به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 1,683
بازدید دیروز: 2,765
بازدید هفته: 14,466
بازدید ماه: 80,539
بازدید کل: 23,742,348
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۱۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 8 May 2024
الأربعاء ، ۲۹ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
1261 - نفاق: پیچیدگی و خطرات(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۲/۰۷

نفاق: پیچیدگی و خطرات

(پرسش و پاسخ)

ویژگی منافقان را بشناسید !

پرسش:ماهیت نفاق چیست و خطرات آن برای جوامع اسلامی چگونه است؟
پاسخ:مفهوم نفاق
اهل لغت می‌گویند: نفق یعنی راه، البته راه‌های مخفی و پنهانی و منافق را از این جهت منافق می‌گویند که برای حیات خودش دو درب قرار داده است: یک در ورودی که از آن به در اسلام وارد می‌شود و یک در خروجی که پنهانی است، از یک در وارد و از در دیگر  خارج می‌شود! کلمه نفق در قرآن در سوره انعام آیه 35 آمده است: «فان استطعت ان تبتغی نفقاً فی‌الارض او سلماً فی‌السماء فتأتیهم بآیهًْ» اگر می‌توانی به عمق زمین یا به اوج آسمان بروی تا معجزه دیگری برایشان بیاوری، این کار را بکن ولی باز ایمان نمی‌آورند!» از همین جا تعریف منافق معلوم می‌شود. ما مؤمن و کافر و منافق داریم.
تعریف مؤمن، کافر و منافق
مؤمن کسی است که واقعاً از عمق دل خودش، به حقیقت و اسلام ایمان دارد و اقرار و اعتراف هم دارد. هم در دل مؤمن است و هم در زبان و در عمل هم مؤمن است. در احساسات مؤمن است، در تظاهرات ظاهری هم مؤمن است، ‌در عمل هم مؤمن است،‌ و در قول نیز مؤمن است. اما کافر کسی است که مخالف پیامبر(ص) و آموزه‌های وحیانی قرآن است. در باطن و در ظاهر مخالف است. می‌گوید: من خدا را قبول ندارم. پیغمبر(ص) و قرآن را هم قبول ندارد. صریح و شفاف است. کافر است و صراحت دارد. یعنی یک رو بیشتر ندارد! ظاهرش همان را می‌گوید: که باطنش می‌گوید: و بالعکس. و اما منافق کسی است که فکر و اندیشه‌اش یک جور می‌گوید. اما زبانش جور دیگری، درست بر ضد آن. احساسات و عواطفش در یک جهت است، ولی تظاهرات ظاهری‌اش در جهت دیگر. در دل خدا را قبول ندارد، اما در ظاهر متظاهر به خداپرستی است. پیغمبر(ص) را قبول ندارد. اما متظاهر به احترام به پیغمبر(ص) است. قرآن را قبول ندارد، اما متظاهر به احترام به قرآن است. علی(ع) را قبول ندارد اما متظاهر به احترام به علی(ع) است، و همین طور همه مقدسات دین. در واقع پرده‌ای بر روی کفر خودش کشیده است. بنابراین نفاق یعنی کفر در زیر پرده منافق یعنی کافری که کفر خودش را در پشت پرده مخفی نگهداشته است.
نگرانی پبامبر(ص) بیشتر از منافقین تا مؤمنین و مشرکین
در نهج‌البلاغه(نامه 27) امام علی(ع) در نامه‌ای به محمد ابن ابی‌بکر وقتی او را والی مصر کرده بودند نوشته‌اند. من از پیامبر(ص) این حدیث را شنیدم که حضرت نسبت به آینده امت اظهار نگرانی می‌کرد و می‌گفت: من از منافقان بیشتر نگرانم. یعنی در واقع پیامبر(ص) نسبت به آینده امت خودش اظهار نگرانی می‌کرد، ولی نه از ناحیه کافران و کسانی که مسلمان نیستند و می‌گویند ما اسلام را قبول نداریم، بلکه از ناحیه کسانی که اسلام را به ظاهر قبول کرده‌اند، و در باطن قبول نکرده‌اند. عبادت پیامبر اکرم(ص) چنین است: انی لااخاف علی امتی مؤمناً و لا مشرکاً، اماالمؤمن فیمنعه الله بایمانه، و اما المشرک فیقمعه الله بشرکه، و لکنی اخاف علیکم کل منافق الجنان عالم اللسان» من از مؤمنین و مشرکین امتم بیم ندارم. اما مؤمن خدا به موجب همان ایمانش او را باز می‌دارد. (یعنی ایمان مؤمن به او اجازه نمی‌دهد خطری برای اسلام به وجود بیاورد. اما مشرک چون متظاهر به شرک خودش هست خدا او را به همین موجب می‌کوبد. اما آنکه من از او بر شما نگرانم،‌منافق است که زبانش دانا و متظاهر است و به خیر و اسلام می‌چرخد، بلکه همه تظاهراتش در ظاهر اسلامی است اما دلش به سوی دیگر است. از این عبارت حضرت این نکته به دست می‌آید که خطر منافق و نفاق چقدر بزرگ است و از خطر کفر و شرک بیشتر و افزون‌تر است.
نفاق خصوصیتی برای انسان‌ها
نفاق یکی از خصوصیاتی است که مختص انسان است و او را از سایر حیوانات متمایز می‌کند. حیوانات هر چه در درونشان است همان در ظاهر و جسمشان هم نمایان است. تعارض میان درون و باطن با ظاهر در حیوانات معنا ندارد. ولی برای انسان این قدرت و توانایی وجود دارد که در دلالت تظاهرات ظاهری نسبت به حالات درونی خودش تصرف کند. یعنی نسبت به یک کسی منتهای درجه خشم را داشته باشد  ولی برای اینکه او را بفریبد، تظاهر به محبت و مهربانی کند و... بنابراین این قدرت در انسان هست که می‌تواند کتمان کند و بپوشاند آنچه را که در درون دارد.

