به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,245
بازدید دیروز: 2,950
بازدید هفته: 20,903
بازدید ماه: 86,976
بازدید کل: 23,748,782
افراد آنلاین: 23
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۲۱ اردیبهشت ۱٤۰۳
Friday , 10 May 2024
الجمعة ، ۲ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
842 - خبر هائی از اسلام ستیزان جنایتکار ۱۴۰۲/۰۸/۲۳
خبر هائی از اسلام ستیزان جنایتکار
 ۱۴۰۲/۰۸/۲۳
 

 

پیش‌بینی شورش و آشوب در لندن پس از نابسامانی در دولت انگلیس

نتایج شاهکار بسیج لندن: برکناری وزیر و تعطیلی یک شبکه - خبرگزاری دانشجو |  خبر فارسی
در حالی که بالغ بر یک سال است نظام سیاسی انگلیس در بی‌ثباتی شدید به سر می‌برد و جابه‌جایی سه دولت را تجربه کرده، بی‌بی‌سی فارسی اذعان کرد: تغییرات جدید در کابینه سوناک، قماری است که ممکن است به جای کمک به تداوم دولت، موجب دردسر برای وی بشود.
وب‌سایت بی‌بی‌سی فارسی در تحلیلی نوشت: برکناری سوئلا براورمن از وزارت کشور بریتانیا، جزو آن دسته خبرهای فوری بود که هیچ‌کس را غافلگیر نکرد. ولی کسی انتظار نداشت ریشی سوناک نخست‌وزیر، دیوید کامرون را- هفت سال پس از کناره‌گیری از نخست‌وزیری- در مقام وزیر خارجه به کابینه برگرداند. این تصمیم، قماری سیاسی است که شاید به جای تضمین ادامه زمامداری سوناک، او را به دردسر جدی بیندازد.
چند وقتی بود که رسانه‌ها و تحلیلگران می‌گفتند «براورمن» با زدن حرف‌های جنجالی، می‌خواهد کاری کند که ریشی سوناک چاره‌ای جز برکنار کردنش نداشته باشد تا بعداً با حمایت همفکرانش، جایگاه ریشی سوناک به عنوان رهبر حزب را به چالش بکشد؛ حرف‌هایی مثل «تجاوز» خواندن موج پناهجویانی که با قایق‌های کوچک خود را به بریتانیا می‌رسانند، «سبک زندگی» خطاب کردن خیابان‌خوابی بی‌خانمان‌ها، و «راهپیمایی نفرت» خواندن تظاهرات حمایت از فلسطینیان. ولی آن‌چه در نهایت کار را به برکناری او کشاند، نه خود حرف‌ها، بلکه سرپیچی‌اش از خواسته دفتر نخست‌وزیر برای تغییر لحن مقاله‌ای بود که در روزنامه تایمز منتشر کرد و در آن پلیس لندن را به جانبداری از هواداران فلسطین و تبعیض علیه گروه‌های راست‌گرا متهم کرد.
نفس خروج براورمن از کابینه به تنهائی می‌توانست موقعیت سیاسی ریشی سوناک را متزلزل کند. ولی برگرداندن دیوید کامرون به کابینه ممکن است کار را بار دیگر به یک جنگ سیاسی تمام‌عیار در داخل حزب محافظه‌کار بکشاند؛ جنگی که آخرین‌بار همین یک سال پیش با کناره‌گیری لیز تراس بعد از تنها ۴۹ روز از مقام نخست‌وزیری پایان یافته بود. در یک‌سالی که آقای سوناک به دفتر نخست‌وزیر
نقل مکان کرده، با همه اقدام‌هایش، محبوبیت حزبش چندان بالا نرفته و در نظرسنجی‌ها معمولاً ۱۵ تا ۲۰ درصد از حزب مخالف (کارگر) عقب بوده است. حزب محافظه‌کار پس از ۱۴ سال در انتخابات آتی پارلمانی از قدرت کنار برود.
