۶۴۵ - بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت ۱۴۰۳/۰۶/۳۱
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام،
سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت
۱۴۰۳/۰۶/۳۱
در سالروز میلاد پیامبر اکرم و حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله علیهما)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.
خوش آمد عرض می کنم به همهی برادران و خواهران عزیز و میهمانان هفتهی وحدت و نمایندگان کشورهای اسلامی در تهران، و تبریک عرض میکنم میلاد نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت امام صادق (سلام الله علیه) را و امیدواریم انشاءالله خداوند متعال این روز را عید قرار بدهد و مبارک کند برای ملّت ایران و همهی امّت اسلامی و مسلمانان جهان. تشکّر میکنم از آقای رئیسجمهور محترممان که نکتهی اصلی و مهمّ امروز را ایشان در بیانات خوب خودشان بیان کردند؛ مسئلهی «وحدت اسلامی» که بنده هم اشاره خواهم کرد؛ انشاءالله.
روز میلاد پیغمبر (علیه و آله السّلام) یک روز استثنائی است در تاریخ. علّت هم این است که ولادت نبیّ مکرّم، مقدّمهی ضروری و لازم نبوّت ختمیّه است و نبوّت ختمیّه در واقع نسخهی نهایی و کامل برای سعادت و تعالی بشر است؛ بنابراین روز میلاد، روز بسیار مهمّی است.
من یک جمله، یک کلمه دربارهی این حرکت عمومی پیامبران عرض کنم. اگر ما حرکتِ عامّ تاریخِ بشر را تشبیه کنیم به یک کاروان که در راهی در حرکت است و بشر در این حرکت تاریخی در مسیر زمان، در بستر زمان در حال حرکت و پیشرفت است، قطعاً کاروانسالار و راهبر این کاروان، انبیای الهی هستند. انبیای الهی، هم راه را نشان میدهند، هم قدرت تشخیص جهتیابی را در آحاد انسان و در افراد انسان تقویت میکنند. صرفاً راه نشان دادن نیست، [بلکه] قدرت و توانایی تشخیص را در آحاد بشر بالا میبرند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السّلام): لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول.(۲) با مردم اینجور رفتار میکنند: فطرت را بیدار میکنند، نیروی خردورزی و اندیشه را فعّال میکنند، به کار میاندازند و بشر به این وسیله میتواند به طرف جلو حرکت کند. البتّه در طول زمان، در برهههایی افراد این کاروان، یعنی آحاد بشر، به حرف انبیا گوش کردند، راهی را که آنها نشان دادند رفتند و نتایجش را دیدند؛ در برهههایی هم بعکس، در مقابل انبیا ایستادند، به حرف آنها توجّه نکردند، هدایت آنها را نادیده گرفتند، آنجا هم تبعات و نتایج سوئش را مشاهده کردند؛ همین گونهگونیها در تاریخ بشر که گاهی بعضی هدایت شدهاند، بعضی هدایت نشدهاند، این عوارضِ حیاتِ تاریخِ بشر را به وجود آورده؛ یعنی جبههبندیها را، تعارضها را، حقوباطلها را، ایمانها را، کفرانها را به وجود آورده؛ تصویر کلّی تاریخِ بشر این است.
