به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,352
بازدید دیروز: 2,464
بازدید هفته: 10,950
بازدید ماه: 10,950
بازدید کل: 23,672,778
افراد آنلاین: 2
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 24 April 2024
الأربعاء ، ۱۵ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۳۹۹ - زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری :دوري از غفلت و غرور شرط مهم استغفار ۱۴۰۱/۰۲/۰۷

 زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری :

دوري از غفلت و غرور شرط مهم استغفار

  ۱۴۰۱/۰۲/۰۷

دوري از غفلت و غرور شرط مهم استغفار
اگر بخواهيم استغفار ‌ـ اين نعمت الهى ‌ـ را به دست بياوريم، دو خصلت را بايد از خودمان دور كنيم: يكى غفلت و ديگرى غرور. غفلت، يعنى انسان به‌كلّى متوجّه و متنبّه نباشد كه گناهى از او
سر مى‌زند؛ مثل بعضى از مردم. حالا عرض نمى‌كنم بسيارى ‌ـ كار به كم و زيادش ندارم ‌ـ ممكن است در بعضى از جوامع، كمتر باشند. به‌هرحال، اين نوع آدمها در دنيا و در ميان افراد انسانها هستند كه غافلند و گناه مى‌كنند؛ بدون اينکه متوجّه باشند خلافى از آنها
سر مى‌زند. دروغ مى‌گويد، توطئه مى‌كند، غيبت مى‌كند، ضرر مى‌رساند، شرّ مى‌رساند، ويرانى درست مى‌كند، قتل مرتكب مى‌شود، براى انسانهاى گوناگون و بى‌گناه پاپوش درست مى‌كند، در افقهاى دورتر و در سطح وسيعتر، براى ملت‌ها خوابهاى وحشتناك مى‌بيند، مردم را گمراه مى‌كند، اصلاً متنبّه هم نيست كه اين كارهاى خلاف را انجام مى‌دهد. اگر كسى به او بگويد كه گناه مى‌كنى، ممكن است از روى بى‌خيالى، قهقهه‌اى هم بزند و تمسخر كند: گناه؟ چه گناهى!
بعضى از اين افراد غافل، اصلاً به ثواب و عِقاب عقيده‌اى ندارند. بعضى به ثواب و عقاب هم عقيده دارند؛ امّا غرق در غفلتند و اصلاً ملتفت نيستند كه چه كار مى‌كنند. اگر اين را در زندگى روزمرّه‌ خودمان قدرى ريز كنيم، خواهيم ديد كه بعضى از حالات زندگى ما شبيه حالات غافلان است. غفلت، دشمنى بسيار عجيب و خطر بزرگى است. شايد واقعاً براى انسان، هيچ خطرى بالاتر و هيچ دشمنى بزرگ‌تر از غفلت نباشد. بعضيها، اين‌طورند.
انسانِ غافل هرگز به فكر استغفار نمى‌افتد. اصلاً به يادش نمى‌آيد كه گناه مى‌كند. غرق در گناه است؛ مست و خواب است و واقعاً مثل آدمى است كه در خواب حركتى انجام مى‌دهد. لذا اهل سلوك اخلاقى، در بيان منازل سالكان در مسلك اخلاق و تهذيب نفس، اين منزل را كه انسان مى‌خواهد از غفلت خارج شود، منزل «يقظه»، يعنى بيدارى مى‌گويند.
تقوا‌، نقطه مقابل غفلت
در اصطلاحات قرآنى، آن چيزى كه نقطه‌ مقابل اين غفلت است، تقواست. تقوا، يعنى به هوش بودن و دائم مراقب خود بودن. اگر از آدم غافل دهها گناه سر مى‌زند و اصلاً حس نمى‌كند كه گناه كرده است؛ آدم متّقى، درست نقطه‌ مقابل اوست.‌اندك گناهى هم كه مى‌كند، فوراً متذكّر مى‌شود كه گناه كرده است و به فكر جبران مى‌افتد: انّ الّذين اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّيطان تذكّروا.(سوره‌ اعراف، آيه‌ 201) به مجرد اينکه شيطان از كنارش عبور مى‌كند و باد شيطان به او مى‌خورد، فوراً حس مى‌كند كه شيطان‌زده شده و دچار اشتباه و غفلت گرديده است؛ تذكّروا: به ياد مى‌افتد. فاذا هم مبصرون(همان)؛ چنين آدمى، چشمش باز است.
برادران و خواهران! هر كه هستيد ملتفت باشيد. اين خطاب، فقط به يك عدّه مردم خاص نيست كه بگوييم مثلاً افراد كم‌اطّلاع، كم‌سواد و يا جوان و كم سن به آن توجّه كنند. نخير؛ همه بايد ملتفت باشند. علما، دانشمندان، برجستگان، شخصيّتها، بزرگان، كوچكان، پولداران، فقيران، همه بايد ملتفت باشند كه حدّاقل گاهى غفلت گريبان آنها را مى‌گيرد و غافل مى‌شوند. اصلاً گناه از آنها سر مى‌زند و ملتفت نمى‌شوند كه گناه انجام مى‌دهند. خطر بسيار بزرگى است.
