۱۱۸۷ - عسکری اسلامپورکریمی : اهمیت دفـاع از مظلـوم در آموزههای دینی ۱۴۰۳/۰۲/۰۸
اهمیت دفـاع از مظلـوم در آموزههای دینی
۱۴۰۳/۰۲/۰۸
عسکری اسلامپورکریمی
یکی از اصول اساسی و مباحث مطرح در آموزههای اصیل اسلامی که از جایگاه بالایی هم برخوردار است، اصل عدل در جامعه است. با این همه در طول تاریخ همواره عدهای از حدّ خود فراتر رفته و به دیگران تعدی و ظلم کرده و حقوق آنان را به دلایل مختلف زیر پا نهادهاند و آن افراد، مظلوم واقع شدهاند. لذا، اصل حمایت و دفاع از مظلومان و ایستادگی و پایداری در برابر ظلم یکی از مهمترین گزارههای اسلامی است و در برخی از آیات قرآن کریم و روایات اسلامی به آن اشاره شده است. در این نوشتار که از مجله پاسدار اسلام شماره 489-490 انتخاب شده، لزوم دفاع از مظلومان در جهان مورد بررسی قرار گرفته است.
***
مفهوم ظلم و مظلوم
از واژه ظلم در متون دینی به عنوان یک پدیده ضد ارزشی کلیدی در زندگی انسانها یاد شده است. اسلام به مسئله ظلمستیزی و حمایت از مظلوم در مقابل ظالم تأکید فراوانی دارد و آن را یکی از مسئولیتهای اجتنابناپذیر انسانها معرفی می کند و میفرماید: «لاتَظلِمون ولاتُظلَمون»؛ نه ستم مىكنيد و نه ستم مىبينيد.(۱)
ظلم، مصدر عربی و در لغت به معنای گذاشتن چیزی در جایی نادرست است که معادل فارسی آن را میتوان ستم و یا بیداد دانست.(۲)
ظلم دو معنای اصلی دارد:
۱. تاریکی و سیاهی؛
۲. چیزی را در غیر موضع خود نهادن.(۳)
همانگونه که شخص در تاریکی چیزی را نمیبیند، در حال ستم کردن هم، مثل اینکه در تاریکی فرو رفته باشد، نمیتواند حقیقت را درک کند.
بهطور کلی میتوان گفت ظلم به معنای ستم و گذاشتن چیزی در غیر محل آن است. در اصطلاح فقهی هر دو معنا آمده و شامل هر نوع عملی میشود که بهنحوی حقّی را ضایع گرداند. بنابراین محروم کردن ملتها از استیفای حقوقشان و کشاندن آنها به راهی که موجب از دست دادن ارزشهایشان شود، ظلم محسوب میشود و به کسی که مورد بیدادگری قرار گرفته و به حق و حقوقش، تعدی و تجاوز شده، مظلوم گفته میشود.
حمایت از مظلومان از منظر قرآن
۱. جهاد به منظور حمایت از مظلومان و مستضعفان
بر اساس آموزههای قرآنی حمایت از مظلوم و مستضعف در برابر ظالم یک اصل اساسی در سیاست خارجی نظام اسلامی است و مسلمانان در هر جای عالم باید نسبت به مظلوم و مستضعف واکنش مثبت نشان بدهند و به حمایت از آنان بپردازند.
قرآن کریم میفرماید: « و چرا شما در راه خدا و [در راه نجات] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمىجنگید. آنان که مىگویند پروردگارا! ما را از این شهرى که مردمش ستمپیشهاند بیرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خویش یاورى براى ما تعیین فرما.»(۴)
وجوب جنگ و جهاد در راه خدا برای نجات و رهایی مستضعفان از چنگال ستمگران و توبیخ و سرزنش متخلفان از جنگ و جهاد و... مطالبی است که از آیه شریفه استفاده میشود.
