۹۸۹ - ابراهیم کاملی: امام علی(ع) و تکافل اجتماعی ۱۴۰۱/۱۱/۱۲
ابراهیم کاملی
گذشته چراغ راه آینده است و ما بر اساس تجربیات و شیوه رفتار گذشتگان برای زمان حال و آینده خود برنامهریزی میکنیم. بدین منظور، بایستی به مطالعه سیره آنها بپردازیم تا از میان رفتارها و گفتارهای آنان چراغی برای خود بیابیم.
بهرهمندی و الگوگرفتن از بزرگان به ویژه برای ما ضرورت بیشتری دارد؛ بزرگان دینی ما در مقام عصمت و امامت قرار داشتهاند و رفتارشان برای ما حجت و دلیل راه است. از جمله آنان امام علی(ع) است که مقام امامت و ولایت و حکومت را در زمان خود عهدهدار بود و بخشی از عمر خود را در راه اداره جامعه سپری کرد. از این رو، مطالعه سیره ایشان میتواند در اداره جامعه ما نیز راهگشا باشد.
یکی از شیوههای رفتاری امام علی(ع) رسیدگی به وضعیت نیازمندان جامعه بود که در جامعه اسلامی امروز نیز میتواند الگو قرار گیرد.
در این مقاله که از پایگاه اطلاعرسانی حوزه انتخاب شده «رسیدگی به وضع نیازمندان و حمایت از آنان» با عنوان «تکافل اجتماعی» از نگاه آن امام همام به اختصار بررسی شده است.
حضرت علی(ع) برای توزیع مطلوب بیتالمال بر دو ویژگی اساسی تأکید میورزید:
1. رعایت عدالت در تقسیم؛
2. حبس نکردن حقوق عمومی.
آن حضرت برای بیتالمال دو نوع مصرف را در نظر میگرفت:
مصرف خاص و مصرف عام.[1]
یکی از مصادیق مصرف خاص بیتالمال از دیدگاه امام تأمین نیاز فقرا و مستمندان و از کار افتادگان است؛ چرا که تواناییهای افراد جامعه با یکدیگر برابر نیست، برخی توانایی جسمی و استعداد سرشار دارند، عدهای ضعیفند، بعضی برای امرار معاش درآمد کافی ندارند، برخی معلول و بیمارند، عدهای هم ورشکسته و از کار افتاده. اینگونه افراد چه حقوقی در جامعه انسانی دارند؟
فقر، آثار بسیاری در جامعه انسانی بر جای میگذارد که امام علی(ع) به این موضوع این چنین اشاره میکند:
«یا بُنَّی إنّی اَخافُ عَلَیْکَ الفقرَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنْهُ فَإنَّ الفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّینِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ داعیَةٌ لِلْمَقْتِ»؛[2] فرزندم، از تهيدستى بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر، كه همانا فقر، دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان و عامل دشمنى است.
امام علی(ع) در این حکمت به سه اثر فقر اشاره میکند:
1. نقص در دین؛ 2. نقص در عقل؛ 3.ایجاد دشمنی.
با گرسنگی قوت پرهیز نماند
افلاس عنان از کف تقوا بستاند[3]
کامل فرزانه را دیوانه سازد احتیاج عاقلان را از خرد بیگانه سازد احتیاج[4]
تأمین حقوق نیازمندان جامعه مستلزم برآوردن نیاز و تأمین منابع مالی و ساز وکاری برای حمایت از آنان است. «حمایت از محرومان به معنای توزیع فقر در جامعه نیست، بلکه ریشهکنی فقر از جامعه است و موجب توسعه و عمران آن میشود. با حمایت از نیازمندان میتوان آنها را به بازار کار و تولید کشاند تا رقابت سالم و صحیح پدید آید و بر حجم و کیفیت تولیدات افزوده شود».[5]
حقوق نیازمندان
نیازمندان حقوقی دارند که بدان اشاره و راه استیفای آنها را بیان میکنیم.
1. حق حیات
همه افراد در حالت عادی حق زنده ماندن و استفاده طبیعی از امکانات موجود در طبیعت را دارند. از این رو، برای افراد از کار افتاده و یا کسانی که به سبب حوادث غیر منتظره درآمد کافی ندارند، باید چاره ایاندیشید. در چنین مواقعی دولت اسلامی برای ادامه زندگی آنان اقدام میکند. همچنین مردم با انفاقهای واجب و مستحب خود به تأمین زندگی آنان میپردازند. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید:
«إنَّ اللهَ سُبْحانَهُ فَرَضَ فی أَمْوالِ الأغنِیاءِ أَقْواتَ الفُقَراءِ فَما جاعَ فَقیرٌ إلاّ بِما مُتِّعَ بِه غَنیٌّ؛[6] خداوند روزی نیازمندان را در اموال ثروتمندان واجب کرده است و نیازمندی، گرسنه نمیماند، مگر اینکه توانگری از حق او بهرهمند شده باشد».