اين گناهى كه من و شما انجام مى‌دهيم، ملتفت نمى‌شويم و چون نمى‌دانيم گناه كرده‌ايم، از آن گناه توبه و استغفار هم نمى‌كنيم. بعد روز قيامت كه مى‌شود، چشم ما كه باز شد، آن وقت مى‌بينيم، عجب چيزهايى در نامه‌ اعمال ماست! انسان تعجّب مى‌كند، كى من اين كارها را انجام دادم؛ اصلاً يادش نيست. اين، گناهِ غفلت و اشكال آن است. پس، يك مانع استغفار، عبارت از غفلت است.
مانع دوم، غرور است.‌اندك كار كوچكى كه انسان انجام مى‌دهد، مغرور مى‌شود. در تعبيرات دعا و روايت داريم كه الاغترار بالله(بحارالانوار (ط بيروت)، ج 08، ص 243). در دعاى چهل‌وششم صحيفه‌ سجّاديه كه روزهاى جمعه خوانده مى‌شود، عبارتى وجود دارد كه خيلى تكان دهنده است. مى‌فرمايد: و الشّقاء الاشقى لمن اغترّ بك؛ بالاترين شقاوتها، متعلّق به كسى است كه به تو مغرور شود. ما اكثر تصرّفه فى عذابك و ما اطول تردّده فى عقابك و ما ابعد غايته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج. كسى كه مغرور مى‌شود ‌ـ به تعبير اين روايت ‌ـ دچار حالت اغترار بالله(بحارالانوار (ط بيروت)، ج 08، ص 243) مى‌گردد. غرور، اين‌گونه است. مغرور، خيلى دور از آبادى است، خيلى دستش كوتاه از رهايى و سلامتى است. چرا؟ به‌خاطر اينکه‌اندك كار كوچكى كه انجام داد، دو ركعت نمازى كه خواند، مثلاً خدمتى براى مردم انجام داد، پولى در فلان صندوق‌انداخت، يا كارى در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور مى‌شود كه ما ديگر پيش خداى متعال، كار خودمان را درست كرديم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نموديم و احتياج به چيزى نداريم! اين را به زبان نمى‌آورد، امّا در دل او اين‌گونه مى‌گذرد.
مراقب باشيد، اينکه خداى متعال باب توبه را باز كرده و فرموده است من گناهان را مى‌آمرزم، معنايش اين نيست كه گناهان، چيزهاى كم و كوچكى هستند؛ نه. گاهى گناهان، همه‌ وجود حقيقى انسانى را ضايع مى‌كنند، از بين مى‌برند و يك انسانِ در مرتبه‌ عالى حياتِ انسانى را به يك حيوان درنده‌ كثيفِ پليدِ بى‌ارزش تبديل مى‌كنند. گناه، اين‌گونه است. خيال نكنيد گناه، چيز كمى است. همين دروغگويى، همين غيبت كردن، همين بى‌اعتنايى به شرافت انسانها، همين ظلم كردن ‌ـ ولو با يك كلمه ‌ـ گناهان كم و كوچكى نيست.
لزوم پرهيز از كوچك شمردن گناه
لازم نيست كه اگر انسان مى‌خواهد احساس گناه كند، حتماً بايستى سالهاى متمادى غرق در گناه شده باشد. نخير؛ يك گناه هم، يك گناه است؛ نبايد گناه را كوچك دانست. در روايات، باب «استحقار الذّنوب» داريم كه حقير شمردن گناهان را مذمّت كرده‌اند. علّت اينکه خداى متعال مى‌فرمايد: «مى‌آمرزيم»، اين است كه بازگشت به خدا، خيلى مهم است؛ نه اينکه گناه، كم و كوچك است. گناه، عمل بسيار خطرناكى است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذكر او، اينقدر اهميت دارد كه اگر كسى اين را صادقانه و درست و حقيقى انجام دهد، آن وقت آن بيمارى صعب‌العلاج از بين مى‌رود. بنابراين، اغترار و مغرور شدن به كار نيك ‌ـ كار نيكى كه ما خيال مى‌كنيم كار نيك است؛ ولى ممكن است آن‌قدرها هم نيك نباشد، يا چندان اهميت نداشته باشد ‌ـ موجب مى‌شود كه شما سراغ استغفار نرويد.
امام سجّاد در دعاى ديگرى به خدا عرض مى‌كند: فامّا انت يا الهى فاهل ان لايغترّ بك الصدّيقون.(صحيفه سجّاديه، دعاى 39) ببينيد واقعاً چه بيان و چه معرفتى در اين دعا وجود دارد! راه، اين است. ايشان مى‌فرمايد، صدّيقين هم كه مقام بالايى از مقام بندگى انسانها را دارند، بايد مغرور نشوند به اينکه ما راه خدا را درست رفتيم و ديگر احتياج به كار و تلاش نداريم. نخير؛ ان لايغترّ بك الصدّيقون. اين هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، اغترارباللههم نبود، خودفريبى و خودشگفتى هم نبود، آن وقت انسان استغفار مى‌كند.
بیانات در خطبه‌هاي نماز جمعه‌ تهران ـ 28/10/1375