موج تازه بحث های اختلافبرانگیز پس از درگذشت دکتر شریعتی
۱۴۰۲/۰۶/۱۷
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
بعد از درگذشت دکتر شریعتی، بحث بر سر آثار و افکار او همچنان داغ بود و گرایش روزافزون به وی خصوصاً در میان مبارزین، موجب میشد که نقد آثار او در نزد برخی علما، از هر زمان دیگری ضروریتر تلقی شود. مدرسه حقانی قم به دلیل موقعیت ممتازی که از نظر سیاسی در حوزه داشت، به یکی از کانونهای اصلی نزاع بر سر آثار شریعتی تبدیل شده بود. در یکی از اسناد ساواک (به تاریخ 8 آذر 56) به اختلافات مدرسه حقانی اینچنین اشاره شده است: «... شدیدترین وضع اختلافات بین طرفداران شریعتی و مخالفین وی فعلاً در مدرسه حقانی است، زیرا یکی از مدرسین آن مدرسه به نام مصباح یزدی که از مؤسسین در راه حق نیز میباشد، از مخالفین سرسخت شریعتی است. لذا طرفداران شریعتی در جلسات درس وی شرکت نکرده و مقالاتی را بر رد شریعتی مینویسد پاره میکنند و شاگردان مصباح هم مقالات شریعتی را پاره میکنند... قرار است برای چهلم مصطفی خمینی، آقای مرتضی حائری به اتفاق شهاب الدین اشراقی به عراق مسافرت کنند و شهاب الدین اشراقی در این مسافرت نامهای از خمینی بگیرد که صراحتاً در آن بنویسد شریعتی از ما نیست، او را نفی کند...
اگر چنین اعلامی از جانب خمینی در مورد شریعتی صادر شود، دیگر طرفداران شریعتی ساکت شده و بکلی از بین خواهند رفت.»1
متأسفانه با وجود سند مذکور از ساواک، و شواهد دیگر، برخی از تاریخنگاران معاصر در کتاب خود اشاره دارند که آیتالله مصباح در سال 55، مدرسه حقانی را ترک کرد و سراغ مؤسسه در راه حق رفت.
به عنوان نمونه در یکی از این منابع چنین آمده است: «در این شرایط و بر سر این موضوع، مدرسه حقانی دچار التهاب جدی شده، آقای قدوسی احساس کرد با وجود این اختلاف امکان اداره مدرسه نیست، بنابراین از دو طرف خواست تا تکلیف خود را روشن کنند.
به دنبال آن 6 نفر از این سو و 6 نفر از آن سو- از افراد تندرو در هر دو جناح- از مدرسه اخراج شدند و شماری هم از مخالفان شریعتی، خود از مدرسه بیرون رفتند که جمعاً حدود 20 نفر میشدند و جایی برای خود اجاره کردند. طبعاً شهید بهشتی نیز به رغم دوستی و علاقه شدیدش به آقای مصباح در این مورد با آقای مصباح موافق نبود. این گروه در سال 55 مدرسه را ترک کردند.»2
این در حالی است که نویسنده همین کتاب، به سندی از ساواک که ذکرش رفت اشاره میکند و با اینکه خود اذعان میکند این اختلافات پس از فوت شریعتی در مدرسه حقانی، خصوصاً توسط «یکی از مدرسین آن مدرسه به نام مصباح یزدی» بیشتر شده است، توجه به سال فوت شریعتی و تاریخ سند مذکور، که گزارش ساواک در پاییز 56 است نداشته، و همچنان تأکید دارد که آیت الله مصباح در سال 55 مدرسه را ترک گفته است. نویسنده مذکور دوباره میگوید: «استاد مصباح، مدرّس کتاب فلسفتنا، بدایه الحکمه و نهایه الحکمه و تفسیر و معارف قرآن بود که پس از جدا شدن از مدرسه حقانی در سال 55 و ایجاد بخش آموزش مؤسسه در راه حق، تدریس این دروس را در آنجا ادامه داد.»3
در حالی که آیت الله مصباح- همان طور که در بخش مربوط به مؤسسه در راه حق در همین نوشتار آمد- در سال 50- 51 و به دعوت آیت الله خرازی به مؤسسه در راه حق میرود تا بخش آموزش آن مؤسسه را پیریزی کند.4
معنای این سخن آن است که حضور آیت الله مصباح در مؤسسه در راه حق بسیار زودتر از داغ شدن جریانات شریعتی در مدرسه حقانی است.
