به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 879
بازدید دیروز: 1,937
بازدید هفته: 2,816
بازدید ماه: 118,322
بازدید کل: 23,780,119
افراد آنلاین: 2
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۳۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Sunday , 19 May 2024
الأحد ، ۱۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۳/ ۳۶ - حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) ۱۴۰۲/۰۲/۰۵
حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۲۳

 اجتناب امام خمینی(ره)  از اعلام مرجعیت‌ خود

 ۱۴۰۲/۰۲/۰۵

آیت‌الله مصباح یزدی منتخب مردم خراسان‌رضوی برای مجلس خبرگان رهبری - قدس  آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلیسهراب مقدمی شهیدانی - کتاب ابر
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
زمانی که مسائل نهضت مطرح شد ایشان [امام خمینی(ره)] احساس کردند که اگر خودشان اقدامی جدی نکنند، اقدامات دیگر چندان اثری نمی‌بخشد و در یک کلمه، ایشان وظیفه واجب عینی و واجب متعیّن برای خودشان تشخیص دادند که رسماً و مستقلاً اقدام کنند. این بود که طبیعتاً محور جریانات قرار گرفتند و توجه مردم به ایشان جلب شد. ایشان قبل از آن فقط در حوزه شناخته شده بودند، در نزد مردم شناخته نبودند و چیزی نداشتند که موجب اشتهار ایشان در بین مردم شود. وقتی توجه مردم به امام خمینی(ره) جلب شد، این موجب شد مردم به طور طبیعی به ایشان شناخت پیدا کنند. 
طلبه‌ها و شاگردان ایشان هم که به مدارج علمی ایشان آگاه بودند، در این فرصت ایشان را به عنوان مرجع معرفی کردند.»
پس از ارتحال آیت‌‌الله بروجردی، مسئله مرجعیت شیعه وارد مرحله جدیدی شد؛ از یک سو شاه توطئه انتقال مرجعیت از قم به نجف را تدارک دید و در راستای تحقق آن، نخستین تسلیت‌نامه را خطاب به برخی مراجع نجف نوشت. از دیگر سو هم‌‌رتبه بودن بزرگان وقت حوزه قم و تحرکات اطرافیان آنان در تثبیت مرجعیت فرد مورد نظر خود، فضای خاصی را پدید آورده بود که سخت نیازمند تدبیر ویژه بود. طبعاً تکرار برخی تجارب تلخ گذشته، خصوصاً در حوزه مقدسه نجف، در باب ایجاد فضای رقابت بر سر مسئله ریاست دینی، می‌توانست زحمات آیات عظام حائری و بروجردی در احیای حوزه قم را بر باد دهد و ضمن مشغول کردن حوزویان به مسائل صنفی داخلی، حوزه را از نقش‌آفرینی حداکثری در مسائل سیاسی و اجتماعی بازدارد.
 در این میان، روحیه و رویه امام خمینی در مرجعیت‌گریزی، تا حدود زیادی زمینه این سنخ رقابت‌ها را از بین برد و در عینِ حال موجب شد، کار آنان که ایشان را برای تصدی مرجعیت، اصلح می‌دانستند، به غایت دشوار شود. آیت‌‌الله مصباح در آن روزها امام خمینی را برای تصدی امر مرجعیت، اولی می‌دانست و اطرافیانش را به امام ارجاع می‌داد. ایشان درباره این ماجرا چنین می‌گوید: «بعد از رحلت مرحوم آقای بروجردی، مراجع بزرگی در نجف و قم و تهران مطرح بودند، ولی کسانی، از جمله بنده، معتقد بودند که حضرت امام اولی هستند. البته ما موقعیتی در جامعه نداشتیم که کسی حرف ما را بخواند، ولی بستگان و اقوام و خانواده و کسانی را که با ما سر و کار داشتند به امام ارجاع دادیم و مقلّد امام شدند. امام رساله نمی‌دادند، هرچه هم درخواست می‌کردیم، ابا داشتند، تا این‌که کسی غیر از خود ایشان بانی شد که فتاوای ایشان را از حاشیه عروه استخراج کند و توضیح‌ المسائل را با این حواشی تطبیق بدهد و رساله را چاپ کند.»1
آیت‌الله مصباح به نقش ویژه آیت‌‌الله میلانی در ترویج مرجعیت امام اشاره می‌کند و از این مسئله به عنوان امری بی‌سابقه یاد می‌کند:
«در این‌جا لازم است از نقش آیت لله میلانی -رضوان الله تعالی علیه- و فداکاری‌های ایشان در این زمینه یادی کنم که حتی رساله حضرت امام در منزل خود ایشان پخش می‌شد. ایشان گاهی رساله امام را به عنوان عیدی هدیه می‌داد که در تاریخ مرجعیت بی‌سابقه بود. مرجعی که حتماً خود را اعلم می‌دانست به دلیل مصالح اسلام، رساله مرجع دیگری را هدیه می‌داد و ایشان از کارهای کسانی هم که در مسیر حرکت‌های حضرت امام بودند، پشتیبانی می‌کردند.»2
حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد زارعان ضمن روایت ارادت ویژه آیت‌الله مصباح به آیت‌الله‌العظمی میلانی، علت آن را از خودگذشتگی و ارادت ایشان به امام خمینی می‌شمارد که در ایام مبارزات، رساله امام را با نام خود منتشر می‌ساخت: 
«مکرر از حضرت استاد [آیت‌الله مصباح] می‌شنیدیم که نسبت به مرحوم آیت ‌الله العظمی میلانی در مشهد احترام خاصی قائل هستند و وقتی از علت این احترام جویا می‌شدیم یکی از نکاتی که مورد تأکید قرار می‌دادند این بود که می‌گفتند ایشان در زمان مرجعیت خودشان، رساله مرحوم امام خمینی(ره) را با جلد رساله خودشان توزیع می‌کردند؛ یعنی روی جلد رساله نام آیت ‌الله میلانی را نوشته بود ولی رساله از حضرت امام بود و این کار برای آن بود که مقلدان حضرت امام بتوانند به راحتی به رساله آن حضرت دسترسی داشته باشند و مشکلی از ناحیه حکومت برایشان ایجاد نشود. 
