۱۶ - خاطرات رفاقت چهلساله حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی : ۱۴۰۱/۱۱/۲۵
خاطرات رفاقت چهلساله حجتالاسلام والمسلمین علی شیرازی با حاج قاسم سلیمانی- ۱۶
جاذبه و دافعه حاج قاسم
۱۴۰۱/۱۱/۲۵
سعید علامیان
حاجقاسم، روی جذب نسل جوان حساس بود. میگفت باید جذبشان کنیم تا دیگران جذبشان نکنند، و اگر شبههای وجود دارد، باید روشنگری کرد و معرفت این افراد را بالا برد. در سفرهایی که میرفتیم، توی هواپیما دوست داشت جوانی کنارش بنشیند، با او حرف بزند، و اگر شبههای دارد، آن را برطرف کند؛ برعکس من که توی هواپیما حوصله حرف زدن ندارم یا میخواهم استراحت کنم. میگفت «عشقم این است یک نفر کنارم بنشیند، شبهههایش را بگوید، من پاسخ بدهم.» بدون استثنا، این کار را میکرد. کار نداشت ضدانقلاب است؛ باحجاب است؛ بیحجاب است. با او حرف میزد، روشنش میکرد، راه نشانش میداد.
حاضر بود برای جذب دیگران وقت و آبرو بگذارد. اگر میدید کسی خطا میرود، قرار میگذاشت، میرفت سراغش، با او صحبت میکرد. میگفت «نباید افراد را بهآسانی از دست بدهیم.» حتی کسی که مشکل اخلاقی داشت، نمیگفت حالا که خطا کرده، او را بیرون بیندازید؛ میگفت زن دارد؛ بچه دارد؛ پدر و مادر و خواهر و اقوام و آشنا دارد؛ باید آبرویش جلوی آنها حفظ شود. طرف، وقتی این زوایا را میدید، از کرده خود پشیمان میشد.
حاجقاسم، در خطاسنجی، قُبح و حُسن افراد را کنار هم میگذاشت. وقتی میخواستند فردی را کنار بگذارند یا با او برخورد کنند، میدید برای انقلاب چه کار کرده؛ سهمش در جنگ چقدر بوده. اندازه جُرم و حُسنش را میسنجید تا اگر حسنش بیشتر بود، پایش بایستد. میگفت «باید برای انقلابمان یار جذب کنیم. از همینها میشود افرادی را ساخت که جانشان را برای انقلاب بدهند.»
همین قاسم سلیمانی، در برخورد با تخلفی که به بیتالمال و حقالناس مربوط میشد، میگفت «باید حکم اسلام اجرا شود.» پروندهای را گذاشتند جلوی سردار سلیمانی که خلافش محرز بود. آن را با دقت مطالعه کرد و نوشت «محکم برخورد شود.» در این موارد اغماض نمیکرد.
حاجقاسم، برای جذب افراد، مرزی دارد، و روی این مرز حرکت میکند. یک وقت توی جلسه برای دخترش یادداشت مینویسد دخترم، مواظب باش روسریات عقب نرود.
یک وقت میشنود توی جلسهای، کسی به مقام معظم رهبری اهانت کرده؛ میبیند اینجا، جای مسامحه نیست؛ محکم برخورد میکند. ماها برای اجرای دستور اسلام، گاه روش اشتباه به کار میگیریم. باید روشمان را تغییر دهیم. این مسامحه نیست. سردار سلیمانی مسامحه نمیکند. به دخترش میگوید حواست به حجابت باشد؛ اما توی فرودگاه میدیدم خانمهای بیحجاب سراغ حاجقاسم میآیند تا با هم عکس بگیرند. با خنده میگفت «خانم، اگر با شما عکس بگیرم، آبرویم را میبرند!» طرف، با همین شوخی، حجابش را درست میکند.
بعضی هم که میدید حجابشان خیلی بد نیست، با آنها عکس میگرفت. آنها چرا میخواهند با حاجقاسم عکس بگیرند؟ فوتبال بازی کرده؟ هنرپیشه است؟ حاجقاسم چه کار کرده؟ حاجقاسم توی دفاع مقدس جنگیده؛ طرفدار آقاست؛ حرف از قرآن و دین و شهید میزند. حاجقاسم، یک سرلشکر پاسدار است.
میخواهند با یک پاسدار عکس بگیرند؛ اینها ضدانقلاباند؟ خیلی از آنهایی که اسمشان را کمحجاب یا بیحجاب میگذاریم، انقلاب و اسلام و ارزشها را قبول دارند.
حتی کسی که به حجاب اعتقاد ندارد، دوست دارد با یک خانم پاکدامن ازدواج کند. مردم، انسان شجاع را دوست دارند؛ از کسی که حامی مظلوم است و در مقابل ظالم میایستد، خوششان میآید. این در فطرت انسان است. وقتی در وجود حاجقاسم، رزمنده مخلصی را میبینند که 40 سال از اسلام و انقلاب و کشور دفاع کرده، با هر رفتار و ظاهری که دارند، به او گرایش پیدا میکنند.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند اینهایی که بیحجاباند، ظاهرشان خراب است. ما، باطنمان خراب است. البته آقا شکستهنفسی میکنند؛ ماها باید با این دید با مردم برخورد کنیم. من از حاجقاسم درسها گرفتم.
حاجقاسم چطور این عزت را پیدا کرد؟ بله؛ عدهای هم در حیات حاجقاسم، بر ضد حاجقاسم بودند. از روی حسادت یا دشمنی با انقلاب و دشمنی با ولایتمداری حاجقاسم، حرفهایی میزدند و او را به طرفداری از یک جناح متهم میکردند؛ اما نیت پاک حاجقاسم، ولایتمداری، روحیه انقلابی و سبک زندگی حاجقاسم، به او محبوبیت و عزت داد.