شواهد نشان می‌دهد که بخشی از رأی‌دهندگان حزب محافظه‌کار که خواهان کاهش مالیات‌ها ولی مخالف برگزیت بودند، از افزایش مالیات‌ها و سیاست‌های اجتماعی به‌شدت محافظه‌کارانه دولت سوناک دل‌زده شده‌اند. ریزش همین رأی‌دهندگان است که باعث شده سوناک در یک‌سال اخیر چند انتخابات میان‌دوره‌ای را در کرسی‌هایی که حزبش سال‌ها و حتی دهه‌ها در دست داشت، به احزاب مخالف ببازد.
البته تضمینی نیست که همه آن رأی‌دهندگان به‌خاطر کامرون روی خوش نشان بدهند. چرا که خیلی از مخالفان برگزیت، او را بابت برگزاری همه‌پرسی خروج از اتحادیه اروپا نبخشیده‌اند. ولی در سال‌های اخیر، جناح راست حزب محافظه‌کار
- که ریشی سوناک هم متعلق به آن جناح است و ویژگی مشترک‌شان طرفداری سرسختانه از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپاست- قدرت بیشتری گرفته و برکناری خانم براورمن احتمالاً خشم آن‌ها را برمی‌انگیزد. این جناح به‌دلیل مخالفت کامرون با برگزیت از او چندان دل خوشی ندارند.
در کنار این، در بریتانیا معمولاً نخست‌وزیر و وزرا از بین نمایندگان حزب حاکم در مجلس انتخاب می‌شوند. تصمیم ریشی سوناک برای انتصاب کامرون- که هفت سال است دیگر نماینده نیست- این پیام را به نمایندگان حزب می‌دهد که هیچ‌کدام آن‌ها را لایق نمی‌داند. نمایندگان حتی نمی‌توانند در صحن مجلس عوام از کامرون توضیح بخواهند؛ چرا که او برای گرفتن سمت جدیدش، به عضویت در مجلس اعیان منصوب شده و به «لرد کامرون» تغییر کرده است. همین است که ساعتی پس از برکناری سوئلا براورمن گزارش شد گروهی از نمایندگان جناح راست می‌خواهند درباره رساندن او به مقام رهبری حزب، گفت‌وگو کنند. طبق مقررات حزب،
اگر ۱۵ درصد نمایندگان رسماً اعلام کنند اعتمادشان را به رهبر حزب از دست داده‌اند، او باید دوباره از کل فراکسیون رأی اعتماد بگیرد و در صورت رأی نیاوردن، کنار برود. احزاب مخالف هم می‌گویند با برگرداندن کامرون، مشخص است که کف‌گیر دولت به ته دیگ خورده است.
ریشی سوناک با کنار گذاشتن براورمن تندرو و برگرداندن کامرون می‌خواهد احتمال پیروزی در انتخابات را بالا ببرد. ولی این کار ممکن است به ناآرامی و شورش در داخل حزبش بینجامد و موقعیت او را جداً به خطر بیندازد».
تحلیل بی‌بی‌سی در حالی منتشر می‌شود که ظرف کمتر از یک‌سال و نیم،سه دولت در لندن سقوط کرده‌اند. ترکیب چالش‌های لاینحل داخلی و خارجی، ابتدا بوریس جانسون را ناچار به استعفا کرد و لیز تراس به جای او سر کار آمد. هرچند که برخی نشریات غربگرا در ایران، به هنگام آغاز صدارت «تراس»، با عکس‌های بزرگ و تیترهایی مانند «بانوی آهنین»، «چهره زنانه بریتانیا»، «کلید خانه شماره ۱۰ در دست یک زن» و...، به استقبال شتافتند، اما شدت بحران‌ها اجازه نداد تراس بیش از ۴۳ روز نخست‌وزیر بماند و ناچار، جای خود را به ریشی سوناک داد.

ملی‌گرایی واقعی کجا؟ کارنامه اشرافیت غربگرا کجا؟!

