به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,202
بازدید دیروز: 4,915
بازدید هفته: 24,669
بازدید ماه: 208,368
بازدید کل: 26,568,660
افراد آنلاین: 29
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۵ تیر ۱٤۰٤
Wednesday , 16 July 2025
الأربعاء ، ۲۱ محرّم ۱٤٤۷
تیر 1404
جپچسدیش
654321
13121110987
20191817161514
27262524232221
31302928
آخرین اخبار
1379 - خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۴/۰۴/۱۶

خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... 

۱۴۰۴/۰۴/۱۶

  

از وطن‌فروشی و تحقیر کشور تا لاف سیاست ملی!
روزنامه غربگرای هم‌میهن، پس از چندین‌ماه بازی پیاده در نقشه عملیات فریب آمریکا، مدعی شد که اکنون نوبت سیاست ملی است.
این روزنامه نوشت: «بازگشت رهبری به مجامع عمومی، در سطح خُرد، احساس ثبات و امنیت را در جامعه شکل می‌دهد و تقویت می‌کند و بستر بازگشت به زندگی عادی و کاهش ریسک فعالیت‌های جاری را فراهم می‌آورد. اما شاید اصلی‌ترین ابهام در شرایط کنونی، آن باشد که این بازگشت با چه رویکردها و پیامدهایی در روند اداره کشور و تصمیم‌گیری برای خروج از بحران حیاتی کنونی همراه خواهد شد؟ 
بسیاری از موضوعاتی که طی بیش از ربع قرن به ‌عنوان تهدید و جنگ لفظی و گزینه‌های روی میز و... طرح می‌شد و تل‌آویو بر تنور آن می‌دمید، امروز به بخشی از تجربه زیسته و خاطره جمعی دو طرف تبدیل شده. اسرائیل و در پی آن، آمریکا با حملات خود به ایران، از خط قرمزی گذشتند و تابویی را شکستند که در تندترین لحظات مواجهه دو طرف، سابقه نداشت. 
رخداد اخیر، نه امری موقت که نشانه‌ای آشکار از پروژه‌ای کلان را با خود داشت که به نظر می‌رسد نه‌فقط نظام سیاسی که کلیت ایران را به‌مثابه مسئله‌ای می‌بیند که باید حل شود. بسیاری از نیروهایی که از منظری ملی به حمله بیرونی واکنش نشان دادند، سال‌هاست در مقام اپوزیسیون موجود تعریف می‌شوند 
همین مواجهه قریب ‌به ‌اتفاق نیروهای سیاسی- فکری با جنگ 12روزه بود که انتظاری طبیعی را شکل داد که این نبرد و تجربه ملی، تغییراتی را در روند سیاست حاکم شکل دهد. نامه اخیر خانه احزاب به رئیس‌جمهور و درخواست از او برای طرح پیشنهاد عفو عمومی و آزادی زندانیان سیاسی، نمونه‌ای از مطالبه سیاست ملی است».
این روزنامه بدون اشاره به نقش خود و طیف متبوعش در عملیات فریب دشمن (ادعای کنار ‌زدن سایه جنگ با مذاکره و جذب دو هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی) می‌افزاید: تندروها با «خالص‌سازی در داخل» و «تنش‌زایی در خارج»، عملاً برای کشور و حتی نظام سیاسی «بن‌بست‌سازی» کرده‌اند. اگر نگاهی ملی حاکم باشد، شائبه نفوذ را در این جریان باید پررنگ دید و هرچه سریع‌تر، دسترسی‌ها و امکانات آنان را برچید. اما بازگشت قطعی ثبات و امنیت‌، صرفاً با حل چالش‌های درونی محقق نمی‌شود. حال به شرایطی رسیده‌ایم که سیاست خارجی به‌رغم همه تلاش‌ها در ماه‌های اخیر، در شرایط بن‌بست قرار گرفته و با بازی‌های لفظی ترامپ و بازی‌های ضدامنیتی نتانیاهو، ناچار از رویکردهای انفعالی است. تغییر چنین روندی، فقط با یک تصمیم بزرگ ممکن است. طیف تندرو، این تصمیم را با اقداماتی چون خروج از NPT، بستن تنگه هرمز و پایان دادن به مسیر مذاکرات تعریف می‌کنند. در مقابل، طیف‌های میانه‌روتر، این تصمیم بزرگ را همچنان در تقویت اقدامات دیپلماتیک، مذاکرات جدی و جامع با آمریکا و تلاش برای رسیدن به الگویی عملیاتی درباره غنی‌سازی می‌بینند».