انبیا این هدایت و رعایت و کمک به بشر و این دعوت را هم با طرق مختلفی انجام دادند؛ قرآن همهی این طرق را در بخشهای مختلف بیان فرموده؛ حالا من چند موردش را مثلاً عرض بکنم. یک جا «وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین»(۳) است. [میفرماید] پیغمبر وظیفهاش «رساندن» است؛ فقط همین؛ وَ ما عَلَینا؛ غیر از این چیز دیگری، وظیفهای ندارد؛ در یک شرایطی اینجوری [است]؛ امّا در یک شرایطی هم «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۴) باید مورد «اطاعت» قرار بگیرد؛ یعنی تشکیلات سیاسی درست کند، جامعه را حرکت بدهد و موظّفند گوش کنند، اطاعت کنند و مانند اینها. یک جا میفرماید: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَن؛(۵) شیوهی دعوت میشود این؛ یک جا هم میفرماید: «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اَصابَهُم فی سَبیلِ اللَه»(۶) تا آخر. یک جا زبانِ خوش است، یک جا قدرت نظامی است؛ بسته به شرایط است. یا در یک جا میفرماید: فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک.(۷) تعبیر «غلظت» را در اینجا به کار میبرد: غَلیظَ القَلب؛ اگر اینجور بود، نمیتوانستی این حرکت را انجام بدهی. یک جا دیگر میفرماید: جاهِدِ الکُفّارَ وَ المُنافِقینَ وَ اغلُظ عَلَیهِم؛(۸) همان «غلظت» را توصیه میکند. بنابراین شیوهی دعوت یک جور نیست. شیوهی دعوت پیغمبران در شرایط مختلف، در زمانهای مختلف، در مکانهای مختلف تفاوت پیدا میکند. اینکه میگوییم عقل بشر را بالا ببرند، قدرت تشخیص را بالا ببرند، معنایش همین است که در هر زمانی ببینند چگونه میتوانند این دعوت را اشاعه بدهند، این دعوت را پیش ببرند.
خب اینهایی که عرض کردیم، توصیف است. در این کاروان عظیم تاریخ بشر گفتیم انبیا کاروانسالارند؛ در خلال سلسلهی این راهبران و قافلهسالاران، بدون تردید کاروانسالار حقیقی و نهایی و اصلی، وجود مقدّس حضرت محمّد مصطفیٰ (صلّی الله علیه و آله) است. به قول آن عارف بزرگ:
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند
وز ایشان سیّد ما گشت سالار
هم او اوّل، هم او آخر در این کار(۹)
«اوّل» است، چون در مقدّمِ صفوفِ پیغمبرانِ الهی قرار دارد؛ «آخر» است، چون کاملترین و نهاییترین برنامهی الهی را به بشریّت عرضه میکند.
خب، روز میلاد پیغمبر طبعاً روز طلوع این خورشید است، روز رونمایی از این گوهر بیهمتای عالم وجود است؛ بنابراین روز بزرگی است، روز مهمّی است. ما نباید دستکم بگیریم روز میلاد پیغمبر را. خب باید درس بگیریم؛ صِرف توصیف و تمجید که کفایت نمیکند. درس پیغمبر، یک درس کامل و جامع و همهجانبه است که برای همهی زندگی است؛ هر بخشی از این، قابل تبیین و تشریح و توصیف فراوان است.
یکی از این درسهای زندگی پیغمبر و دعوت پیغمبر را ــ که شاید یکی از بزرگترین درسهای نبوی برای ما این است ــ من عرض میکنم و آن عبارت است از: امّتسازی؛ تشکیل «امّت اسلامی». آن مبارزات سیزدهسالهی مکّه منتهی شد به هجرت که پایهگذاری امّت اسلامی است. امّت اسلامی با هجرت کلید خورد، با سختیها و دشواریها و گرسنگیها و سختیهای اهل صُفّه(۱۰) و مردم مدینه ــ که مهاجرشان یک جور، انصارشان یک جور [سختی کشیدند] ــ ادامه پیدا کرد؛ با مجاهدتها، مبارزهها، فداکاریها امّت اسلامی تحکیم شد؛ با فداکاریهایی که در دوران حیات مبارک پیغمبر انجام گرفت و گذشتها و ایثارهایی که بعد از رحلت آن بزرگوار انجام گرفت، این امّت پایدار ماند. البتّه بهتر از آنکه اداره شد میتوانست اداره بشود لکن امّت اسلامی به عنوان یک امّت که بنای آن را پیغمبر اکرم در مدینه با جمعیّت محدود گذاشته بود، باقی ماند. ما امروز به این درس احتیاج داریم؛ ما امروز فاقد امّت اسلامی هستیم. کشورهای اسلامی زیادند، نزدیک دو میلیارد مسلمان در دنیا زندگی میکنند امّا عنوان «امّت» را نمیتوان بر این مجموعه گذاشت؛ چون هماهنگ نیستند، چون یکجهت نیستند.
