۱۴۳۰ - (پاسخ به شبهات ): اعتبار روایات نهی از قیام قبل از ظهور ۱۴۰۳/۱۱/۲۴
(پاسخ به شبهات ):
اعتبار روایات نهی از قیام قبل از ظهور
۱۴۰۳/۱۱/۲۴
شبهه: آیا احادیثی که میگویند قبل از قیام امام زمان، هر قیامی بر حق نیست و باطل هست صحیح و معتبر هستند؟ اگر احادیث معتبر هستند پس انقلاب اسلامی ما چه میشود؟
پاسخ: در مصادر روایی شیعه، روایاتی با مضمون نهی از قیام قبل از ظهور وجود دارد. بحث از این روایات با شروع نهضت امام خمینی(ره) در ایران گسترش یافته و عدهای با استناد به آنها، قیام برای سرنگونی حکومت ظالم پهلوی را هم صحیح نمیدانستند. بر این اساس، برخی افراد هر نوع قیام و اعتراض علیه نظامهای سیاسی را نامشروع میدانند و معتقدند که شیعیان مجاز نیستند علیه هر نوع ظلم و جوری قیام کنند! البته افرادی که این ادعا رادارند، هر نوع نظام سیاسی را طاغوت و ظالم میدانند، ضمن اینکه قیام علیه آنها را هم نادرست میدانند! در ادامه گزارشی از محتوای این روایات ارائه و منظور اصلی از این روایات بیان خواهد شد.
الف) گزارش محتوای روایات
مجموعه روایات موجود در نفی قیام و تشکیل حکومت قبل از ظهور، حدود ۲۰ عدد است که همه آنها دارای سند صحیح نیستند. همچنین این روایات دارای یک موضوع محوری نبوده و نقطه تأکید هرکدام بر یکی از مباحث زیر متمرکزشده است:
1. کسانی که قبل از ظهور قیام کنند، شکست میخورند.
2. کسانی که قبل از ظهور قیام کنند، طاغوت هستند.
3. قیام قبل از ظهور باعث مشکلات و کشته شدن شیعیان است.
4. تا وقتی زمان حکومتی تمام نشده باشد نمیتوان آن را کنار زد.
5. کسی که مردم را با خود همراه میکند باید افضل از دیگران باشد.
در واقع این موارد، علتهایی هستند که یا پس از آنها از قیام نهی شده و یا چنین برداشت میشود که قیام با این شرایط مطلوب معصومان(ع) نبوده است.
ب) تبیین مراد اصلی روایات
با بررسی سندی و محتوایی این روایات در کنار توجه به قرینههای دیگر، میتوان به نتایج زیردست یافت:
1. تقریباً همه این روایات مربوط به قبل از دوران امام کاظم(ع) است. در این بازه زمانی، شاهد قیامهای متعددی از شیعیان مانند قیامهای زیدیه، سادات حسنی و قیامهای گسترده علیه بنیامیه هستیم. در چنین شرایطی معصومان(ع) با ملاحظه شرایط جامعه و رعایت اصل تقیه، برای حفظ جان شیعیان تلاش میکردند. ایشان از همراهی با افراد خونریزی مانند ابومسلم خراسانی نهی میکردند و امثال روایت زیر میتواند ناظر به این مسئله باشد:عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: کُلُّ رَایَهٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (1)؛ امام صادق(ع) فرمودند: هر پرچمی قبل از قیام قائم (برافراشته شود) صاحب آن طاغوت است (با این کار) غیر خدا راپرستیده و کرده نموده است.
امروز ما در مقام قضاوت این پیشگویی معصوم، بروشنی میبینیم که شورش ابومسلم خراسانی چیزی غیر ازآنچه امام فرمودند، نبود. همچنین امامان (علیهمالسلام)، قیامهایی مثل زیدیه و یا توّابین را باعث کشته شدن شیعیان میدانستند مانند این روایت از امام صادق(ع) که میتواند به این جریانات اشاره داشته باشد: مَا خَرَجَ وَ لَا یَخْرُجُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ إِلَى قِیَامِ قَائِمِنَا أَحَدٌ لِیَدْفَعَ ظُلْماً أَوْ یَنْعَشَ حَقّاً إلَّا اصْطَلَمَتْهُ الْبَلِیَّهُ، وَ کَانَ قِیَامُهُ زِیَادَهً فِی مَکْرُوهِنَا وَ شِیعَتِنا (2)؛ هیچیک از خاندان ما تا قیام قائم برای رفع ظلم و جور و یا احیای دین قیام نکرده و نمیکنند، جز اینکه باعث افزایش گرفتاری ما و شیعیان میشود. امام معصوم، مسئول حفظ جان خود و شیعیان است و اساساً مفهوم تقیه نیز به همین سبب در مذهب شیعه بهصورت پررنگ ایجادشده است. امام، قیامی که باعث کشته شدن پیروانش شود را نمیپسندد و از آن نهی میکند.
