به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 863
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 5,517
بازدید ماه: 5,517
بازدید کل: 24,992,852
افراد آنلاین: 128
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
36 - سالگرد قیام نهم دی: فتنه‌ها و اغتشاشات از کجا آمدند؟ ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
سالگرد قیام نهم دی:
فتنه‌ها و اغتشاشات از کجا آمدند؟
  ۱۴۰۱/۱۰/۰۷
در سالگرد قیام مردمی نهم دی علیه فتنه‌ای که پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 1388 برپا شد، یک بار دیگر آنچه در 9 ماه پس از آن انتخابات در کشور اتفاق افتاد، در اذهان مرور می‌شود و شباهت‌های آن با آنچه طی دو سه ماه گذشته در جریان اغتشاشات اخیر شاهدش بودیم، بیش از پیش حکایت از ریشه‌های مشترک هر دو فتنه دارد. 

عبدالکریم سروش از سرکرده‌های فتنه 88 که سال‌هاست ریزه‌خوار محافل معلوم‌الحال خارج کشور است، در یک مصاحبه و در همان روزهای اوج حوادث فتنه یاد شده گفت که «این حوادث از 20 سال پیش کلید خورده بوده است»! 

20 سال قبل از فتنه 88 یعنی سال پس از پایان جنگ، سال 1368. به راستی در سال 1368 و پس از آن در طول 20 سال تا فتنه 1388 در عرصه سیاسی اجتماعی فرهنگی کشور چه اتفاقاتی افتاد؟ 
این‌ها پرسش‌هایی تاریخی هستند که جواب آنها می‌تواند، یک به یک مانند تکه‌های پازل در کنار هم قرار گرفته و چشم‌انداز روشنی را از همه آنچه به فتنه 88 ختم شد‌، در برابر چشمان ما باز کند. باید به آن سال‌ها برگردیم و وقایع و حوادث سیاسی فرهنگی آن سال‌ها را دقیق‌تر مرور کنیم.
آغاز تهاجم و نفوذ فرهنگی 
سال 1368، سال رحلت حضرت امام خمینی رحمت‌الله علیه بود، سالی که دشمنان ایران و اسلام پس از 10 سال نبرد سخت و مستقیم در جبهه‌های مختلف ترور و کودتا و نبرد مسلحانه و جنگ تحمیلی به این نتیجه رسیدند که از این راه نخواهند توانست به مقصود خود برسند. 
صدرالدین الهی ضد انقلاب فراری و از عوامل سرشناس رژیم طاغوت در نشریه‌ای به نام «فوق‌العاده» چاپ آمریکا به تاریخ 15 مردادماه 1368 درباره شیوه جدید مبارزه‌شان چنین نوشت:
«... از این به بعد...یک راه وجود دارد، راهی که ما را به بقای واقعی می‌رساند... این دور مسابقه را به صورت یک مبارزه فرهنگی آغاز کنیم. مبارزه فرهنگی در تمام زمینه‌ها، تئاتر، سینما، ورزش، شعر، موسیقی، نقاشی و غیره...حکومت تهران را فقط با سلاح فرهنگ می‌توان خلع سلاح کرد و دست‌بسته تحویل مردان سیاست داد...»1
براساس همین استراتژی جدید که از محافل و کانون‌های استعماری دیکته شده بود، از آغاز دهه 70 هجری شمسی، عوامل شناخته شده و نشده‌ای که همواره درصدد براندازی مستقیم نظام جمهوی اسلامی بودند، با سوءاستفاده از طرح خام‌دستانه برخی عناصر دولتی تحت عنوان جذب نخبگان و بازگشت آنان، به کشور آمده و فضاهای بسیاری در عرصه‌های هنری و فرهنگی مانند حیطه کتاب و نشر، عرصه‌های هنرهای تجسمی و تئاتر و موسیقی و سینما را در دست گرفتند و به ترویج و اشاعه همان تئوری‌های ضد فرهنگی خود پرداختند. نشریاتی مانند آدینه، گردون، دنیای سخن، ایران فردا، گزارش فیلم و...تیول همین افراد شد.
بازگشت نخبگان یا جاسوسان؟!
