سرایت فسـاد از «خـواص» به متـن جامعه
۱۴۰۲/۰۲/۱۵
صلاح و فساد طبقات اجتماع در يكديگر تأثير دارد. ممكن نيست كه ديوارى بين طبقات كشيده شود و طبقهاى از سرايت فساد يا صلاح طبقه ديگر مصون يا بىبهره بماند، ولى معمولا فساد از «خواص» شروع مىشود و به «عوام » سرايت مىكند و صلاح برعكس از «عوام» و تنبه و بيدارى آنها آغاز مىشود و اجبارا «خواص» را به صلاح مىآورد يعنى عادتا فساد از بالا به پايين مىريزد و صلاح از پايين به بالا سرايت مىكند.
روى همين اصل است كه مىبينيم اميرالمؤمنين على(ع) در تعليمات عاليه خود، بعد از آنكه مردم را به دو طبقه «عامه» و «خاصه» تقسيم مىكند، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار يأس و نوميدى مىكند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار مىدهد.
در دستور حكومتى كه به نام مالك اشتر نخعى مرقوم داشته مىنويسد: «براى والى هيچ كس پرخرجتر در هنگام سستى، كمكمكتر در هنگام سختى، متنفرتر از عدالت و انصاف، پرتوقعتر، ناسپاستر، عذرناپذيرتر، كمطاقتتر در شدايد از«خاصه»
نيست.
همانا استوانه دين و نقطه مركزى مسلمين و مايه پيروزى بر دشمن «عامه» مىباشند، پس توجه تو همواره به اين طبقه معطوف باشد.»
اين، فكر غلطى است از يك عده طرفداران اصلاح كه هروقت در فكر يك كار اصلاحى مىافتند، «زعماء»- خواص- هر صنف را در نظر مىگيرند و آن قلههاى مرتفع در نظرشان مجسم مىشود و مىخواهند از آن ارتفاعات منيع شروع كنند.
تجربه نشان داده كه معمولا كارهايى كه از ناحيه آن قلههاى رفيع آغاز شده و در نظرها مفيد مى نمايد، بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحى داشته باشد، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام دارد.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى
ج18؛ ص189، با ویرایش جزئی