۱۲۱۶ - (پاسخ به شبهات ): علل نزول قــرآن به زبان عــربی ۱۴۰۳/۰۳/۲۱
(پاسخ به شبهات ):
علل نزول قــرآن به زبان عــربی
۱۴۰۳/۰۳/۲۱
* چرا قرآن به عربي نازل شده و عربي بودن آن، چه آثاري دارد؟
- قرآن کريم چندين مرتبه يکي از ويژگيهاي خود را زبان عربي دانسته است.(1) از مهمترين نظريههايي که در زمينه زبان قرآن عرضه شده عرفي بودن زبان قرآن است، به اين معنا که قرآن به زبان عربي قوم پيامبر اسلام - صلی الله علیه و آله- يعني مردم حجاز نازل شده است و بر اين اساس بايد در بيان مقاصد از الفاظ و تعابير آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان (عربي) پيروي کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابير جديد يا در قالب قواعد جديدي سخن گفته باشد.(2)
در تأييد اين نظريّه، ادلّه و شواهد فراواني وجود دارد که اينک مهمترين آنها را مي آوريم:
الف) عقل: مسلّم است که خداي تعالي حکيم است و لازمه حکمتش آن است که کارهاي پسنديده انجام دهد و از کارهاي ناپسند دوري کند. يکي از کارهاي ناپسند آن است که وقتي کسي با مخاطبش سخن مي گويد، به زبان نامعهود و ناآشنا با مخاطبش سخن گويد يا الفاظ را در قالب زباني و فرهنگي جز آنچه در ميان آنان رايج است، به کار برد.(3)
ب) سيره عقلا: صرف نظر از آنکه به لحاظ عقلي تکلّم به زبان ناآشنا با مخاطبان ناپسند است و از خداي حکيم سر نمیزند، سيره عقلا در هر عصر نيز همواره چنين بوده است که به منظور القاي مقاصد خود به زباني که آشنای مخاطبان بوده باشد سخن گفتهاند. حتّي آنان که به زبان مخاطبان خود آشنايي نداشتهاند، تلاش کردهاند که يا نخست به فراگيري زبان آنان روي بياورند و سپس به تفهيم مقاصد خويش به آنان بپردازند يا از کساني که زبان را مي دانند، براي اين امر کمک بگيرند. بنابراين خداي بزرگ که در رأس عقلاي عالم است، به طريق اولي بايد با مخاطبان خود به زبان معهود آنان مقاصد خويش را القاء کند.(4)
ج) قرآن: ملاحظه آيات قرآن و تفاسيري که مفسران پژوهشگر بر آنها نوشتهاند نشان مي دهد که در قرآن هيچ واژه اي نيست که در زبان قوم رسول خدا نبوده باشد يا جمله اي نيست که در غير قالب زباني و فرهنگي آن قوم بوده باشد. علاوهبر اين بسياري از آيات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پيامبر اسلام دلالت دارد. از جمله آیه: «کتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ»(5)؛ (اين) كتابى است كه آيات آن، به روشنى بيان شده، قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه مىدانند. هرگاه آن را قرآنی عجمی قرار میدادیم حتماً میگفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» چنانکه ملاحظه شد، قرآن تصريح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پيامبر اسلام آن را بفهمند و در آن انديشه کنند و بديهي است لازمه اين امر آن است که قرآن به زبان آشنای آنان باشد، به همين خاطر خداي تعالي فرمود: «ما آن را قرآن عربي کرديم، بلکه آن را بفهمند». آيه علاوه بر آنکه صراحت بر اين معنا دارد که قرآن به زبان قوم پيامبر اسلام نازل شده، حاوي نوعي استدلال نيز بر اين معناست.