سر و کله بسیاری از عناصر معلوم‌الحال یا فراری که به طور فعال در محافل و نشریات ضد انقلابی خارج کشور می‌گفتند و می‌نوشتند و شعار می‌دادند، در محافل و نشریات داخل کشور پیدا شد. عناصری مانند داریوش شایگان که سال‌ها از مشاوران و همکاران مرکز دایره‌ًْالمعارف بزرگ اسلامی بود یا داریوش آشوری که پس از بازگشت به ایران از همکاران فعال نشریات به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکری مانند «کلک» و «گفت‌وگو» و «راه نو» گردید. یا افسانه نجم آبادی که با همراهی شهلا حائری و گلناز امین‌لاجوردی و سرمایه و هدایت گروهی از عناصر بهائی و صهیونیست در سال 1368، بنیاد پژوهش‌های زنان را در آمریکا تاسیس کرده بود 2 و با برگزاری کنفرانس‌ها و انتشار نشریات و چاپ مقالات متعدد، تلاش‌های گسترده‌ای علیه اسلام و انقلاب و مردم ایران انجام داد، از طریق چاپ مقالات متعدد در نشریاتی مانند «زنان» و «کلک» و... در فضای مطبوعاتی و فرهنگی جامعه ایران نفوذ کرد.3 
نفوذ در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی 
به تدریج حلقه‌های روشنفکری در درون دانشگاه‌ها، ارتباطات خاصی تحت عنوان پیوندهای علمی و تحقیقاتی با محافل خارج کشور برقرار ساختند. هدف، به ظاهر تعاملات علمی و فرهنگی بود، اما در عمل، تغییر باورها و رفتار اجتماعی و ترسیم الگوی تجدد‌گرایانه و رفاه‌طلبانه افراطی برای ایرانیان را مد نظر قرار داشت تا بنا به آنچه فرانسیس فوکویاما، نظریه‌پرداز آمریکایی در کنفرانس شیعه‌شناسی اورشلیم در سال 1986 گفته بود، میل شهادت‌طلبی را به رفاه‌زدگی تبدیل سازند.
اولین حلقه به اصلاح علمی/آکادمیک، حلقه مرکز مطالعات دموکراسی در دانشگاه وست مینستر لندن به ریاست پرفسور جان کین (از طراحان انقلابات مخملی) بود که تعامل خود را با حلقه مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در دوران محمد خاتمی با محوریت سعید حجاریان، حسین بشیریه و ریاست عالی سید محمدموسوی خوئینی‌ها آغاز کرد و پروژه جامعه مدنی در ایران از این حلقه و تعاملات آن، در دانشگاه وست مینستر به ریاست جان کین، تعریف شد، مطالعاتش انجام گردید تا پس از خرداد 76 در ایران عملیاتی شود. 
کین پس از آشوب‌های 18 تیرماه 1378 تحت پوشش پروژه مبادلات آکادمیک با دانشگاه مفید به ایران آمد. این پروژه یک سرمایه‌گذاری مشترک میان دانشگاه وست مینستر با بنیاد ملی برای دموکراسی (NED) بود. 4 
به دنبال جان کین، آلن تورن (نظریه‌پرداز معروف جامعه به اصطلاح مدنی) به دعوت عطاءالله مهاجرانی (وزیر ارشاد دوران اصلاحات) در روزهای پایانی زمستان 1380 به تهران آمد و تئوری خود برای خلق یک انقلاب زنانه را علاوه‌بر چند مرکز دولتی مانند موسسه مطالعات وزارت امور خارجه و مرکز بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها و ضیافت شام سفارت فرانسه، در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز برای دانشجویان این دانشکده مطرح ساخت.
تئوریسین‌های انقلاب مخملی در ایران
یورگن‌ هابر ماس، یکی از مشهورترین تئوریسین‌های انقلاب مخملی و نافرمانی مدنی در 21 اردیبهشت 1381 بازهم بنا به دعوت عطاءالله مهاجرانی به تهران آمد و در سلسله جلساتی با دانشجویان و دیگر فعالان به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکر شرکت کرد و دو سال بعد هم در 22 خرداد 1383، فیلسوف آمریکایی، ریچارد رورتی به تهران آمد و یک هفته در شهرهای مختلف ایران چرخید و در محافل دانشجویی و به اصطلاح روشنفکری جلسه و سخنرانی برگزار کرد که یکی از محصولات سفرش، تاسیس مدارسی بود بر‌مبنای استفاده از متون آمریکایی، دموکراسی و لیبرالیسم غربی و با استفاده از سرفصل‌های تحصیلی براساس ‌اندیشه‌ها و تفکرات فیلسوفان غربی! 5
جان هیک، یکی از تئوریسین‌های پلورالیسم دینی در اول اسفند 1383 به ایران آمد و بالاخره در آخرین روزهای خرداد 1384، مایکل ایگناتف، رهبر جناح لیبرال پارلمان کانادا و از دستیاران آیزایا برلین (یکی از موثرترین عوامل ناتوی فرهنگی) وارد ایران شد. آخرین تئوریسین انقلابات مخملی که پس از انتخابات ریاست جمهوری 1384 و شکست اصلاح‌طلبان وارد ایران شد، تیموتی گارتن‌اش (یکی دیگر از دستیاران آیزایا برلین) بود که در شهریور آن سال به ایران آمد. 6
به دنبال این جاسوسان پنهان شبکه‌های امنیتی غرب، پس از سال 1384 و انتخابات نهم ریاست جمهوری نیز، سیل حضور عقبه جاسوسان فوق نیز در ایران و در محافل آکادمیک و دانشجویی و هنری ادامه یافت. سفر افرادی مانند اگنس هلر، آدام میچنیک و الکساندر اسمولار (هر سه از رهبران انقلابات مخملی در اروپای شرقی)، از جمله همین حضور برنامه‌ریزی شده برای نفوذ در اعماق جامعه دانشگاهی و دانشجویی ایران بود.7
اندرسون از مسئولین بنیاد هریتیج آمریکا درباره نفوذ نخبگان به اصطلاح علمی و سیاسی غرب در ایران گفت: 
«... مهم‌ترین سرمایه آمریکا اکنون در برخی لایه‌های فکری سیاستمداران، روزنامه‌نگاران و یا روشنفکران و برخی از مقامات رده بالای گذشته ایران به وجود آمد. امروز باید از این فرصت، نهایت استفاده را ببریم و این نیاز به سرمایه‌گذاری وسیع‌تری دارد...» 8
تکرار تجربه دانشجویان اعزامی عهد قجر!