بنابراین، میتوان این روایات را مرتبط با قضایا و حوادث خاص دوران پیش از امام کاظم(ع)دانست و پسازاین دوران، هیچکدام از امامان چه در شرایط سختی و چه در قدرت مانند امام رضا(ع)از قیام نهی نکردهاند.
2. در مقابل این روایات، روایات مخالف نیز وجود دارد؛ نمیتوان بدون در نظر گرفتن روایات معارض، به فهم دقیقی از یک دسته روایت رسید. برای نمونه در کنار روایاتی که از شکست قیام زید خبر میدهند، تأییداتی نیز وجود دارد؛ امام صادق(ع)پس از شنیدن خبر شکست و شهادت جناب زید فرمودند:
مَضَى وَ اللَّهِ عَمِّی شَهِیداً کَشُهَدَاءَ اسْتُشْهِدُوا مَعَ رَسُولِ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ (3)؛ سوگند به خدا عمویم (زید) همانند کسانی که در رکاب پیامبر و علی و حسن و حسین(علیهمالسلام) نبرد کردند و به شهادت رسیدند، شهید شد. همچنین روایات دیگری وجود دارد که از قیامهایی خبر داده و آنها را ستایش کرده است. برخی، آنها را ناظر به انقلاب اسلامی میدانند، مانند: یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَه (4)؛ گروهی از اهل مشرق قیام میکنند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی(عج)فراهم میکنند.
یا در روایت دیگری چنین آمده: قال أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): لَیُعِدَّنَّ أَحَدُکُمْ لِخُرُوجِ الْقَائِمِ وَ لَوْ سَهْما (5)؛ امام صادق(ع) میفرمایند: هر یک از شما برای قیام قائم (عج) هرچند با تهیه کردن یک تیر باید آماده شود. حال اگر مبارزه با ظلم و تشکیل حکومت قدرتمند را بهعنوان مصداق و آمادگی برای ظهور بدانیم، این کار، نهتنها نهی نشده بلکه لازم دانسته شده است. در روایت دیگری به قیام مردی از قم اشارهشده است:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ(ع) قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین (6)؛ امام کاظم(ع) فرمود: مردی از اهل قم قیام میکند، مردم را بهسوی حق دعوت مینماید، جمعیتی نیرومند که مانند پارههای آهن (سخت و استوار) هستند، به گرد او جمع میشوند که طوفانهای حوادث آنها را نمیلرزاند و از جنگ با دشمن خسته نمیشوند و ترس به آنها راه ندارد و توکلشان به خداست. باوجود چنین روایاتی نمیتوان بهصورت کلی و مطلق حکم کرد که همه قیامهای قبل از ظهور مردود هستند چراکه محتوای این روایات خلاف آن را ثابت میکند.
3. اصل مبارزه با ظلم و طاغوت یکی از اصول بنیادین دین اسلام به شمار میرود. معارف دینی دراینباره صراحت دارند و نمیتوان با یک یا چند روایت این محکمات را زیر سؤال برد. مثلاً در قرآن کریم چنین آمده است: «چرا درراه خدا (و درراه) مردان وزنان و کودکانی که (به ستم ستمگران) تضعیف شدهاند پیکار نمیکنید؟! همان افراد (ستم دیدهای) که میگویند: پروردگارا ما را از این شهر که اهلش ستم گرند بیرون ببر! و از طرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما.»(7) پس اگر گروهی مورد ستم قرار گرفت هم
بر خودشان و هم بر دیگران لازم است که درراه خدا قیام کنند تا بساط ظلم و ستم برچیده شود. این مسئله در تمام طول تاریخ جاری خواهد بود و در هیچ کجا عمل به امثال این آیات از دوران غیبت استثناء نشده است. همچنین امیر مؤمنان(ع) درباره پذیرش خلافت فرمودند:
لَولا حُضُورُ الحاضِرِ و قِیامُ الحُجَّهِ بِوُجودِ الناصِرِ و ما أخَذَ اللّه ُ عَلَى العُلَماءِ أن لا یُقارُّوا على کِظَّهِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ، لأَلقَیتُ حَبلَها على غاربِهِا (8)؛ اگر نبود حضور آن جمعیت و تمام شدن حجّت باوجود یار و یاور و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت ندهند، هرآینه مهار شتر خلافت را بر شانهاش میانداختم.