نوشته مغالطه‌آلود هم‌میهن، مخاطب را یاد شگرد فرار به جلوی اصحاب جمل می‌اندازد که خبط و خطاها و جرائم خود را به امیرمومنان‌(ع) نسبت می‌دادند و امام در پاسخ به این رفتار منافقانه فرمود: «آنها حقی را مطالبه می‌کنند که خود، ترک کردند؛ و خونی را مطالبه می‌کنند که خودشان ریختند.
چه کسانی در کشور ادعا می‌کردند میان نتانیاهو و ترامپ یا اسرائیل و آمریکا اختلاف و شکاف هست و از طریق مذاکره، این شکاف را بیشتر می‌کنیم؟! چه کسانی گفتند مذاکره با آمریکا سایه جنگ را دور می‌کند و حال آن که به اذعان ترامپ و نتانیاهو، این دو در طول چند ماه نمایش مذاکره، در حال نهائی کردن نقشه حمله غافلگیرانه بودند؟! چه کسانی در مقابل هشدار صاحب‌نظران درباره منافذ خسارتبار برجام، واکنش غیرتی و ناموسی نشان می‌دادند و با فحاشی و توهین و تهمت از خجالت منتقدان در‌آمدند، اما وقتی همین ناموس موهوم از سوی ترامپ بی‌سر و پا لگد‌مال شد، با بی‌غیرتی تمام گفتند او تاجری میانه‌رو است و می‌توان توافق بهتری کرد؟ آیا ناشنوا و نابینا بودند و نمی‌فهمیدند که ترامپ، بدیهی‌ترین حقوق ملت ایران را انکار می‌کند و دنبال زور‌گفتن است؟ با این همه چرا مذاکره با چنین موجود فرومایه‌ای را بزک کردند؟!
متهمان این روند خیانت‌بار و خسارتبار چگونه می‌توانند دم از سیاست ملی بزنند و حال آن که چند سال قبل، مذاکرات برّه‌وار و برده‌وار و حتی در اتاق بازجویی با ترامپ را عقلانیت سیاسی خواندند؟ همین‌ها در روزنامه مبتذل هم‌میهن، تن‌دادن عربستان و قطر به دوشیده‌شدن توسط ترامپ و تحقیر‌شدن از سوی او را الگویی برای توسعه ایران وانمود کردند، به ادبیات این روزنامه در نوشته‌های گوناگون در ماه‌های گذشته (قبل از جنگ) توجه کنید:
- «آیا مذاکرات ایران و آمریکا بعد از شرایط جدید، باز قابل دفاع است؟ پاسخ اجمالی این است که کوشش دیپلماتیک و تلاش برای مذاکره عزتمندانه برای رفع تحریم‌ها با همه بازیگران جهانی و از جمله آمریکا نباید متوقف شود... من حتی موضع رهبری در سخنرانی اخیر در مخالفت با مذاکره با آمریکا را در چارچوب «دیپلماسی علنی» در برابر دولت ترامپ ارزیابی می‌کنم».
- «خیلی‌ها متعجبند که چرا ترامپ تصمیم گرفته به نام خلیج عربی رسمیت بخشد، آن هم در شرایطی که مذاکرات در جریان است. وقتی منافع آمریکا اقتضا کند، ترامپ چرا باید به تاریخ وفادار باشد؟ باید کاری کرد که ایران هم مثل امارات و عربستان جذاب شود... درنتیجه، ضمن مخالفت منطقی، باید از نفرت‌پراکنی نسبت به آمریکا خودداری کنیم. ترامپ، زلنسکی را از کاخ‌سفید بیرون انداخت، اما زلنسکی بر خشم خود غلبه کرد و توانست ورق را برگرداند. او قرارداد مواد معدنی [واگذاری اجباری نیمی از معادن اوکراین] را امضا کرد. زلنسکی الگوی بهتری است تا شوونیست‌های احساسی آرمانگرا».
- «آیا مذاکرات در رُم، همان‌طور که ترامپ گفته «پیشرفت واقعی» داشته و «خبرهای خوبی» در راه است؟ پس چرا نشانۀ روشنی از آن دیده یا شنیده نمی‌شود؟ ترامپ بعد از هر دور از مذاکره همین حرف را تکرار کرده! منظور او چیست؟ واقعاً چیز عجیب و غیرقابل فهمی در آن پشت جریان دارد یا آنکه ترامپ و تیمش سیاست «سرکارگذاری» را در پیش گرفته‌اند؟ به نظرم داستان همان سرکارگذاری است».
اگر احتمال جدی نفوذ را، این جماعت به اعتراف خودشان نه عقل سیاسی درستی دارند و نه غیرت و عزت ملی و بنابراین، نسبتی با ملت عزیز و شرافتمند ایران (جز نفاق و فریب و تیز کردن حربه کُند دشمن) ندارند و لاف سیاست ملی نمی‌تواند، بر خیانت‌ها و خسارت‌های آنها سرپوش بگذارد.


