۱۴۴۰ - (پاسخ به شبهات ):سیره ائمه معصومین(ع) در شیوه درمان ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
(پاسخ به شبهات ):
سیره ائمه معصومین(ع) در شیوه درمان
۱۴۰۳/۱۲/۰۸
شبهه: آیا ائمه معصومین(ع) هنگامیکه بیمار میشدند و نیاز به مداوا و درمان پیدا میکردند، از شیوه خوددرمانی استفاده میکردند یا به پزشک مراجعه میکردند؟
پاسخ: به تعبیر قرآن رسول خدا(صلیالله علیه و آله) و به دنبال آن اهلبیت(ع) درخصوصیات جسمانی مانند سایر مردم بودند: «قلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ»(1) و هرگونه از عوارض و حالات جسمانی مانند رشد و نمو بدن، بیماریها و... در جسم و حالت آنها تأثیرگذار بوده است؛ بنابراین ائمه(ع) مانند سایر مردم دچار بیماری میشدند.اما آیا ائمه(ع) بههنگام بیماری به پزشک مراجعه میکردند و یا امور دیگری مانند خوددرمانی، شفا گرفتن و... را بهعنوان راه درمان انتخاب میکردند؟
دیدگاه اسلام نسبت به درمان
در اسلام نسبت به اصل درمان سفارش شده؛ چنانکه رسول خدا (ص) فرمودند: «بدرستی که خداوند برای هر دردی دارویی قرار داده است.»(2)
یا وقتی برخی اعراب از مداوا کردن پرهیز کردند، حضرت فرمودند: «مداوا کنید اى بندگان خدا، چرا که خداوند دردى ننهاده جز اینکه برایش درمان و دوائى قرار داده.»(3)
درنتیجه به حکم عقل، انسان برای شناخت دارو و درمان ناچار است که به پزشک مراجعه کند.
مواردی که ائمه(ع) به پزشک مراجعه نمیکردند
ائمه(علیهمالسلام ) مانند سایر مردم برای درمان بیماری نیاز به معالجه داشتند و طبیعی بود که به پزشکان معالجه کنند؛ بااینحال کمتر گزارشی پیدا میشود که نشان دهد؛ آنان به اطباء مراجعه میکردند؛ چراکه:
اولاً: بر اساس دلایل استوار کلامی و از برخی روایات اینگونه به دست میآید که علم پزشکی، منشأ وحیانی داشته و نخستینبار توسط خداوند در اختیار انبیا قرارگرفته است.(4) پس معنا ندارد که ائمّه هنگام بیماری به طبیبانی مراجعه کنند که آگاهیشان از مسائل پزشکی، با علم آنها قابلمقایسه نیست. در روایتی یک پزشک هندی به امام صادق(ع) میگوید: «آیا از علمی که نزد من است، چیزی میخواهی که به تو بیاموزم؟» امام فرمود: «نه؛ آنچه نزد من است، بهتر از آن چیزی است که تو داری» و در ادامه، وقتی آن طبیب از امام پرسید که این همه علوم را از کجا به دست آوردهای؟ امام فرمود: «از پدرانم گرفتهام و آنان از رسول خدا و او از جبرئیل و او از خداى ربّالعالمین گرفته است.»(5)
ثانیاً: برخی بیماریها با روشهای متعددی قابلدرمان بودند و ممکن بود اهلبیت(ع) برخی روشهای درمان را ترجیح دهند و یا روشی را تأیید نکنند؛ مثلاً ائمه درمانی را که از طریق امر حرامی صورت بگیرد، نهی کردند.(6) یا داغ کردن، روشی شایع برای درمان بود؛ ائمه این روش را هرچند حرام ندانستند،(7) اما مورد تأیید آنها نبوده و روشهای دیگر را ترجیح میدادند.(8) مثلاً گفته شده که در آن زمان، پزشکی یهودی با عمل جراحی شکم را میشکافت و بیمار را مداوا میکرد.
رسول خدا (ص) اکراه خود را نسبت به چنین روش درمانی نشان دادند و تجویزهای آسانتری را بهعنوان جایگزین معرفی کردند.(9)
بنابراین یکی از عللی که باعث میشد که گاهی اهلبیت نزد پزشکان نروند و از شیوه خوددرمانی استفاده کنند، عدمتأیید یا ترجیح برخی روشهای درمانی پزشکان بود.
