۹۶۴ - زهرا سیادتی : صفات دوستان خوب در کلام وحی ۱۴۰۱/۰۹/۳۰
زهرا سیادتی
سعادت و خوشبختی فضیلتی است که همگان دنبال آن هستند. همه انسانها به طور فطری آن را میشناسند و بدان گرایش دارند. آنان خوشبختی با دو مولفه اصلی آرامش و آسایش را میشناسند، هر چند که گاه در مصداق اشتباه میکنند، ولی همگی میدانند بدون آرامش و آسایش، سعادت معنا و مفهومی ندارد.
از آنجا که انسانها در دنیا نیازمند دیگران هستند و بدون اجتماع و داد و ستد در عرصه مادی و معنوی نمیتوانند به سعادت برسند، همواره دنبال اجتماع حقیقی و واقعی هستند که تامینکننده نیازهای مادی و معنوی و عاطفی آنان باشد، از این رو به سمت دوستی با دیگران گرایش مییابند.
اما یافتن دوست خوب که حبیب، صدیق، خلیل، رفیق و ولیّ اش باشد بسیار دشوار است؛ زیرا دوست باید به سطحی از کمال رسیده باشد که بتواند این خصوصیات اخلاقی را دارا باشد. بنابراین، بسیاری از مردم در انتخاب دوست با مشکل مواجه میشوند؛ زیرا کسی را نمییابند که دارای چنین فضایلی باشد، بلکه گاه با کسانی دوستی میکنند که بلای جانشان در دنیا و آخرت میشود و شقاوت دنیوی و اخروی را برای انسان به دنبال میآورد.
ویژگیهای دوست خوب
در آموزههای قرآنی، واژگانی برای بیان دوست بیان شده که هر یک از آنها بیانگر صفت و فضیلتی از فضایل انسانی است. یکی از این صفات، صفت محبت است.نخستین ویژگی یک دوست خوب، محبت است؛ چرا که انسان بیش از آنکه به آسایش و رفاه نیاز داشته باشد، به امنیت و آرامش روحی و عاطفی و روانی نیاز دارد. دوست خوب به انسان کمک میکند تا به این جنبه عاطفی انسانی پاسخ درخور و مناسبی داده شود. محبت دوستان به یکدیگر موجب میشود تا احساس آرامش کنند و به بخشی بزرگی از نیازهای عاطفی پاسخ مناسبی داده شود. البته این محبت باید دو سویه باشد و هر یک دیگری را «حبیب» خویش بداند. البته انسان نباید در انتظار محبت بنشیند، بلکه باید نخست خود به دوست محبت کند تا او در دام محبتش گرفتار آید، چنانکه خدا با بندگان خاص خویش اینگونه عمل میکند و آنان را در دام محبت خود گرفتار میکند: یحبهم و یحبونه، خدا آنان را دوست میدارد و ایشان نیز خدا را دوست میدارند.(مائده، آیه 54)
دومین صفت یک دوست خوب آن است که «صدیق» باشد، یعنی صفت صداقت در او ملکه و مقوم ذات شده باشد؛ زیرا بدون چنین ملکهای دوستی نمیتواند پایدار و ارزشی باشد. صداقت از مهمترین ارزشهای فطری انسان است و کسی که صداقت نداشته باشد، بهرهای از انسانیت نبرده است.
اصولا رابطه اجتماعی در عرصه فضایل فطری انسانی چون عدالت، صداقت، امانت و وفا شکل میگیرد و دوستی که این صفات را نداشته باشد، ارزش دوستی ندارد؛ زیرا اگر کسی ظالم و دروغگو و خائن و پیمان شکن و بیوفا باشد، نمیتوان به او اعتماد کرد و او را به عنوان دوست پذیرفت. کسی که به دیگری ظلم میکند و یا دروغ میگوید و یا خیانت میکند و بیوفایی دارد، با شما نیز اینگونه خواهد کرد. بنابراین، دوستی، خوب است که دارای این صفات ارزنده و فضایل ارزشی و کمالی باشد.