امّت یعنی مجموعهی انسانهایی که در یک جهت، به سوی یک هدف، با یک انگیزه دارند حرکت میکنند؛ ما اینجور نیستیم، ما متفرّقیم. نتیجهی این تفرّق، سلطهی دشمنان اسلام است؛ نتیجهی این تفرّق این است که فلان کشور اسلامی احساس میکند اگر بخواهد خودش را نگه دارد، باید به آمریکا تکیه کند؛ اگر متفرّق نبودیم، این نیاز احساس نمیشد. ما میتوانستیم پشت در پشت هم، دست در دست هم از امکانات یکدیگر استفاده کنیم، به هم کمک کنیم، یک «واحد» را تشکیل بدهیم؛ این واحد از همهی قدرتهای امروز دنیا میتوانست قویتر باشد. کمااینکه یک روز اینجوری بود؛ با همهی اشکالات و ایرادهایی که در آن وضع وجود داشت، در عین حال چون یکی بودند، قدرت محسوب میشدند؛ ما امروز اینجور نیستیم. این بزرگترین درس امروز ما است؛ باید به هم نزدیک بشویم.
ما امروز نیازمند تشکیل امّت اسلامی هستیم؛ یعنی باید دنبال این برویم. چه کسی میتواند در این زمینه کمک کند؟ دولتها میتوانند تأثیر بگذارند؛ البتّه انگیزه در دولتها خیلی قوی نیست. آنهایی که میتوانند این انگیزه را قوی کنند، خواصّ دنیای اسلامند؛ یعنی همین شماها: سیاستمداران، علما، دانشمندان، دانشگاهیان، طبقات بانفوذ و صاحب فکر، شعرا، نویسندگان، تحلیلگران سیاسی و اجتماعی، اینها میتوانند اثر بگذارند. فرض بفرمایید اگر ده سال همهی مطبوعات دنیای اسلام بر روی اتّحاد مسلمین تکیه کنند، مقاله بنویسند، شاعر شعر بگوید، تحلیلگر تحلیل کند، استاد دانشگاه تبیین کند، عالِم دینی حکم کند، بلاشک در طول این ده سال وضعیّت بکلّی عوض خواهد شد؛ ملّتها که بیدار شدند، ملّتها که علاقهمند شدند، دولتها ناچار میشوند در آن جهت حرکت بکنند. خواص میتوانند این کار را انجام بدهند؛ این وظیفهی ما است.
البتّه این حرفی که بنده عرض میکنم ــ ایجاد این وحدت و تشکیل امّت اسلامی ــ دشمنانی دارد؛ دشمنان اسلام؛ روی «دشمنان اسلام» فکر کنید، تکیه کنید؛ دشمن فلان کشور، مهم نیست؛ کسانی هستند دشمن اسلامند، ولو به یک بخشی از مسلمین بظاهر خودشان را نزدیک میکنند برای اینکه یک بخش دیگر را نابود کنند امّا در واقع دشمن اسلامند؛ اینها نمیخواهند این امّت اسلامی تشکیل بشود؛ اینها نمیخواهند این اتّحاد به وجود بیاید؛ اینها گسلهای مذهبی درون دنیای اسلام را فعّال میکنند.