این سخن امام به نوعی تفسیر آیه 25 سوره معارج است که میفرماید: «وَالَّذینَ فی اَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ للِسَّائِلِ وَ المَحْروُمِ»،و آنها که در اموالشان حق معلومی است تا به فقیران سائل و فقیران آبرومند محروم رسانند.
این آیه به رعایت حق حیات نیازمندان اشاره دارد که باید زندگی آنان حفظ شود و دولت و ثروتمندان وظیفه دارند که از همنوعان خود حمایت کنند. اختصاص بخشی از بیتالمال به افراد نیازمند که در سیره امام علی(ع) دیده میشود، به دلیل همین حق حیات است که همه انسانها باید از آن برخوردار باشند. در زمان حکومت آن حضرت، روزی ایشان پیرمردی را دید که از مردم کمک میخواهد. حضرت از اطرافیانش پرسید: این مرد کیست؟ گفتند: مردی مسیحی است که از طریق کارگری امرار معاش میکرد و حالا از کار افتاده است. امام فرمود:
«اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتّی إذا کَبِرَ وَ عَجَزْتُمُوهُ وَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقوُا عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ المالِ؛[7] از او کار کشیدید تا پیر و ناتوان گردید و اکنون او را محروم میسازید! از بیتالمال به او انفاق و کمک کنید».
این برخورد امام با مرد مسیحی، نشان میدهد که حق حیات، حقی انسانی است، نه دینی.
2. حق معاش
یکی دیگر از حقوق نیازمندان حق معاش یا گذراندن زندگی به شکل آبرومندانه است. در این زمینه امام میفرماید:
«إنَّ اللهَ فَرَضَ علیَ الأَغْنیاءِ فی أمْوالِهِمْ بِقَدْرِ ما یَکْفی فُقَراءَهُمْ و َإنْ جاعوُا وَ عَرَوْا وَ جَهِدوُا فَبِمَنْعِ الأغْنیاءِ و حَقٌّ عَلیَ اللهِ أنْ یُحاسِبَهُمْ یَوْمَ القِیامَةِ وَ یُعَذِّبَهُمْ عَلَیْهِ؛[8] خداوند بر ثروتمندان واجب کرده است تا از اموالشان بهاندازه کفایت فقیران هزینه کنند. اگر نیازمندان گرسنه یا عریان باشند، به سبب منع ثروتمندان است و خداوند از آنها در روز قیامت حساب میکشد و آنان را مجازات میکند».
تعبیر «بقدر ما یکفی فقراءهم» در سخن امام به حق معاش اشاره دارد و بیانگر این نکته است که هزینه معاش نیازمندان چه از سوی دولت اسلامی و چه از سوی ثروتمندان باید تأمین شود و اگر چنین نکنند، مورد محاسبه و مجازات قرار میگیرند. بنابراین تکافل اجتماعی وظیفهای همگانی است.
البته فقر، مفهوم گستردهای دارد و در هر زمان با توجه به سطح زندگی افراد جامعه، سطح فقر تعیین میشود. «با توجه به گستردگی مفهوم فقر در هر زمان و با در نظر گرفتن سطح متوسط معیشت جامعه، فقر تعریف میشود. از این رو، فقرزدایی و رسیدگی به فقیران باید با تأمین رفاه نسبی آنان ادامه یابد».[9] امام علی(ع) در این باره میفرماید:
«هر کس که خداوند مالی را به او بخشد، باید به خویشاوند خود بخشش کند و سفرههای مهمانی بگستراند و اسیر را آزاد کند و از آن به نیازمندان و بدهکاران بپردازد و برای به دست آوردن ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق الهی شکیبایی کند».[10]
امام علی(ع) در این فراز از خطبه به سه نکته اشاره میکند:
الف) مالی که در اختیار انسان قرار میگیرد، از آن خداست؛
ب) کسانی که باید از این ثروت بهرهای ببرند، مشخص شدهاند که عبارتند از: خویشاوند، مهمان، اسیر، گرسنه، نیازمند، بدهکار، که میتوان گفت اینان همان مصرف کنندگان انفاق واجب هستند؛
ج) انفاق باید با طیب خاطر و برای به دست آوردن رضای خدا صورت بگیرد؛ همان طور که خداوند در قرآن اشاره میکند: «والَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ»؛ [11] آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند.