ملی‌گرایی واقعی کجا؟ کارنامه اشرافیت غربگرا کجا؟!
رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران می‌گوید: مجلسی که الان داریم، مجلس شورای ملی نیست.
محمد قوچانی در گفت‌و‌گو با انصاف نیوز اظهار کرد: می‌توانیم به شکل‌های مختلفی به مفهوم ملی‌گرایی نگاه کنیم. با این شبهه خیلی مواجه شدم که می‌گویند منظورتان از ملی‌گرایی «فارس‌گرایی» است. این شبهه در ابتدای انقلاب هم مطرح می‌شد و از «خلق‌های ایران» صحبت می‌کردند و گفتند ما یک کشور «کثیرالمله» هستیم. این نگاه را مارکسیست‌ها وارد ادبیات سیاسی ایران کردند و متاسفانه مذهبیون هم پیرو آن شدند.
وی درباره‌ موضوع فراکسیون قومی در مجلس گفت: تاسیس فراکسیون در مجلس و یا فرهنگستان زبان ترکی از عوامل تضعیف‌کننده وحدت ملی است. در باب تشکیل فراکسیون در مجلس باید توجه داشت که در همه دنیا مجلس نهادی است که در آن اکثریت و اقلیت شکل می‌گیرد و از درون اکثریت و اقلیت دو سه حزب بر می‌آید. همان‌طور که دولت‌ساخته بودن احزاب بد است، مجلس‌‌ساخته بودن احزاب خوب است. چون ما احزاب را از بین بردیم و ضعیف کردیم و جایی برایشان در نظام سیاسی و حزبی نداریم نتیجه‌اش این می‌شود که فراکسیون ترک‌زبان‌ها شکل می‌گیرد یا فراکسیون لرها شکل می‌دهند و بر سر اینکه چند وزیر ترک و لر داریم با هم درگیر هستند. مرحوم دکتر سیدجواد طباطبایی جزو اولین کسانی بود که نسبت به این موضوع هشدار داد. این مجلس که الان داریم مجلس شورای ملی نیست؛ مجلس شورای ملی یعنی بنا بر آنچه قانون اساسی می‌گوید، هر نماینده‌ مجلس نماینده کل ملت ایران است. یعنی نماینده‌ اردبیل می‌تواند نسبت به سیل در خوزستان هشدار دهد و دولت را زیر سؤال ببرد و نباید فقط درباره‌ منطقه‌ خودش حرف بزند.
قوچانی گفت: در ابتدای انقلاب فکر می‌کردیم که نام مجلس شورای ملی نماد شاه است و به مجلس شورای اسلامی تغییر نام داد. در حالی که مجلس شورای اسلامی یعنی شورای نگهبان. ما نیازمند یک مجلس دومی هستیم که منتخب و مرکب از فقها و حقوقدان‌ها و رجال سیاسی باشد که این مثل یک مجلس سنا بتواند از نظر مبانی شرع و قانون اساسی مجلس اول را کنترل کند. اسم آن را شورای نگهبان گذاشتیم و حالا اساسا چیزی به اسم مجلس شورای ملی در ایران وجود ندارد و یکی از اصلاحات اساسی که باید صورت بگیرد احیای مجلس شورای ملی است.
او در پاسخ به سؤالی پیرامون نسبت میان «ایران» و «اسلام» گفت: مرحوم مهندس بازرگان پرسشی تاریخی را در این ارتباط مطرح کرده ‌است که ما ایران را برای اسلام می‌خواهیم، یا اسلام را برای ایران می‌خواهیم. نتایج این دو راهبرد کاملا متفاوت است. این جدال در شوروی هم وجود داشت که ما باید سیستم سوسیالیستی را در کشور روسیه به‌سامان کنیم و از آنجا بقیه دنیا را مدیریت کنیم یا ابتدا باید انقلاب سوسیالیستی در همه جا پیروز شود و بعد روسیه هم سوسیالیستی شود. جمهوری اسلامی هویتی دارد که بخشی از آن مذهب شیعه است، بخشی زبان فارسی، بخشی ایران باستان، بخشی ایران پس از اسلام. و همه‌ اینها با هم و در کنار هم معنابخش خواهد بود.