در این آیه شریفه، دفاع از مستضعفین مطرح شده که در حقیقت حکمی است که فطرت انسانی آن را واجب میداند.(۵)
این آیه شریفه در صدد تحریک و تهییجی است برای همه مؤمنین، اعم از آنهائی که ایمانشان خالص است یا کسانی که ایمانشان ضعیف و ناخالص است.
اولاً: قتالشان قتال در راه خداست و ثانیاً: قتال در راه نجات گروهی از مردم ناتوان است که به دست کفار ضعیف شدهاند.
خلاصه کلام اینکه آیه شریفه به این دسته از مردم میفرماید اگر ایمان به خدایتان ضعیف است، غیرت و تعصب که دارید. همین غیرت و تعصب اقتضا میکند از جای برخیزید و شر دشمن را از سر یک مشت زن و بچه و مردان ضعیف کوتاه کنید.(۶)
از تصریح این آیه استفاده میشود که بر مسلمانان واجب شده است که اگر دیدند اهل ایمان گرفتار ظالمی شدند، به قدر قوّه و قدرت خود باید اقدام و دفع شرّ کنند.(۷)
2.طلب یاری از سوی مظلوم
قرآن کریم، کمک خواستن را حق هر مظلومی میداند و ظالمان را نیز به عذاب اخروی بیم میدهد: « مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد میکنند و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند و آنان که ظلم و ستم کردند بزودی در خواهند یافت که به کدامین جایگاه باز میگردند.»(۸)
«وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ: کسانی که مورد ستم واقع میشوند، اگر قدرت مقابله با ظالم را نداشته باشند، این حق را دارند که طلب یاری کنند.» (۹) و به سبب طلب یاری، نکوهشی بر آنها نیست.
قرآن کریم در باره لزوم حمایت از این مظلومان میفرماید:« اگر گروهی از مؤمنان برای حفظ دین و آیین خود از شما یاری طلبیدند، بر شما لازم است که به یاری آنان بشتابید.»(10) در این آیه شریفه نیز خدای متعال با کمال صراحت مسلمانان را ملزم میکند تا به یاری برادران دینی خود که مورد ظلم و ستم واقع شدهاند بروند و به وظیفه دینی خود برای رهایی آنان از چنگال ظلم و ستم اقدام بکنند. واژه «انتصار» به معنای طلب یاری است و مقاومت در برابر ظلم و دفع آن نسبت به کسی که قدرت دارد، از واجباتی است که فطرت انسانی به آن گواهی میدهد.(۱۱)
در برابر طلب یاری مظلوم، دیگران وظیفه دارند تا او را یاری کنند؛ زیرا یاری طلبیدن بدون یاری رساندن، بیهوده است. در حقیقت، هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فریاد برآوردن است و هم مؤمنان موظف به پاسخگویی به او.(۱۲)
البته، همیشه برای کمک به مظلوم، نیازی به طلب یاری از سوی او نیست؛ زیرا ممکن است در بعضی از موارد، چنان به استضعاف کشیده شده باشد که جرأت هرگونه دانستن، تحقیق و درخواست کمک از او سلب شده باشد.(۱۳)
۳. عذاب الهی برای ظالمان
« همانا ایراد و محکومیت متوجه کسانى است که به مردم، ستم و در زمین طغیان مىکنند. آنانند که برایشان عذاب دردناکى است.»(۱۴)
در این آیه شریفه، خداوند برای حفظ و حمایت از مظلومان، برای ستمکاران عذاب دردناکی قرار داده است.
بر همین اساس در سوره فرقان فرمود: «... و هر کس از شما [در این دنیا] ظلم و ستم کند، در قیامت عذاب بزرگى به او مىچشانیم.»(۱۵)
۴. مستضعفان، پیشوایان و وارثان زمین
«و ما اراده کردهایم بر کسانى که در زمین به ضعف و زبونى کشیده شدند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان (روى زمین) قرار دهیم.»(۱۶)
این آیه شریفه، بشارت میدهد که در هر مکان و هر زمان مستضعفان تحت سلطه ظالمان قرار بگیرند، اراده خداوند این طور است که آنان را به پیروزی برساند و سرانجام حکومت زمین را به آنان اعطا کند.»
