اينك بيش از صدسال است كه جامعه بینالمللی، بهطور عام و جهان اسلام، بهطور خاص، گرفتار يك جريان شوم به نام صهيونيسم جهاني شده؛ جرياني كه جهان را به سوي ناامني، ترور، كشتار، جنگهاي خانمانبرانداز و فساد و تباهي سوق داده است.
«رابینو فتیش» خاخام یهودیان در سال 1952 و در کنگره خاخامهای دنیا درباره طرحهای صهیونیستها گفت:
«... امروز خيانتكاريها و فتنهانگيزيهاي اين عده، ابعاد به مراتب گستردهتر و جديتري به خود گرفته است. حركت جديد سردمداران، نخبگان و رهبران صهيونيسم جهاني به حدي جدي، گسترده و عميق شده است كه به راستي ميخواهند جنگ جهاني سوم را وحشيانهتر از ساير جنگها به راه اندازند...»
این در حالی است که براساس قرائن و شواهد بسيار، درواقع این اشراف یهود و غیریهود صهیونیست بودند كه در قالب «امپراتوری جهانی صهیونیسم»، جنگهاي جهاني اول و دوم را به راه انداختند تا بتوانند به هدف تشكيل دولت اسرائيل در قلب جهان اسلام نائل شوند. اگر اين اعتراف والتر راتنوي (از یهودیان روشنفکر) را بپذيريم كه گفته بود:
«سرنوشت اروپا فقط به دست سيصد نفر تعيين ميگردد كه هركدام رفقاي ديگر خود را به خوبي ميشناسند و اين سيصد نفر همه يهودي هستند».
و با توجه به همان اسناد كه صهيونيستها با تسلط بر حكومت آمریکا اين كشور را به جنگهاي جهاني اول و دوم وارد كرده و در هر دو جنگ نيز آمریکا، انگليس و فرانسه پيروز ميدان بودند، بيشتر متوجه خطر جدي و فوري صهيونيسم جهاني در كشاندن جهان به سوي جنگ خانمانبرانداز ديگري ميشويم.
تلاش برای راهاندازی جنگ جهانی سوم یا نبرد آرماگدون
يك روشنفكر يهودي، به نام عزرائيل شامير، پس از حوادث يازدهم سپتامبر، در همايشي تحت عنوان «ثبات در اوراسيا» که در استانبول تركيه برگزار میگردید، با اشاره به اينكه شصت درصد مديران بلندپايه رسانههاي پرقدرت آمریکايي را يهوديان تشكيل ميدهند، گفت:
«اين فكرسازان، آمریکا را به سوي جنگ سوق ميدهند... صهيونيستها سربازان آمریکايي را آلت دست خود قرار دادهاند، همانطور كه در گذشته از سربازان انگليسي براي تحقق اهداف و دسيسههاي خود استفاده كردند.»
امروز دیگر اسناد قطعی پنهانناکردنی حاكي از آن است كه طرح امپراتوری جهانی صهیونیسم باعث و بانی حمله تروريستي 11 سپتامبر 2001 بود. براساس اسناد انکارناپذیری که در رسانههای مستقل خود آمریکا نیز انتشار یافت، آنها با بهكارگيري عوامل اطلاعاتي و جاسوسي و در همكاري نزديك و مستمر با دستگاههاي دولتي اين كشور، حركت تروريستي فوق را در مقابل چشم جهانيان ترتيب دادند، تا زمينه را براي حمله به افغانستان و عراق و سپس تحقق و روياي دستيابي به اسرائيل بزرگ فراهم نمایند.
امروز همین امپراتوری جهانی صهيونيسم كه بهزعم خود، قضيه فلسطين را خاتمهيافته تلقي ميكند، نوك حمله خود را بهطور خاص متوجه ايران اسلامي كرده است. «عزرائيل شامير» در بخش ديگري از سخنان خود در همان همايش «ثبات در اوراسيا»، با اشاره به این مطلب، گفت:
«عمليات افغانستان و نقشه حمله به عراق سالها پيش طراحي شد و تنها بخشي از طرح عظيمي بود كه از سوي لابي پرقدرت صهيونيستها در آمریکا آماده شد... لابي يهود در آمریکا قصد دارد منطقه وسيعي از پاكستان تا عربستان، كه ايران را نيز دربر ميگيرد، بهصورت منطقه امني درآورده و حاكميت آن را به اسرائيل بدهد.»
