۱۸۶ - شهيد مطهرى :سادهزیستی پیامبران، رمز محبوبیت آنان/ ۱۴۰۳/۰۴/۲۳
سادهزیستی پیامبران، رمز محبوبیت آنان
۱۴۰۳/۰۴/۲۳
على بن ابى طالب(ع) در خطبه معروف ۱۵۹ نهجالبلاغه، پيغمبران عظام را چنين توصيف مىكنند: زندگى آنها ساده بود، حتى آن پيغمبرانى كه سلطنت مى كردند،مثل داود پيغمبر(ع) و سليمان پيغمبر(ع). داود با آنهمه قدرت و مكنتى كه داشت زندگى شخصى او ساده بود، زره مى بافت و همان زرهى را كه به دست خودش بافته بود در بازار مى فروخت و از اين طريق زندگى مى كرد. درباره حضرت عيسى مسيح مىفرمايد: دابَّتُهُ رِجْلاهُ، حضرت عيسى آنچنان آزاد و ساده زندگى مى كرد كه مركب او دو پايش و ابزار او دو دستش بود. سِراجُهُ بِاللَّيْلِ الْقَمَر، چراغ شب او ماه بود. حضرت عيسى حتى اسير چراغ و مركب هم نبود.(نهجالبلاغه فيض الاسلام، خطبه 159، صص 507 و508) همه پيغمبران الهى چنين بودند.آنها چنين زندگى مى كردند كه مى توانستند جامعه خودشان را رهبرى كنند.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (احياى تفكر اسلامى)
ج25، صص: 4
دیدن ساعات نورانی و ساعات تیره و تار عمر در قیامت
در اخبار و احاديث وارد شده است كه در روز قيامت، گذشته انسان را به او ارائه مىدهند و انسانها (قطعات) مختلف (عمرشان را) مىبينند؛ يک نفر مىبيند بيشترِ اين قطعات تيره است، ديگرى مىبيند بيشتر اين قطعات سفيد و برّاق است. يكى ممكن است در تمام اينها چند نقطه سياه ببيند و همه را سفيد ببيند و ديگرى برعكس چند نقطه سفيد ببيند و همه را سياه ببيند.
آن ساعاتى كه اين زمان را، اين عمر را روشن و نورانى نگه داشتهاى، آن ساعاتى كه پروازى داشتهاى، شورى داشتهاى، عشقى داشتهاى، دلت به ياد خدايت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نورانى است. آن ساعاتى كه در آن ساعات خدمتى كردهاى، كار مفيدى انجام دادهاى، ساعات نورانى توست. اما آن ساعاتى كه در آن ساعات غافل بودهاى، غرق در شهوات بودهاى، برخلاف رضاى خدا قدم برداشتهاى، آنها دوران تيرگى و تاريكى عمر توست.
* استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۴۱
82-481- با تلخیص و ویرایش
تمایز افراد در توافق یا عدم توافق دو کانون روحی انسان
گاهی میان این دو کانون (عقلی و روحی) توافق و هماهنگی حاصل میشود چیزی را دل میپسندد و عقل هم خوبی آن را تصدیق و اعتراف میکند. در این گونه موارد انسان دچار اشکال و محظوری نمیشود. ولی بسیار اتفاق میافتد که این توافق و هماهنگی حاصل نمیشود، مثلاً دل چیزی را میپسندد و شیفته و مایل میشود ولی عقل دوراندیش و حسابگر تصدیق و امضا نمیکند و یا آنکه عقل خوبی چیزی را تصدیق میکند و گواهی میدهد ولی برای دل ناپسند و دشوار است. اینجاست که کشمکش و تنازع میان قلب و عقل در میگیرد و اینجاست که افراد با یکدیگر مختلف میشوند، بعضی فرمان عقل را میپذیرند و بعضی دیگر فرمان دل را.(1)
____________
1- بیست گفتار، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 193