یکی از مشکلتراشترین گسلهای موجود بین جوامع، گسل اعتقادی و دینی است، مثل گسلهای زلزله. اگر چنانچه این گسل فعّال بشود، خیلی آسان نمیشود این گسل را خاموش کرد. جنگهای صلیبی دویست سال طول کشید و واقعاً صلیبی بود؛ واقعاً جنگ دینی بود و روی تعصّبات دینی این کار انجام گرفت. نمیگذارند، نمیخواهند بگذارند. باید بر خواست دشمن فائق آمد. اینکه امام بزرگوار ما از قبل از پیروزی انقلاب بر روی وحدت دنیای اسلام و وحدت شیعه و سنّی اینهمه تکیه کردهاند، به خاطر همین است؛ چون قدرت دنیای اسلام ناشی از اتّحاد است و دشمن عکس این را میخواهد و بعکس این عمل میکند و تلاش میکند. این درس امروز ما از حضرت است.
البتّه این را هم ما خودمان و مردم کشور خودمان توجّه داشته باشیم که اگر ما میخواهیم پیام ما، پیام وحدت ما، در دنیا صادقانه تلقّی بشود، باید بین خودمان این اتّحاد را ایجاد کنیم. اختلاف سلیقه و اختلاف نظر و اختلافات سیاسی و امثال اینها نباید در همدستی و همبازویی و همگامی ملّت و همدلی ملّت تأثیر بگذارد؛ دنبال اهداف حقیقی باید حرکت کنیم. اگر این اتّفاق افتاد، آن وقت دیگر دشمن نمیتواند به موجود لجنِ فاسدِ خبیثی مثل رژیم صهیونی این اجازه را بدهد که اینهمه جنایت را در این منطقه انجام بدهد. امروز ببینید رژیم صهیونی چه میکند! یعنی جنایتهایی که انجام میدهند بدون شرم، بدون پنهانکاری [است]؛ در غزّه یک جور، در کرانهی باختری یک جور، در لبنان یک جور، در سوریه یک جور؛ جنایت میکنند به معنای واقعی کلمه. طرفشان مرد جنگی نیست، طرفشان آحاد مردمند. در فلسطین به مردان جنگی نتوانستند ضربهای وارد کنند، خشم جاهلانه و خباثتآلود خود را سر بچّههای کوچک، سر بیماران بیمارستانها، سر مدارس فرزندان نورسیده خالی کردند. این به خاطر این است که ما از قدرت درونی خودمان استفاده نمیکنیم؛ باید استفاده کنیم. این قدرت درونی میتواند رژیم صهیونی را، این غدّهی سرطانی خبیث را از قلب جامعهی اسلامی یعنی فلسطین بردارد و ازاله کند و نفوذ و تسلّط و دخالت زورگویانهی آمریکا را در این منطقه از بین ببرد؛ [ما] میتوانیم.
امروز قدم اوّل و اوّلین کار در اتّحاد دنیای اسلام بر ضدّ این باند جنایتکار و باند تروری که بر فلسطین حکومت میکنند و قصف(۱۱) کردند سرزمین فلسطین را، این است که کشورهای اسلامی ارتباطات اقتصادیشان را بکلّی با این باند جنایتکار قطع کنند؛ این دیگر کمترین کاری است که میتوانند انجام بدهند؛ باید این کار انجام بگیرد. ارتباطات اقتصادی را از بین ببرند، ارتباطات سیاسی را تضعیف کنند، حملات مطبوعاتی، حملات رسانهای را تقویت کنند و صریحاً ابراز کنند و نشان بدهند که در کنار ملّت مظلوم فلسطین قرار دارند.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی ما را هدایت کند؛ دولتها را، ملّتها را، خواص را، مجموعههای فعّال را هدایت کند تا بتوانیم این وظیفه را انجام بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای دکتر مسعود پزشکیان (رئیسجمهور) مطالبی بیان کرد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.
خوش آمد عرض می کنم به همهی برادران و خواهران عزیز و میهمانان هفتهی وحدت و نمایندگان کشورهای اسلامی در تهران، و تبریک عرض میکنم میلاد نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت امام صادق (سلام الله علیه) را و امیدواریم انشاءالله خداوند متعال این روز را عید قرار بدهد و مبارک کند برای ملّت ایران و همهی امّت اسلامی و مسلمانان جهان. تشکّر میکنم از آقای رئیسجمهور محترممان که نکتهی اصلی و مهمّ امروز را ایشان در بیانات خوب خودشان بیان کردند؛ مسئلهی «وحدت اسلامی» که بنده هم اشاره خواهم کرد؛ انشاءالله.