20 درصد موشک‌های تاد آمریکا ظرف 12 روز جنگ با ایران تمام شد
گزارش‌های جدید منتشره از داخل رژیم صهیونیستی، از موج گسترده فرار اتباع این رژیم، ته کشیدن موشک‌های پدافندی، و سقوط شدید درآمد شرکت‌های صهیونیستی حکایت می‌کند.
روزنامه‌ هاآرتص گزارش داد: ارتش ایالات متحده از ۹۳ موشک رهگیر THAAD در ۱۲ روز جنگ برای دفاع از اسرائیل استفاده کرد. برآوردهای هزینه‌ها در این زمینه از ۸۰۰ میلیون دلار به حدود ۱.۲ میلیارد دلار افزایش یافته است. این میزان موشک استفاده شده معادل ۱۵–۲۰٪ از کل موجودی جهانی موشک‌های THAAD آمریکاست و با نرخ تولید سالانه حدود ۳۶-۴۸ موشک رهگیر THAAD، ایالات متحده تقریباً معادل دو سال تولید این موشک‌ها را در طول 12 روز استفاده کرد.
هاآرتص افزود: اگر ایران حملات موشکی شدیدتری، از جمله استفاده از موشک‌های بیشتر با کلاهک‌های چندگانه، انجام می‌داد یا بمباران را فراتر از درگیری ۱۲ روزه ادامه می‌داد، توانایی سیستم THAAD در اسرائیل برای کمک به عملیات دفاع هوائی به سرعت کاهش می‌یافت.
در همین حال، عبدالباری عطوان سردبیر روزنامه رأی‌الیوم گفت: اسرائیل در برابر ایران شکست خورد؛ دو میلیون صهیونیست فقط در روزهای اخیر، اسرائیل را ترک کردند. چه کسی حتی در رویایش چنین حملاتی به قلب اسرائیل را می‌دید و تصور می‌کرد؟! جنگی که ایرانی‌ها کردند، پروژه اسرائیلی خاورمیانه جدید را به عقب راند. موشک‌های ایرانی همه را شگفت‌زده کرد و شوکی برای آمریکا و اسرائیل بود. این موشک‌ها توانستند مقرهای امنیتی، اطلاعاتی و پایگاه‌های نظامی اسرائیل را هدف قرار دهند.
از سوی دیگر، ‌روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت از جزئیات مخفی شدن ژنرال‌های ارشد رژیم صهیونیستی در زمان حملات موشکی ایران به سرزمین‌های اشغالی پرده برداشت و نوشت: در طول جنگ، فرمانده نیروی هوائی و رئیس شعبه اطلاعات و عملیات ارتش و دیگر افسران ارشد ستاد ارتش در مکان‌هایی بسیار حفاظت شده و مخفی حضور داشتند. جانشین ایال زامیر و دیگر افسران ارشد رژیم صهیونیستی نیز در کنار این تیم حضور داشتند. 
این نشریه با بیان اینکه اسرائیل خود را برای احتمال کشته شدن رئیس ستاد ارتش هم آماده کرده بود، افزود: در مکانی مخفی، دور از رئیس ستاد، فرمانده نیروی هوائی و رؤسای ادارات اطلاعات و برنامه‌ریزی، سرلشکر تامیر یدی، معاون رئیس ستاد، به همراه تعدادی از افسران ارشد ذخیره با درجه سرلشکر و سرتیپ مستقر بودند، زیرا پیش‌بینی می‌کردند که وضعیت اضطراری و از دست دادن فرماندهی میدانی ارتش رخ دهد.
خبر دیگر اینکه: جنگ با ایران منجر به سقوط ۱۰ تا ۷۰ درصدی درآمد شرکت‌های اسرائیلی شد. بر اساس نظرسنجی اداره آمار اسرائیل‌، بیش از یک‌سوم مشاغل رژیم به دلیل جنگ ۱۲ روزه با ایران، با کاهش شدید درآمد رو‌به‌رو بوده‌اند. تقریباً ۳۶ درصد از کسب‌وکارهای اسرائیل در ماه ژوئن با کاهش بیش از ۵۰ درصدی درآمد رو‌به‌رو شده‌اند. در ۲۲ درصد از شرکت‌ها، کاهش درآمد بیش از ۷۶ درصد بوده است. این نظرسنجی نشان می‌دهد فقط ۱۷ درصد از کسب‌وکارها اعلام کردند که جنگ اخیر هیچ تاثیری بر درآمد ماهانه‌شان نداشته است. در صنعت غذا حدود ۶۵ درصد از مشاغل از کاهش بیش از ۵۰ درصدی درآمد خبر داده‌اند.
همچنین به گزارش رسانه‌های صهیونیستی، ناامنی گسترده در اسرائیل باعث شده که در نیمه اول ۲۰۲۴، بیش از ۷ میلیارد دلار سرمایه از رژیم خارج شود که این رقم 
۲ برابر کل خروج سرمایه در سه سال گذشته است. 

