۹ ۱۱۸ - فاطمه زهرا بهزادی: دیپلماتها هم شهید میشوند ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
دیپلماتها هم شهید میشوند
۱۴۰۳/۰۳/۰۶
فاطمه زهرا بهزادی
این بار من نیستم که قصد نوشتن دارم،
بلکه قلبِ بیقرارِ قلم است که با تمام ناتوانیهایش به شور افتاده برای از تو گفتن؛
هرچند میداند که قاصر است در این کار؛ اما میخواهد کمی زخمهایش را التیام بخشد و نوشتن از تو تسکینی شود بر دردهایش؛
تویی کهامیرِ غیرت بودی،
امیرِ عزت،
امیرِ صلابت.
تو صدای کودکان غزه بودی،
حامی بیمارانِ پروانهای،
تو دفاع قاطعانهای بودی در برابر ظلم،
تویی که «با صدای بلند» یادآور شدی حقوق بشر فقط در حد شعار است و در عمل کسی معتقد به آن نیست.
تویی که گفتی تاریخ از ما خواهد پرسید در کدام سمتایستادهایم!..
تویی که مقتدرانه اسرائیل را دولتی نامشروع خواندی و گفتی اشغالگری بیش نیست و گذرِ زمان به آن مشروعیت نخواهد بخشید.
تویی که بارها «با صدای بلند» ذات مبتنی بر تجاوز و نسل کشیِ رژیم اشغالگر را فریاد زدی.
تو تجسم میدان و دیپلماسی بودی،
و نشان دادی میشود دیپلمات بود و مرد میدان؛
تویی که حتی به اندازه یک قدم اجازه تحقیر به خاک سرزمینت را ندادی.
تویی که به این مرز و بوم عزت بخشیدی و ثابت کردی حق ایران همواره صف اول است.
و وای بر ما اگر مانند خودت با «صدای بلند» از تو نگوییم،
حامی مظلومان نباشیم،
و اجازه دهیم اسطورههایی دروغین در ذهنِ فرزندانمان نقش ببندند در حالی که با بزرگ مردانِ سرزمینِ خود بیگانهاند.
وامان از این اسطورههای افسانهای مورد ستایش؛
که حقیقت چیز دیگریست.
و حال
این ماییم که باید پاسخگوی تاریخ باشیم.
و اکنون من مانند تو «با صدای بلند میگویم»
اسطوره واقعی حامی مظلوم است،
مجاهد است و مقاوم،
در برابر ظلم میایستد و از ظالمان هراسی ندارد؛
غیرت ملی دارد و عزت کشورش را خدشهدار نمیکند،
امیرِ اخلاق است و نجابت دارد،
و ذرهای از آرمانهایش عقبنشینی نمیکند.
«با صدای بلند میگویم»
غیرت را به فرزندانمان خواهیم آموخت
و عکس تو را در قلبهایشان قاب خواهیم کرد.
ما داستانهای اسطورههایی همچون تو را در گوش فرزندانمان خواهیم گفت که سراسر ایستادگی و آزادگی و اخلاقاند.
مانند تو میگویم «از بین بردن مقاومت توهمی بیش نیست»
امیرِ غیرت،
مردِ میدانِ دیپلماسی،
تو نشان دادی دیپلماتها هم شهید میشوند اگر حسینی باشند و از مکتب خمینی.
اسطوره همیشگی قلبهایمان خواهی ماند وزیرِ مقتدر؛
کاش بودی و بازهم صدای کودکان غزه میشدی،
دلمان برای «با صدای بلند» گفتنهای مقتدرانهات که موجب غرور و فخرمان میشد تنگ میشود...