دلایل اهمیت و تأکید قرآن بر نفاق
1- در قرآن کریم در مقابل مؤمنین و موافقین دو دسته مخالف وجود دارد نه یک دسته. شاید این از مختصات قرآن باشد و در هیچ کتاب آسمانی در مقابل طبقه مؤمنین دو دسته مختلف را نام نمی‌برند، بلکه مجموعاً مردم دو دسته‌اند: یا مؤمن‌اند یا کافر در نقطه مقابل مؤمن. اما قرآن نقطه مقابل مؤمنین را دو دسته یاد می‌کند: 1- دسته‌ای که آنان را کافران و یا مشرکان می‌نامد 2- و دسته‌ای که آنها را منافقان می‌نامد و برای اینها حساب جداگانه‌ای باز کرده است. مثلاً می‌فرماید: ای پیامبر! تقوای الهی را پیشه کن، پروای خدا را داشته باش و از پیشنهادهای کافران و منافقان پیروی نکن و آنها را نپذیر(احزاب-1) همچنین گاهی قرآن در بعضی از تعبیرات خود به منافقان با خشم بیشتری نگاه می‌کند، و اینها را مستحق عذاب بیشتری از کافران می‌شمارد و می‌فرماید: منافقان در پایین‌ترین و سخت‌ترین طبقات جهنم خواهند بود. (نساء- 145) پس معلوم می‌شود که منافقان از منظر قرآن از آن طبقه‌ای که آنها را کافران می‌نامد وضع بدتری خواهند داشت.
2- اساساً ما در قرآن یک سوره‌ای داریم به نام «منافقون» که اوصاف منافقان را بیان می‌کند و می‌فرماید: یک عده مردم منافق صفت و دو رو پیش تو می‌آیند و تظاهر به اسلام و ایمان می‌کنند و می‌گویند: شهادت می‌دهیم که تو پیامبر خدا هستی و خدا می‌داند که تو پیامبری و خدا شهادت می‌دهد، که این منافقین اعتراف ندارند و دروغ می‌گویند. 
3- آیاتی که کلمه منافق و منافقات در آن نیست ولی درباره سیره منافقین است زیاد می‌باشد و جالب اینکه همین طور که در مؤمنین قرآن هم مردها و هم زنان مؤمنه را ذکر می‌کند در مورد منافقین هم مردان و زنان منافق را به حساب می‌آورد. 4- اساساً اگر عصر ما را از نظر انسان بخواهند ارزیابی کنند نه از نظر صنعتی و یک جنبه انسانی را بخواهند ملاک مشخص عصر و زمان ما قرار بدهند، باید بگویند عصر نفاق! و پیشرفت ماشین قلب حقایق!
همبستگی منافقین