امام(ع) در این فراز، بخشش اموال را، یکی از راههای تحقق عدالت اقتصادی و توازن مالی بیان میکند. اگر این توازن از بین برود و تمرکز ثروت به وجود بیاید، موجب برهم خوردن نظم اجتماعی و شکاف طبقاتی در جامعه میشود. خداوند در قرآن در این باره این چنین میفرماید:
«آنچه را که خداوند (از دارایی) ساکنان قریهها عاید پیامبرش گرداند، از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان وی و یتیمان و بیچارگان و در راه ماندگان است تا در میان ثروتمندان دست به دست نگردد...»[12]
آیه بالا، علت اینگونه توزیع ثروت را جلوگیری از دست به دست شدن ثروتها در دست عدهای انگشتشمار از افراد جامعه بیان میکند و این همان شیوهای است که امام علی(ع) نیز به آن اشاره دارد:
«أعْطَیْتُ کَما کانَ رَسُول اللهِ یُعْطی بِالسَّویَّةِ وَ لَمْ اَجْعَلْها دُولَةً بَیْنَ النَّاسِ؛[13] اموال را در بین مردم به طور مساوی تقسیم کردم، همان طور که پیامبر خدا این چنین تقسیم میکرد و آن را مانند گوی در بین ثروتمندان قرار ندادم تا دست به دست شود».
امام(ع) در این بخش از سخن خود به این نکته اشاره میکند که بخشی از اموال و دارایی ثروتمندان و دولت اسلامی، به عموم مردم اختصاص دارد. «بنابراین بایستی ثروت و درآمد در بین همه گروههای جامعه توزیع شده و در دست گروهی خاص قرار نگیرد و ثروت و درآمدها در نظام اقتصادی اسلام دارای اهمیت خاصی است؛ زیرا توازن اقتصادی و در پرتو آن، عدالت اقتصادی را به همراه دارد».[14]
یکی دیگر از درآمدهایی که بایستی به نوعی در بین همه مردم توزیع شود، خراج (مالیات) است. ایشان درباره نحوه هزینه خراج میفرماید: «وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الخَراجِ بِما یُصْلِحُ أهْلَهُ فَإنَّ فی صَلاحِه وَ صَلاحِهِمْ سِواهُمْ وَ لاصَلاحَ لِمَنْ سِواهُمْ إلاّ بِهِمْ لِأنَّ النّاسَ کُلُّهُمْ عِیالٌ عَلیَ الخَراجِ وَ أهْلِه؛[15] در مسئله ماليات به صورتى كه اصلاح ماليات دهندگان در آن است رسيدگى كن، چه اينكه صلاح و بهبودى ماليات و مالياتدهندگان صلاح ديگران است و براى ديگران آسايش جز با بهبودى آنان وجود ندارد چرا كه تمام مردم جيره خوار ماليات و پرداخت كنندگان آن هستند.»
امام علی(ع) در این فراز از نامه دو نکته را یادآوری میکند:
الف) مالیات، ثروت مالیات دهندگان را تعدیل میکند؛
ب) مالیات، با توزیع ثروت در بین نیازمندان، مالیات گیرندگان را هم اصلاح میکند.
حتی امام(ع) بالاتر از این نکته را یادآوری میکند و میفرماید که در زمان حکومت من در کوفه رفاه نسبی در بین ساکنان این شهر برقرار شد و همه از حداقل نیازها برخوردار بودند:
«ما أصْبَحَ بِاْلکُوفَةِ أحَدٌ الاّ ناعِماً، إنَّ أدْناهُمْ مَنْزِلَةً لَیَأکُلُ مِنَ البُرِّ وَ یَجْلِسُ فی الظِّلِّ وَ یَشْرَبَ مِنْ ماءِ الفُراتِ؛[16] همه مردم کوفه از رفاه برخوردار گردیدند؛ چون پایینترین آنها (یعنی فقیرترین افراد جامعه) نان گندم میخورد و سرپناه مناسب دارد و از آب سالم فرات مینوشد».
در این کلام، سه موضوع به عنوان مصداق بهره مندی از حق معاش مطرح شده: 1. نان گندم (خوراک)؛ 2. سرپناه (مسکن)؛ 3. آب سالم. این امور به عنوان حداقل نیاز مردم یا تأمین رفاه در کف است و رساندن رفاه به سقف، برنامه بعدی امام بود.
