۷۶ - سید یاسر جبرائیلی: مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۱۴۰۲/۰۹/۲۷
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۷۶
صورتبندی رقابت سیاسی درونساختاری
۱۴۰۲/۰۹/۲۷
سید یاسر جبرائیلی
منشور برادری
در دوران پس از تثبیت نظام اسلامی، یکی از مهمترین پرسشهای پیش روی جریانهای سیاسی انقلابی این بود که الگوی مطلوب رقابت سیاسی در جمهوری اسلامی چیست؟ پیروان امام(قدّسسرّه) که در مرحله انقلاب اسلامی، یکپارچه هدف سرنگونی رژیم پهلوی را دنبال میکردند و در مرحله تأسیس نظام اسلامی، یکپارچه در مقابل جریانات مخالف حاکمیّت اسلام ایستادند، آیا باید اینک نیز همان یکپارچگی را حفظ میکردند؟ آیا در شرایط یکپارچگی کامل، رقابت سیاسی میتوانست معنی داشته باشد؟ آیا در الگوی مردمسالاری دینی، جایی برای رقابت سیاسی میان جریانهای مختلف وجود دارد یا خیر، راه اسلام در همه حوزههای تقنینی و اجرائی که محلّ رقابت سیاسی در نظامهای مردمسالار است، یک مسیر بیشتر نیست و لذا محلّ رقابت جریانها در انتخابات، بر سر نزدیکی یا دوری آنها از معیارهای اسلامی است؟
حضرت امام(قدّسسرّه) پیشتر در مباحث مربوط به ولایت فقیه و حکومت اسلامی، اشارهای به این مسئله داشتند که دستگاههای حاکمیّتی در نظام اسلامی، وظیفه برنامهریزی برای تحقّق اهداف اسلامی را دارند، لذا برایناساس، محلّ رقابت سیاسی، سلایق گوناگونی است که برنامههای مختلف و متفاوتی را برای اداره کشور بر اساس قوانین اسلام دارند.
بااینوجود، تمایلی در میان بخشی از جریانات سیاسی کشور وجود داشت که قرابت و استبعاد از اصل اسلام را محلّ رقابت سیاسی قرار دهند و اختلاف سلایقی را که قاعدتاً باید در حوزه برنامهریزی تعریف میشدند، به اختلاف بر سر مبانی بکشانند. امام(قدّسسرّه) در آبانماه ۱۳۶۷ به این نوع نگاه به اختلاف سلایق و مشارکت و رقابت سیاسی پایان داده و تکلیف جریانهای سیاسی انقلابی را درباره رقابت درونساختاری روشن کردند.
۲۹ مهرماه ۶۷ یکی از اعضای دفتر امام(قدّسسرّه) باتوجّهبه اختلافاتی که درون اصلیترین جریان سیاسی کشور یعنی جامعه روحانیّت مبارز پیش آمده و در آستانه انتخابات مجلس سوّم موجب یک انشعاب در این تشکیلات شده بود، نامهای به محضر امام(قدّسسرّه) نوشته و مسئله را طرح کرد: «دو جریان عقیدتی و سیاسی که هر دو نیز وابسته به انقلاب و مدافع اسلامند... امروز به شکل جدّیتری در میدان رقابت با یکدیگر قرار گرفتهاند که این رقابت صرفاً در جنبه تئوری نیست بلکه در تمامی میدانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بروز کرده است و... جدای از آن تبعات و آثاری که در کشور به بار میآورد، در مقطع کنونی یک نوع حیرت و سرگردانی شدید در میان طرفداران و افراد هر دو گروه بهوجود آورده است... از یک طرف میبینیم اجرای نظریّات کلّی و سیاسی و اقتصادی هرکدام از این دو جریان در کشور و انقلاب منتهی به نتایجی میشود که طرف مقابل آن را خلاف مصلحت میداند، به همین دلیل است که در انتخابات مجلس و دولت و امثال اینها رقابتها فشردهتر و جدّیتر گردیده و از طرف دیگر در مواضع کلّی و اصولی انقلاب، مانند دفاع از اسلام و محرومین و مبارزه با شرق و غرب آنقدر مرز مواضع نزدیک و درحقیقت آمیخته است که چیزی به نام اختلاف مشاهده نمیشود و مزید بر این مسئله همه میدانیم که اکثر رهبران و افراد مسئول این دو جریان از چهرههای مبرّز و شخصیّتهایی هستند که بالاترین شاخص اعتبار آنان ارتباط طولانی با حضرتعالی در کسب فیض علمی و اخلاقی و سیاسی بوده است و هرکدام بهگونهای در انقلاب سهیم بودهاند و مهمتر از همه اینها اینکه در جریان تأییدات حضرتعالی میبینیم که اکثر افراد این دو جریان با هم مورد حمایت و عنایت بودهاند و هرگاه یکی از این جریان تأیید شده است، مدّتی بعد جریان دیگر تأیید گردیده و نمونهها زیاد است... این مسئله از حوادث واقعهای است که اکثر مردم و خصوصاً جوانان پرشور و انقلابی کشور و دانشگاهها و حوزهها با آن مواجهند و حلّ این مسئله فقط از مسیر نظریّات و رهنمودهای حضرت مستطابعالی امکانپذیر میشود.»1