روز میلاد پیغمبر (علیه و آله السّلام) یک روز استثنائی است در تاریخ. علّت هم این است که ولادت نبیّ مکرّم، مقدّمهی ضروری و لازم نبوّت ختمیّه است و نبوّت ختمیّه در واقع نسخهی نهایی و کامل برای سعادت و تعالی بشر است؛ بنابراین روز میلاد، روز بسیار مهمّی است.
من یک جمله، یک کلمه دربارهی این حرکت عمومی پیامبران عرض کنم. اگر ما حرکتِ عامّ تاریخِ بشر را تشبیه کنیم به یک کاروان که در راهی در حرکت است و بشر در این حرکت تاریخی در مسیر زمان، در بستر زمان در حال حرکت و پیشرفت است، قطعاً کاروانسالار و راهبر این کاروان، انبیای الهی هستند. انبیای الهی، هم راه را نشان میدهند، هم قدرت تشخیص جهتیابی را در آحاد انسان و در افراد انسان تقویت میکنند. صرفاً راه نشان دادن نیست، [بلکه] قدرت و توانایی تشخیص را در آحاد بشر بالا میبرند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السّلام): لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِهِ وَ یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول.(۲) با مردم اینجور رفتار میکنند: فطرت را بیدار میکنند، نیروی خردورزی و اندیشه را فعّال میکنند، به کار میاندازند و بشر به این وسیله میتواند به طرف جلو حرکت کند. البتّه در طول زمان، در برهههایی افراد این کاروان، یعنی آحاد بشر، به حرف انبیا گوش کردند، راهی را که آنها نشان دادند رفتند و نتایجش را دیدند؛ در برهههایی هم بعکس، در مقابل انبیا ایستادند، به حرف آنها توجّه نکردند، هدایت آنها را نادیده گرفتند، آنجا هم تبعات و نتایج سوئش را مشاهده کردند؛ همین گونهگونیها در تاریخ بشر که گاهی بعضی هدایت شدهاند، بعضی هدایت نشدهاند، این عوارضِ حیاتِ تاریخِ بشر را به وجود آورده؛ یعنی جبههبندیها را، تعارضها را، حقوباطلها را، ایمانها را، کفرانها را به وجود آورده؛ تصویر کلّی تاریخِ بشر این است.
انبیا این هدایت و رعایت و کمک به بشر و این دعوت را هم با طرق مختلفی انجام دادند؛ قرآن همهی این طرق را در بخشهای مختلف بیان فرموده؛ حالا من چند موردش را مثلاً عرض بکنم. یک جا «وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین»(۳) است. [میفرماید] پیغمبر وظیفهاش «رساندن» است؛ فقط همین؛ وَ ما عَلَینا؛ غیر از این چیز دیگری، وظیفهای ندارد؛ در یک شرایطی اینجوری [است]؛ امّا در یک شرایطی هم «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۴) باید مورد «اطاعت» قرار بگیرد؛ یعنی تشکیلات سیاسی درست کند، جامعه را حرکت بدهد و موظّفند گوش کنند، اطاعت کنند و مانند اینها. یک جا میفرماید: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتی هِیَ اَحسَن؛(۵) شیوهی دعوت میشود این؛ یک جا هم میفرماید: «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنوا لِما اَصابَهُم فی سَبیلِ اللَه»(۶) تا آخر. یک جا زبانِ خوش است، یک جا قدرت نظامی است؛ بسته به شرایط است. یا در یک جا میفرماید: فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَهِ لِنتَ لَهُم وَلَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِک.(۷) تعبیر «غلظت» را در اینجا به کار میبرد: غَلیظَ القَلب؛ اگر اینجور بود، نمیتوانستی این حرکت را انجام بدهی. یک جا دیگر میفرماید: جاهِدِ الکُفّارَ وَ المُنافِقینَ وَ اغلُظ عَلَیهِم؛(۸) همان «غلظت» را توصیه میکند. بنابراین شیوهی دعوت یک جور نیست. شیوهی دعوت پیغمبران در شرایط مختلف، در زمانهای مختلف، در مکانهای مختلف تفاوت پیدا میکند. اینکه میگوییم عقل بشر را بالا ببرند، قدرت تشخیص را بالا ببرند، معنایش همین است که در هر زمانی ببینند چگونه میتوانند این دعوت را اشاعه بدهند، این دعوت را پیش ببرند.