توضيح آنکه اگر گوينده اي با مخاطبان خود به زبان ناآشنايشان سخن بگويد، به طور طبيعي با اين اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمیگويي. چنين اعتراضي درخصوص قرآن نيز چنانچه به زبان قوم رسول خدا نازل نشده بود، قابل طرح است. چنانکه در آيه شريفه آمده است، آنان مي گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بيان نشده است؟ چرا در حالي که ما عرب هستيم، قرآني که براي ما نازل شده، به زبان غيرعربي است؟». در حالي که قرآن يکي از مهمترين پديدههاي تاريخي است و انگيزههاي فراواني براي نقل چنين اعتراضي درخصوص آن وجود داشته است، هيچ کس در تاريخ اين اعتراض را از قوم پيامبر اسلام نقل نکرده است و از اين عدم اعتراض روشن مي شود که قرآن به همان زبان رايج و آشنای خودشان نازل شده است. اين آيه، زبان قرآن را عربي خوانده و اعجمي بودن آن را انکار کرده است. اين دو واژه بر معنايي ژرفتر و گستردهتر از نوع واژگان دلالت دارد، يعني عربي بودن قرآن و اعجمي نبودن آن تنها به اين معنا نيست که نوع واژگان قرآن عربي است و مثلاً فارسي و رومي حبشي و نظاير آنها نيست، بلکه بر اين معنا نيز دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم براي آنان است و از هرگونه گنگي خالي است.(6) از همين رو
راغب مي نويسد: «عربي به معناي سخن شيوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسي که در زبانش نوعي گنگي است، چه عرب باشد يا غير عرب، و اين به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غير عرب) کم مي فهمد.(7)
د) حديث: امام سجاد ـ ع ـ فرمود: «انَّ القران نزل بلغه العرب فهو يخاطب فيه اهل اللسان بلغتهم...»(8)؛ قرآن به زبان عربي نازل شده است، از اين رو در آن با اهل زبان به زبانشان سخن مي گويد». در حديث ديگري آمده است: «ابنسکيت که از اصحاب امام رضا ـ ع ـ است از حضرت راجع به تفاوت معجزه حضرت موسي و عيسي ـ ع ـ و حضرت محمّد ـ ص ـ سؤال مي کند. در جواب مي فرمايد: معجزه حضرت موسي که عصا بود چون سحر و جادو در زمانش خيلي رشد کرده بود و معجزه حضرت عيسي که شفاء و مرده زنده کردن بود چون علم طب پيشرفت کرده بود و معجزه پيامبر اسلام که قرآن بود چون فصاحت و بلاغت در زمانش رشد کرده بود... پس در مقابل فصاحت و بلاغت عرب بايد قرآن با زبان عربي طبق فصاحت آنها نازل مي شد».(9)
هـ) امتيازات زبان عربي: عربی کاملترين و جامع همه زبانها به تصديق زبانشناسان است.(10)
از امام ـ ع ـ راجع به آيه «بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ» سؤال شد، حضرت فرمود: «زبان عرب مي تواند مدلول ساير زبانها را روشن سازد ولي ساير زبانها مدلول زبان عربي را روشن نمیکنند.»(11) (بديهي است هيچ زباني مثل عربي از جهت کثرت واژه و مفاهيم فصاحت و بلاغت بديع نخواهد بود.)
_____________________
۱. سورههاي: نحل / 103؛ شعراء / 195؛ فصلت / 44؛ يوسف / 2؛ رعد / 37؛ طه، و....
2. نكونام، جعفر، درآمدي بر تاريخ نگاري قرآن، قم، نشر هستي نما، چاپ اوّل، 1380ش، ص57، با كمي تغيير.
3و4. همان، ص58.
5. فصلت /3- 44.
6. درآمدي بر تاريخ نگاري قرآن، همان، صص 58ـ61.
7. معجم مفردات الفاظ القرآن، قم، انتشارات اسماعيليان، 1382ش، ص340، ذيل عرب و نيز ماده عجم.
8. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج45، ص296؛ درآمدي بر تاريخ گذاري قرآن، همان، ص62.
9. تفسير نورالثقلين، ج1، ص43 به نقل از عيون الاخبار الرضا(ع)، ذيل آيه 23 سوره بقره.
10. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، قم، دارالكتب الاسلاميّه، چاپخانه مدرسه امام اميرالمؤمنين، 1364ش، ج13، ص113.
11. طباطبايي، سيد محمّد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فكري علاّمه، چاپ يکصد و بيست و هشتم، 1363ش، ج15، ص510.