مسئله حاکمیت مستضعفان بر زمین، با عبارات و بیانهاى مختلفى در قرآن کریم آمده است. چنانکه در سوره اعراف فرموده است: «ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمین گرداندیم.»(۱۷)
همچنین خداوند متعال در مقابل ظالمان میفرماید: «ما ستمگران را نابود و بعد از آن شما را ساکن زمین مىگردانیم.»(۱۸)
حمایت از مظلومان از منظر روایات
علاوهبر آیات قرآن کریم، در منابع روایی اسلام احادیث و روایات فراوانی در باره حمایت از مظلومان از حضرات معصومان(ع) نقل شده است که به چند دسته قابل تقسیم است: دسته اول، روایاتی هستند که امت اسلامی را در یاری رساندن به مظلوم و ستمدیده و مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم، تشویق و ترغیب میکنند. به جهت رعایت اختصار به چند نمونه اشاره میشود:
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَنْ اَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کانَ مَعى فىالجنّه مُصاحِباً: کسى که حق مظلومی را از ظالم بگیرد [چه مظلوم، مسلمان باشد، چه غیر مسلمان] در بهشت با من همنشین خواهد بود.»(۱۹)
جایگاه بسیارى از انسانها در بهشت خواهد بود، ولى همه بهشتیان این سعادت را ندارند که همنشین پیامبر(ص) باشند، اما کمک کردن و یارى رساندن به مظلومان و گرفتن حق آنان از ظالم، به اندازهای مهم است که انسان را در بهشت همنشین آن حضرت میکند.
همچنین از پیامبر اکرم(ص) درباره یاریگری مظلوم و همدردی با ستمدیدگان نقل شده است که خداوند به حضرت داوود(ع) وحی فرمود:
«یا داوود! إنّه لَیسَ مِن عَبدٍ یُعِینُ مَظلوماً أو یَمشِی مَعهُ فی مَظلِمَتِهِ إلاّ اُثَبِّتُ قَدَمَیهِ یَومَ تَزِلُّ الأقدام: ای داوود! هیچ بندهای نیست که ستمدیدهای را یاری رساند یا در ستمی که به او رفته، همدردی کند، مگر اینکه گامهای او را در آن روزی که همه گامها میلغزند، استوار نگه دارم.»(۲۰)
امام صادق(ع) در باره پاداش یاری مظلوم فرمودند: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکَافِهِ فِی الْمَسْجِدِالْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ إِلَّا نَصَرَهُ الله فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه: هیچ مؤمنی، مؤمن ستمدیدهای را یاری نمیرساند مگر اینکه عمل او برتر از یک ماه روزه و اعتکاف در مسجدالحرام باشد و هیچ مؤمنی نیست که بتواند برادر خود را یاری رساند و یاریاش دهد، مگر اینکه خداوند در دنیا و آخرت او را یاری کند.» (۲۱)
دسته دوم، احادیث و روایاتی هستند که یاری مظلوم و مبارزه با ظلم و ستم را به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی، قلمداد میکنند.