درباره اظهارات رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران گفتنی است:
1) هر چند برخی محافل اشرافی غربگرا مانند همین حزب گارگزاران سعی می‌کنند اسلام و ایران را مقابل هم قرار دهند، اما عملکرد غالب این طیف نه در خدمت اسلام بود و نه در خدمت ملت و ایران. اشرافیگری، ایجاد شکاف طبقاتی، امتیازطلبی، انحصارطلبی، نرمش در برابر باج خواهی‌های غربی، اباحی‌گری و به حاشیه راندن احکام اسلامی در ادوار سه گانه‌ای که این طیف در مصدر دولت و برخی نهاد‌های دیگر بوده‌اند، شاهدی بر مدعای اخیر است که آنها نه ایرانی می‌اندیشند و نه اسلامی.
2) عملکرد طیف مذکور در مجلس مانند مجلس ششم و نهم و دهم، شاهد روشن دیگری بر ادعای مذکور است. سیاست بازی، بی‌اعتنایی به مشکلات معیشتی مردم و کمونیست خواندن هر کس که از مشکلات مردم دم می‌زد و تسلیم‌طلبی در مقابل فشار آمریکا، ویژگی بارز مجلس ششم با اکثریت مدعی اصلاح‌طلبی بود که موجب انزجار مردم شد، به حدی که وقتی همان اکثریت مدعی تحصن در مجلس برای مقابله با نظام شدند، هیچ حمایتی از جانب مردم، متوجه این رویکرد سیاسی‌کارانه نشد. همچنین است عملکرد طیف مذکور در تایید 20 دقیقه‌ای توافق یکطرفه و خسارت‌بار برجام، با وجود 44 روز بررسی کارشناسی دقیق در کمیسیون ویژه رسیدگی به توافق و اعلام ده‌ها ایراد بزرگ در متن آن. بعدها هم که کلاهبرداری و عهدشکنی آمریکا علنی شد، همان مدعیان ملی‌گرایی دست روی دست گذاشتند و اجرای یکطرفه توافق (بخوانید بیگاری) را توجیه کردند. کجای این رفتار‌ها بوی ملی‌گرایی و وطن‌دوستی می‌داد؟!
3) رئیس کمیته سیاسی حزب کارگزاران می‌گوید «همان‌طور که دولت‌ساخته بودن احزاب بد است، مجلس‌ساخته بودن احزاب خوب است». واقعا؟! پس
حزب کارگزاران از کجا نازل شد؟ آیا مصداق حزب دولت‌ساخته، چیزی جز همین حزب است که با رانت دولت‌ هاشمی فربه شد و در عین حال تورم نزدیک 50 درصد را سر سفره مردم آورد؟
4) عضو حزب کارگزاران به جای ترویج شبهه درباره نسبت ایران و اسلام و دوگانه و متناقض وانمود کردن این دو به تبعیت از مهندس بازرگان، کافی بود کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران به قلم استاد شهید مطهری(ره) را مطالعه کند و ببیند که چگونه این دو، به گسترش و اقتدار دیگری کمک کرده‌اند. ضمنا اگر در روزگار صفویه و سپس در دوره متعالی جمهوری اسلامی، اسلام و تشیع نبود، امروز اثری از ایران باقی نمانده بود تا کسانی در آن ژست ملی‌گرایی جدا از دین بگیرند. در حالی که برخی مدعیان اصلی ملی‌گرایی در دوره جنگ تحمیلی، به عنوان ستون پنجم آمریکا و ارتش صدام عمل می‌کردند، این رزمندگان باورمند به اسلام و جمهوری اسلامی بودند که ایران را با عزت تمام حفظ کردند.
5) این ادعا که نمایندگان فعلی نمی‌توانند درباره مسائل کل کشور اظهار نظر کنند و موضع بگیرند، خلاف قانون و خلاف رویه جاری در مجلس است.