صداقت و امانت و وفا در دوستی بسیار اهمیت دارد. کسی که عادل است همواره گرایش به صداقت و امانت و وفا دارد، زیرا دروغ و خیانت و بیوفایی مصداقی از ظلم و بیعدالتی است. انسانها دنبال دوستانی میگردند که فراتر از صداقت، صدیق باشند یعنی همه وجودش راستی باشد؛ همچنین دنبال دوستی هستند که بسیار امین و وفیّ باشد. بنابراین، وقتی در قرآن از صدیق یاد میشود به دوستی گفته میشود که مجسمه صداقت و راستی باشد و در هر حالی ولو به ضررش باشد صداقت و راستی را کنار نمیگذارد.(یوسف، آیه 46)
صدیق تنها در کلام و سخن راستگو نیست، بلکه با تمام وجودش کاری میکند تا صداقت و راستی او دیده و شناخته شود. از این رو وقتی دوستش با مشکل مالی یا غیرمالی مواجه است، با صداقت تمام در خدمت او خواهد بود.
به مهریه در ازدواج «صداق» میگویند که بیانگر صداقت شوهر است، همچنین به انفاقات مالی که صادقانه پرداخته میشود و نشانهای از ایمان شخص به خدا است، صدقه گفته میشود؛ زیرا بیانگر راستی در عمل اوست. «صدیقون» کسانی هستند که با صداقت در خدمت دوست خواهند بود و در مسائل مالی یا غیر مالی صادقانه وارد میشوند.(حدید، آیات 18 و 19) همین افراد در برابر خدا نیز اینگونه هستند و ایمان و عمل صالحشان بیانگر اوج صداقت و راستی آنان است و هیچگونه نفاق و دورویی در رفتار و اقوال و اعتقاد و رفتار آنان نیست.(همان؛ نساء، آیه 69)
دوست خوب نسبت به دوست خویش «رفق» و مدارا دارد و اگر خطا و اشتباهی کرد، با عفو و گذشت و احسان و ایثارگری و اکرام با او برخورد میکند؛ زیرا میداند که هر کسی خطا و اشتباهی دارد و نباید آن را چماق کرد و دوستی را قطع کرد یا دوست را بهخاطر خطا و اشتباه ملامت نمود؛ چنانکه خدا با دوستان خویش اینگونه عمل میکند و بهترین و زیباترین و نیکوترین رفاقت را به نمایش میگذارد.(نساء، آیه 69)
همچنین دوستان نسبت به هم باید چنان عمل کنند که «ولیّ» با مولی علیه عمل میکند. ولایت به حالت سرپرستی و کفالتی گفته میشود که با محبت آمیخته شده باشد، تا جایی که انسان گمان میکند که از ولیّ جز محبت بر نمیآید. بنابراین، نوعی ارتباط میان دوستان باید در چارچوب «اولیاء» باشد؛ یعنی هر کسی نسبت به دیگری احساس ولایت سرپرستی و محبتی داشته باشد که میان خدا و خلق یا معصومان(ع) با امت است؛ زیرا ولایت میان دوستان مظهری از مظاهر ولایت الهی است؛ چنانکه ولایت معصومان(ع) مظهر ولایت خدا است.
پس همان طوری که خدا با مومنان از مقام ولایت الهی خویش عمل میکند
(بقره، آیه 257) و مومنان را از ظلمات به نور هدایت میکند، اولیاء یعنی دوستان نیز باید چنان حالتی داشته باشند، یعنی هر یک دیگری را تحت ولایت سرپرستی و محبت خویش درآورده و کمک کند تا از ظلمات به نور در آیند. از نظر آموزههای قرآن، رابطه مومنان یک رابطه ولایی است؛ لذا آنان را اولیای هم مینامد. البته ممکن است که در قرآن از اولیاء الشیطان یا ولایت طاغوت سخن گفته شود که این امر از باب مشابهت است؛ و گرنه رابطه میان اولیاء الشیطان نه از سر محبت و سرپرستی محبانه بلکه از سر ترساندن و استثمار و ظلم است که اولیای طاغوتی، یکدیگر را از نور به ظلمات میبرند.(بقره، آیه 257؛ آل عمران، آیه 175)
از دیگر صفات دوست آن است که خود را برای دوست خویش چنان تهی کند که در همه قلب او جز او نباشد. ازاین حالت در عربی به عنوان «خلیل» یاد میشود. خلیل از واژه «خلل» است؛ خلال چیزی قرار گرفتن در فارسی بسیار کاربرد دارد. خلال را به معنای میانه نیز گرفتهاند.
به هر حال، خلیل به دوستی میگویند که قلبش را برای دوست خود خالی کرده و اجازه داده تا او در خلال آن قرار گیرد.