ثانیاً بخش آموزش مؤسسه در راه حق در سال 54 دانشجو پذیرفت و کار خود را آغاز کرد،5 در این صورت نیز حضور آیت الله مصباح در مؤسسه در راه حق یک سال زودتر از تاریخی است که آقای جعفریان با قاطعیت از آن سخن گفته است.
البته وی در صفحه بعد کتاب خود در اینکه آیت الله مصباح در سال 55 مدرسه حقانی را ترک گفته باشد شک میکند و میگوید: «از متن سخنرانی مرحوم بهشتی در سال 1355 برای طلاب مدرسه، نوع اعتراضهایی که نسبت به برنامههای مدرسه وجود داشته و مانند آن میان نسل جوان حوزه نسبت به برنامههای آموزشی مطرح بوده آشکار میشود که با همه اصلاحاتی که در برنامههای درسی مدرسه حقانی اعمال شد، همچنان طلاب از تحصیل دروس کهنه انتقاد کرده و بیشتر به دنبال تحصیل سریعتر و پرفایدهتر بودند.... در این زمان، چنانکه از متن سخنرانی ایشان آشکار است، همچنان آقای مصباح در مدیریت مدرسه حضور داشته است. مرحوم بهشتی با وجود آنکه در تهران بوده، با رفت و آمد به قم، در برنامهریزی و تدریس نقش فعال داشته است.»6
پانوشتها:
1- سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج6، صص79-80. همچنین: شریعتی به روایت اسناد ساواک، ج3، ص368.
2- جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) 1320-1357)،ص467.
3- همان، ص469.
4- آقای استادی در این رابطه میگوید: یکی از کارهای مهم مؤسسه در راه حق، فعالیتهای بخش آموزش این مرکز علمی- پژوهشی بود. کار سومی که باز آقای خرازی احساس کردند، لازم است در مؤسسه انجام گیرد، ایشان با ابتکار عمل خود و با مشورت بعضی صاحب نظران تصمیم گرفتند تعدادی از طلاب پرنشاط و خوش استعداد و علاقهمند را با برنامه منظم و منسجم گرد هم آورد. و در یک دوره مشخص علاوه بر دروس حوزوی یک سلسله درسهایی را که در حوزه نیست و برای طلاب و فضلا لازم است مانند زبان، ادبیات، نویسندگی و فلسفه غرب و... به آنان آموزش دهد و این کار یک اقدام کاملاً ابتکاری بود که تا آن زمان در حوزه سابقه نداشت و امروز از آن به عنوان درسهای تخصصی نام میبرند.
در این مرحله، آقای خرازی از آیت الله شیخ محمدتقی مصباح یزدی دعوت به همکاری کرد. در واقع همکاری آقای مصباح با مؤسسه از سالهای ۱۳۵۰-۱۳۵۱ آغاز شد.
در این بخش علاوه بر ایشان آقای دکتر احمد احمدی نیز حضور داشت، البته آقای مصباح در رأس بود. آن وقت برای تدریس بعضی درسها، برخی اساتید دانشگاهها دعوت به همکاری شدند.
آقای سروش از جمله آنان بود. او میآمد تدریس میکرد، بعد خودش در محضر آیت الله مظاهری ظاهراً اصول فقه میخواند. ر.ک: خاطرات حاج شیخ رضا استادی، ص195.
5- «اولین دوره آموزش در مؤسسه در راه حق در سال تحصیلی ۱۳۵4- ۱۳۵5 با حدود بیست نفر دانشپژوه آغاز شد.» زندگینامه حضرت آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، ص246.
همچنین در ویژه نامه «حکیم جریانساز...» که توسط مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شده است هم به این جمعبندی رسیدهاند که آیت الله مصباح از سال 45 تا 56 در مدرسه حقانی فعالیت داشتهاند. ر.ک: حکیم جریانساز: آیت الله مصباح از نهضت اسلامی تا تمدن سازی اسلامی، گروه تاریخ اندیشه معاصر، قم: مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1399، ص21.
6- جریانها و سازمانهای مذهبی- سیاسی ایران، ص470.