گزارشگر شبکه صهیونیستی اینترنشنال هم گفت: ۱۲هزار نفر هنوز آواره هستند. سازمان وضعیت اضطراری اسرائیل می‌گوید بیشتر افراد آواره، هنوز از شوک ناشی از اصابت موشک‌های ایرانی بهبود نیافته‌اند. و هزینه‌های سنگین و عدم‌رضایتمندی آنها از دولت، مشکل اصلی آوارگان است؛ بازگشت همه این افراد به خانه‌های خود، چندسالی به طول می‌انجامد. از سوی دیگر، رادیو ارتش رژیم صهیونیستی خبر داد: انجمن پیمانکاران اسرائیل از ناتوانی خود در تعمیر ساختمان‌های آسیب‌دیده از جنگ با ایران خبر داد 
و بر نیاز فوری خود به حدود ۴۰ هزار کارگر برای پر کردن این خلأ تاکید کرد.
در این میان، دیوید هرست، تحلیلگر انگلیسی در مقاله‌ای در پایگاه میدل‌ایست‌آی نوشت: «شکست اسرائیل در مهار ایران نشان می‌دهد که دیگر نمی‌تواند نظم منطقه‌ای را دیکته کند».

هیل: ایران در مسیر تبدیل‌شدن به بزرگ‌ترین تولیدکننده موشک در جهان است
«موشک‌های دوربرد ایران، موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند».
این ارزیابی را نشریه آمریکایی هیل منتشر کرد و نوشت: ایران در مسیر ساخت زرادخانه‌ای از موشک‌های بالیستیک قرار دارد که قدرت تخریبی آن‌ها می‌تواند با یک بمب اتمی هم‌تراز یا حتی بیشتر باشد. این در حالی است که تمرکز صرفاً بر غنی‌سازی اورانیوم باقیمانده و تهدید موشکی جمهوری اسلامی تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
به باور فرماندهان اطلاعاتی و نظامی اسرائیل، تهدید تنها به برنامه هسته‌ای ایران محدود نمی‌شود. نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به این نتیجه رسیده‌اند که تهران برنامه‌ریزی برای تولید ۱۰هزار موشک بالیستیک را آغاز کرده است؛ موشک‌هایی که در مجموع، قدرت تخریبی آن‌ها معادل دو بمب اتمی خواهد بود.
در حالی ‌که حمله هوائی اسرائیل به تأسیسات تولید سوخت جامد ایران در مهر ۱۴۰۳ (اکتبر ۲۰۲۴) با هدف کاهش سرعت این برنامه انجام شد، شواهد نشان می‌دهند که نتیجه معکوس داده و جمهوری اسلامی پس از آن با سرعت بیشتری تولید را افزایش داده است.
وزارت خارجه اسرائیل نیز تایید کرده است که برنامه موشکی جمهوری اسلامی از مرحله آزمایش و توسعه گذشته و به فاز تولید صنعتی وارد شده است. ایران اکنون در مسیر تبدیل‌شدن به بزرگ‌ترین تولیدکننده موشک در جهان قرار دارد.
ارزیابی‌های اسرائیل نشان می‌دهد که توسعه موشکی جمهوری اسلامی به‌اندازه برنامه هسته‌ای این کشور، تهدیدی فوری و حیاتی است.
آنچه از چشم رسانه‌ها پنهان ماند، این واقعیت بود که جمهوری اسلامی در حال ساخت زرادخانه‌ای است که می‌تواند حتی پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاعی را اشباع و خنثی کند. به‌همین دلیل است که گزارش‌های اخیر درباره احتمال توافقی میان آمریکا و ایران که تنها به موضوع هسته‌ای بپردازد و هیچ محدودیتی برای برنامه موشکی تهران دربر نداشته باشد، به‌شدت نهادهای دفاعی و اطلاعاتی اسرائیل را نگران کرده است.
ایران پس از هر دور از درگیری نظامی با اسرائیل، در فروردین، مهر سال گذشته و خرداد امسال، تاکتیک‌های نظامی خود را ارتقا داده و توان عبور از پدافندهای هوائی را افزایش داده است. برخلاف راکت‌های ساده‌ای که از سوی گروه‌های نیابتی مانند حزب‌الله و حوثی‌ها شلیک می‌شود، موشک‌های بومی ایران بُرد بلندتر، وزن بیشتر و قدرت تخریبی وسیع‌تری دارند و مستقیماً مراکز شهری و زیرساخت‌های حیاتی اسرائیل را هدف می‌گیرند.
زرادخانه موشکی جمهوری اسلامی نه‌تنها در پناهگاه‌های زیرزمینی مستقر شده، بلکه در مناطق مناطق کوهستانی نیز پراکنده شده است.


سامانه تاد آمریکا چرا در برابر موشک‌های ایران زانو زد؟
موشک‌های ایران موفق شدند الگوریتم‌های سامانه پدافندی «تاد» آمریکا را در اسرائیل سردرگم کنند و با موفقیت به اهداف بزنند.
شبکه الجزیره در گزارشی به بررسی دلایل چیرگی موشک‌های ایران به سامانه آمریکایی تاد پرداخت و گفت: سامانه آمریکایی «تاد» یکی از پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاع هوائی در جهان محسوب می‌شود، برای رهگیری موشک‌های بالستیک با دقت و سرعت پاسخ‌دهی بالا طراحی شده و در چارچوب یک شبکه دفاعی یکپارچه عمل می‌کند اما با این وجود، جهان در روزهای گذشته مشاهده کرد که چگونه چند موشک ایرانی موفق شدند این سامانه را دور بزنند و فریب دهند. پس دلایل آن چیست؟ پنج دلیل، قابل ذکر است.
پنهان شدن در «منطقه کور». رادار آمریکایی با وجود قدرتش، به سمت بالا طراحی شده، نه به زوایای مایل پوشش جو. موشک‌های ایرانی در ارتفاعاتی پرواز کردند که رادارهای تاد (۳۰ تا ۵۰ کیلومتر) آن را پوشش نمی‌دهند، بنابراین از دید خارج شدند.
مسیرهای متغیر. موشک‌های فراصوت ایرانی مسیر مستقیم نداشتند، بلکه مدام مسیر خود را تغییر می‌دادند تا الگوریتم‌ها را به‌طور مداوم گیج کنند. با هر مانور، سامانه تاد باید موقعیت هدف را دوباره محاسبه کند، که این باعث می‌شود در صحنه‌ای شبیه تعقیب اشباح متحرک، از رسیدن به هدف واقعی باز بماند.
سرعت خارق‌العاده. موشک‌ها به سرعتی بیش از ۱۳ ماخ (۴ کیلومتر در ثانیه) رسیدند، که تصمیم به رهگیری را از لحاظ زمانی تقریباً غیرممکن و خارج از ظرفیت‌های سامانه کرده است. استفاده از شکاف‌های سامانه‌ها. سامانه‌هایی مثل «تاد» و «پاتریوت» براساس لایه‌های دفاعی درهم‌تنیده طراحی شده‌اند تا محافظتی چندمرحله‌ای ایجاد کنند. اما در عمل، بین این لایه‌ها شکاف‌هایی در هماهنگی و عملکرد ایجاد می‌شود. موشک‌های ایرانی طوری طراحی شده‌اند که این شکاف‌ها را هدف بگیرند، جایی که تصمیم‌گیری و اجرای رهگیری دشوار می‌شود.
موشکی که خودش فکر می‌کند. گزارش‌های پیشین نشان داده‌اند که کشورهایی مثل ایران و چین شروع به آزمایش الگوریتم‌های هوش مصنوعی در سامانه‌های هدایت کرده‌اند، تا تصمیمات حرکتی را در زمان واقعی اتخاذ کنند. به لطف این فناوری، موشک‌ها دیگر از پیش برنامه‌ریزی‌شده نیستند، بلکه در حین پرواز قادرند تصمیمات آنی بگیرند.