می‌خواهم بگویم که استاد آن‌قدر به حضرت امام ارادت داشتند که ملاک علاقه خودشان به شخصیت‌ها را در خط امام بودن و مرید امام بودن می‌دانستند. این را در واقع یک ملاک خداپسندانه می‌دانستند.»3
آیت‌الله مسعودی خمینی از شاگردان امام و از دوستان صمیمی آیت‌‌الله مصباح، ضمن بیان بخشی از فعالیت‌های خودجوش طلاب و فضلای جوان در ترویج مرجعیت امام، به ماجرای سفر تبلیغی آیت‌‌الله مصباح و نوع مواجهه امام اشاره می‌کند و چنین می‌گوید: «یکی از کارهای خوبی که فضلا انجام دادند و به زعم من بسیار مؤثر بود، این بود که وقتی مناسبت‌های تبلیغی مانند محرم و صفر و رمضان فرا می‌رسید، طلاب و فضلا با طيب نفس و ارادت خالصانه، به تبلیغ و ترویج مرجعیت حضرت امام می‌پرداختند. 
در آن مقطع به لحاظ این‌که آقای آیت ‌الله بروجردی از دار دنیا رفته بودند، بر سر این‌که بعد از ایشان چه کسی سُکاندار این کشتی نجات است، بحث بود. وقتی فضلا و طلاب به ملکات ویژه حضرت امام و بی‌توجهی ایشان به زخارف دنیوی و مقامات مادی واقف شدند، به آن وجود شریف محبت باطنی پیدا کردند و بدون این‌که از جایی یا کسی دستور بگیرند، کمر همت بستند تا در حیطه فعالیت خود، ایشان را به عنوان مجتهد برتر و فقیه اعلم به مردم بشناسانند. حتی برای یک‌بار هم من مشاهده نکردم که احدی از این مبلغین خدمت ایشان برسند و در این راستا وجهی از ایشان دریافت کنند یا رساله‌ای به رایگان بگیرند. در حالی که رسم بر این بود که طلبه‌هایی که قصد تبلیغ داشتند، به نزد مرجع مورد نظر می‌رفتند و رساله دریافت می‌کردند. عالم یادشده به صراحت یا کنایه به آنان می‌گفت که وقتی به محل تبلیغ خود رفتید، هوای ما را داشته باشید! گفتنی است که این افراد، هرگز به مقام مرجعيت نرسیدند و متقابلاً کسانی به این مسند دست یافتند که ابداً برای به کف آوردنش تلاشی نکرده بودند؛ بلکه حتی همچنان که عرض شد در این راه سنگ‌اندازی هم کرده بودند. به یاد دارم یک بار در یکی از مناسبت‌ها، کسی در منزل امام به نزد من آمد و ابراز کرد که برای «جاسبِ قم» نیاز به مبلّغ دارند. من خدمت حضرت امام عرض کردم که موضوع از این قرار است. امام فرمود: «ما کسی را در اختیار نداریم. شما خودتان کسی را در نظر بگیرید» در نهایت قرار شد که آقای مصباح یزدی را ببرند. البته ایشان منبری و روضه‌خوان محسوب نمی‌شدند و تنها در ابعاد علمی توانا بودند و خوب هم صحبت می‌کردند. خدمت امام رسیدیم تا بگوییم قرار است آقای مصباح به جاسب اعزام شود. مسئله به امام عرض شد و از ایشان خواستیم که در این رابطه دعا کنند.
