد:
- سابقه­ دینداری و باور توحیدی ایرانیان؛ هرودت مورخ یونانی، قریب به پانصد سال پیش از میلاد حضرت مسیح(425- 484 ق.م) درباره ایرانیان می‌نویسد:
ایرانیان برخلاف ما یونانیان عقیده به چند خدا بودن دنیا ندارند. به اعتقاد من این تفکر از آنجا سرچشمه می­‌گیرد که ایرانیان خدا را مانند ما دارای جسم نمی‌دانند.(66)
- عدالت‌طلب بودن ایرانیان؛ گزنفون در اثری در مورد کوروش چنین می‌نویسد:
اطفال پارس برای آموختن عدالت و انصاف به مکتب می‌روند.(67)
- پهلوانی، دانایی و پارسایی ایرانیان؛ افلاطون این­چنین توصیفگر پارسیان می‌شود:
پارسیان ذاتا دادگرترین، میانه­‌روترین و دلیرترین مردمان هستند.(68)
مردمی که از تمدّن اصیل و فرهنگی عمیق برخوردار باشند به‌طور نسبی قدرت تمییز و تشخیص بیشتری از بقیه دارند و این خود عاملی مهم برای پذیرش آیین تشیع در ایران بود، شهید مطهری(ره) در این‌باره می‌گوید:
حقیقت این است که علت تشیع ایرانیان و علت مسلمان شدنشان یک چیز است. ایرانی روح خود را با اسلام سازگار دید و گم گشته خویش را در اسلام یافت. مردم ایران که طبعا مردمی باهوش بودند، به علاوه سابقه فرهنگ و تمدن داشتند، بیش از هر ملت دیگر به اسلام شیفتگی نشان دادند و به آن خدمت کردند. مردم ایران بیش از هر ملت دیگر، به روح و معنای اسلام توجه داشتند.
به همین دلیل، توجه ایرانیان به خاندان رسالت، از هر ملت دیگری بیشتر بود و تشیع در میان ایرانیان نفوذ بیشتری یافت، یعنی ایرانیان، روح اسلام را در نزد خاندان رسالت یافتند. فقط خاندان رسالت بودند که پاسخگوی پرسش‌ها و نیازهای واقعی روح ایرانیان بودند.(69)
همین که ایرانیان به پیامبری عرب ایمان آوردند و دلبسته اهل‌بیت مکرمش شدند، نشان از روحیه عدالت‌طلبی، آزادمنشی و حق‌خواهی ایرانیان دارد. حدیث امام صادق(ع) در تفسیر آیات 198 و 199 سوره شعرا موید این روحیه ایرانیان است:
لو نزل القرآن على العجم ما آمنت به العرب، وقد نزل على العرب فآمنت به العجم، فهذه فضیله العجم؛ (70)
اگر قرآن بر عجم نازل می‌شد اعراب به آن ایمان نمی‌آوردند و این قرآن بر اعراب نازل شد و عجم ایمان آوردند و این خود برای عجم فضیلتی است.
این درک ویژه از اهل‌بیت(ع) در پرتو فرهنگ ایرانی، منحصر به شیعیان نیست، در جامعه کنونی ایران کسانی که بر مذهب اهل سنت هستند و حتی اقلیت‌های مذهبی موجود، بیگانه از روح تشیع نیستند.(71)
نتیجه
از مطالب پیش­‌گفته برداشت می­شود که گسترش شناخت و محبت به اهل­بیت(ع) دست­‌کم دو اثر مهم داشته است:
اول؛ کاهش نزاع­‌های فرقه‌­ای و افزایش تساهل و بردباری مذهبی و در نتیجه ایجاد شرایط مطلوب‌­تر برای زندگی
دوم؛ گسترش فرهنگ تشیع و گرایش به آن به‌گونه‌­ای که در دوره صفویه، تشیع مذهب رسمی کشور می‌­شود.
محبت به اهل‌بیت(ع) به‌عنوان حس عمومی بین مسلمانان جهان، همچنان می­‌تواند کارکردهای خود را داشته باشد. از جمله راهکارهای رفع مشکلات جهان اسلام و بازگشت به روح اسلام، گسترش محبت به اهل­‌بیت(ع) است. پرواضح است که این فرهنگ، فراتر از مسئله­ شیعه و سنی است و جزو مقبولات هر دو فرقه است. همچنان که حب اهل‌بیت(ع) در ایران، فرقه‌های مختلف و اقوام و نژادهای گوناگون را به هم نزدیک ساخته، می­‌تواند در جغرافیای جهان اسلام نیز همه را گرد خویش جمع کند. این محبت می­‌تواند محور اصلی در وحدت مسلمانان جهان باشد. به عبارتی دیگر، ریشه‌­ای­‌ترین، غنی‌ترین و پرفایده‌­ترین محور وحدت امت اسلام، محبت به اهل‌بیت مکرم پیامبر خاتم(ص) است.