 

طرح فریبکارانه آمریکا برای خلع‌سلاح تدریجی حزب‌الله


فرستاده ویژه آمریکا برای مذاکره در مورد خلع سلاح حزب‌الله به بیروت رفت؛ همزمان رئیس فعلی کارگروه آمریکا برای لبنان از پیشنهاد فرستاده ویژه برای خلع سلاح تدریجی حزب‌الله در مقابل عقب‌نشینی نظامیان صهیونیست از خاک لبنان خبر داد!
در شرایطی که رژیم آپارتاید اسرائیل یک توافق آتش‌بس ساده را با لبنان و حزب‌الله پاس نمی‌دارد و چندهزار بار این آتش‌بس را نقض کرده و می‌کند، حالا شریک و برادر بزرگِ این رژیم، یعنی آمریکا، با پیشنهادات جدیدی به لبنان رفته است! طبق گزارش‌های منتشر شده، فرستاده آمریکا برای مذاکره در مورد خلع سلاح حزب‌الله(!) به بیروت رفته است. او روز دوشنبه با مقامات لبنانی دیدار کرد تا در این باره با دولت غربگرای لبنان گفت‌وگو کند. «ادوارد گابریل»، رئیس فعلی کارگروه آمریکا برای لبنان، در جریان گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی «الجدید» اظهار داشت: «توماس باراک، طرح خلع سلاح تدریجی حزب‌الله و خروج نیروهای اسرائیلی از خاک لبنان را مطرح کرده است». طبق این گزارش او گفته «امیدواریم فردا پاسخی مثبت دریافت شود. اگر فردا پاسخی منفی دریافت شود، می‌ترسم که آمریکا اهتمام خود را به پرونده لبنان از دست بدهد. نمی‌دانم چه کسی گام نخست را در موضوع خلع سلاح حزب‌الله و خروج اسرائیلی‌ها از لبنان برخواهد داشت.» البته این «رئیس فعلی کارگروه آمریکا برای لبنان» توضیح نداده که رژیم آپارتاید اسرائیل کی به توافقاتش پایبند بوده که حالا او چشم انتظار «نخستین گامِ» آن است.
گفتنی است، دبیرکل حزب‌الله روز عاشورا تأکید کرد که حزب‌الله سلاحی که برای دفاع از کشور است را تحویل نخواهد داد. رئیس‌جمهور وابسته لبنان هم که رویکرد مثبت به این خلع سلاح دارد! توضیح نمی‌دهد که در واقع دارد مسیر گرگِ صهیونیستی را با این کار هموارتر می‌کند. 
تجاوزات گسترده به لبنان! 
این اخبار در شرایطی منتشر می‌شود که اصرار رژیم برای نقض آتش‌بس در شدیدترین حالت خود ادامه دارد و این آتش‌بس که بیش از 3000 بار نقض شده، با تضمین همین کشورهای غربی امضاء شده است. به گزارش «مهر» به نقل از «الجزیره»، بر اساس گزارش رسانه‌های محلی، ارتش رژیم صهیونیستی مجموعه‌ای از حملات هوائی را به مناطق مختلف لبنان انجام داده است. جنگنده‌های صهیونیست دست‌کم سه حمله به حومه شهر بودای در منطقه بعلبک شرقی لبنان انجام داده‌اند. همچنین سه حمله دیگر به مناطق حومه‌ای شهرهای ارزای و برج رحال در شمال‌شرق صور در جنوب لبنان گزارش شده است. منطقه کفر ملکی در جنوب لبنان (نزدیک صیدا)، دو شهر در حاشیه رود لیتانی و چندین شهر در منطقه کوهستانی اقلیم الطوفاه نیز مورد هدف قرار گرفته‌اند. تاکنون گزارشی از تلفات و خسارات احتمالی این حملات منتشر نشده است. همچنین سفارت آمریکا در بیروت اقدامات خروج اعضای خانواده‌ها و کارمندان غیراصلی دولت آمریکا از این سفارتخانه را تشدید کرد و خواهان عدم سفر به لبنان به دلیل جرم و جنایت، تروریسم، تنش‌های غیرنظامی، ربودن و مین‌های منفجرنشده و خطر درگیری مسلحانه شد. این سفارتخانه اعلام کرد که برخی مناطق به ویژه مناطق نزدیک به مرزها در معرض خطر روزافزون هستند. حالا در این شرایط و در همسایگی این رژیم دیوانه باید اصرار بر خلع سلاح حزب‌الله در داخل لبنان را رصد کرد تا بتوان عمق فاجعه را دریافت.
ربایش مدیر دفتر شبکه المیادین
در شرایطی که هدف قرار دادن رسانه‌ها و اصحاب رسانه به یکی از جنایات معمول ارتش رژیم تبدیل شده است، و البته اشغالگران حتی قبل از جنگ غزه هم هیچ توجهی به حقوق رسانه‌ها نداشتند، دیروز شبکه لبنانی المیادین در خبری اعلام کرد که نیروهای اشغالگر «ناصر اللحام»، خبرنگار و مدیر دفتر این شبکه در فلسطین اشغالی را در ساعات بامداد بازداشت کرده‌اند. بر اساس این گزارش، افسران و عناصر سرویس شاباک به شکلی وحشیانه به منزل ناصر اللحام حمله کرده و وسایل خانه او را دزدیدند و دستگاه‌های الکترونیکی و تلفن‌های همراه وی را نابود و مصادره کردند. شبکه المیادین در بیانیه‌ای در واکنش به این اقدام وحشیانه صهیونیست‌ها تأکید کرد: «با توجه به رفتارهای سادیستی اشغالگران علیه رسانه‌ها و آزادی بیان و حقیقت، آنچه که در مورد بازداشت ناصر اللحام، اتفاق افتاده جای تعجب ندارد. ما این جنایت رژیم صهیونیستی را به‌شدت محکوم می‌کنیم و خواستار آزادی فوری ناصر اللحام، روزنامه‌نگار فلسطینی که 30 سال در عرصه خبرنگاری سابقه دارد، هستیم.» روابط عمومی حزب‌الله لبنان در بیانیه‌ای بازداشت ناصر اللحام مدیر دفتر شبکه المیادین در فلسطین اشغالی را به‌شدت محکوم کرد و آن را در راستای رویکرد اسرائیل برای خفه کردن هرصدای آزاد و ممانعت از انتشار هر تصویری دانست که چهره جنایتکارانه آنها را نشان می‌دهد. در بیانیه حزب‌الله هدف از بازداشت فعالان رسانه‌ای ممانعت از ثبت جنایات و کشتاری توصیف شده است که این رژیم علیه غیرنظامیان در غزه و کل منطقه مرتکب می‌شود. حزب‌الله در این بیانیه، همبستگی کامل خود را با ناصر اللحام و شبکه المیادین و همه رسانه‌ها و خبرنگاران شجاعی که برای بیان حقیقت به دل خطر می‌زنند، ابراز داشت. در بیانیه حزب‌الله به حمله دشمن صهیونیستی به خبرنگاران و ترور آنها و نقض آشکار منشور و قوانین بین‌المللی اشاره شده است.