تدارک جنگ آرماگدون برای تجزیه ایران
در کتاب «جنگهای مقدس» که مجموعه مقالات و سخنرانیهای رهبران مسیحیان صهیونیست بوده و در سال 1995 انتشار یافت، تلاش شده تا قلمرو و گستره جنگ آخرالزمان یا آرماگدون (که توسط مسیحیان صهیونیست تدارک دیده شده) و نتیجه آن مطرح شود. از جمله نتایج آن جنگ که در این کتاب ذکر شده، نقشههایی برای تقسیم منطقه غرب آسیاست. بر همین اساس پیشبینی شده کشور مصر حداقل باید به دو قسمت تقسیم گردد؛ یک قسمت مصر مسیحی و قسمت دیگر مصر اسلامی. همینطور لبنان به 4 کانتون یا 4 ایالت تقسیم میشود به اسامی: کانتون شیعه در جنوب، کانتون لبنان آزاد، کانتون دروزی/ فلسطینی و کانتون مارونی.
درخصوص کشور ایران در این طرح صهیونی آمده که به 7 اقلیم یا 7 کانتون و ایالت تقسیم خواهد شد: کانتون عربستان بر ساحل غربی خلیجفارس (یعنی همان خوزستان)، کانتون کردها در کردستان و کانتون آذربایجان برای آذریها و یک کانتون در مرکز ایران به نام ترکستان به علاوه 3 کشور مستقل در جنوب و جنوب شرقی ایران که احتمالا شامل سیستان و بلوچستان و همچنین سواحل جنوبی یعنی استانهای بوشهر و هرمزگان میگردد.
یعنی اگر به این طرح صهیونیستی توجه کنیم، متوجه میشویم که از 25 سال پیش، طرح تجزیه ایران ذیل نقشه جنگ آرماگدون یا آخرالزمان تعریف شده است. از همین روی حضور نیروهای تجزیهطلب در مرکزیت اغتشاشات اخیر و تجمع و اتحاد آنها برای جایگزینی نظام جمهوری اسلامی بهطور بیسابقهای مطرح گردیده و اساس اتحادشان همین طرح و نقشه صهیونی برای تقسیم ایران ذکر شده است.
استاد شهيد مرتضي مطهري از چند دهه پيش با تاكيد به همه كساني كه بر افكار عمومي جامعه تاثير گذارند، توصيه ميكرد خطر صهيونيسم جهاني را به مردم بشناسانند. او فرياد ميزد:
«هدف مگر تنها همين است كه يك دولت كوچك در آنجا تشكيل شود؟ خيلي اشتباه كردهايد، خيلي همه اشتباه ميكنيم... يك اسرائيل بزرگ كه دامنهاش از اين طرف شايد تا ايران خودمان هم كشيده شود... اين عده طبق آيات قرآني و رويه تاريخي خود، قبل از اسلام تا به حال داعيه تسلط بر كل جهان را دارد و غير از نژاد خود را، نژاد پست ميداند، لهذا تا هرجا كه توان داشته باشد، پيشروي كرده و همه را مسخر خود ميكند.»
جنگ صهیونی علیه مهدویت
امروز از زبان هال لندسی از رهبران صهیونیستهای انجیلی آمریکا در کتاب «نبرد نهایی» به صراحت درباره ضرورت وقوع جنگ آرماگدون میشنویم که از بمباران اتمی ایران و سایر کشورهای مسلمان منطقه سخن میگوید. امروز صراحتا در فیلمهایی مانند «آواتار» منجی جعلی در وابستگی به درخت کابالا تعریف گردیده و جنگ با دشمنان این نماد صهیونی، بهعنوان نبرد آخرالزمان نمایانده میشود. امروز بیش از 1600 کانال تلویزیونی و ماهوارهای وابسته به اوانجلیستها (مسحیان صهیونیست) تبلیغ نبرد آرماگدون را سرلوحه خود قرار دادهاند و بیش از نیمی از آثاری که از کارخانه هالیوود بیرون میآید، فیلمهایی درباره آخرالزمان و آرماگدون و ظهور مسیح بنداوود (که اساسا با مسیح بنمریم متفاوت بهشمار آمده) است و جنگ با ضدمسیح و وحشت و تاریکی که از این بابت دنیا را فراخواهد گرفت و اینکه دو سوم مردم کره ارض از میان خواهند رفت و جهان به ویرانهای بدل خواهد گشت تا مسیح موعود این حضرات، نزول اجلال بفرمایند.