6) پیشاهنگان اشرافیت غربگرا در ایران، همان‌هایی بودند که پس از پیروزی نهضت مشروطیت، نام اسلام را حذف کرده و عنوان «مجلس شورای ملی» را برای پارلمان نهادند و همان‌ها مدت کوتاهی پس از قلع و قمع سران روحانی نهضت که پیشاهنگان نهضت هم بودند، استبداد رضاخانی را به مدیریت انگلیس سر کار آوردند و سپس، تبدیل به ابواب جمعی استبداد و استعمار شدند. همان نسبت کارفرمایی و کارگزاری، امروز هم میان برخی دولت‌های غربی و غربگرایان جاری است، با این تفاوت که دست‌شان رو شده است.

گزارش محرمانه سفارت هلند: اسرائیل فاقد استراتژی مشخص در جنگ غزه است

گزارش محرمانه سفارت هلند: اسرائیل فاقد استراتژی مشخص در جنگ غزه است
روزنامه هلندی گزارشی از یک «یادداشت محرمانه» در مورد جنگ غزه را منتشر کرد که می‌گوید اسرائیل هیچ راهبرد روشنی در این جنگ ندارد.
روزنامه «ان‌اِرسِ» هلند می‌گوید «یادداشتی محرمانه» از سفارت هلند در تل‌آویو را رؤیت کرده که مربوط به رویکرد اسرائیل در جنگ غزه است.
به گزارش رادیو فردا، این روزنامه می‌نویسد که این یادداشت، «از سوی وابسته دفاعی در سفارت هلند در تل‌آویو تهیه شده است که با یک تیم نظامی به‌شدت اوضاع پیرامون غزه را زیر نظر دارد» و «جلسات توجیهی ارتش اسرائیل را نیز دنبال و بررسی کرده است.»
در این یادداشت آمده که «رهبری سیاسی و نظامی اسرائیل، هیچ استراتژی مشخصی ندارند و تمایل اسرائیل برای مقابله نهائی با حماس، یک هدف نظامی است که عملاً دستیابی به آن غیرممکن است.» در بخشی دیگر از این یادداشت آمده است: «اسرائیل از واکنشی نامتناسب در غزه استفاده می‌کند و به‌طور عمدی به زیرساخت‌های غیرنظامی مانند پل‌ها، جاده‌ها و مجتمع‌های مسکونی حمله می‌کند.»
در بخشی از این گزارش آمده که به گفته وابسته امور دفاعی در سفارت هلند، ارتش اسرائیل در جنگ غزه «دکترین ضاحیه» را در پیش گرفته و بر اساس آن، «تلاش می‌کند تا حد ممکن تلفات حمله زمینی را محدود کند و در این راه، از تخریب گسترده زیرساخت‌ها و مراکز غیرنظامی ابایی ندارد.»
بر اساس این یادداشت «اسرائیل می‌خواهد با حمله خود به غزه، نیروی نظامی قابل اعتباری را به نمایش بگذارد تا به ایران و گروه‌های نیابتی آن (مانند حزب‌الله) نشان دهد که از هیچ‌گونه اقدامی ابایی ندارد.»
وابسته دفاعی سفارت هلند در یادداشت خود نوشته است که از دید او، «این نگرش به جای کاهش تنش در منطقه، احتمالاً باعث تشدید آن خواهد شد.»
در همین حال، جرمی بوئن، سردبیر بین‌الملل بی‌بی‌سی در تحلیلی نوشت: جنگ غزه، با جنگ‌های دیگر متفاوت است. اگر این جنگ غزه مانند همه جنگ‌های دیگر بود، احتمالا تا به حال آتش‌بس برقرار شده بود. اما این جنگ با جنگ‌های دیگر متفاوت است زیرا در زمانی رخ می‌دهد که شکافی که خاورمیانه را از هم جدا می‌کند در عمیق‌ترین سطح خود است.