_______________
22. رسول جعفریان؛ تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص 248. 23. احزاب/33. 24. شورا/23. 25. مائده/55. 26. ر.ک: روایاتی چون حدیث دار، حدیث منزلت، حدیث ثقلین و حدیث غدیر 27 . شیخ عباس قمی؛ سفینهًْ‌البحار، ص 692. 28 . محمد علی حاجیلو؛ ریشه‌های تاریخی تشیع در ایران، صص 55- 59. 29. مرتضی مطهری؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص 129- 130. 30. پروین ‌ترکمنی آذر؛ همان، ص 128- 129.
31. عباس اقبال آشتیانی؛ مناقب‌الطاهرین، صص68- 71.
32. جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، ج2، ص440.
33. اسماعیل شفیعی سروستانی؛ قوم نشان‌شده، صص 87- 88.
34. رسول جعفریان؛ تاریخ ایران اسلامی(از یورش مغولان تا زوال ‌ترکمانان)، صص257- 258. 35. رسول جعفریان؛ تاریخ تشیع درایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص450.
36. مرتضی مطهری؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 127. 37. جعفر مرتضی عاملی؛ زندگانی سیاسی امام رضا(ع)، ص 166.
38. مرتضی مطهری؛ خدمات متقابل اسلام و ایران، صص 129- 130.
39. ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، قسم اول، ص228.
40. رسول جعفریان؛ تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، ص90. 41. رسول جعفریان؛ همان، ص410.
42. ابی‌جعفر محمد بن جریر طبری؛ تاریخ طبری، ج10، ص63. 43. عبدالجلیل قزوینی رازی؛ همان، ص 277. 44. رسول جعفریان؛ همان، ص631. 45. رسول جعفریان؛ همان، ص 418. 46. میرزا محمدباقر موسوی چهارسوقی اصفهانی؛ روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات؛ ج2، ص31.
47. ایزدی، سیروس؛ نگاشته‌هایی در باب تاریخ، زبان و فرهنگ ایران زمین؛ ص264. 48. کمال‌الدین عبدالرزاق بن احمد بن محمد(ابن فوطی)؛ مجمع الاداب فی معجم الالقاب، ج2، ص 139.
49. قاضی نورالله شوشتری؛ همان، ج1، ص 571. 50. عباس اقبال آشتیانی؛ تاریخ مغول و اوایل ایام تیموری، ص 526.
51. عبدالجلیل قزوینی رازی؛ همان، ص 277. 52.محمدعلی چلونگر؛ دولت‌های شیعی، ص 68 53. همان، صص 634- 638. 54. همان، ص476. 55. رسول جعفریان؛ تاریخ تشیع درایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، صص682- 686. 56. رسول جعفریان؛ تاریخ ایران اسلامی(از یورش مغولان تا زوال ‌ترکمانان)، ص76. 57. حمید عنایت؛ هویت ملی ایرانیان، ص 118. 58. همان، صص 451- 452. 59. پروین‌ ترکمنی آذر؛ همان، صص 30- 31. 60. ر.ک: رضا صفری؛ تشیع در ایران، صص 34- 42. 61. موسی نجفی؛ همان، صص22- 23. 62. موسی نجفی؛ همان، ص28.
63. اسماعیل شفیعی سروستانی؛ همان، صص 89- 90.
64. شیخ عباس قمی؛ سفینه‌البحار، ج2، صص 692- 693. 65. مهدی جمشیدی؛ نظریه فرهنگی استاد مطهری، صص 198- 199. 66. اسماعیل شفیعی سروستانی؛ همان، صص 43- 44. 67. گزنفون؛ ‌تربیت کوروش، ص8.
68. مرتضی راوندی؛ سیر قانون و دادگستری در ایران، ص11. 69. مرتضی مطهری؛ خدمات متقابل اسلام و ایران(مجموعه آثار شهید مطهری ج14)، صص 126- 127. 70. تفسير نمونه، ج‏15، ص358 71.محمدعلی فتح‌اللهی، مقاله تشیع و شکل‌گیری ملیت ایرانی(در کتاب هویت ملی ایرانیان و انقلاب اسلامی)، ص 119.