به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 947
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 5,601
بازدید ماه: 5,601
بازدید کل: 24,992,936
افراد آنلاین: 119
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۱۴۰ - آموزه‌های ظریفی از سیره رسول اکرم(ص) ۱۴۰۳/۰۶/۱۰
آموزه‌های ظریفی از سیره رسول اکرم(ص) 
۱۴۰۳/۰۶/۱۰
‫شاخص‌های سیره سیاسی و اخلاقی پیامبر اکرم - تابناک | TABNAK‬‎
فرصت عمر، فرصتی برای خودسازی است. بخشی از این هدف، با تهجد و عبادت، بخشی دیگر با ترک محرمات و بخش مهم‌تر با درک سیره پیامبر (ص) و آل طاهرینش و نیز رهروی از راه آن قرآن‌های ناطق قابل تحقق است.
آنچه همواره به آن محتاجیم‌، توجه به شخصیت‌، منش و رهنمودهای راهگشای رسول خداست؛ کسی که خداوند متعال او را رحمتی برای عالمیان قرار داد و بر طریق هدایت او را «اسوه حسنه» نامید.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است به این موضوع که به قلم دانشمند ارجمند حجت‌الاسلام و المسلمين محسن قرائتی نگاشته شده است.
اهمیت این مکتوب نه فقط به جهت روایتی محض از زندگی پیامبر خداست بلکه به خاطر ارائه تحلیل و استخراج نکات ظریفی است که از زندگانی و شخصيت تابناک آن حضرت ارائه شده است.
***
عذرخواهی از رسول خدا(ص)
از اینکه سیره پیامبر اکرم (ص) را می‌نویسم شرمنده‌ام زیرا پیامبر (ص) را باید شخصیتی چون امیرمؤمنان‌(ع) توصیف کند؛ پیامبری که خدای متعال او را مدح کرده‌، پیامبری که خدا او را به آسمان‌ها برده و جایگاه ملائکه را به قدم‌های او مبارک گردانیده است، پیامبری که مرکب آسمانی، او را در یک شب از مسجد الحرام به مسجدالاقصی برد.(1) پیامبری که جهانی از عاطفه است و گاهی در امورعادی و پیش پا افتاده چنان مهر و عاطفه نشان می‌دهد که براستی انسان را مبهوت می‌کند.
 با دشمن، محکم‌تر از کوه و با دوست، نرم‌تر از آب است؛ در گذشتن از حق شخصی خود، از سر سخت‌ترین دشمن خود براحتی می‌گذرد ولی در مقام اجرای قانون کاملا قاطع است.
در زمانی که کمتر کسی خواندن و نوشتن می‌دانست فرمود: «طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة»(2) و هنوز با گذشت چهارده قرن درباره اهمیت علم‌، شعاری رساتر از این شعار نیامده است.
در شرایطی که به خاطر کشته شدن یک نفر از يك قبيله‌،تمام افراد آن قبیله به خونخواهی قیام می‌کردند و چندین نفر از قبیله قاتل را بی‌گناه می‌کشتند و بی‌رحمی در حد اعلای خود بود، پیامبر (ص) دستور می‌دهد که اگر کسی حیوان خود را- گرچه در سفر مکه- آزار دهد‌،گواهی آن شخص از اعتبار می‌افتد. زیرا کسی که حیوان را خسته کرده‌، قساوت قلب دارد و قبول شهادت از چنین کسی نارواست.
آری، این دستورها و لطفی که در آنها موج می‌زند، رمز حیات آن ملت مرده شد: «دعاكم لما يحييكم. »(3)
خداوند می‌فرماید:« هر که از پیامبر (ص) اطاعت کند، در حقیقت از من اطاعت کرده است.» (4)
مگر می‌توان در نوشته‌ای اندک اخلاق کسی را منعکس کرد که خدا در‌باره‌اش فرموده است:«انک لعلی خلق عظیم» (5)؛ تو بر اخلاق بزرگی هستی.
او کسی است که تولدش شعله‌های آتشکده فارس را خاموش کرده و بعثتش شعله‌های فساد را. تولدش پایه‌های کاخ کسری را تکان داد و بعثتش قلب و مغز افراد آماده را.
 کسی است که از یک‌سو به معراج رفت و مهمان خدا شد و از سوی دیگر اگر برده‌ای او را برای غذای ساده‌ای در فاصله دوری دعوت می‌کرد می‌پذیرفت. در عظمتش باید بگوییم جبرئیل از طرف خدا به او سلام می‌رساند و در تواضعش باید بگوییم به کودکان مکه سلام می‌کرد.