 

گزارش گاردین درباره شبکه گسترده جاسوسی ایران در اراضی اشغالی

گاردین در گزارشی به‌نقل از منابع امنیتی رژیم صهیونیستی مدعی شد که تاکنون ۳۰ اسرائیلی در قالب یک شبکه گسترده جاسوسی برای ایران کار می‌کردند.
روزنامه انگلیسی «گاردین»، در گزارشی نوشت که سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی پیش از این‌که به ایران حمله کند یک شبکه گسترده‌ای از شهروندان خود را که برای تهران جاسوسی می‌کردند، کشف کرد که غافلگیرکننده بود.
در این گزارش آمده است که از زمان اولین حمله موشکی ایران به اراضی اشغالی در ‌آوریل 2024، بیش از 30 اسرائیلی به همکاری با نهاد اطلاعات ایران متهم شده‌اند.
این گزارش بیان می‌کند که در بسیاری از موارد، تماس‌ها با پیام‌های ناشناسی آغاز می‌شد که به‌ازای اطلاعات یا کارهای کوچک، پول پیشنهاد می‌دادند، سپس این پرداخت‌ها مطابق با درخواست‌های خطرناک‌تر افزایش می‌یافت.
به گزارش تسنیم، با این حال، بسیاری از اسرائیلی‌ها آماده انجام مأموریت‌های کوچک بودند که ممکن است این جاسوسی به‌عنوان راهی برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد سایت‌های مهم استراتژیک که بعداً به اهداف موشک‌های بالستیک ایران تبدیل می‌شدند، موفقیت‌آمیز بوده باشد.
به‌گفته منابع اسرائیلی، پیام‌های رمزآلود و لینک گفت‌وگو در تلگرام در ابتدا برای این افراد ارسال می‌شد، پیام‌هایی با امضای «تهران ـ قدس» یا «خبرگزاری» که به افراد پیشنهاد پول به‌ازای کارهای ظاهراً ساده‌ای مثل نصب پوستر، گرفتن عکس یا حتی شعارنویسی می‌دادند.
طبق این گزارش، در ابتدا پیام‌ها و درخواست‌های ساده مطرح می‌شد و اگر گیرنده ابراز علاقه می‌کرد، توسط رابط‌های مرموز جدید به او توصیه می‌شد که «پی‌پال» و برنامه‌ای برای دریافت وجه به‌صورت ارزهای دیجیتال راه‌اندازی کند.
منابع رژیم صهیونیستی اعلام کردند که برخی از این مأموریت‌ها شامل عکاسی از مراکز حساس نظامی مثل پایگاه نواتیم، بندر حیفا و سامانه‌های گنبد آهنین بوده است، حتی برخی مأمور به تهیه تصویر از خانه دانشمندان مؤسسه «وایزمن» شدند؛ جایی که بعدها هدف حمله موشکی ایران قرار گرفت.
در این گزارش آمده است که ایران در این جنگ با موشک‌های بالستیک به مؤسسه وایزمن حمله کرد و به‌نظر می‌رسد که عکس‌های گرفته‌شده توسط مأموران آن به هدف‌گیری کمک کرده است.
با این حال، تا این لحظه فقط یکی از این 30 نفر دستگیرشده به حکم قطعی محکوم شده است و پرونده بقیه همچنان در جریان است.

