47 - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی: تأمّلی در ناهنجاریِ اجتماعی بیحجابی - قلعهها به فریب تسخیر میشوند ۱۴۰۲/۰۲/۳۰
تأمّلی در ناهنجاریِ اجتماعی بیحجابی
قلعهها به فریب تسخیر میشوند
۱۴۰۲/۰۲/۳۰
در زادروز خجسته و پرنور و سُرورِ کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، روز دختر را در حالی جشن میگیریم و گرامی میداریم که مدتی است بدیهیترین حق زنان این کشور یعنی حجاب و عفاف مورد هجوم قرار گرفته است. این مقاله سعی دارد با قطع نظر از دیدگاه شرع و آیات و روایات، به بررسی و نقد پدیده بیحجابی بپردازد.
۱. ابتدا به این مسئله میپردازیم که حجاب برای زنان یک «حق» بهشمار میرود یا یک «تکلیف»؟ مخالفان حجاب همواره و در طول زمان، پوشیدگی را «تکلیفی شاق» جلوه دادهاند که زنان را در حصاری از محدودیت و ممنوعیت قرار میدهد و به موازات آن برهنگی و تبرّج را برای زنان «حقی طبیعی» و رهایی از قید و بند و آزادی معرفی کردهاند! برای پرهیز از چنین بینشهای مغالطهآمیزی، باید میزان و مقیاسی در شناخت «حق» و «تکلیف» وجود داشته باشد.
یکی از ممیزات حق و تکلیف این است که بدانیم آیا آثار مثبت رفتار شخص به خود وی بازمیگردد یا به جامعهای که در آن زندگی میکند. یعنی چنانچه انسانی مستقیما از منافع عمل خود بهرهمند شود آن را میتوان «حق» وی دانست و اگر جامعه یا اطرافیان او از آن بهرهمند گردند، وظیفه و «تکلیف» وی محسوب میگردد. در عین حال حق و تکلیف آنچنان ملازم یکدیگر و تنیده در هماند که هیچکدام بدون دیگری قابل تعریف نیست. به دیگر سخن هر حقی، تکلیفآور و هر تکلیفی حقفزا میباشد. مثلا مراعات قوانین راهنمایی و رانندگی چون باعث جلوگیری از هرجومرج و بینظمی جامعه میگردد، تکلیفی است که قانونگذار برعهده افراد قرار داده است. از سویی چون همه انسانها موظف به رعایت مقررات هستند، نسبت به یکدیگر حق متقابلی پیدا میکنند. یعنی التزام به قانون از منظر فردی تکلیف است و از منظر اجتماعی جزو حقوق شهروندی.
با این تحلیل، پوشش و حجاب حقّ یک زن محسوب میگردد. زیرا فواید آن که امنیت روانی و فردی است در وهله اول به خود وی بازمیگردد. در تحقیقات میدانی که در غرب انجام شده این نکته به اثبات رسیده، زنی که با پوشیدگی تن و بدن از خانه خارج میشود، نسبت به زنی که نیمهعریان در معابر حضور مییابد از ایمنیِ به مراتب بالاتری برخوردار است. اما این مسئله به همین سادگیها پایان نمیپذیرد و چهبسا زنان مخالف حجاب و پوشش به مجادله برخیزند که ما طالب چنین حقّی نیستیم و دوست داریم در کوچه و خیابان عریان ظاهر شویم!
یقینا هر انسان عاقل و بالغی نسبت به صلاح و فساد خود، آزاد و مختار است و هیچ تحمیل و اجباری، نمیتواند آزادی فردی وی را محدود سازد. چنانچه مثلا کسی تصمیم بگیرد ریه و دستگاه تنفسی خود را مملو از دود زیانبار سیگار کند و سلامت خویش را در معرض خطر قرار دهد، مقرراتی در ممنوعیت مصرف دخانیات وی وجود ندارد. اما همین شخص هنگام حضور در اجتماع، نمیتواند به بهانه آزادی خود، حق تنفس هوای سالم را از دیگران سلب کرده و فضا و محیطی را که متعلق به همه افراد است، آلوده به دود سیگار نماید. زیرا همیشه آزادی فردی در تعارض با منافع جامعه، محدود میشود. حال چه ابلهانه است که اقلیت مبتلا به دخانیات، در تجمعاتی «سیگار نکشیدن اجباری» را محکوم نمایند! آری! رفتار مروّجان بیحجابی تا این حد مبتذل و به دور از قاعده و منطق است.
