ارادت خاص به حضرت زهرا(س)
۱۴۰۲/۰۱/۱۸
سعید علامیان
7- عاشق اهلبیت(ع)
شب عملیات فاو بود.1 غواصها میبایست پس از 700 متر شنا در عرض رودخانه اروند، خودشان را به ساحل فاو میرساندند و آنجا به خط دشمن میزدند. موفقیت عملیات، به این بود که دشمن، متوجه عبور بچهها از اروند نشود. اروند، مشهور به رودخانه وحشی است.
برای شب بیستم بهمن، آسمان صاف و بدون وزش باد و جریان نسبتاً آرام رودخانه پیشبینی شده بود. آن شب، بهترین وقت برای شروع عملیات تعیین شد. حاجقاسم، با تاریک شدن هوا، همراه بچههای غواص به طرف ساحل اروند حرکت کرد تا آنها را سر ساعت مقرر از آب عبور دهد. بقیه نیروها، پای بیسیم منتظر بودند تا بعد از آنکه غواصها خط را شکستند، وارد عملیات شوند.
بچهها، مواضع اولیه را گرفته و شهر را آزاد کرده بودند که به فاو رفتم. بچههای غواص میگفتند قبل از آنکه عملیات شروع شود و به آب بزنیم، یکباره هوا به هم ریخت. باد و باران، رودخانه را متلاطم کرد. کار سخت بود؛ سختتر شد. حاجقاسم، غواصها را جمع کرد و گفت «راهی جز این نداریم که به حضرت زهرا(س) متوسل شویم.» همه آهسته حضرت زهرا(س) را صدا زدیم. همان طور که زیر لب ذکر میگفتیم، دیدیم آب آرام شد.
بعدها این قضیه را از زبان حاجقاسم هم شنیدم. مراسمی بود. در آنجا گفت: در عملیات والفجر هشت، وقتی چشمان ما به آبهای پرتوفان، خشمگین و ترسناک اروند افتاد، آنجا هیچ نامی آشناتر از نام حضرت زهرا(س) نداشتیم؛ بنابراین، در کنار اروند، ایشان را در تلألؤ اشکهای غریبانه و مظلومانه بسیجیها صدا زدیم و اروند را با یا زهرا(س) کنترل، و از آن عبور کردیم.
یک سال پس از عملیات فاو، در عملیات کربلای پنج2 هم این اتفاق افتاد. آنجا هم موقع عبور غواصها از دریاچه ماهی، کار به مشکل خورد و حاجقاسم باز به حضرت زهرا(س) متوسل شد. او در این باره گفت: لحظهای که بسیجیها توی آب رفتند، در مهتاب، عملیات را کنترل میکردم تا بینیم بچهها تا چه شعاعی دیده میشوند؛ دیدم تا پشت سیم خاردار، همه ستون غواصها دیده میشود. این را که دیدم، لرزیدم. امید نداشتم. عاجزانه گفتم دعای توسل بخوانید و بیبی زهرا(س) را به مدد بطلبید. گویا پردهای آمد و مهتاب را تاریک کرد. شاید هیچکس باور نمیکرد لشکر ثارالله از دریاچه ماهی عبور کرده باشد. از آن موقع دانستم ارادت حاجقاسم به حضرت زهرا(س)، ارادت خاصی است. هر جا گرهای به کارش میافتاد و به مشکل برمیخورد، به حضرت فاطمه(س) متوسل میشد. در وصیتنامهاش هم ارادت به آن حضرت دیده میشود.3
حاجقاسم، همانطور که حواسش به غذا و مهمات نیروهایش بود، به معنویت آنها هم توجه داشت. هر گردانی از لشکر ثارالله، هر وقت وارد عملیات میشد، چندین رزمنده طلبه و روحانی داشت. خود فرمانده گردان، در جذب روحانی مؤثر بود؛ اما نقش اصلی را فرمانده لشکر ایفا میکرد.
پانوشتها:
1. عملیات والفجر هشت، ساعت 22:10 روز بیست بهمن 1364 شروع شد و به آزادسازی شبه جزیره فاو انجامید.
2. عملیات کربلای پنج، 19دی 1365 در شرق بصره آغاز شد و تا ششم فروردین 1366 ادامه یافت.
3. از وصیتنامه: «خداوندا! ای قادر عزیز وای رحمان رزّاق، پیشانی شکر و شرم بر آستانت میسایم که مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی و مرا از اشک بر فرزندان علی بن ابیطالب و فاطمه اطهر بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن، نور است؛ معنویت، بیقراری که در درون خود، بالاترین قرارها را دارد؛ غمی که آرامش و معنویت دارد.»