برای حداقل دو دهه، جدی‌ترین شکاف در چشم‌انداز ژئوپلیتیکی در هم شکسته منطقه، بین دوستان و متحدان ایران و دوستان و متحدان آمریکا بوده است.
در طرف آمریکا اسرائیل، کشورهای حوزه خلیج‌فارس، اردن و مصر قرار دارند. آمریکا همچنان به حمایت از اسرائیل ادامه می‌دهد، حتی با وجود اینکه واضح است که جو بایدن، از کشتار بسیاری از غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل ناراحت است. وزیر امور خارجه آمریکا، علنا گفته است که تعداد زیادی غیرنظامی فلسطینی کشته می‌شوند. هسته اصلی شبکه ایران که گاهی «محور مقاومت» نامیده می‌شود، متشکل از حزب‌الله لبنان، رژیم اسد در سوریه، حوثی‌ها در یمن و گروه‌های شبه‌نظامی عراقی است که ایران آنها را مسلح کرده و آموزش داده است. ایران همچنین از حماس و جهاد اسلامی در غزه حمایت کرده است.
ایران هر چه بیشتر به روسیه و چین نزدیک‌تر می‌شود. این کشور در عین حال به بخش مهمی از اقدامات جنگی روسیه در اوکراین تبدیل شده است. چین مقدار زیادی از نفت ایران را می‌خرد. هر چه جنگ در غزه بیشتر ادامه یابد و درحالی که اسرائیل غیرنظامیان فلسطینی بیشتری را می‌کشد و ده‌ها هزار خانه را ویران می‌کند، خطر درگیری برخی از اعضای این دو اردوگاه بیشتر می‌شود.

 

فوربس: روسیه میان ایران و صهیونیست‌ها ایران را انتخاب کرد
30 شرکت برتر ایرانی مجله فوربس | فرهیختگان آنلاین
در این یادداشت عنوان شده است: بزرگ‌ترین سؤالی که از روز اول بر سر عملیات طوفان الاقصی وجود دارد این است که چگونه حماس چنین عملیات گسترده‌ای را بدون اطلاع اسرائیل انجام داد؟ به قدری عظیم که موشک‌های غزه برای هفته‌ها بر شهرهای اسرائیل می‌بارید و مقاومت همچنان ادامه دارد. حماس به نوعی بدون توجه مقادیر زیادی سلاح را به غزه وارد کرد. واضح است که تونل‌ها نقش مهمی را ایفا کردند، حدود 300 مایل تونل در عمق 18متری در قلمرویی کوچک. چگونه مردم غزه موفق شدند چنین فعالیت گسترده و مستمری را در طول سال‌هایی که مطمئناً برای ساخت آنها طول کشیده است، پنهان کنند؟ به این معنی که آنها را از مؤثرترین سازمان اطلاعاتی جهان پنهان کنید. بدون شک یک شبکه تونل قبلاً از مصر وجود داشت، اما شریان‌های جدید به عنوان نوک پیکان‌های مشخص برای لشکرکشی هماهنگ به اسرائیل مانند 7 اکتبر برنامه‌ریزی شده بودند- آنها باید دقیقاً هدفمند ساخته می‌شدند و اسرائیلی‌ها آن را از دست دادند. چگونه؟
فوربس می‌افزاید: تئوری‌های توطئه مختلفی مطرح شده است، از جمله مهم‌ترین آنها که نتانیاهو باید آن را می‌شناخت اما به دنبال اهداف سیاسی بود. روایت را شنیده‌اید: او به بحرانی نیاز داشت تا از تحقیقات فساد جلوگیری کند یا شغل خود را نجات دهد یا کشور را در پشت سر خود متحد کند. یا حتی یک بار برای همیشه غزه را پاکسازی قومی کند. این معادله در نگاه اول قانع‌کننده به نظر می‌رسد اما با بررسی دقیق‌تر از هم می‌پاشد. واقعیت این است که او نمی‌توانست سرویس‌های اطلاعاتی را اگر می‌دانستند ساکت نگه دارد- و آنها قبل از او می‌دانستند. او فقط نمی‌توانست آنها را در صف نگه دارد: اسرائیل صداهای مخالف زیادی در تمام طول سلسله مراتب دارد، به ویژه در بوروکراسی دفاعی و اطلاعاتی. هرگونه اطلاعاتی که از بالا ساکت می‌شد، با صدای بلند درز می‌کرد.