۲. در کشور ما حجاب موضوعی اساسی است و ذیل راهبردها و مسائل هویتی جمهوری اسلامی تعریف میشود. حجاب دیگر تنها یک واجب شرعی بهشمار نمیرود که گروهی سادهلوح یا مُغرض، ضمن مقایسه آن با دیگر واجبات و دستورات قرآنی، طعنه بزنند که چرا جمهوری اسلامی نسبت به دیگر احکام دین، تا این حد پافشاری ندارد؟! یا اظهار دارند وقتی که وضعیت معیشت مردم چنین نابسامان است چرا دولت با صرفنظر از پدیده بیحجابی، همه نیروی خود را در اصلاح شرایط اقتصادی کشور متمرکز نمیکند؟! چرا با پرداختن به حجاب، موضوع اصلی که همان سفرههای مردم است به اولویتهای متأخرتر تبدیل شده است؟!
چنین نظریاتی با چشم بستن بر واقعیتهای موجود مانند تیرهای سهشعبهای هستند که جراحتهای متعدد در پی دارند. هم نظام را به سهلانگاری در تمشیَت امور متهم میسازند، هم دولت مردمی را بیبرنامه و غافل از اداره کشور معرفی میکنند و هم نقش دشمن را در ماجرای بیحجابی نادیده میانگارند.
در اینجا باید وجدانهای بیدار را به قضاوت فرا خواند و پرسید که آیا موضوع بیحجابی در کشور ما یک اتفاق ساده تلقی میشود یا یک پروژه ضد امنیت ملی است که توسط دشمنان کلید خورده است؟ آیا با بهکار گرفتن اصطلاح مغلطهآمیز «حجاب اجباری!»، دست آشکار دشمن را در این فتنه خطرناک انکار نکرده و آدرس غلط ندادهایم؟ امروزه پدیده بیحجابی همچون کوه یخی است که تنها قله آن مشهود میباشد.
اما پشتپرده، توطئه و فتنهای حسابشده برای از بین بردن امنیت و ایجاد دوگانگی در ملت و سرانجام تجزیه کشور نهفته است. همچنین خیانت و عوامفریبی است که دولت را غافل از وظایف خطیر خود و مشغول پدیده بیحجابی معرفی کنیم. زیرا هیچ فعالیتی از دولت در عرضِ تلاشهای دیگر او نیست و بدیهی است که همه امور اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای خود متولیانی داشته باشند.
۳. نقشه دشمن در فتنه بیحجابی بیشباهت به افسانه اسب تروا نیست. دشمن سالهاست که نفوذ خود را از مسیر رخنهای قرار داده که بین صفوف ملت با نظام ایجاد نماید. زیرا همه به خوبی واقفاند که این انقلاب، مردمی است و شکوه و بالندگی جمهوری اسلامی، مرهون استقامت بینظیر ملت و حضور وی در صحنه است. از اینرو تا دژ مستحکم نظام از پشتوانه مردمی خود تهی نشود، تسخیرناپذیر خواهد بود. مگر شبکههای معاند در جنگ تمامعیار رسانهای خود، جز بذر بیاعتمادی ملت به نظام را میپاشند؟ و دشمن مگر در کشکول نفرتانگیز خود کالایی جز این دارد؟ اینک بیحجابی همان رخنهای است که به فریب دشمن ایجاد شده و شعلهای است که برافروخته است، اما در این میان، غرب شیفتگان داخلی در روزینامههای زنجیرهای و رسانههای مجازیشان نقش «حَمّالهًُْ الحَطَب» را به خوبی ایفا میکنند. در هفتههای گذشته غوغای رسانهای پیرامون ظرف ماست در روزنامههای زنجیرهای و رسانههای معاند و متقابلا سکوت و سانسور مرگبارشان در شهادت شهید غیرت الداغی عزیز نشان داد که چقدر بدخواهان ملت خوار و زبوناند و تا چه اندازه چنتهشان از جوانمردی و حقیقت تهی است.
۴. چیزی که منکران حجاب عملا آن را ترویج میکنند، رأفت شدید نظام و امنیت سطح بالای کشور است. آنان که همان حجاب حداقلی را کنار گذاشته و مشغول تبرّج و جولان در کوچه و خیابان هستند، با رفتار خود این نکته را ابلاغ میکنند که بهرغم هنجارشکنی و رفتارهای زشت و خلاف قانونی که داشتهاند، هیچگاه از سوی نظام و دستگاههای امنیتی و انتظامی مورد تهدید قرار نگرفتهاند و ملت بزرگوار نیز با همه خون دلی که از نادیده انگاشتن وصایای شهدا در پایبندی به حجاب میخورند، ادب دینی و اخلاق اسلامی، آنان را به صبر و شکیبایی واداشته است. یقینا هیچ کشوری خصوصا آمریکا و اروپا زیر بار هنجارشکنیهای اجتماعی نمیروند و تهدید امنیت خود را نمیپذیرند و با آن بهشدت برخورد میکنند.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی