33 - پهلویستایی در ترازوی تاریخ - کودتا در اسناد سفارت آمريکا ۱۴۰۱/۰۳/۰۳
پهلویستایی در ترازوی تاریخ - 33
کودتا در اسناد سفارت آمريکا
۱۴۰۱/۰۳/۰۳
دکتر سید مصطفی تقوی مقدم
از مهمترين اسناد و مدارک معتبر و انکارناپذيري که نشاندهندة بياعتباري تحليلهاي پهلويستايان و رضاشاهپردازان دربارة ماهيت کودتاي 1299 و مجري نظامي آن، رضاخان، است، اسناد و گزارشهاي ارسالي ديپلماتهاي آمريکايي از سفارت آمريکا در تهران به وزارت خارجة آن کشور در واشنگتن است. اين گزارشها بهقدري گويا و روشن است که احتياج به تفسير و تأکيد و تحليل ندارد.
در اولين گزارش سفارت آمريکا دربارة کودتا، که ساعت ده صبح 22 فوريه 1921/ سوم اسفند 1299، يعني چند ساعت پس از کودتا به واشينگتن ارسال شده، پس از شرح چگونگي کودتا چنين آمده است:
«... بريتانيا منکر هرگونه دخالت در قضايا شده است اما کاملاً روشن است که اوضاع بر وفق مراد آنهاست و شواهد حاکي از آن است که نيروي نظامي آنها اين حرکت را تقويت ميکند. سيد ضياءالدين، سردبير روزنامة رعد و از تحتالحمايگان بريتانيا، رهبري اين جريان را بر عهده دارد. وي در زمان وثوقالدوله در مقام مشاور محرمانه رئيسالوزرا خدمت ميکرد. مردم ايران تقريباً مطمئن شدهاند که تمام اين قضايا يک نقشه و توطئه انگليس است.»1
کالدول، وزيرمختار آمريکا در تهران، چهار روز پس از کودتا در 26 فوريه در بخشي از گزارش خود راجع به نظر مردم دربارة کودتا چنين ميگويد:
«... تودة مردم از اين اوضاع به خشم آمده و مدعي هستند که تمام اين قضايا يک کودتاي انگليسي است. سفارت بريتانيا تمام اين اتهامات را رد ميکند اما شکي نيست که نيروي نظامي انگليس در قزوين از اين حرکت حمايت کرده است.»2
ديپلماتهاي آمريکايي حاضر در صحنه و شاهد عيني احساسات مردم دربارة کودتا، خشم عمومي را گزارش کردهاند. در صفحات قبل ديديم که چگونه آقاي سيروس غني، هشتاد سال بعد از کودتا، بدون ارائه کوچکترين سند و مدرک، ادعا ميکند که اقشار مختلف مردم، از مالک و تاجر تا معلم و روزنامهنگار و مقاله نويس! پشتيبان کودتا بودهاند.
در 5 آوريل 1922/ 6 ارديبهشت 1300، بيش از دو ماه از کودتا گذشته و ابعاد آن روشنتر شده بود. سفارت آمريکا در تهران در گزارش فصلي (سهماهه) خود جزئيات کودتا را به اطلاع وزارت خارجه در واشنگتن ميرساند. فقراتي از اين گزارش از اين قرار است: «... خودِ نيروهاي قزاق اعتراف کردند که دقيقاً پيش از ورود به پايتخت نفري پنج تومان (پنج دلار) از مقامات بريتانيا دريافت کردهاند ... اين قزاقها تحت فرمان کلنل اسمايت هستند. اين فرمانده انگليسي مدتي است در قزوين متصدي ادارة اطلاعات [نيروهاي انگليسي] در قزوين بود و پيش از آن فرمانده نيروهاي قزاق در منطقه بود. وي مکرراً به تهران سفر ميکرد و بر کسي پوشيده نيست که در اين سفرها بخش عمدة وقت خود را در حضور سيدضياء به سر ميبرد ... مشخص شده است که اندکي پيش از حرکت قزاقها به سمت تهران، پولي که قرار بود ميان اين نيروها پخش شود به دست کلنل اسمايت رسيد ... کلنل ترجيح داد تا رسيدن به تهران صبر کند و بلافاصله پس از رسيدن به پايتخت، مبلغ مذکور بين آنها پخش شد. اين وجه به امضاي کلنل اسمايت از بانک برداشته شده بود.»3
در اين گزارش، پس از شرحي دربارة چگونگي حرکت قواي قزاق از قزوين به تهران و اينکه با وجود خط ارتباطي تلفن و بيسيم بين تهران و قزوين، کسي حرکت قزاقها را به تهران خبر نداد، ضمن شرح چگونگي ورود اين قوا به تهران و اينکه «همة اين اتفاقات کاملاً حسابشده و از پيش تعيين شده پيش رفت...»، دربارة ماهيت کودتاچيان آمده است: «به زودي روشن شد که تمام چهرههاي برجستة اين جنبش، ارتباط تنگاتنگي با بريتانيا دارند... سرهنگ رضاخان، که به فرماندهي نيروهاي قزاق منصوب شده است، در هنگ نظامي انگليس- ايران خدمت و در عمل براي فرمانده اين هنگ[ژنرال ديکسن] جاسوسي ميکرد. وي در چند ماه گذشته همکاري بسيار نزديکي با انگليسيها داشته است.»4
در ادامه شرحي نيز دربارة وابستگي سيد ضياء، ديگر چهرة برجستة کودتا، به انگلستان نيز آمده است که با توجه به شناختهشده بودن وي، ذکر آن ضرورت ندارد.