امام خمینی(قدّسسرّه) در پاسخ به این نامه، با تکیه بر ضرورت وجود اختلاف سلیقه و اجتهاد در امر حکومت اسلامی، به این تقسیم تاریخی مشروعیّت معنوی و سیاسی بخشیدند و اینگونه بود که دو جناح سیاسی در جمهوری اسلامی حول «روحانیّت» هویّت یافت. حضرت امام(قدّسسرّه) یادآوری کردند که این اختلافنظرها چیز جدیدی نیست و «کتابهاى فقهاى بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقهها و برداشتها در زمینههاى مختلف نظامى، فرهنگى و سیاسى و اقتصادى و عبادى، تا آنجا که در مسائلى که ادّعاى اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتّى در مسائل اجماعى هم ممکن است قول خلاف پیدا شود.»2 امّا
«از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهاى علمى آن هم عربى ضبط میگردید، قهراً تودههاى مردم از آن بیخبر بودند و اگر باخبر هم میشدند، تعقیب این مسائل برایشان جاذبهاى نداشت. حال آیا میتوان تصوّر نمود که چون فقها با یکدیگر اختلافنظر داشتهاند _ نعوذبالله _ خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کرده اند؟ هرگز.»3
امام فرمودند هزاران مسئله مورد ابتلاء مردم و حکومت وجود دارد که «فقهاى بزرگ درمورد آنها بحث کردهاند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید براى آن فکرى بنمایند. لذا در حکومت اسلامى همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادى _ فقهى در زمینههاى مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسى توان و حقّ جلوگیرى از آن را ندارد... تا زمانى که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدى متوجّه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایى و اصولى شد، موجب سستى نظام میشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسى است ولو اینکه شکل عقیدتى به آن داده شود، چرا که همه در اصول باهم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید مینمایم... اگر آقایان از این دیدگاه که همه میخواهند نظام و اسلام را پشتیبانى کنند به مسائل بنگرند، بسیارى از معضلات و حیرتها برطرف میگردد ولى این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند.»4
امام(قدّسسرّه) اختلاف جریانهای سیاسی انقلابی را در این دانستند که هریک معتقد است راه موردنظر او اهداف اسلامی را محقّق خواهد کرد، امّا تأکید کردند که جریانات انقلابی قاطعانه در برابر تخطّی از اصول بایستند: «باید کاملاً متوجّه باشند که موضعگیریها باید بهگونهاى باشد که در عین حفظ اصول اسلام براى همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابى خود و مردم علیه سرمایهدارى غرب و در رأس آن آمریکاى جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بینالملل و در رأس آن شوروى متجاوز باشند. هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرّهاى از سیاست «نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى» عدول نشود که اگر ذرّهاى از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامى راست کنند. هر دو گروه باید توجّه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچیک از آن دو جریان رحم نمیکند. دو جریان با کمال دوستى مراقب آمریکاى جهانخوار و شوروى خائن به امّت اسلامى باشند... شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطّى میکند، در برابرش قاطعانه بایستید.»5
پانوشتها:
1- نامه آقای محمّدعلی انصاری به حضرت امام خمینی(ره)، پرتال امام خمینی، کد خبر: 48644
2- صحیفه امام خمینی، ج ۲۱، صص 180-176، 10/8/1367
3- همان
4- همان
5- همان