برخیها به جای خدا، شیطان یا افراد شیطان صفت را خلیل خود قرار میدهند که شقاوت ابدی را برایشان به ارمغان میآورد و در قیامت خود را سرزنش میکنند که چرا چنین و چنان کرده و در دام شیطان افتاده و خوار و ذلیل شدهاند.(فرقان، آیات 28 و 29)
خدا به پیامبر(ص) هشدار میدهد که بسیاری از مردم دوست دارند تا شما به خدا افترا بزنید و چیزی که وحی نیست به خدا نسبت بدهید تا آن زمان تو را به عنوان خلیل خویش انتخاب کنند؛ اما تو نباید اینگونه عمل کنی؛ زیرا کمترین گرایش به آنان به معنای نابودی توست.(اسراء، آیات 73 و 74)
به هر حال، انسان در انتخاب دوست باید دقت کافی داشته باشد و هر کسی را دوست خویش نگیرد، بلکه کسانی را دوست انتخاب کند که چنین صفات نیک و فضایل ارزنده کمالی را دارا هستند؛ اینگونه افراد نه تنها آرامش و آسایش دنیوی را برای انسان ایجاد میکنند و نیازهای عاطفی و روحی و روانی را برطرف مینمایند، بلکه موجب میشوند تا انسان به سعادت ابدی و اخروی دست یابد و آرامش و آسایش ابدی را برای خویش به ارمغان آورد.
انسان وقتی با چنین دوستانی معاشرت داشته باشد وقتی یکی از آنها را به هر دلیلی از دست بدهد، خود را غریب احساس میکند؛ زیرا آن دوست خوب و نیک با حضورش او را از غربت و تنهایی بیرون میآورد و روح و روانش را به آرامش میرساند.
روشهای دوستی
باید توجه داشت که پیدا کردن دوست خوب سخت و نگه داشتن آن سختتر است. انسان باید درانتخاب دوست خیلی دقت کند، ولی برای حفظ دوستی، باید تلاش بیشتری نماید. یکی از روشهای صیانت از دوست آن است که انسان به اشکال گوناگون صداقت خویش را به دوست نشان دهد؛ گاهی با ابراز ارادت و سلامی و گاهی با شاخه گلی یا ارمغان و هدیهای و گاه دیگر با برطرف کردن مشکلات مالی او و گاه دیگر با همدردی در مصیبت و مشکلات او.
دوست خوب باید بهترین کسی باشد که دوستش به او اعتماد میکند و رازهایش را برای او میگوید. بنابراین باید امین باشد و به هیچ وجه خیانت در امانت نکند، رازهایش را به دیگری نگوید و حتی اگر دوستی آنان به عللی سست شد، رازها را افشا نکند و همچنان امین باشد.
دوست باید ناصح باشد.اگر دیگران به شکل کلی میتوانند موعظه کنند، اما دوست چون عیبهای ریز و کوچک دوست خود را میداند، باید به نصیحت بپردازد و عیبهایش را بگوید؛ البته نه به گونهای که شکل ملامت و سرزنش بگیرد.
او باید در نصیحت کردن زیاده روی نکند؛ زیرا نصیحت زیاد موجب بدبینی میشود و دوست را میرنجاند. دوست خردمند نیز آن کسی است که وقتی نصیحت دوستش را میشنود خود را اصلاح کند و سخنانش را خردهگیری نداند.
دوستان خوب باید با هم ندار باشند که نیازهای عاطفی و مالی یکدیگر را به عنوان «اولیاء» برطرف کنند تا جایی که حتی بدون اجازه او مالی را بردارند و هزینه کنند و سپس بازگردانند. در تفریح و سرگرمی با هم باشند و دراین امور زیادهروی نکنند؛ زیرا دوستی برای کسب کمالات است نه فقط تفریح و سرگرمی که انسان را از موفقیت باز میدارد و از کمالات دور میسازد. وقتی هستند به دید و بازدید یکدیگر بروند و از حال هم باخبر شوند و اگر به مسافرت رفتند با هم نامهنگاری و تماس داشته باشند.
براساس روایات اسلامی دوستان خوب برادران یکدیگرند. دوستان یکرنگ در زمان آسایش و رفاه زیور و زینت یکدیگر بوده و در زمان سختی و مشکلات یار و یاور هم هستند.