 

فرقه‌های ترور چگونه در تل‌آویو سازماندهی شده‌اند؟

برخی از اعضای فرقه گنابادی با سفر به مناطق اشغالی در برخی پادگان‌های صهیونیستی آموزش پیشرفته ترور دیده‌اند.
درشرایطی که رژیم صهیونیستی با تمام ظرفیت نظامی، اطلاعاتی، سایبری و میدانی خود به جنگ ترکیبی تمام‌عیار علیه ملت ایران روی آورده، عوامل رسانه‌ای و امنیتی موساد نقشی تعیین‌کننده در طراحی و پشتیبانی این پروژه‌ها ایفا کرده‌اند.
یکی از شاخص‌ترین این مهره‌ها گروهک داعشی مسلک گنابادی است که برخی از عناصر آن به صورت علنی در موساد نقش‌آفرینی کرده‌اند. از جمله افرادی که از این شبکه با صهیونیست‌ها همکاری دارند می‌توان به محمد جعفر کاشانی معروف به وحید بهشتی، سردبیر رسانه معاند DorrTV و عضو فعال گروهک درویشی و صهیونیستی تحت‌امر مصطفی آزمایش اشاره کرد.
این شخص نه فقط در قامت یک اپوزیسیون رسانه‌ای، بلکه به عنوان یکی از ‌هادیان مستقیم اطلاعاتی برای ترورهای موساد در ایران از خود رونمایی کرده است، وحید بهشتی در تازه‌ترین پرده از نمایش مفتضحانه خیانت با افتخار و بی‌شرمی تمام، در برنامه رادیوی رسمی ارتش رژیم صهیونیستی ظاهر شد و علناً خواستار ترور مراجع معظم تقلید شیعه و رهبران دینی ایران شده است.
وحید بهشتی طی چند سال گذشته بارها در برنامه‌ها و توئیت‌های علنی خود و حتی سفر به سرزمین‌های اشغالی و سخنرانی در کنست، از رژیم صهیونیستی خواسته که فرماندهان نظامی ایران را «در خاک خودشان» هدف قرار دهد.
این سطح از همکاری در روزهای اخیر به جایی رسید که این فرد با ارسال مشخصات کامل و دقیق از نیروهای مسلح به موساد برای ترور گرا می‌داد، یک منبع آگاه گفته است که یکی از ماموریت‌های فرقه داعشی مسلک گنابادی در چند سال اخیر جمع‌آوری اطلاعات میدانی از افراد و اماکن نظامی، امنیتی، لوکیشن‌ها و ارسال آن به خارج از کشور بوده است.
در یکی از اسناد علنی مربوط به سال ۲۰۲۳، سرشبکه دراویش گنابادی در لندن صراحتاً از ضرورت عملیات پهپادی برای حذف افراد عالی رتبه‌ سخن گفته و آن را خواسته‌ مردم ایران معرفی کرده است.
بررسی داده‌ها در شبکه مجازی نشان می‌دهد که ترویج ادبیات «ترور مشروع» در حملات نظامی به داخل کشور یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌های شبکه رسانه‌ای دراویش گنابادی بوده است.
همچنین برخی از اعضای این فرقه با سفر به مناطق اشغالی در برخی پادگان‌های صهیونیستی آموزش پیشرفته ترور دیده‌اند.
البته تنها این دراویش گنابادی نیستند که تلاش کردند با شبکه موساد به فارسی هماهنگ شوند، طریقت قادریه کسنزانیه یکی از شاخه‌های فعال و پرنفوذ تصوف قادریه در عراق، ایران و برخی کشورهای منطقه است که با مرکزیت سلیمانیه، پیروانی به‌ویژه در نواحی کردنشین دارد.
این طریقت با بهره‌گیری از آموزه‌های عرفانی و ساختار منظم خانقاهی، به‌ویژه در دهه‌های اخیر، در حوزه‌های اجتماعی و حتی سیاسی نیز حضوری محسوس پیدا کرده است، شیخ شمس‌الدین نهرو کسنزانی، فرزند و جانشین شیخ محمد کسنزانی، اکنون قطب‌الارشاد این طریقت است؛ شخصیتی که علاوه ‌بر جایگاه عرفانی، دارای روابط گسترده با شخصیت‌های دینی و سیاسی در عراق، اقلیم کردستان، اردن و برخی کشورهای دیگر است.
شیخ نهرو در سال‌های اخیر، دیگر صرفاً یک قطب طریقتی نیست. نقش او در تحولات اجتماعی، انتخاباتی و منطقه‌ای، حکایت از جایگاهی فراتر از خانقاه دارد. او بارها در موضوعات حساسی همچون انتخابات جمهوری اسلامی ایران، حمایت از شهید آیت‌الله رئیسی، تمجید از آیت‌الله‌ سیستانی و همچنین محکومیت ترورهای رژیم صهیونیستی مانند ترور سید حسن نصرالله یا تحولات مرتبط با مسئله فلسطین و غزه مواضعی آشکار و صریح داشته است.
به گزارش مشرق، با این‌حال، در برابر تجاوز نظامی و بی‌سابقه رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران که با هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای، شهادت فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای و بمباران مناطق مسکونی و شهرهای ایران و کشته و زخمی‌شدن صدها نفر انسان بی‌گناه همراه بود، هیچ‌گونه واکنشی از سوی شیخ نهرو یا دفتر مرکزی طریقت منتشر نشد. نه در قالب بیانیه‌ای رسمی، نه حتی در حد اظهار نظر عرفانی یا دعا و همدردی با مردم داشته باشد، این سکوت در خود نشانه‌هایی در آینده دارد.