حضرت امام تنها جمله‌ای که به‌کار بردند، این بود که: آقای مصباح از علماست! در واقع یک جمله کلی بیان کردند که شامل حال بسیاری از علما می‌شد. امام ابداً حرف اضافه‌ای نزدند و هرگز در صدد القای این مطلب به آقای مصباح بر نمی‌آمدند که یادت باشد که ما هم هستیم! این نکته باریک در مورد ایشان بسیار حائز اهمیت بود.
بنده خدمت امام عرض کردم که آقای مصباح به تبلیغ می‌روند. آقا نمی‌خواهید به ایشان خرج سفر بدهید. امام در پاسخ فرمودند: «طلبه باید قانع باشد!» بعد از گذشتن سه، چهار ماه، حضرت امام فرمودند: «۱۵۰ تومان پول پیش من هست. این را به آقای مصباح بدهید.» در آن ایام، ۱۵۰ تومان پول زیادی بود. بنده پنجاه تومان از این وجه را از آقای مصباح به عنوان وام گرفتم و بعد هم به ایشان باز پس دادم. به رغم برخوردی که امام در مورد مرجعيت خود داشتند، طلاب و فضلا به نحو خودجوش احساس تکلیف می‌کردند که در قری و قصبات، امام را به عنوان مرجع تقلید اعلم به مردم معرفی کنند.»4
حجت‌الاسلام و المسلمین آقاتهرانی نیز در این باره چنین می‌گوید:
«در همان اولین سال طلبگی که در مدرسه حقانی بودیم، یک روز مرحوم شهید قدوسی که متوجه شده بود من از مجتهدی غیر از امام خمینی(ره) تقلید می‌کنم، علت انتخاب مرجع تقلید مرا پرسید و من در جواب گفتم که روحانی محل این مجتهد را به من معرفی کرده است. ایشان فرمود: خوب می‌دانی که برای شناختن مجتهد جامع‌الشرایط، شهادت یک عالم عادل کافی نیست؛ باید دو نفر از علما گواهی بدهند. گفتم: دو نفر عادل از کجا پیدا کنم؟ فرمودند: در همین مدرسه هستند اساتیدی که شما را راهنمایی کنند. یکی آقای مصباح و دیگری... (یکی دیگر از علما، که امروز از مراجع تقلید هستند.) من ابتدا به سراغ آن عالم دیگر رفتم و پرسیدم مجتهد اعلم کیست؟ در جواب گفتند: آیت‌الله خمینی. پرسیدم: من قبلاً از مجتهد دیگری تقلید می‌کردم آیا می‌توانم به آیت ‌الله خمینی رجوع کنم. گفتند: این را نمی‌دانم. سپس سراغ استاد مصباح رفتم و ایشان را بعد از نماز جماعت صبح در حرم مطهر حضرت معصومه (س) دیدم و سؤال خودم را تکرار کردم. 
ایشان در جواب گفتند: رجوع از هر مجتهدی به مجتهد دیگر را حرام می‌دانم، جز رجوع به آیت‌الله خمینی.»5
حجت‌ الاسلام والمسلمین سیدابوالحسن نواب نیز در این باره می‌گوید: 
«ما از آشنایی با آقای مصباح غیر از امام خمینی، کسی دیگری را نشناختیم. ما جوان بودیم و روحیه انقلابی داشتیم و هر وقت از ایشان نظر می‌خواستیم، ایشان ما را فقط به امام و رهنمودهای امام ارجاع می‌دادند. من هرگز به یاد ندارم که ایشان ما را به سراغ کس دیگری به جز امام فرستاده باشد. اصلاً از هیچ کس به جز امام یاد نمی‌کردند. یادم هست روزی از ایشان در خیابان انقلاب -که شلوغ هم بود و تظاهرات برپا بود- پرسیدم: استاد اگر کسی بگوید زنده باد خمینی و کشته بشود، سرنوشت او در آخرت و قیامت چه خواهد شد؟ گفتند: مثل این است که در راه گفتن الله اکبر کشته بشود.»6
پانوشت‌ها:
1- «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387. ص24. آیت‌الله مصباح چنین اضافه می‌کند که: «این رساله هم بر خلاف معمول به هیچ‌کس مجانی داده نمی‌شد. مرسوم است وقتی که در بیوت مراجع کسانی می‌روند، هدیه‌ای به آنها داده می‌شود و رساله‌ای؛ اما رساله امام، از سرمایه دیگری چاپ شده بود و به کسی هم هدیه نمی‌دادند و هرکس می‌خواست باید می‌رفت و می‌خرید» ر.ک: ذوالشهادتین امام، ص92. «از التقاط بریدیم نه از نهضت»، ماهنامه یادآور، شماره 1، خرداد 1387، ص24.
2- گفت‌وگویی صمیمی با حضرت آیت ‌الله مصباح، نشریه دیدار آشنا، شماره 5، خرداد و تير 77، ص10.
3- زندگى نامه حضرت آیت ‌الله محمدتقی مصباح یزدی، ص268.
4- خاطرات آیت الله مسعودی خمینی، ص 199-201.
5- زندگی نامه حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، ص268-269.
6- همان، ص267-268.