خب اینهایی که عرض کردیم، توصیف است. در این کاروان عظیم تاریخ بشر گفتیم انبیا کاروانسالارند؛ در خلال سلسلهی این راهبران و قافلهسالاران، بدون تردید کاروانسالار حقیقی و نهایی و اصلی، وجود مقدّس حضرت محمّد مصطفیٰ (صلّی الله علیه و آله) است. به قول آن عارف بزرگ:
در این ره انبیا چون ساربانند
دلیل و رهنمای کاروانند
وز ایشان سیّد ما گشت سالار
هم او اوّل، هم او آخر در این کار(۹)
«اوّل» است، چون در مقدّمِ صفوفِ پیغمبرانِ الهی قرار دارد؛ «آخر» است، چون کاملترین و نهاییترین برنامهی الهی را به بشریّت عرضه میکند.
خب، روز میلاد پیغمبر طبعاً روز طلوع این خورشید است، روز رونمایی از این گوهر بیهمتای عالم وجود است؛ بنابراین روز بزرگی است، روز مهمّی است. ما نباید دستکم بگیریم روز میلاد پیغمبر را. خب باید درس بگیریم؛ صِرف توصیف و تمجید که کفایت نمیکند. درس پیغمبر، یک درس کامل و جامع و همهجانبه است که برای همهی زندگی است؛ هر بخشی از این، قابل تبیین و تشریح و توصیف فراوان است.
یکی از این درسهای زندگی پیغمبر و دعوت پیغمبر را ــ که شاید یکی از بزرگترین درسهای نبوی برای ما این است ــ من عرض میکنم و آن عبارت است از: امّتسازی؛ تشکیل «امّت اسلامی». آن مبارزات سیزدهسالهی مکّه منتهی شد به هجرت که پایهگذاری امّت اسلامی است. امّت اسلامی با هجرت کلید خورد، با سختیها و دشواریها و گرسنگیها و سختیهای اهل صُفّه(۱۰) و مردم مدینه ــ که مهاجرشان یک جور، انصارشان یک جور [سختی کشیدند] ــ ادامه پیدا کرد؛ با مجاهدتها، مبارزهها، فداکاریها امّت اسلامی تحکیم شد؛ با فداکاریهایی که در دوران حیات مبارک پیغمبر انجام گرفت و گذشتها و ایثارهایی که بعد از رحلت آن بزرگوار انجام گرفت، این امّت پایدار ماند. البتّه بهتر از آنکه اداره شد میتوانست اداره بشود لکن امّت اسلامی به عنوان یک امّت که بنای آن را پیغمبر اکرم در مدینه با جمعیّت محدود گذاشته بود، باقی ماند. ما امروز به این درس احتیاج داریم؛ ما امروز فاقد امّت اسلامی هستیم. کشورهای اسلامی زیادند، نزدیک دو میلیارد مسلمان در دنیا زندگی میکنند امّا عنوان «امّت» را نمیتوان بر این مجموعه گذاشت؛ چون هماهنگ نیستند، چون یکجهت نیستند.