بر اساس این محکمات، نمیتوان قیام علیه ظلم و برپایی حکومت بر اساس عدل و سیره معصومان را به دلیل چند روایت معطل گذاشت و در دوران غیبت از آن چشمپوشی کرد. پس روشن است که منظور روایات، مخالفت با این اصل عقلی، دینی و شرعی نبوده است.
4. نهی از همراهی با مدعیان دروغین؛ از مجموع روایات چنین برداشت میشود که منظور از پرچمهای قیامی که پیش از ظهور بلند میشوند، یعنی پرچم مستقل و یا حتی در مقابل اهلبیت(ع) است که مصداق طاغوت یا کفر معرفیشدهاند. در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقلشده است:
مَنْ خَرَجَ یَدْعُو النَّاسَ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُبْتَدِعٌ وَ مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَهَ مِنَ اللَّهِ وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ فَهُوَ کَافِرٌ (9)؛ هر که خروج کرده و مردم را بهسوی خود فراخواند درصورتیکه کسى در میان مردم باشد که از او برتر است؛ چنین شخصى گمراه و بدعتگذار است و هر که ادّعاى امامت از جانب خدا کند و واقعاً امام نباشد او کافر است.
این روایت به قیامکنندگان و مدعیان دروغین امامت اشاره میکند و درواقع همه قیامها را شامل نمیشود؛ بنابراین این نمونه از روایات، بقیه روایات را اصطلاحاً تخصیص میزند و یا بهعبارتدیگر، عمومیت بقیه روایات را با بیان جزئیتر توضیح میدهد. تأکید این روایات درواقع به امثال گروههایی مانند بابیها، بهاییها و در دوره حاضر مانند جریان موهوم
احمد الحسن است که افزون بر ادعاهای عجیب در مسیر اهلبیت(ع) نیز حرکت نمیکنند.
5. در پایان نیز باید به این مسئله اشاره کرد که در طول تاریخ زندگانی اهلبیت(ع) نیز قیامهایی اتفاق افتاده که همه آنها مصداق قیام قبل از ظهور بودهاند اما از آنها نهی نشده بلکه مورد تأیید نیز بودهاند مانند قیام حضرت اباعبدالله(ع)، قیام مختار و قیام زید.
نتیجه:
در منابع حدیثی روایاتی با این مضمون وجود دارند که قیامهای پیش از ظهور مورد نهی قرارگرفتهاند. پس نمیتوان صدور چنین روایاتی را منکر شد و برخی از آنها دارای سند و منبع معتبر هستند اما در مورد دلالت آنها جای تأمل وجود دارد. توجه به فضای صدور و قرائن دیگر نشان میدهد که بهسادگی و بهصورت کلی نمیتواند همه حرکتها و نهضتهای پیش از ظهور را مردود دانست. برخی از این روایات مربوط به جریانات سیاسی و اجتماعی دوران پیش از امام کاظم(ع) بوده است. البته در همین دوران نیز قیامهایی مانند جریان کربلا، قیام مختار و قیام زید نیز مورد تأیید معصومان(ع) قرارگرفتهاند. پس بر اساس محتوای این مجموعه از روایات، نمیتوان همه قیامهای پیش از ظهور را غیرقابلپذیرش و مصداق طاغوت دانست. شاید بتوان ملاکهایی برای صحت و تأیید یک قیام مانند دعوت نکردن به خویشتن، حرکت در مسیر اهلبیت(ع) و ایجاد مقدمات برای ظهور را در نظر گرفت که در قیام اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) نیز وجود داشته است.
پینوشتها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 8، ص 295. 2. على بن الحسین(ع)، الصحیفه السجادیه (مقدمه)، قم: دفتر نشر الهادى، چاپ اول، 1376 ش، ص 20. 3. ابنبابویه، محمد بن علىعیون أخبار الرضا، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1378 ق، ج 1، ص 252. 4. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 51، ص 87. 5. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی)، تهران: نشر صدوق، چاپ اول، 1397 ق، ص 320. 6. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 57، ص 216. 7. نساء، آیه 75. 8. سید رضی، نهجالبلاغه، تحقیق: صبحی صالح، قم: هجرت، اول، 1414 ق، خطبه 3، ص 51. 9. ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبه (للنعمانی)، تهران: نشر صدوق، چاپ اول، 1397 ق، ص 115.
* مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی