112 / 31- روایتهایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت - این کار خداست... ۱۴۰۰/۱۱/۲۴
روایتهایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت - 112 / 31
این کار خداست...
۱۴۰۰/۱۱/۲۴
گزیده سخنان کلیدی رهبر انقلاب درباره فتنه 88
ادامه فصل چهارم: از تنفیذ تا 22 بهمن 1388
مهمترین برهه تبلیغ، زمان فتنه است | مهمترین برههای و زمان و مکانی که تبلیغ آنجا معنا میدهد، جایی است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود؛ بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدّعی اسلام بودند، بهوجود میآمد؛ بعد هم همینجور؛ در دوران ائمّه(علیهمالسّلام) هم همینجور؛ دوران غبارآلودگی فضا. وَ الّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر میشوند، با دشمنانی که مشخّص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست؛ آنوقتی مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع میشود که اینها مدّعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهای نفسانی کار دستشان میدهد. (22 آذر 1388)
موریانهای در برابر حرکت صحیح جامعه | این مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه میاندازد؛ بهطوریکه اصحاب عبداللهبن مسعود میآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»1! چرا باید شک کنند؟ این شکّ خواص، پایه حرکت صحیح جامعه اسلامی را مثل موریانه میجود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است؛ امروز هم همین است؛ امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همینجور است؛ در سطح داخل جامعه خودمان که نگاه کنید، همینجور است؛ تبیین لازم است. (22 آذر 1388)
دست خدا پشت حرکت مردم | هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسینبن علی(علیهالسّلام) را میبیند. این کارها کارهایی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خدا است، این دست قدرت الهی است؛ همانطور که امام در یک موقعیّت حسّاسی _ که من بارها این را نقل کردهام _ به بنده فرمودند: «من در تمام این مدّت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم.»؛ درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا. (19 دی 1388)
خدا را شکر، مردم ایران بیدارند | مهم این است که ملّت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزی است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقّش را به جا نیاورده است؛ سجده شکر کنیم. این ملّت عظیم از قشرهای مختلف در سراسر کشور نگاه میکنند به صحنه، میشناسند صحنه را؛ خیلی چیز بزرگ و مهمّی است. اینی که من عرض میکنم روز 9 دی در تاریخ ماندگار است، بهخاطر این است. مردم بیدارند؛ همین است که کشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است که انقلابتان را حفظ کرده است؛ همین است که جرئت سران استکبار را از آنها گرفته است که بخواهند به ملّت ایران حمله کنند؛ میترسند. (19 دی 1388)
فصل پنجم: از 22 بهمن 1388 تا امروز
علّت تغییر 180 درجهای جهتگیریها | خیلی از این کسانی که پشیمان شدند و راه را برگشتند، یک روزی به شکل افراطی انقلابی بودند؛ امّا یک روز شما میبینید درست در نقطه مقابل آن روز ایستادهاند و در خدمت ضدّ انقلاب قرار گرفتهاند! این بهخاطر همین عوامل است؛ هواهای نفسانی، شهوات نفسانی، غرق شدن در مطالبات مادّی؛ عامل اصلی اینها هم غفلت از ذکر پروردگار، غفلت از وظیفه، غفلت از مرگ، غفلت از قیامت است؛ اینها موجب میشود که به کلّی 180 درجه جهتگیریشان عوض شود. (4 آبان 1389)
فتنه نتیجه هوای نفس | دیدید بعضیها نتوانستند واقعیّاتِ جلوی چشم را ببینند، نتوانستند تشخیص بدهند. در فتنه طرّاحیشده پیچیده سال 88 حقایقی جلوی چشم مردم بود؛ نگذاشتند یک عدّهای این حقایق را ببینند، بفهمند؛ ندیدند، نفهمیدند. وقتی در یک کشور فتنهگرانی پیدا میشوند که برای جاهطلبی خودشان، برای دست یافتن به قدرت، برای رسیدن به اهدافی که بهصورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر میشوند به مصلحت یک کشور، به حقّانیّت یک راه پشت کنند و لگد بزنند، کاری میکنند که سردمداران غربی و دشمنان درجه یک ملّت ایران به هیجان میآیند و سر شوق میآیند و از آنها حمایت میکنند. این یک حقیقت روشن است؛ این چیزی نیست که وقتی نور هست، انسان آن را نبیند؛ امّا بعضی ندیدند، بعضی نمیبینند، بعضی درک نمیکنند؛ بعضی بهخاطر ظلمت دل، حتّی درک هم میکنند، امّا حاضر نیستند به این فهم ترتیب اثر بدهند. اینها همه عوارض هوای نفس است؛ اینها همه نتیجه امر و نهی همان فرعون درونی ما است؛ همان فیل مستِ هوا و هوس است که شرع مقدّس چکّشی از تقوا و ورع به دست مؤمن میدهد که بر سر این فیل مست بکوبد و او را آرام کند. اگر توانستیم این را در وجود خودمان آرام کنیم، آنوقت دنیا نورانی خواهد شد، همه چیز را میبینیم، چشم ما میبیند؛ امّا وقتی هواپرستی باشد، نمیبیند. (4 آذر 1389)