امّت یعنی مجموعهی انسانهایی که در یک جهت، به سوی یک هدف، با یک انگیزه دارند حرکت میکنند؛ ما اینجور نیستیم، ما متفرّقیم. نتیجهی این تفرّق، سلطهی دشمنان اسلام است؛ نتیجهی این تفرّق این است که فلان کشور اسلامی احساس میکند اگر بخواهد خودش را نگه دارد، باید به آمریکا تکیه کند؛ اگر متفرّق نبودیم، این نیاز احساس نمیشد. ما میتوانستیم پشت در پشت هم، دست در دست هم از امکانات یکدیگر استفاده کنیم، به هم کمک کنیم، یک «واحد» را تشکیل بدهیم؛ این واحد از همهی قدرتهای امروز دنیا میتوانست قویتر باشد. کمااینکه یک روز اینجوری بود؛ با همهی اشکالات و ایرادهایی که در آن وضع وجود داشت، در عین حال چون یکی بودند، قدرت محسوب میشدند؛ ما امروز اینجور نیستیم. این بزرگترین درس امروز ما است؛ باید به هم نزدیک بشویم.
ما امروز نیازمند تشکیل امّت اسلامی هستیم؛ یعنی باید دنبال این برویم. چه کسی میتواند در این زمینه کمک کند؟ دولتها میتوانند تأثیر بگذارند؛ البتّه انگیزه در دولتها خیلی قوی نیست. آنهایی که میتوانند این انگیزه را قوی کنند، خواصّ دنیای اسلامند؛ یعنی همین شماها: سیاستمداران، علما، دانشمندان، دانشگاهیان، طبقات بانفوذ و صاحب فکر، شعرا، نویسندگان، تحلیلگران سیاسی و اجتماعی، اینها میتوانند اثر بگذارند. فرض بفرمایید اگر ده سال همهی مطبوعات دنیای اسلام بر روی اتّحاد مسلمین تکیه کنند، مقاله بنویسند، شاعر شعر بگوید، تحلیلگر تحلیل کند، استاد دانشگاه تبیین کند، عالِم دینی حکم کند، بلاشک در طول این ده سال وضعیّت بکلّی عوض خواهد شد؛ ملّتها که بیدار شدند، ملّتها که علاقهمند شدند، دولتها ناچار میشوند در آن جهت حرکت بکنند. خواص میتوانند این کار را انجام بدهند؛ این وظیفهی ما است.
البتّه این حرفی که بنده عرض میکنم ــ ایجاد این وحدت و تشکیل امّت اسلامی ــ دشمنانی دارد؛ دشمنان اسلام؛ روی «دشمنان اسلام» فکر کنید، تکیه کنید؛ دشمن فلان کشور، مهم نیست؛ کسانی هستند دشمن اسلامند، ولو به یک بخشی از مسلمین بظاهر خودشان را نزدیک میکنند برای اینکه یک بخش دیگر را نابود کنند امّا در واقع دشمن اسلامند؛ اینها نمیخواهند این امّت اسلامی تشکیل بشود؛ اینها نمیخواهند این اتّحاد به وجود بیاید؛ اینها گسلهای مذهبی درون دنیای اسلام را فعّال میکنند.
یکی از مشکلتراشترین گسلهای موجود بین جوامع، گسل اعتقادی و دینی است، مثل گسلهای زلزله. اگر چنانچه این گسل فعّال بشود، خیلی آسان نمیشود این گسل را خاموش کرد. جنگهای صلیبی دویست سال طول کشید و واقعاً صلیبی بود؛ واقعاً جنگ دینی بود و روی تعصّبات دینی این کار انجام گرفت. نمیگذارند، نمیخواهند بگذارند. باید بر خواست دشمن فائق آمد. اینکه امام بزرگوار ما از قبل از پیروزی انقلاب بر روی وحدت دنیای اسلام و وحدت شیعه و سنّی اینهمه تکیه کردهاند، به خاطر همین است؛ چون قدرت دنیای اسلام ناشی از اتّحاد است و دشمن عکس این را میخواهد و بعکس این عمل میکند و تلاش میکند. این درس امروز ما از حضرت است.