به هنگام سجده، پیشانی و قلب خود را تسلیم خدا می‌کرد و در همان حال، اگر کودکان خانه در پشت او سوار می‌شدند، آن حضرت سجده را طولانی می‌کرد تا بازی بچه‌ها بر هم نخورد.
در غم از دست دادن کودکش، ابراهیم اشک می‌ریخت ولی هرگز سخنی بر خلاف حق نمی‌گفت. برای کودکان اصحاب مسابقه ترتیب می‌داد و برای برنده مسابقه جایزه تعیین می‌کرد. اما چه مسابقه‌ای؟ مسابقه‌ای که اسب سوار و تیرانداز آن فردا برای دفاع از مکتب و مبارزه با ستمگر به کار آید. نه مسابقه‌ای که دردی از جامعه دوا نکند و گرهی را نگشاید. اما چه جایزه‌ای می‌داد؟ درخت خرما که از چوب و برگ و میوه و سایه‌اش استفاده کنند. (جایزه‌ای تولیدی نه مصرفی)
عبادت پیامبر(ص)
خداوند با دستورهای روشن و گاهی مکرر که به پیامبرش می‌داد برنامه و سیره زندگی آن حضرت را معین می‌کرد.سیره عملی آن حضرت مطابق دستورات الهی بود. دستور یاد خدا در هر صبح و شام، فرمان سجده‌، تسبيح و تهجد و تلاوت قرآن، سیره عبادی او را مشخص می‌کرد. چون پاسی از شب می‌گذشت، رسول خدا (ص) از بستر برمی‌خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم، در گوشه‌ای به عبادت می‌پرداخت و اشك مي‌ريخت. بعضی همسرانش که او را به این حال می‌دیدند می‌گفتند تو که گناهی نداری چرا این‌قدر اشک می‌ریزی؟ می‌فرمود: آیا بنده شاکر خدا نباشم؟
ام‌سلمه می‌گوید: شبی پیامبر (ص) در خانه من بود، نیمه شب او را نیافتم، به سراغش شتافتم، دیدم در تاریکی ایستاده، دست‌ها را بلند کرده و اشک می‌ریزد و می‌گوید: «خدایا نعمت‌هایی که به من داده‌ای از من مگیر، دشمنم را خشنود مکن، به بلاهایی که مرا از آنها نجات دادي گرفتار مکن‌،حتی به اندازه چشم بر هم زدنی مرا به خود وا مگذار.»
به او گفتم: پدر و مادرم فدایت شوند، شما که بخشوده شده‌ای! فرمود: هیچ کس از خدا بی‌نیاز نیست.حضرت یونس آنی به خود واگذار شد، در شکم ماهی زندانی شد.» (6)
به هنگام نماز می‌لرزید و هر گاه نماز را به تنهائی می‌خواند رکوع و سجود آن را طول می‌داد‌،ولی هر گاه به جماعت نماز می‌خواند بسیار عادی و ساده برگزار می‌کرد. به یکی از یارانش که امام جماعت سایر مسلمانان شده بود‌، سفارش کرد: «هرگاه با مردم به نماز می‌ایستی سعی کن بعد از حمد، سوره کوچکی قرائت کنی و نماز را طول ندهی.»
دلسوز و مهربان
اگر کسی برای اصلاح و متحول کردن جامعه از درون سوز نداشته باشد، محال است بتواند جامعه‌ای را مشتعل سازد. یکی از صفات برجسته انبیای الهی‌، سوز و گداز آنها برای هدایت و سعادت انسان‌ها بود. یکی از حرفهایی که قدیمی‌ها به بعضی افراد می‌گفتند، این بود: «ای بی‌درد!» پیداست که داشتن درد و سوز، خود یک کمال است و بی‌دردی یک درد بزرگ است. خداوند در اوصاف پیامبرش می‌فرماید: «حريص عليكم»(7) او نسبت به شما سوز دارد و برای ایمان شما حرص می‌خورد؛ و در جای دیگر خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: «شاید خودت را هلاک کنی که چرا آنها ایمان نمی‌آورند.»(8) همچنین در آغاز سوره طه می‌فرماید: «ای پیامبر! ما قرآن را بر تو فرو نفرستادیم که این همه خود را به زحمت بیندازی!» آری‌، سوز و گداز دینی از اوصاف انبیا و اولیاست و نه تنها بر آنها‌، بلکه برای هر مسلمانی لازم است. یک طلبه و یک دانشجو اگر بسوزد جامعه را متحول می‌کند. البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دکان نباشد! هر کس باید ببیند چه کاری معطل مانده‌، آستین‌ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستی و شرافت ظاهری آن نباید نگاه کرد. کاری را که بر زمین مانده است، باید با نیت پاک و خالص انجام داد.
