«خواص اهل لغزش» عامل تضعیف حکومت اسلامی
۱۴۰۱/۰۱/۲۸
جواد سلیمانی
شهید مطهری(ره) در مقام تبیین دیدگاه امیرمومنان(ع) در ترجیح عوام بر خواص میفرمایند: «صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تأثیر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بیبهره بماند؛ ولی معمولا فساد از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند و صلاح برعکس از عوام و تنبه و بیداری آنها آغاز میشود و اجباراً خواص را به صلاح میآورد؛ یعنی عادتاً فساد از بالا به پایین میریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت میکند.
روی همین اصل است که میبینیم امیرالمومنین علی(ع) در تعلیمات عالیه خود بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عام و خاص تقسیم میکند نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یأس و نومیدی میکند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار میدهد.»1
شهيد مطهري سپس مصلحانی را که برای اصلاح جامعه ابتدا سراغ سران و چهرههای شاخص اقشار و طبقات جامعه میروند و سعی میکنند با قانع کردن آنها افکار عمومی را جلب کرده، رضایت و همراهی تودهها را کسب کنند نقد نموده، میفرمایند:
«این فکر غلطی است از یک عده طرفداران اصلاح که هر وقت در فکر یک کار اصلاحی میافتند زعماء هر صنف را در نظر میگیرند و آن قلههای مرتفع در نظرشان مجسم میشود و میخواهند از ارتفاعات منیع شروع
کنند.
تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قلههای رفیع آغاز شده و در نظرها مفید مینماید بیش از آن مقدار که حقیقت و اثر اصلاحی داشته باشد جنبه تظاهر و تبلیغات و جلب نظر عوام دارد.»2
شواهد تاريخي نشان ميدهد يکي از عوامل مهم تضعیف اقتدار حکومت علي(عليهالسلام) و موانع اقدام عملی قاطع برای اصلاح برخی امور، مشکل خواص بود، لکن نه خواص اهل حقّ و نه اهل باطل؛ بلکه خواص اهل لغزش؛ زيرا کسانی که اهل حق بوده،
در حمایت از حق ثابت قدم ماندهاند انحرافی نداشتند تا موجب انحراف جامعه علوي شوند، شخصیتهایی چون مالک اشتر، عمّار، محمد بن ابیبکر، ابوالهیثم بن تیّهان، ذوالشهادتین و امثال اين چهرههاي ممتاز حقطلب نه تنها لطمهاي به حکومت آن حضرت نزدند بلکه مايه استحکام آن بودهاند؛ از سوی دیگر خواصی که همواره در جبهه باطل حضور داشتهاند نیز نميتوانستند پايه حکومت آن حضرت را سست کنند، چه اینکه آنان هیچگاه سابقه حمایت از ارزشهای دینی و اسلامی را نداشتهاند تا انحرافشان موجب انحراف جامعه علوي شود؛ از اینرو افرادی چون معاويه، عمرو بن عاص، سعيد بن عاص، وليد بن عقبة، مروان بن حکم
نميتوانستند به طور مستقيم به ارزشها و باورهاي ديني حکومت علوي لطمه بزنند از اين رو خواص مورد تحقیق حاضر نیستند، چراکه مردم مؤمن آن زمان ميدانستند، آنان همواره با دین و ارزشهای دینی مخالفت میکردهاند و اگر هم مسلمان شدهاند از روی ناچاری و اکراه
بوده است.
ولي خواص اهل لغزش به علت نفوذ فزاينده ناشي از سوابق درخشانشان وقتي از جبهه حقّ جدا شده و به انحراف گراييدند خيل کثيري از مردم را به دنبال خود به انحراف کشاندند و اخلاق و ارزشهاي جامعه را سست کردند و اندکاندک باورهاي ديني را تضعيف نمودند؛ از این رو مقصود از خواص در این کتاب، نه چهرههای دائمی جبهه حق هستند ونه چهرههای ثابتِ جبهه باطل بلکه مقصود «خواص منحرف» هستند که از جبهه حق خارج و به جبهه باطل وارد شدهاند.
در زمان ولایت رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای(مدّظلّه) نیز یکی از موانع جدی عزل و نصب و اقدام تند و قاطع رهبری در برابر انحرافِ برخی از مدیران، خواص اهل لغزش بوده و
هست. زیرا، تقریباً اکثر خواص در عصر حکومت علوی و بخش درخور توجهی از خواص زمانه ما اهل لغزش بوده و هستند، یعنی دنیاطلب شده و در برابر مال و منال و پست و مقام دنیا از خود ضعف نشان میدادند یا گرفتار فقدان بصیرت و تحجر شدهاند.
لذا اگر تصمیم و اقدام قاطع و عمل اصلاحی آن حضرت با منافع شان تعارض پیدا میکرد یا نزدشان مقبول نمیافتاد در برابرش مانع ایجاد میکردند.
یا مسئله فرعی را مسئله اصلی جلوه میدادند (و از آنجا که توده مردم تحت نفوذ خواص قرار دارند، سیره خواص اهل لغزش به بدنه جامعه سرریز مینمود) و افکار عمومی را با خود همراه کرده تصمیمها و اقدامهای باطل و غیرضروری را بر آن حضرت تحمیل میکردند.
پانوشتها:
1- مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 189.
2- مطهری، همان، ج 18، ص 189.