امام علی(ع)، ظلمستیزی و مبارزه با مستکبران و دفاع از حقوق مظلومان را یکی از وظایف اصلی حکومت اسلامی و علمای اسلام معرفی میفرماید: «أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّه وَ بَرَأَ النَّسَمَه لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّه بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّه ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُم هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَه عَنْزٍ؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید. اگر حضور فراوان بیعتکنندگان نبود و یاران، حجّت را بر من تمام نمیکردند و اگر خدا از علما پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهانش میانداختم و رهایش میساختم و آخرش را به کاسه اول آن، سیراب میکردم. آنگاه میدیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بیارزشتر است».(۲۲)
بنابراین، نکته درخور توجه این است که فلسفه اصلى تشکیل حکومتها و تشریع قوانین، (اعم از قوانین الهى و قوانین ناقصى که به وسیله بشر تشریع شده است)، حفظ حقوق ضعیفان و حمایت از آنها بوده است، زیرا اقویا و زورمندان با تکیه بر قدرت و زور خود نهتنها حق خویش را مىگیرند، بلکه افزون بر آن را نیز میطلبند، از اینرو اگر حکومت و قانون، حامى مظلومان و مستضعفان نباشد، فلسفه وجودى خود را بهکلى از دست میدهد و گاه براى توجیه ستمهای ظالمان به بازیچهاى در دست آنان تبدیل میشود. بر همین اساس امام على(ع)، دلیل قبول حکومت را مسئله حمایت از مظلومان و مبارزه با ظالمان میدانند.
آن حضرت بعد از خاتمه جنگ نهروان با صدای بلند اعلام کرد: «اَلذَّلِیلُ عِنْدِی عَزِیزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ وَ الْقَوِىُّ عِنْدِی ضَعِیفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ: ناتوان ستمدیده در نظر من، عزیز است تا حقش را بگیرم و زورمند ستمگر نزد من، حقیر و ضعیف است تا حق دیگران را از او بستانم.»(۲۳)
ایشان در لحظات آخر عمر مبارکش نیز به یاد حقوق مستضعفان و محرومان بودند و در حالى که در بستر شهادت آرمیده بود، به فرزندانش وصیت فرمود: «أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً...: شما را به تقواى الهى سفارش مىکنم و اینکه دشمن ظالم و کمککار مظلوم باشید.»(۲۴)
این کلام نورانی حضرت، در واقع تأکیدى است بر طرفدارى از حق. چه حقى از این بالاتر که انسان، مظلوم را در برابر ظالم یارى دهد تا مظلوم به حقش برسد و ظالم از ظلمش دست بردارد و جالب اینکه ظالم و مظلوم در اینجا، مطلق است و تنها مسلمانان را شامل نمیشود، بلکه هر مظلومى در جهان باید زیر چتر حمایت مسلمانان قرار گیرد و از ظلم هر ظالم و ستمگرى باید پیشگیرى شود. اگر مدعیان حقوق بشر تنها به این دو دستور عمل مىکردند، جهان به گونهای دیگر بود. این در حالى است که مشاهده میکنیم آنان هر چند در شعارها مدعى حمایت از مظلوم و حقوق بشرند،هر جا منافع نامشروعشان اقتضا کند، در کنار ظالم میایستند و بر ضد مظلوم میجنگند.
دسته سوم، روایاتی هستند که علاوه بر اینکه بر ضرورت اهتمام به امور مسلمانان تأکید میکنند، افراد سُست عنصر و سهلانگار را که به سرنوشت مظلومان و ستمدیدگان بیاعتنا هستند و کوتاهی میکنند، توبیخ و سرزنش میکنند. بر همین اساس، حمایت از مظلومان در کلمات نورانی پیامبر اکرم(ص) مشهود و حتی بیتوجهی به این اصل، عامل خروج از اسلام و مسلمانی دانسته شده است: «مَنْ اَصْبَحَ وَ لا یَهْتَمَّ بِاُمورِ الْمُسْلِمینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ: هرکس [شب را] صبح کند و به امور مسلمانان همت نورزد و بیتوجه باشد، از ما نیست و هرکس فریاد و کمکخواهى کسى را بشنود که مسلمانان را به یاری میطلبد و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.»(۲۵)
نکته درخور توجه در این روایت این است که آن حضرت در بخش دوم کلام نورانی خویش، حتی مسلمان بودن مظلوم را شرط ندانسته و مسلمانان را موظف به کمک به همه مظلومان دانستهاند (رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینَ).