البتّه این را هم ما خودمان و مردم کشور خودمان توجّه داشته باشیم که اگر ما میخواهیم پیام ما، پیام وحدت ما، در دنیا صادقانه تلقّی بشود، باید بین خودمان این اتّحاد را ایجاد کنیم. اختلاف سلیقه و اختلاف نظر و اختلافات سیاسی و امثال اینها نباید در همدستی و همبازویی و همگامی ملّت و همدلی ملّت تأثیر بگذارد؛ دنبال اهداف حقیقی باید حرکت کنیم. اگر این اتّفاق افتاد، آن وقت دیگر دشمن نمیتواند به موجود لجنِ فاسدِ خبیثی مثل رژیم صهیونی این اجازه را بدهد که اینهمه جنایت را در این منطقه انجام بدهد. امروز ببینید رژیم صهیونی چه میکند! یعنی جنایتهایی که انجام میدهند بدون شرم، بدون پنهانکاری [است]؛ در غزّه یک جور، در کرانهی باختری یک جور، در لبنان یک جور، در سوریه یک جور؛ جنایت میکنند به معنای واقعی کلمه. طرفشان مرد جنگی نیست، طرفشان آحاد مردمند. در فلسطین به مردان جنگی نتوانستند ضربهای وارد کنند، خشم جاهلانه و خباثتآلود خود را سر بچّههای کوچک، سر بیماران بیمارستانها، سر مدارس فرزندان نورسیده خالی کردند. این به خاطر این است که ما از قدرت درونی خودمان استفاده نمیکنیم؛ باید استفاده کنیم. این قدرت درونی میتواند رژیم صهیونی را، این غدّهی سرطانی خبیث را از قلب جامعهی اسلامی یعنی فلسطین بردارد و ازاله کند و نفوذ و تسلّط و دخالت زورگویانهی آمریکا را در این منطقه از بین ببرد؛ [ما] میتوانیم.
امروز قدم اوّل و اوّلین کار در اتّحاد دنیای اسلام بر ضدّ این باند جنایتکار و باند تروری که بر فلسطین حکومت میکنند و قصف(۱۱) کردند سرزمین فلسطین را، این است که کشورهای اسلامی ارتباطات اقتصادیشان را بکلّی با این باند جنایتکار قطع کنند؛ این دیگر کمترین کاری است که میتوانند انجام بدهند؛ باید این کار انجام بگیرد. ارتباطات اقتصادی را از بین ببرند، ارتباطات سیاسی را تضعیف کنند، حملات مطبوعاتی، حملات رسانهای را تقویت کنند و صریحاً ابراز کنند و نشان بدهند که در کنار ملّت مظلوم فلسطین قرار دارند.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال همهی ما را هدایت کند؛ دولتها را، ملّتها را، خواص را، مجموعههای فعّال را هدایت کند تا بتوانیم این وظیفه را انجام بدهیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، آقای دکتر مسعود پزشکیان (رئیسجمهور) مطالبی بیان کرد.
(۲ نهجالبلاغه، خطبهی ۱؛ «تا عهد خداشناسی را که در فطرت آدمی بود باز طلب کنند و نعمت از یادرفته را باز به یاد آورند و گنجینههای دانش پنهانی را برون آرند.»
(۴ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۶۴؛ «و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهى از او اطاعت کنند ...»
(۵ سورهی نحل، بخشی از آیهی ۱۲۵؛ «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوهاى] که نیکوتر است مجادله نماى ...»
(۶ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۴۶؛ «و چه بسیار پیامبرانى که همراه او تودههاى انبوه، کارزار کردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید، سستى نورزیدند و ناتوان نشدند ...»
(۷ سورهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۵۹؛ «پس به [برکتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مىشدند ...»
(۱۰ گروهی از یاران پیامبر که پس از هجرت از مکّه به مدینه، هنوز خانهاى، مسکنى، سروسامانى نداشتند و در سکّوى مسجد ــ که صفّه نامیده میشد ــ اسکان داشتند و آنجا زندگى میکردند.