به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,779
بازدید دیروز: 7,668
بازدید هفته: 9,447
بازدید ماه: 30,417
بازدید کل: 23,692,239
افراد آنلاین: 46
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 28 April 2024
الأحد ، ۱۹ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۱۰۷ - اي شوق پابرهنه/ هر که رفته به تماشای نگاهش گفته جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد/ چشمه جان‌بخش اربعین ۱۴۰۱/۰۶/۲۳

 

در آستانه اربعین حسینی علیه‌السلام

۱۴۰۱/۰۶/۲۳

اربعین سفارش اهل بیت علیهم السلام نه ساختگی و فرمایش | کارکردهای سیاسی -  اجتماعی اربعین حسینی - حوزه نیوز

در آستانه اربعین حسینی علیه‌السلام که این سال‌ها به شناسنامه اسلام ناب محمدی‌(ص) تبدیل شده است و خیل چند ده میلیونی عاشقان پاکباخته‌اش را پای پیاده به سوی حرمش می‌کشاند، این ستون را به رسم معهود دیگرگونه می‌نگاریم و سروده ای  از شاعران متعهد کشورمان،  را به هدیه عرضه می‌کنیم؛ 

چشمه جان‌بخش اربعین

پایگاه خبری شیرین طنز - بیوگرافی سعید سلیمان‌ پور ارومی، طنزپرداز

 چشمه جان‌بخش اربعین
نشد که پر بزنم عشق آن حوالی را
ببخش بر من مسکین شکسته ‌بالی را
نشد که پای پیاده به درگهت برسم
و تحفه آورم این دست‌های خالی را
منی که چلّه‌نشین غم توام مولا
نشد که همدل و همره شوم موالی را
نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان
بدل به آه کنم این شکسته‌حالی را
دوباره چشمه جان‌بخش اربعین جوشید
نشد که درک کنم حال آن زلالی را
بگو بگو «به کدامین دعات خواهم یافت»؟
بگو کجا برم این حسرت سؤالی را؟
ببار حضرت باران به شوره‌زار دلم
ببر ز سینه من داغ خشکسالی را
چکید قطره اشکی و از غم تو سرود
قبول کن ز من این شعر ارتجالی‌ را
سعید سلیمان‌پور
اي شوق پابرهنه

میثم داودی | شعر هیأت

شوق پا برهنه 
اي شوق پا برهنه کـه نامت مسافر اسـت
این تاول اسـت در کف پا یا جواهر اسـت
راهی شدي بـه سمت رسیدن بـه اصل خویش
دور از نگاه شهر کـه فکر ظواهر اسـت
دل‌های شست‌وشو شده و پاک بی‌شمار
چشمی کـه ‌تر نگشته در این جاده نادر اسـت
سیر اسـت اگر چه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفره افطار حاضر اسـت
وقتی کـه در نگاه تـو مقصد حرم شود
پاگیر جاده می‌شود آن دل کـه عابر اسـت
با آب و تاب سینه‌زنان گرم قل قل اسـت
کتری آب جوش کـه در اصل شاعر اسـت
فنجان لب طلا پر و خالی کـه می‌شود
هربار گفته‌ام نکند چای آخر اسـت
میثم داوودی
  هر که رفته به تماشای نگاهش گفته
جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد
 
تکیه کلمات - قسمت نخست - بخش 5 - شعرخوانی موسی علیمرادی
آخرین حیدر کرار
عشق رختیست که بر قامت جان دوخته‌ایم
این متاعی است که جان داده و نفروخته‌ایم
ترس از فقر و نداری دو جهان در ما نیست
عشق رزقیست که تا آخرت ‌اندوخته‌ایم
عشق مشقیست که هرشب بنویسیم علی
عشق درسیست کز آن زیستن آموخته‌ایم
عشق یعنی علی و آل علی دیگر هیچ
شعله هستی از این عشق برافروخته‌ایم
یازده بار علی بعد علی آمده است
یازده مرتبه از عشق علی سوخته‌ایم
گرچه در هر دو جهان عشق به معنای علی است
آخرین عشق از این سلسله لیلای علی است
او همانیست که جا در دل ایمان دارد
عاشق عاقل و دیوانه فراوان دارد
او همانیست که از آل علی دل برده
جان زهراست که جا در دل جانان دارد
گر که شانه بکشد سیل بلاکش ریزد
سر هر زلف خمش حلقه رندان دارد
هر که رفته به تماشای نگاهش گفته
جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد
او همانیست که هر چند ندیدند او را
یک جهان آن قد و بالاش مسلمان دارد
خبر آمدنت را که ملائک دادند
همه از شوق تو بر سجده شکر افتادند
خبر آمد گل بی‌خار به دنیا آمد
عاشقان حضرت دلدار به دنیا آمد
کلهم نور نبی‌اند پسر‌های علی
آخرین احمد مختار به دنیا آمد
یازده زاده زهرا همه شیرند و کنون
آخرین حیدر کرار به دنیا آمد
گر حسین بن علی سبط نبی شیرین است
او حسینیست که نه بار به دنیا آمد
سیزده کعبه به دور سر او می‌گردند
نقطه مرکز پرگار به دنیا آمد
اینکه از عشق رخش عشق به فریاد آمد
مهدی ماست که با حسن خداداد آمد
عطر نرگس شدی و نیست از این بو خوش‌تر
حلقه دام بلا نیست از این مو خوش‌تر
سوی چشمان شما کعبه به پا کرده نماز
قبله‌ای نیست به والله از این سو خوش‌تر
نه غلط گفته هر آنکس که بهشتت گفته
کی بهشت است به‌اندازه این رو خوش‌تر
گر که دیوان غزل مدح تو گوید نشود
از دوبیتی که نوشتی به دو ابرو خوش‌تر
روی لب‌های تو انگار سلیل است روان
هست از آب بقا، کوثر این جو خو‌‌ش‌تر
جان فدای لب تو باد که در دیده مست
چمن‌آرای جهان خوش‌تر از این غنچه نبست
نقل کردند که تو هیبت طا‌ها داری
نقل کردند که تو عصمت زهرا داری
بی‌گمان پشت ندارد زره‌ات، چون حیدر
نقل کردند که تو قدرت مولا داری
دشمنت هر که شود قبر خودش را کنده
همه جا پر شده که دیده سقا داری
گر رجزخوان بشوی اهل زمین می‌لرزند
این نشانیست که از اکبر لیلا داری
تو خودت یک تن یک کرب بلایی آقا
این غروریست که از زینب کبری داری‌
موسی علیمرادی