همچنین آن حضرت در باره عذاب بیتوجهی و عدم حمایت از مظلوم از قول خداوند عز و جل فرمودند: «و عِزَّتی و جلالِی لأَنتَقِمَنَّ مِن الظّالِمِ فی عاجِلِهِ و آجِلِهِ، و لأنتَقِمَنَّ مِمَّن رَأى مَظلوماً فَقَدَرَ أن یَنصُرَهُ فلَم یَنصُرْهُ: به عزّت و جلالم سوگند، از ظالم و ستمگر و همچنین از کسی که مظلومی را در حال مظلومیت مشاهده کند و بتواند به یاریاش بشتابد، ولی اقدامی نکند، بیگمان در دنیا و آخرت انتقام شدیدی میگیرم.»(۲۶)
در این روایت نیز همانند روایتهای گذشته، مطلق ظالم و مظلوم را گفته و اشارهای به دین و مذهب و نژاد و رنگ آنان نکرده است. بنابراین، دفاع از مظلوم، وظیفه هر مسلمانى است؛ هر چند مظلوم، غیرمسلمان باشد.
بر اساس آموزههای اسلامی، حمایت از مظلوم و مستضعف در برابر ظالم یک اصل اساسی در سیاست خارجی نظام اسلامی است و مسلمانان در هر جای عالم باید نسبت به مظلوم و مستضعف واکنش مثبت نشان دهند و به حمایت از آنان بپردازند.
در حقیقت، عنوان مظلوم و مستضعف مجوزی است تا مورد حمایت افراد مسلمان و نظام اسلامی قرار گیرد. بنابراین، دین و مذهب و رنگ و نژاد و جغرافیا و جنسیت و مانند آنها موجب نمیشود تا ترک حمایتی از سوی مسلمانان و نظام اسلامی انجام گیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بقره، آیه ۲۷۹. 2. سیاح، احمد، فرهنگ جامع، تهران، کتابفروشی اسلام، ج.۳ و ۴، ص۵۵. ۳. ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج.۴، ص.۱۸6
۴. نساء، آیه 75. ۵. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت،: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ق.، ج.۴، ص۴۳۲. ۶. همان، ج4،ص۴۱۹. ۷. طیّب، سید عبدالحسین، تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش، ج.۴،ص۱۳۷.
۸. شعراء، آیه ۲۲۷. ۹. شوری، آیه ۳۹.
۱۰. انفال، آیه ۷۲. ۱۱. المیزان فی تفسیر القرآن، ج.۸، ص64. ۱۲. مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه،ج.۲۰،ص۴۶۴.
۱۳. حقیقت، سید صادق؛ مسئولیتهای فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی، تهران، نشر مرکز تحقیقات استراتژیک،ص۳۳۸. ۱۴. شوری، آیه۴۲. ۱۵. فرقان، آیه۱۹. ۱۶. قصص، آیه5. ۱۷.اعراف، آیه۱۳۷. ۱۸.ابراهیم، آیات ۱۳و۱۴. ۱۹. علامه مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء،ج.۷۵،ص.۳۵۹،ح74. ۲۰. متّقی هندی، کنزالعمال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج.۱۵، ص۸۷۲. ۲۱. بحارالأنوار، ج.۷۲، ص۲۰. ۲۲. شریف الرضی، نهجالبلاغه، صبحی صالح، قم، انتشارات هجرت، خطبه3. ۲۳. نهجالبلاغه، خطبه ۳۷. ۲۴. نهجالبلاغه، نامه ۴۷. ۲۵.الکلینی، اصول کافی،ج.۲، ص.۱۶۴، ح۵، بیروت، دارالأضواء؛ شیخ طوسی، تهذیبالاحکام،ج.۶،ص.۱۷۵، بیروت، دارالأضواء. ۲۶. کنزالعمّال، ج.۳، ص505.