یکی از خصوصیات انبیا از جمله پیامبر خدا (ص) پرهیز از تکلف بود. خداوند از پیامبرش می‌خواهد که به مردم بگوید:« من اهل تکلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی‌اندازم.» 
پیش از بعثت پیامبر (ص)، زندگی بر مردم سخت شد و کم کم کار به قحطی کشید. مردم به وحشت افتاده بودند، از جمله ابوطالب، پدر بزرگوار حضرت علی‌(ع) که پیرمردی عیالمند و کم درآمد بود و نیاز شدیدی به کمک داشت. رسول خدا (ص) با عموی خود (عباس) بنا گذاشتند خدمت ابوطالب برسند و هر یک یکی از فرزندان او را به خانه خود بیاورند و بدین ترتیب مخارج زندگی او را سبک کنند. 
این تصمیم عملی شد، عباس بعضی را به خانه برد و پیامبر (ص) علی‌(ع) را به منزل آورد و از همان آغازکودکی‌،مربی او شد.
پیشگام در مبارزه
در جنگ احزاب که تمام نیروهای ضد اسلامی یعنی مشرکان و کافران و منافقان با طرحی گسترده قصد کودتا علیه اسلام را داشتند، پیامبر (ص) با مشورت اصحاب، بنا گذاشتند دور مدینه را خندق بکنند. در این‌جا نیز رسول خدا اولین کسی بود که شروع به کندن خندق کرد و با اینکه برخی مسلمانان با کسب اجازه و گروهی هم بدون آن، کار را رها می‌کردند، اما پیامبر (ص) تا پایان کار ایستاد و همچنان مشغول کندن خندق بود.
بر خلاف رهبرانی که هنگام احساس خطر، اول جان خود را از حادثه به در می‌برند و پا به فرار می‌گذارند و مردم و هواداران را در گرفتاری‌ها رها می‌کنند، پیامبر(ص) در مکه ماندند و به برخی هواداران خود فرمان هجرت به حبشه را صادر کردند و به هنگام هجرت به مدینه نیز اول، مسلمانان را فرستادند و بعد خودشان هجرت کردند.
مشورت با مردم
در کارهایی که از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و کار به خود امت واگذار شده بود، گاه پیامبر(ص) با مردم مشورت می‌کرد و حتی در مواردی رای دیگران را بر نظر خود مقدم می‌داشت. در جنگ احد پیامبر شورایی تشکیل داد و درباره اینکه برای جنگیدن، از مدینه بیرون بروند با در مدینه سنگر بگیرند، مشورت کرد. نظر شخص پیامبر (ص) و عده‌ای دیگر، سنگربندی در مدینه بود ولی بیشتر جوان‌هائی که از یاران پیامبر(ص) بودند به بیرون رفتن از مدینه تمایل نشان دادند و گفتند یا رسول‌الله ما تابع شما هستیم ولی چون از ما نظر خواستید عقیده ما بیرون رفتن است.
 در این‌جا رسول خدا رای جوانان پرشور و مؤمن را بر رای دیگران و حتی بر رأی خود مقدم داشت و سلاح برداشت و عازم جبهه نبرد شد. جالب اینکه فرمان«و شاورهم في الأمر» پس از شکست احد نازل شد و با اینکه به خاطر عمل به طرح اصحاب، مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند ولی خداوند فرمان می‌دهد:«باز هم با آنان مشورت کن.» البته تصمیم گیری نهائی با رهبر است. زیرا قرآن در پایان همین آیه به پیامبر می‌گوید:هر گاه تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن و کار را شروع کن.(9)
قاطعیت رسول خدا
عده‌ای خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان می‌آوریم به شرط اینکه نماز نخوانیم، اما پیامبر(ص) نپذیرفت‌،زیرا حاضر نبود به قیمت زیاد شدن پیروان، گوشه‌ای از مکتب آسیب ببیند. این دیگرانند که برای به دست آوردن پیروان زیادتر‌، هر لحظه به شکلی و نامی تغییر روش می‌دهند و همچون تاجران دنبال پیدا کردن مشتری هستند.
پیامبر (ص) به کفار می‌فرمود:«دین شما برای شما باشد و دین من برای خودم.» (10) در صورتی که غیر انبیا در دین خود چندان استوار نیستند و راه سازش و نرمش را پیش می‌گیرند‌، دشمنان انبیا همواره می‌خواهند پیامبران و پیروان آنها را به سازش بکشانند؛ اما قرآن مسلمانان را از این نقشه آگاه ساخته و می‌فرماید: «ودّوا لو تدهن فيدهنون»(11)؛ کافران بسیار مایلند که تو با آنها مداهنه و مدارا کنی (و متعرض بت‌هاشان نشوی) تا آنها هم (به نفاق) با تو مداهنه و مدارا کنند.