از طرف دیگر ده‌ها نفر از افرادی که دور حلقه‌های شبه روشنفکری مانند «کیان» و «آیین» گرد آمده بودند، به عنوان دانشجو و به بهانه ادامه تحصیل به خارج کشور و عمدتا کشور انگلستان فرستاده شدند تا از نیمه دوم دهه 70، طیف جدیدی از روزنامه‌نگاران در صحنه مطبوعات کشور به وجود آید. طیفی که با انتشار دهها روزنامه و هفته‌نامه و ماهنامه و فصل‌نامه، اساسا جای نفس کشیدن برای نیروهای انقلابی و طیف مخالف خود باقی نگذارد و تلاش کرد به تدریج فضای فرهنگی کشور را مال خود کرده و با عنوان دوران جدید انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به شکلی آرام و خزنده به سمت استحاله پیش ببرد. نشریاتی مانند جامعه و طوس و نشاط و نوروز و بهار و... که هر یک سهم عمده‌ای در نفوذ‌ اندیشه‌ها و افکار مادی و سلطه‌پذیرانه غرب در جامعه ایرانی داشتند. 
در همین زمینه با بورسیه دانشجویان ایرانی به دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک غرب، در سال 1375 و دوران دولت سازندگی، حدود 2500 نفر از افراد وابسته به گروههای به اصطلاح اصلاح‌طلب و شبه روشنفکری به این دسته از مراکز و دانشگاه‌ها اعزام شدند و پس از چند سال حاصل و نتیجه آموزش و تحصیل آنها، تربیت و پرورش گروهی تحصیل کرده واداده و استحاله یافته در فرهنگ غرب بود که پس از بازگشت به کشور، نقش عمده‌ای را در زمینه‌‌سازی فروپاشی ایدئولوژیک جامعه و ایجاد کودتای مخملی به عنوان سربازان کانون‌های استعماری ایفا نمودند. نقش فعال این عناصر در جریان اغتشاشات 1378 و فتنه 1388، موید این حرکت طراحی شده کانون‌های یاد شده از سال‌ها پیش برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود.
این‌گونه تاریخ تکرار شد و همان عملکرد شبه روشنفکران عهد قجر در مسافرت‌های تحصیلی به اروپا که به عضویت لژهای فراماسونری درآمدند و در بازگشت فرامین لژهای یاد شده را در دین‌ستیزی و هویت‌زدایی جامعه ایرانی به اجرا درآوردند، این بار توسط به اصطلاح انقلابیون پشیمان تکرار گردید. انقلابیونی که به کسوت شبه روشنفکر و به اصطلاح اصلاح‌طلب درآمدند و به تضعیف باورها و اعتقادات دینی و ملی مردم ایران اقدام کردند. 
__________________________
1- صدرالدین الهی – نشریه فوق‌العاده – آمریکا – 15 مرداد 1368   2- فصلنامه نیمه دیگر – چاپ خارج کشور – دوره اول – شماره 11 – بهار 1369 – صفحه 196   3- نیمه پنهان(جلد دهم)- دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان- چاپ نهم –تهران – 1391   4- متن کامل طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا–کتابخانه دیجیتالی دید–3 مه2004– صفحه 7   5- پیام فضلی‌نژاد – ارتش سری روشنفکران – دفتر پژوهشهای موسسه کیهان – چاپ اول– فروردین 1391 – صفحات 48 تا 83   6- همان   7- همان   8- مجموعه مستند «رمز عملیات» – قسمت دوم: کودتای مخملی– شبکه دوم سیما – 9 دی ماه 1393