به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 17,163
بازدید دیروز: 13,132
بازدید هفته: 30,295
بازدید ماه: 30,295
بازدید کل: 26,961,016
افراد آنلاین: 22
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ شهریور ۱٤۰٤
Sunday , 24 August 2025
الأحد ، ۱ ربيع الأول ۱٤٤۷
شهریور 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۷۵ - خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری : شفای بیمار ساوه‌ای در مِنا ۱۴۰۴/۰۴/۰۹

 خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری :

شفای بیمار ساوه‌ای در مِنا

۱۴۰۴/۰۴/۰۹

آیین نکوداشت آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری در قم برگزار می شود - خبرگزاری حوزه

نگارنده (ری‌شهری) در سال 1358 شمسی برای نخستین‌بار به حج مشرّف شدم. در این سفر، روحانی کاروان نیز بودم. کاروان ما از ساوه بود. پیرمردی در کاروان داشتیم، حدود شصت ساله که مبتلا به بیماری شدید آسم بود.
پس از وقوف در عرفات با سختی به مشعر آمدیم. بعد از نماز صبح باید تا محلّ خیمه‌های ایرانی‌ها در مِنا پیاده می‌رفتیم. هر‌کس وسایل شخصی خود را همراه داشت. آن شخص نیز با کسالت و بار همراه ما پیاده آمد. با زحمت خود را به مِنا رساندیم، امّا خیمه‌های ایرانی‌ها را پیدا نکردیم و در شدّت گرما تا نزدیک ظهر سرگردان بودیم. سرانجام حدود ظهر خیمۀ خود را یافتیم. پس از خوردن قدری آب خنک و خاکشیر، برای رمی جمرۀ عقبه به مِنا رفتیم.
آن مرد در بازگشت راه را گم کرده بود، پس از چند روز داستان خود را برای من چنین تعریف کرد: 
پس از گم شدن، بسیار ‌گریه کردم، حالم بد شد. بالأخره راه را پیدا کردم و به خیمه آمدم. بر اثر خستگی زیاد به خواب رفتم. در عالم رؤیا سیّد بزرگواری را دیدم که وارد خیمه شد. یک استکان شیر در دست داشت و به من داد. گرفتم و قدری از آن نوشیدم. از خواب پریدم. همۀ بدنم خیس عرق بود. حالت تهوّع به من دست داد. به دستشویی رفتم. مرتّب چیزهایی مانند چرک از گلویم خارج می‌شد. از آن روز به بعد، حالم خوب شد.
تا آنجا که به یاد دارم تا زمانی که با ما بود، دارو مصرف نمی‌کرد.
* کتاب: خاطره‌های آموزنده، نوشته آیت‌الله محمدی ری‌شهری
 انتشارات دار‌ الحديث قم