سیره تبلیغی پیامبر (ص)
پس از آنکه آیه 214 سوره شعرا نازل شد که:« انذر عشيرتك الأقربين»، پيامبر اكرم (ص) بستگانش را به مهمانی فراخواند و پس از پذیرایی‌، سخن خود را آغاز و آنان را از شرک و بت‌پرستی نهی کرد.
 آری، دعوت به دین باید همراه با عواطف و مهربانی باشد و از نزدیکان شروع شود، زیرا اولاً‌، پذیرش دعوت از طرف نزدیکان، زمینه را برای پذیرش دیگران فراهم می‌کند و ثانیاً، انسان در برابر بستگان نزدیک، مسئولیت بیشتری دارد و روابط فامیلی نباید مانع نهی از منکر باشد.
پیامبر اسلام (ص) در دعوت مردم به وحدت پیشگام بود و عقیده داشت اگر به تمام اهداف حق خود در مرحله اول دست نیافتیم‌، از تلاش و دعوت برای رسیدن به بعضی از آنها خودداری نکنیم. باید به عقاید صحیح دیگران و مقدسات طرف مقابل تا آنجا که ممکن است احترام گذاشت و یکی از مراحل تبلیغ‌، دعوت به مشترکات است.
بر این اساس رسول خدا (ص) مامور می‌شود که اهل کتاب را به مشترکات دعوت کند:«بگو ‌ای اهل کتاب، به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است، جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهيم.»(12)
نگرانی‌های پیامبر(ص) و تسلی خداوند 
او نگران فتنه‌های بعد از خود بود که خداوند در آیه 41 سوره زخرف به پیامبرش فرمود: «نگران مباش ما از آنان انتقام لجاجت‌ها و توطئه‌هایشان را خواهیم گرفت.» آن حضرت نگران جمعیت مخالفان بود. قرآن می‌فرماید: گرچه کثرت افراد خبیث تو را به تعجب انداخته اما نگران مباش. 
قرآن می‌فرماید:« قبل از تو آزارها دیدند ولی نصرت ما فرا رسید.»(13) «نگران کفر آنان نباش، آنان آن‌قدر ارزش ندارند که تو برای آنان محزون شوی.»(14)
او نگران ریزش مؤمنان بود که خداوند به او فرمود: «در برابر این ریزشها، رویش داریم و گروهی اگر رفتند در عوض گروهی خواهند آمد.»(15)
«نگران تحریف کتاب مباش که ما خود آن را نازل کرده‌ایم و آن را نگهبانیم.» (16) و خلاصه اینکه نگران قهر الهی بر مردم مباش که تا تو در میان مردم هستی، من آنان را عذاب نمی‌کنم و تا مردم استغفار کنند، قهرمن به آنان نمی‌رسد.»(17)
راستی انسان همین‌که سر سفره قرآن می‌نشیند و نگرانی‌های پیامبر (ص) و تسلی و دلداری‌ها و تسکین خداوند را می‌بیند، به فکر فرو می‌رود که چقدر هدایت مردم سخت است که کسی که دارای اخلاق بزرگ وسعه صدر است، این همه دغدغه دارد.
 چقدر گره‌های کور و تقاضاها و توقع‌ها و طرح‌ها و توطئه‌های گوناگون که در مسیر رسالت پیامبر (ص) قرار می‌دادند و مسلمانان می‌توانند از این طرح‌های کفار و رهنمودهای قرآن و سیره نبوی (ص) برای موضع‌گیری فکری و سیاسی و اخلاقی خود استفاده کنند.
براستی آیا نشناختن چنین پیامبری با آن همه معجزات و کمالات‌، محرومیت نیست؟ آیا غیر از قرآن، مكتب شفا بخشی آمده است؟ آیا بعد از حق‌، جز ضلالت راه دیگری هم هست؟
از: فارس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اسراء، آيه 1. 2.بحار الانوار، ج 97، ص 68. 3.انفال‌، آیه 24.
4. نجم، آيه 3. 5.زخرف، آيه 43. 6.بحار الانوار، ج 16 ص 217. 7. توبه‌، آيه 128. 8.شعرا‌، آیه 3. 9. فروغ ابدیت‌،ج 2 ص 443؛ تفسیر نمونه ذيل آيه 159 آل عمران. 10. کافرون، آيه 6. 11. قلم، آيه 9. 12. آل عمران، آيه 64. 13. انعام، آیه 34؛ مائده‌، آیه 100. 14.بقره، آیه 23. 15. انعام آيه 89. 16. حجر، آيه 9. 17.انفال، آیه 33.