تحولات زمان و ثابت بودن ضوابط و قواعد اسلامی
۱۴۰۴/۰۳/۲۶
مسئله تحولات زمان و ثابت بودن ضوابط و قواعد اسلامی مسئلهای است که این شبهه را همیشه پیش آورده که چگونه میتوان این ثابت را با آن متغیر مربوط کرد. ولی باید توجه داشته باشید که این مسئله زمان و تغییر و تحول، مسئله درست و صحیحی است اما یک ظرافتی در آن هست که اغلب آن ظرافت را توجه ندارند.
انسان به عنوان یک فرد و همچنین انسان به عنوان یک جامعه(یعنی جامعه انسان) حکم قافلهای را دارد که دائما در حرکت است، منزل به منزل طی میکند، ثابت و یکنواخت نیست. بنابراین اگر ما بخواهیم انگشت روی منازل بگذاریم و جامعه بشر را در یکی از منازلی که در آن منزل برای یک مدت موقت فرود آمده متوقف کنیم این بدون شک برخلاف ناموس طبیعت است. ولی فرق است میان منزل و راه. منزل تغییر میکند، آیا راه هم لزوماً تغییر میکند؟ آیا مسیر جامعه انسانی هم- که همه قبول دارند که یک مسیر تکاملی است- تغییر میکند و عوض میشود، یعنی راه هم در راه است؟ یعنی بشر و جامعه بشری هر روزی در یک جهت و در هر مرحلهای از مراحل در یک راه و مسیر و به سوی یک هدف حرکت میکند؟ امروز از این طرف میرود فردا از آن طرف؟ یا نه، خط سیر تکاملی بشر به عنوان یک راه، یک خط ثابت است، مثل مدار ستارگان یا مدار ذرات اتمی است. ستارگان دائماً در حرکتند ولی آیا مدار ستارگان هم دائماً در تغییر است؟ چون ستارگان خودشان در یک مدار «حرکت» میکنند، مدار حرکتشان هم ضرورت دارد که تغییر کند و اگر تغییر نکند آن ستاره در یک نقطه میخکوب میشود؟ نه، لازمه حرکت ستاره این نیست که مدار ستاره هم قطعاً و ضرورتاً و لزوماً تغییر کند.
انسانیت و ارزشهای انسانی؛ تغییرپذیر یا ثابت؟
حال این مسئله برای انسان مطرح است که آیا انسانیت، کمال انسانی و ارزشهای انسانی واقعیتهای متغیر و متبدلی هستند؟ یعنی واقعاً همینطوری که لوازم زندگی و مظاهر تمدن روز بروز فرق میکند، معیارهای انسانیت هم روز بروز فرق و تغییر میکند؟ یک چیزی که یک روز معیار انسانیت و قابل ستایش و تمجید بود، روز دیگر از ارزش میافتد و دیگر انسانیت نیست، نقطه مقابلش میشود انسانیت؟
مثلاً ما در تاریخ هزار و چهارصد سال پیش ابوذری داریم و معاویهای. میدانیم که ابوذر در معیارهای اخلاقی و اجتماعی خودش در یک مدار خاص حرکت میکرد. معاویه در معیارهای فردی، اخلاقی و اجتماعی خودش در مدار دیگری درست بر ضدحرکت ابوذر حرکت میکرد. حال واقعاً آیا معیار ابوذر بودن و معاویه بودن، آن چیزی که ابوذر را ابوذر کرده و معاویه را معاویه، آن چیزی که فرضاً لومومبا را لومومبا کرده است که در دنیا قابل ستایش است و موسی چومبه را موسی چومبه که مورد نکوهش است، آیا این معیارها در دنیا عوض میشود؟
من در کتابی که به نام نظام حقوق زن در اسلام منتشر شده است بحثی راجع به «اسلام و تجدد زندگی» کردهام. در آنجا این مسئله را روشن کردم که اسلام با مقتضیات متفاوت مکانها و مقتضیات متغیر زمانها چگونه برخورد میکند؛ و ذکر کردم که خود اسلام متوجه این نکته هست و اساساً مسئله چگونگی برخورد اسلام با مقتضیات زمان برخلاف آنچه تصور میشود مسئله تازهای نیست که جدیداً مطرح شده باشد.
مثلاً بوعلی سینا در هزار سال پیش در آخر شفا این مسئله را مطرح کرده است که اسلام ضوابط کلی ثابتی دارد ولی مسائلی که برای بشر پیش میآید، مسائل جزئی و متغیر و مختلف، بینهایت است، پس چگونه اسلام تکلیف این همه مسائل را روشن میکند؟ آن وقت این مطلب را توضیح داده است که چگونه ممکن است یک مکتب، اصول و ضوابطی کلی مبنی بر شناخت انسان و شناخت جامعه انسان [داشته باشد و پاسخ مسائل جزئی و متغیر را بدهد].
* استاد شهید مطهری،کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران
صص 257 الی 259