اما يکي از صريحترين و انکارناپذيرترين اسناد انگليسي بودن کودتا سندي است که در واقع هم آمريکايي است و هم انگليسي! اين سند گزارش مهم و مفصلي است که انگرت،5 کاردار آمريکا در تهران، همراه با سه سند مهم ديگر به واشينگتن ارسال کرده است: ۱- نامه ژنرال ديکسن به انگرت (به تاريخ 6 ژوئن 1921)؛ ۲- نامه ژنرال ديکسن به لرد کرزن (به تاريخ 14 مي 1921)؛ ۳- نامة جان کالدول به ژنرال ديکسن (به تاريخ اول مارس 1921).
ژنرال ديکسن، ابتدا فرماندة نيروهاي انگلستان در شرق ايران بود. اين نيرو به «پليس شرق» و نيز به «کمربند خاوري ايران» شهرت داشت. ديکسن از ژانويه 1919 تا فوريه 1921 فرماندة کميسيون نظامي ايران و انگليس بود که بر اساس قرارداد 1919 تشکيل شده بود. ديکسن با انگرت دوست و صميمي بود و دربارة کودتاي 1299 در نامهاي اطلاعاتي در اختيار انگرت قرار داده بود که انگرت هم عين نامة او را به واشينگتن ارسال کرده است.
انگرت، در گزارشش به واشينگتن با اشاره به نامة ديکسن مينويسد:
«از مقامات وزارت خارجه خواهش دارم به اظهارات کلنل اسمايت (که در صفحه دوم نامة ژنرال ديکسن به اينجانب آمده است) توجه ويژه مبذول دارند. به گفتة ژنرال ديکسن وي يکي از افسران انگليسي است که نيروهاي قزاق را در قزوين سازماندهي کرد و به سمت تهران حرکت داد و موجبات سرنگوني دولت را فراهم آورد... نامهاي که به لرد کرزن نوشته شده به خوبي اوضاع ايران و بويژه فعاليتهاي بريتانيا را تشريح ميکند و صراحت ستودني آن با جو محرمانهاي که بسياري از مقامات بريتانيا در اينجا (تهران) به وجود آوردهاند کاملاً در تضاد است. از آنجا که ژنرال ديکسن در گفتوگوهاي خود کاملاً صريح است، مقامات بريتانيا به اين نتيجه رسيدند که او اطلاعات محرمانه دولت انگليس را در اختيار سفارت آمريکا ميگذارد و همين باعث انفصال او از کار شد.»6 ژنرال ديکسن در نامهاش به انگرت به تاريخ 6 ژوئن 1921، پس از شرح مفصلي دربارة مقدمات و مؤخرات کودتا مينويسد:
«زماني که به قزوين رسيدم در ديدار با کلنل اسمايت، وي اقرار کرد که او نيروهاي قزاق را سازماندهي و به سمت تهران اعزام کرده است. وي همچنين اعتراف کرد که ... اسمارت (دبير امور شرقي سفارت) در اين قضيه (کودتا) بيتأثير نبوده است.»7
در بخشي از نامهاي که ژنرال ديکسن به لرد کرزن نوشته نيز چنين ميخوانيم:
«... در ارتباط با کودتاي اخير ... عموم مردم ايران معتقدند اين يک کودتاي انگليسي است. اين نتيجهگيري از دو اصل نشأت ميگيرد. اول اينکه شمار زيادي از نيروهاي قزاق به صورت مخفي از قزوين حمله کردند. قزوين شهري است که افسران انگليسي در آن مستقر هستند ... مردم ايران متعجبند که اين تعداد نيروي قزاق چگونه توانست بدون جلب توجه انگليسيها از قزوين خارج شوند ... دوم اينکه پوتين قزاقهايي که تهران را فتح کردند از انبار مهمات انگليس در قزوين تأمين شده است ... بنده نيز از همکاري کلنل اسمايت در کودتا خبر نداشتم و زماني که تهران را ترک کردم از زبان خود او اين مسئله براي من روشن شد.»8
پانوشتها:
1- محمدقلي مجد. ايران از قاجار به پهلوي. پيشين. ص 155.
2- همان. ص 156.
3- همان، ص 157.
4- همان، ص 158.
5- جان کالدول وزيرمختار آمريکا در تهران به هنگام کودتاي 1299 بود. مأموريت وي در ايران، اندکي پس از کودتا به پايان رسيد و تا رسيدن وزيرمختار بعدي، انگرت در سمت کاردار امور سفارت را اداره ميکرد.
6- محمدقلي مجد. ايران از قاجار به پهلوي. پيشين. ص 162.
7- همان.
8- همان. ص 164.