از افق بالاتر | چالش عظیمی بود: دشمن از آن طرف حمایت کند، کمک سیاسی بکند، اسم بیاورد _ دشمن از فتنهگران اسم بیاورد _ ملّت ایران از این طرف با استحکامِ کامل در صحنه باشد. همانطور که ملّت ایران در جنگ تحمیلی 8 سال از خود ابتکار نشان داد، شجاعت نشان داد، فداکاری نشان داد، در همه صحنهها حاضر شد، در این جنگ نرم هم 8 ماه ملّت ایران حقیقتاً از خود مهارت نشان داد. انسان وقتی به مسائل نگاه میکند و میخواهد از یک افق بالاتری مسائل را بررسی کند، متحیّر میماند: این چه دست قدرت الهی است که اینجور دلهای ما را، جانهای ما را به سمت اهدافِ خودش حرکت میدهد؟ کار خدا است. خدا با شما است؛ این خدا است که شما را هدایت میکند؛ این خدا است که دلهای من و شما را متوجّه به راه درست میکند. (8 دی 1389)
قبولی مردم در امتحان الهی | خدای متعال هر امتحانی که میکند، یک نمره میدهد؛ وقتی در یک امتحانی، یک کسی، یک جمعیّتی، یک ملّتی قبول شدند، خدای متعال به اینها نمره میدهد؛ نمره این است که اینها را بالا میآورد. امتحانهای الهی اینجوری است. همینطور که اگر در امتحان بد عمل کنیم و امتحان را ببازیم، خدای متعال نمره مردودی میدهد و آن مردودی عبارت است از تنزّل و انحطاط _ انسان از آنی که بود، بدتر میشود _ در قبولی هم همینجور است؛ ملّتها را بالا میبرد... وقتی امتحانِ خوب بدهید، خدا شما را بالا میبرد. امروز خطّ اسلام، خطّ ایمان بالله، خطّ انقلاب در کشور و در میان ملّت، خیلی قویتر، پررنگتر و بالاتر است از آنچه که قبل از این فتنه بود؛ چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند؛ این، نمره الهی است. این شد برای ما دستورالعمل؛ در همه قضایا باید اینجوری عمل کرد؛ باید درست دید، درست سنجید، درست محاسبه کرد. مواظب باشیم در تشخیص اشتباه نکنیم؛ قضایای اصلی را با قضایای فرعی جابهجا نکنیم؛ چیزهای بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را کوچک نبینیم؛ و در مقابل، حوادث کوچک را بزرگ بینگاریم؛ باید درست تشخیص بدهیم. این قدم اوّل. بعد هم احساس مسئولیّت کنیم. یک ملّت زنده، حیات طیّبهاش این است. حیات طیّبهای که خدای متعال به مؤمنین وعده داده است
_ «فلنحیینّه حیاهًْ طیّبهًْ»2 _ یعنی این؛ یعنی همینطور روزبهروز در امتحانهای گوناگون، حرکت کردن و پیش رفتن. آن کسانی که در خلال این راه از دنیا میروند، به لقاء الهی میرسند، مراتب بالای سعادت را دارند؛ آن کسانی هم که میمانند، همینطور در دنیا هی پیشرفت معنوی و مادّی میکنند؛ پیشرفت مادّی هم هست. (19 دی 1389)
هراس پیامبر از سردرگمی امّت در فتنهها | «قال رسولالله(صلّیاللهعلیهوآله): ثلاثهًْ اخافهنّ علی امّتی؛ الضلالهًْ بعد المعرفهًْ و المضلّات الفتن و شهوة الفرج و البطن»3؛... دوّم: فتنههای گمراهکننده. یکی هست که عقیدهاش بهخاطر حوادث و شبهه و مانند اینها برطرف نشده است، امّا یک فتنهای مثل سال 88 پیش میآید و این آقا راه را گم میکند. فتنه به معنای غبارآلودگی است؛ فتنه یعنی فضا غبارآلوده است. این آدمی که تا حالا داشت درست حرکت میکرد، فتنه که شد، ناگهان سرش گیج میرود، دور خودش میچرخد، نمیداند باید چهکار کند. راهش این است که جوری در فتنه رفتار کنیم که بصیرت ما فضای تاریک و مبهم را برای ما به فضای روشن تبدیل کند؛ بفهمیم قضیّه چیست؛ اگر چنانچه یک نفری جلوی ما ایستاده است، یک حرکتی دارد انجام میدهد، [بتوانیم] پشتصحنه را بشناسیم؛ بفهمیم، ببینیم کیست، اینها چیست. اینها بصیرت لازم دارد. اینکه بنده اینهمه میگویم بصیرت [بهخاطر این است]. حالا بعضیها از اینکه ما مسئله بصیرت را تکرار کردیم لجشان میگرفت که آقا چقدر میگویید بصیرت! خب بله، بصیرت موجب میشود که آدم در فتنه دچار ضلالت و گمراهی نشود. مراقب فتنهها باید بود. (15 اسفند 1396)
پانوشتها:
1- شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج ۳ ص ۱۸۶ و بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۴۰۶.
2- سوره نحل، بخشی از آیه 97، ترجمه: «قطعاً او را با زندگى پاکيزهاى حيات [حقيقى] بخشيم.»
3- امالی شیخ مفید، ص 111.