این مجله عنوان می‌دارد: علاوه‌بر این، صهیونیست‌ها این‌طور فکر نمی‌کنند. سرانجام، نتانیاهو از قبل می‌دانست که یک حمله غافلگیرکننده موفق حماس به زندگی حرفه‌ای، شهرت، میراث و آینده نزدیکانش پایان می‌دهد، همان‌طور که درواقع پس از پایان جنگ، این اتفاق خواهد افتاد.
در ادامه عنوان شده است: بنابراین، چگونه آن را توضیح دهیم؟ تونل‌ها آشکارا نقش محوری در عملیات (طوفان الاقصی) داشتند. جنگ تونل آن‌قدر محرمانه نیست که کاملاً ناشناخته باشد. قطعا بی‌سابقه نیست. در جنگ جهانی اول، تقریباً به اندازه خاک ریز‌ها‌، پدیده‌ای گسترده بود که هر طرف تونل می‌زد تا به معنای واقعی کلمه طرف دیگر را تضعیف کند. در جنگ ویتنام، ویت کنگ‌ها به طور گسترده از تونل‌ها استفاده کردند. و آنها در اوکراین در همه جا حضور داشته‌اند. در جنگ جهانی دوم، آنها در تلاش‌های فرار از اسرای جنگی و در بسیاری از زندان‌های سراسر جهان (به‌خصوص مکزیک) برای دهه‌ها، در واقع قرن‌ها، برجسته بودند. اسرائیلی‌ها در گذشته دائماً با تونل‌های غزه برخورد کرده‌اند. اقدامات و اقدامات متقابل در حال حاضر عملاً یک علم جهانی است- به همان اندازه که مثلاً مین گذاری، خنثی کردن بمب یا برد یاب. شما می‌توانید شرط ببندید که اسرائیل نظارت صوتی و تصویری در سطح‌، تشخیص چهره، تشخیص صدا،‌، ردیابی الگوی حرکت، ضد تونل برای استراق سمع و موارد دیگر را بر روی غزه، مستقر می‌کند. اسرائیلی‌ها باید صداهای حفر تونل را با ریتم منظم شنود می‌کردند و مطمئناً مراقب خروج سریع مقادیر مشکوک خاک بودند. مطمئناً داده‌ها فراوان بود، اما باید توجه می‌کردید.
فوربس همچنین اظهار می‌دارد: چرا اسرائیلی‌ها چنین کاری را نکردند؟ در اینجا یک روایت قابل قبول وجود دارد. و این به نتانیاهو، پوتین، ایران و زمان‌بندی مربوط می‌شود. چند سالی است که اسرائیل و روسیه پیوندهای قوی و شگفت انگیزی را ایجاد کرده‌اند.
این مجله در ادعایی می‌افزاید: در همان دوره (12 سال گذشته یا بیشتر)، به نظر می‌رسید که اسرائیل دسترسی بی‌وقفه‌ای به اطلاعات مخفیانه درباره فعالیت‌های ایران در داخل سوریه، انتقال تسلیحات، جابه‌جایی نیروها، کارخانه‌های بمب‌گذاری و امثال آن داشته است. به اندازه کافی برای خنثی کردن آنها در هر بار، به طور مداوم و بدون خطا، با زمان‌بندی دقیق قبل از اینکه آنها تهدیدی باشند، آن‌قدر که جهان آن را بدیهی می‌دانست. روس‌ها در سوریه همیشه کنار می‌ایستادند (بدون استفاده از پدافند هوایی، بدون تلافی)
فوربس همچنین مدعی است: به نفع مسکو بود که سوریه بیش از پیش وابسته شد و ایران نمی‌تواند قدرت کرملین بر دمشق را به چالش بکشد یا سهیم شود. در همین حال، در جهان، این ظن افزایش یافت که مسکو و تل‌آویو کانال بسیار عمیقی از اشتراک اطلاعات اطلاعاتی در مورد ایران و سوریه دارند. غم‌انگیز است که اسرائیل به جریان اطلاعات روسیه وابسته شد.