قرآن کریم منافقین را به صورت افرادی جدا از هم نمی‌بیند، بلکه به صورت یک دسته متشکل و همفکر که میان آنها همبستگی وجود دارد می‌بیند. از یک سو می‌فرماید: المؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن‌المنکر» مردان و زنان مؤمن حامیان یکدیگر هستند (وابستگی و همبستگی نسبت به یکدیگر دارند) و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند. (توبه- 71) از طرف دیگر کافران را در مقابل مؤمنین مطرح نمی‌کند، بلکه منافقان را ذکر می‌کند و برای آنها نیز پیوند و همبستگی قائل است. مردها و زن‌های منافق از جنس یکدیگرند. امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند! از ترس کمک در راه خدا مشتشان را می‌بندند تا نم پس ندهند!(توبه - 67) این تعبیر «بعضهم من بعض» که در این آیه آمده از تعبیر «بعضهم اولیاء بعض» اگر در جهت همبستگی بیشتر نباشد کمتر نیست، چون در برخی دیگر از آیات قرآن این تعبیر هست و مفسرین گفته‌اند: منافقان آنچنان به یکدیگر وابسته و پیوسته می‌باشند که یکی هستند و مفهوم «بعضهم من بعض» اتحاد و یگانگی را می‌رساند که بالاتر از مفهوم حامی بودن و ناصر بودن است. نقشه و عملشان درست ضد عمل مؤمنین است. و جنبه باز دارندگی دارند! که در آیات دیگری از قرآن می‌توان این نکته را استنباط کرد. البته در همین آیه «و یقبضون ایدیهم» دست خودشان را می‌بندند و بسط ید ندارند. موقع کار و عمل که می‌شود عقب‌نشینی می‌کنند و از داخل به جامعه اسلامی صدمه و ضربه می‌زنند.
خطرات نفاق
شکی نیست که خطر نفاق از خطر کفر خیلی بیشتر و افزون‌تر است، برای اینکه نفاق همان کفر است ولی در زیر پرده و کفر در زیر پرده است. حال تا این پرده دریده بشود و آن چهره کریه کفر ظاهر بشود، چقدر نفوس فریب خورده و گمراه شده‌اند. 
پیشرفت اسلام در زمان پیامبر(ص) در مقایسه با پیشرفت اسلام در زمان علی(ع) به خاطر همین مسئله نفاق تفاوت داشت. با توجه به اینکه تاکتیک‌ها و راهبردهای علی(ع) با پیامبر(ص) فرقی نداشت. اما در زمان پیامبر(ص) اسلام به سرعت پیشروی می‌کند. ولی در زمان علی(ع) آن پیشروی‌ها برایش مقدر نیست و در مواقع زیادی از دشمن شکست ظاهری می‌خورد! دلیلش این است که پیامبر(ص) با کسانی می‌جنگید که کافر صریح بودند، اما علی(ع) از اول با منافقین طرف بود و باید با آنها می‌جنگید و وقتی جریان نفاق قرآن بر سرنیزه می‌کند، یاران فاقد بصیرت علی(ع) را فریب می‌دهد و علی(ع) را از پیشروی متوقف می‌کند! بنابراین ابزار دشمنان اسلام برای تقابل دو چیز است: 1- نفاق 2- جهل و بی‌بصیرتی که در هر عصر و نسلی ممکن است این پدیده نفاق شکل بگیرد و اسلام را با چالش مواجه کند.