ثالثاً: از برخی روایات و گزارشها میتوان فهمید که گاهی آثار بیماری یا جراحت در بدن معصومان(ع) بهصورت معجزهآسا و سریع بهبود مییافت؛ چنانکه در جنگ خیبر وقتی امیرالمؤمنین(ع) چشمدرد شدیدی داشت، پیامبر(ص) دستی بر دیدگانش کشید و آب دهان مبارک خود را به چشم ایشان مالید؛ سپس در حقشان چنین دعا کرد: «بار خدایا، علی را از گزند گرما و سرما محافظت فرما!» با دعای رسول خدا درد چشمان امیرالمؤمنین بهبود یافت و حضرت تا پایان عمر به درد چشم مبتلا نشدند.(10)
همچنین در روایتی از امام باقر(ع)آمده: «به على در روز احد شصت جراحت رسید و اطرافیان از زیادی و شدت جراحتها بر جان ایشان ترسیدند. در این هنگام پیامبر به عیادت وى آمدند و دست خود را بر آن مالید و فرمود: « مردى که در راه خداوند به این مصیبت مبتلا شود معذور است» و زخمى که حضرت بر آن دست مالیده بود بهبود یافت.» (11)
در گزارش دیگری ابوالدنیای معمر از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «من در جنگ خیبر بیستوپنج زخم برداشتم و خدمت پیامبر آمدم چون زخمهاى مرا دیدگریست و از اشک چشم خود گرفت و بر زخمهای من مالید و فوراً راحت شدم.»(12) شاید به همین منظور باشد که در میان اخبار زیادی که به توصیف شمایل رسول خدا و امیرالمؤمنین پرداختند به جراحتهای وارده بر چهره آنها اشارهای نشده است.
مواردی که ائمه(ع)به پزشک مراجعه میکردند
ائمه(ع) گاهی دچار یک بیماری میشدند که خود بهتنهایی قدرت مداوای آن را نداشتند، مثلاً وقتی امیرالمؤمنین(ع) بهواسطه ضربه ابن ملجم در بستر بیماری بودند؛ طبیبی به نام اثیر بن عمرو بر بالین ایشان آمد و به مداوای حضرت پرداخت.(13) یا یکی از روشهای درمان، حجامت بود و اهلبیت توسط افرادی حجامت میشدند. طبق گزارشی به نقل از انس بن مالک، فردی به نام ابوطیبه، پیامبر را حجامت کرد.(14) یا در احادیثی آمده امام رضا(ع)(15) و یا امام حسن عسکری(ع)(16) برای حجامت از حجّام ماهری کمک گرفتند.
همچنین در روایتی از امام باقر(ع) آمده: «به على(ع) در روز احد شصت جراحت رسید و پیامبر به امسلیم و امعطیه دستور دادند که ایشان را مداوا کنند. آنها گفتند: یا رسول اللَّه! هر جاى از بدنش را معالجه میکنیم جاى دیگرى از بدنش گشاده میشود و از زیادی و شدت جراحتها بر جان او ترسانیم.»(17) یا در گزارشی آمده وقتی صورت پیامبر(ص) در جنگ احد مجروح شد، حضرت زهرا(س) حصیری را سوزاندند و خاکستر آن را بر زخمهای پدرشان گذاشتند.(18)
از این گزارشها میتوان برداشت کرد که منعی ندارد تا معصومان(ع) برای درمان از اطباء یا دیگران کمک گرفته باشند.
نتیجه
از مجموع روایات فهمیده میشود که ائمّه(ع) رجوع به پزشک را امری عقلایی میدانستند؛ اما به سبب اینکه خودشان نسبت به روشهای درمان علم داشتند و یا اینکه از طریق امور غیرعادی بهبود مییافتند، کمتر به پزشکان مراجعه میکردند. بااینحال در گزارشهای تاریخی و برخی احادیث، مصادیقی دیده میشود که نشان میدهد که ائمه گاهی برای درمان از اطباء و یا دیگران کمک میگرفتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. کهف، آیه 110. 2 و3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1363 ش، ج59، ص 76. 4.ر.ک: صدوق، ابنبابویه، اعتقادات الإمامیه، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، 1414 ق، صص 115 _ 116؛ مفید، محمد بن نعمان، تصحیح الاعتقاد، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ دوم، 1413 ق، ص 144. 5. صدوق، ابنبابویه، الخصال، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ اوّل، 1362 ش، ج2، ص 512. 6. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1363 ش، ج59، ص 76. 7.همان، ج59، ص 64 8. مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام،محقق فیضى، آصف، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت ، چاپ دوم، 1385 ق، ج2، ص 146. 9. همان، ج2، ص: 143 10. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، انتشارات دار التراث، چاپ دوم، 1387 ق، ج3، ص 12. 11. طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، بیروت، انتشارات مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق-1995 م، ج2، ص 852. 12. صدوق، ابنبابویه، کمالالدین، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1395 ق، ج2، ص 541 13. أبو الفرج الأصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، انتشارات دار المعرفه، بیتا، ص 5 14. عسقلانی، احمد بن على بن حجر، الإصابه، محقق عادل احمد عبد الموجود و علیمحمد معوض، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415 ق، ج7، ص 196 15.صدوق، ابنبابویه، عیون اخبار الرضا، تهران، نشر جهان، چاپ اوّل، 1378 ق، ج 2، ص 227. 16. راوندى، قطبالدین سعید بن عبدالله، الخرائج و الجرائح، قم، انتشارات مدرسه الإمام المهدی، چاپ اول، 1409 ق، ج1، صص 422-244 17. طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، بیروت، انتشارات مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق-1995 م، ج2، ص 852. 18. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، بیروت، انتشارات اعلمى، چاپ سوم، 1409 ق، ج1، ص 250.