عدالت خواهی امام و سیاست توزیع ثروت در میان عامه مردم و نیازمندان، موجب رخت بربستن پدیده فقر از جامعه علوی گردید و درآمدهای جامعه به صورت متوازن در بین همه افراد توزیع شد. «از دیدگاه حضرت علی(ع) سیاستهای توزیعی باید تا برخورداری همگان از رفاه نسبی ادامه یابد».[17]
امام(ع) با معرفی طبقات گوناگون مردم و نقش هر کدام از آنها در جامعه و با اشاره به طبقه ضعیف یادآوری میکند که این گروه بایستی مورد توجه قرار گیرند: «وَ مِنْها الطَّبَقَةُ السُّفْلی مِنْ ذَوِی الحاجَةِ وَ المَسْکَنَةِ وَ کُلٌّ قَدْ سَمَّی اللهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلی حَدِّه فَریضَةً فی کِتابِه أوْ سَنَّةَ نَبیِّه عَهْداً مَحْفُوظاً عِنْدَنا؛[18] و طبقه پایین دست جامعه از نیازمندان و بینوایان هستند و خداوند سهم هر دسته را مشخص کرده و حدود و میزان آن را در کتاب خود یا سنت پیامبرش بیان داشته است. این پیمانی است از جانب خدا که در نزد ما نگهداری میشود».
این چنین مستغنی از حال تهیدستان مباش آخرای منعم نگاهی کن به حاجتمند خویش.[19]
این فراز از سخن امام(ع) به نوعی تفسیر آیات مربوط به انفاق است؛ چون در آیات انفاق، سهم نیازمندان مشخص و موارد مصرف آن تعیین شده است.
توصیههای امام برای دستگیری از نیازمندان در حدی است که خداوند را به عنوان شاهد یاد میکند و میفرماید:
«ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلیَ مِنَ الَّذینَ لا حیلَةَ لَهْمُ مِنَ المَساکینِ وَ المُحْتاجینَ وَ اَهْلِ البُؤسی وَ الذَّمنی فَإنَّ فی هذِهِ الطَّبَقَةِ قانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلهِ ما اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فیهِمْ وَاجْعلْ لَهْمُ قِسماً مِنْ بَیْتِ مالِکَ؛[20] خدا را درباره طبقه پایین جامعه در نظر داشته باش! مردمی که چارهای ندارند، از بیچارگان و نیازمندان و گرفتاران رنجور و ناتوانان زمینگیر و در میان این طبقه قانع و سؤالکننده وجود دارد و پاس دار
حقی را که خداوند برای آن نگهبانیاش را به تو سپرده و بخشی از بیتالمال را به آنان اختصاص بده».
گر کشی یک کور از چاهای فلان
به که خود بالا کشی تا آسمان
گر برآری حاجت بیچارهای
به که خوانی چهل کرت سی پاره ای
در رضای یک مسلمان ده قدم
به که سالی طی کنی راه حرم
لیک کار مؤمنان را ساختن
سینه شان را از غمی پرداختن
هر چه باشد شادی آن دولتی است
خود نه محتاج خلوص قربتی است
در ازایش داری اجری بیحساب
قربت ار باشد فزون گردد ثواب[21]
پینوشتها:
1. سیاست نامه امام علی(ع)، محمد محمدی ری شهری، ترجمه مهدی مهریزی، صص401و409. 2. نهجالبلاغه، حکمت319. 3. گلستان سعدی، ص167. 4. معارف نهجالبلاغه در شعر شاعران، محمد دشتی، به نقل از دیوان لامع، ص620. 5. دانشنامه امام علی(ع)، زیر نظر علی اکبر صادقی رشاد، ج7، ص91. 6. نهجالبلاغه، حکمت328. 7. سیاست نامه امام علی(ع)، ص412، به نقل از تهذیب الاحکام شیخ طوسی، ج6، ص293. 8. موسوعهًْ إلامام علی بن ابی طالب، محمد محمدی ری شهری، ج4، ص203. 9. دانشنامه امام علی(ع)، ج7، ص94. 10. نهجالبلاغه، خطبه142. 11. بقره/265. 12. حشر/7. 13. موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج4، ص124. 14. دانشنامه امام علی(ع)، ج7، ص84. 15. نهجالبلاغه، نامه 53. 16. بحارالانوار، ج40، ص327. 17. دانشنامه امام علی(ع)، ج7، ص84 18. نهجالبلاغه، نامه 53. 19. معارف نهجالبلاغه در شعر شاعران، به نقل از دیوان وحشی بافقی، ص94. 20. نهجالبلاغه، نامه 53. 21. معارف نهجالبلاغه در شعر شاعران، به نقل از مثنوی مرحوم نراقی، ص342.