امروز حتی سینمای غرب نیز که در چنبره کمپانیهای صهیونیستی است، آرایش آخرالزمانی گرفته است. امروز در تازهترین آثار هالیوود مانند «تلماسه» یا DUNE برای مقابله با تفکر اصیل مهدویت، مهدیهای جعلی و تحریف شده تراشیدهاند تا مشتاقان حضرت را ناامید و مأیوس گردانند.
اما همه این نیروهای اهریمنی، تاکنون به فضل الهی، در مقابل مقاومت و جهاد امت اسلام، درماندهاند. چراکه سررشته همه این ایستادگی و مقاومت، آنچنان که وعده الهی است به ظهور بقیهًْاللهالاعظم حضرت مهدی صاحبالزمان(عج) گره خورده است. امروز روزگاری است که حضور حضرت بقیهًْاللهالاعظم در همه ارکان زندگی شیعیان و منتظران حضرت و حتی در برابر چشمان وحشتزده دشمنان و معاندان ایشان، بیش از همیشه احساس میشود.
ظهور منجی مقدس بر قله خواست و طلب عمومی
دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی (موعودپژوه و مدرس دانشگاه) در اینباره میگوید:
«... حسب مراجعه به روایات ما داریم، زمانی که زمینهها فراهم میشود، نام امام در همه جهان منتشر میشود چنانکه اگر شما مطالعه کنید به این سخن بنده میرسید که در هیچ دورهای از تاریخ گذشته بعد از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله تا به امروز اینقدر گفتوگو از منجی موعود نبوده و این قدر زمینه برای گفتوگو از منجی مقدس فراهم نبوده و اینقدر طلب عمومی برایش اتفاق نیفتاده، میبینید گویا همه زمینهها و شرایط در حال فراهم شدن است.
اما صرفنظر از همه اینها یک تکلیف بزرگ برای ما هست؛ در هر کجا هستید باید همه عقربهها را تنظیم بکنید با عقربه ظهور، با زمان ظهور، با جهتگیری موعود مقدس برای ظهور و برپایی عدالت، یعنی هرکسی در هرکجا قرار میگیرد، مکلف هست که از امام یاد کند، معرفت امام را منتشر کند و زمینههای اتصال و ارتباط با ساحت قدس حضرت مهدی علیهالسلام را فراهم بکند...»
امروز شاهدیم که گویا دلهای همه مسلمانان و شیعیان و آزادیخواهان و استقلالطلبان جهان برای ظهور و قیام حضرت پر میکشد، اشکها فرو میریزد و قلبها برایش میتپد. شاید به اذن الهی تنها یک «یا حسین» دیگر باقی مانده است. شاید تمامی این فتنهگریهای بیسابقه و رذالتها و شناعتهای دشمنان اسلام که همه نیروهای پیدا و نهان خود را از صدر تا ذیل به میدان آورده و با تمام قوا بر طبل جنگ آخرالزمان میکوبند، نشان از همان قریبالوقوع بودن ظهور دارد.
دکتر شفیعی سروستانی ادامه میدهد:
«... در بیان و لسان ائمه معصوم علیهمالسلام، این موضوع بارها تاکید شده که دعا کنید برای فرج، اما این به آن معنا نیست که فقط در یک گوشه خلوت بایستید و دست به آسمان بلند کنید. بلکه دعایی که متضمن حرکت فعال و حرکت جهادی است. حسب این دعاست که طلب عمومی اتفاق میافتد و خداوند گشایش بزرگ را باعث خواهد شد.
روایت زیبایی است از حضرت اباعبدالله امام جعفر صادق علیهالسلام که بنی اسرائیل حسب آنچه مرتکب شده بودند، میبایست 400 سال غیبت را تاب میآوردند. یعنی جرمی انجام داده بودند که کیفر آن چهارصد سال غیبت بود. اما در اثر جزع و فزع، خداوند بر آنها بخشید و گویی 170 سال از دوران غیبت کاسته شد و حضرت تاکید میکنند که اگر شما هم مانند بنیاسرائیل از خداوند طلب کنید، خداوند بر شما میبخشد و فرج را میرساند...