در ادامه عنوان شده است: سپس دو اتفاق افتاد، هر دو بازی را تغییر دادند. پیمان (ننگین) صلح ابراهیم و جنگ در اوکراین. فوربس مدعی است: اولین مورد(پیمان ننگین صلح ابراهیم) مسکو و تهران را خشمگین کرد، زیرا به طور بالقوه موقعیت این دو را از در خاورمیانه کنار می‌زد. اگر به جدول زمانی نگاه کنیم، توافقات سپتامبر 2020 تنها سه سال پیش اتفاق افتاد. زمان کافی برای ساختن یا مسلح کردن همه تونل‌های اضافی بی‌سر و صدا وجود ندارد، تونل‌هایی که برای یک حمله بزرگ مورد نیاز هستند. اما مذاکرات حداقل دو سال قبل از امضا به طول انجامید و به ندرت با موفقیت مخفی نگه داشته شد، بنابراین محور ایران/(مقاومت در غزه) پنج سال یا بیشتر فرصت داشت تا آماده شود. اکنون، این یک جدول زمانی واقعی‌تر است. به محض اینکه ایرانیان از توافقات برنامه‌ریزی شده شنیدند، احتمالاً شروع به برنامه‌ریزی متقابل چیزی مانند حمله (طوفان الاقصی) به عنوان یک خرابکاری در عادی سازی احتمالی اعراب و اسرائیل کردند. در مورد کرملین، آنها در حال حاضر هیچ آسیبی در آمادگی ایران ندیدند.
در ادامه این مجله می‌افزاید: سپس حمله فاجعه‌بار پوتین به اوکراین رخ داد و مسکو به طور ناگهانی برای تسلیحات و هواپیماهای بدون سرنشین به شدت به ایران وابسته شد. به طور غیر منتظره، کرملین هرگز انتظار یک جنگ فرسایشی چند ساله را نداشت. زمانی که تهران پا به عرصه وجود گذاشت، ایرانیان مطمئناً بر یک پیش‌فرض اصرار داشتند. «شرط ما این است: شما به ما اجازه دادید پیمان ابراهیم را خراب کنیم. این بدان معناست که ما موافقت می‌کنیم که هواپیماهای بدون سرنشین برای اوکراین به شما بدهیم، اما شما باید از اطلاع‌رسانی به رژیم صهیونیستی در مورد تهدیدات ما خودداری کنید.» مسکو بدون شک این گزینه را برای افشای جزئیات حماس به اسرائیل در هر زمان حفظ کرده بود. و تکرار کنم، تل‌آویو به هشدارهای اولیه مسکو به‌ویژه در سوریه وابسته شده بود.
فوربس همچنین مدعی است: اما ناگهان معادله تغییر کرد. پوتین مستأصل بود. او نمی‌توانست خطر از دست دادن اتحاد تهران و تامین تسلیحات را به خطر بیندازد. او باید به شرایط آنها تن می‌داد. و حتی به آنها کمک کنید تا بُعد جهانی جنگ سایبری درگیری را پیش از موعد تنظیم کنند.
در پایان این یادداشت عنوان شده است: به طور خلاصه، اسرائیل از پیروی از تعداد بی‌شمار شاخص‌های کوچک در غزه غفلت کرده بود، زیرا تل‌آویو تصور می‌کرد که پوتین به آنها اطلاع می‌دهد، همان‌طور که طی سال‌ها در برابر برنامه‌های ایران انجام داده بود. این‌بار او این کار را نکرد.