 

حمله به قلب علمی - نظامی رژیم صهیونیستی: مؤسسه وایزمن زیر آتش ایران نابود شد

حمله موشکی ایران به قلب علمی رژیم صهیونیستی معادلات تل‌آویو را به‌هم ریخت؛ جایی که «مؤسسه وایزمن» بازوی علمی ماشین جنگی این رژیم در آتش فرو رفت. الداد تزهور، یکی از محققان ارشد این مؤسسه با چشمانی مات و صدایی لرزان گفت: همه چیز از بین رفت!
جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به ترور چند تن از دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان نظامی‌ کشورمان در سحرگاه 23 خرداد 1403، حملات موشکی فراوانی را علیه اهداف حساس رژیم صهیونیستی انجام داد. یکی از مهم‌ترین اهداف این حملات، مؤسسه تحقیقات علمی وایزمن در شهر رخووت بود؛ مرکزی که به‌عنوان قلب علمی و فناوری غیرنظامی ـ نظامی اسرائیل شناخته می‌شود. این حمله کم‌سابقه که برای نخستین‌بار به‌صورتی جدی زیرساخت‌های علمی اسرائیل را هدف گرفت، نه‌تنها بازتابی گسترده در محافل علمی و رسانه‌ای جهان داشت، بلکه خساراتی بین 300 تا 500 میلیون دلار به‌جای گذاشت.
وایزمن که دارای 286 گروه تحقیقاتی، 191 دانشمند و صدها دانشجوی تحصیلات تکمیلی است، بخش‌هایی از مهم‌ترین پروژه‌های زیست‌پزشکی، ژنتیک و نانوپزشکی اسرائیل را در خود جای داده بود. به‌گفته جیکوب‌هانا، رئیس تیم زیست‌شناسی سلول‌های بنیادی جنینی، حمله ایران باعث شده است که سقف آزمایشگاه‌ها کاملاً فرو ریخته است و راه‌پله‌ها از هم جدا شده‌اند. الداد تزهور Eldad Tzahor، استاد پزشکی ترمیمی در مؤسسه وایزمن نیز گفت: «همه چیز از دست رفته است»؛ چرا که بسیاری از نمونه‌ها و بافت‌هایی که حاصل سال‌ها تحقیق بودند، بر اثر حمله نابود شده‌اند. کارشناسان می‌گویند بازسازی کامل این مجموعه و احیای فعالیت‌های آن، سال‌ها به‌طول خواهد انجامید.
تولد مؤسسه وایزمن در سال 1934، در نگاه نخست، با هدفی صرفاً علمی و انسان‌دوستانه روایت می‌شود: مؤسسه‌ای تحقیقاتی که به‌دست «حییم وایزمن» شیمی‌دان و نخستین رئیس‌جمهور رژیم صهیونیستی بنیان نهاده شد. اما با گذشت نزدیک به یک قرن، چهره واقعی این مرکز، چیزی فراتر از یک مؤسسه علمی صرف بوده است! مؤسسه‌ای که زیر پوسته آکادمیک خود، در نقش یکی از زیرساخت‌های استراتژیک نظامی و امنیتی اسرائیل عمل می‌کند و امروز هدفی هوشمندانه برای حمله راهبردی ایران قرار گرفته است.
‌خاستگاه ایدئولوژیک یک مؤسسه به‌ظاهر علمی!
«حییم وایزمن» علاوه‌بر پیشینه علمی در شیمی آلی و موفقیت‌های صنعتی چون تولید استون برای ارتش بریتانیا، یکی از نظریه‌پردازان و بازیگران اصلی صهیونیسم سیاسی بود؛ در جنگ جهانی اول، ارتش بریتانیا برای ساخت گلوله‌های توپخانه‌ای و مواد منفجره مثل cordite نیاز شدیدی به استون (Acetone) داشت.
در آن زمان، حییم وایزمن (که شیمی‌دان بود) فرآیندی زیستی (بیوتکنولوژیک) توسعه داد که طی آن از باکتری Clostridium acetobutylicum برای تولید استون، بوتانول و اتانول استفاده می‌شد، این روش که به تخمیر ABE معروف شد، جایگزین روش‌های قدیمی و ناکارآمد شد.
او نه‌تنها از تدوین‌کنندگان اعلامیه بالفور بود، بلکه در دیدارهایش با سران آمریکا و اروپا، حمایت‌های جهانی برای تأسیس رژیم اسرائیل را جلب کرد.
مؤسسه‌ای که او در شهر رخووت بنیان گذاشت، در ابتدا با کمک مالی یک خانواده بریتانیایی با نام «دانیل سیف» شروع به کار کرد و سپس در سال 1949 به‌افتخار بنیان‌گذارش، به نام فعلی «مؤسسه علوم وایزمن» تغییر نام داد. از همان آغاز، کنار ساختار دانشگاهی، این مؤسسه دارای اهداف راهبردی برای تقویت پایه‌های علمی، دفاعی و هسته‌ای رژیم نوپای اسرائیل بود.
شکی نیست که مؤسسه وایزمن طی دهه‌های گذشته در حوزه‌های مختلف علمی دستاوردهایی نیز داشته است، از توسعه نخستین رایانه اسرائیل (وایزاک) و الگوریتم رمزنگاری RSA گرفته تا طراحی داروهایی برای درمان بیماری‌هایی چون ام‌اس و سرطان، وایزمن توانسته است جایگاه جهانی‌ در برخی شاخه‌های علوم پایه کسب کند. همکاری با برندگان نوبل مانند پروفسور آدا یونات و تربیت نخبگان در حوزه‌های علوم اعصاب، شیمی و فیزیک بخشی از این اعتبار علمی است.
اما آن‌چه در پس این دستاوردها پنهان مانده، پیوند مستمر مؤسسه با صنایع دفاعی اسرائیل است. الگوریتم رمزنگاری RSA که از دل مؤسسه وایزمن بیرون آمد، نه‌تنها به پایه‌گذار تجارت الکترونیک مدرن بدل شد، بلکه سال‌ها در رمزنگاری سامانه‌های امنیتی و مخابرات نظامی رژیم صهیونیستی نقش کلیدی داشت.
دانش در خدمت جنگ!
از دهه 1970، وایزمن با وزارت دفاع اسرائیل و شرکت‌هایی همچون «ال‌بیت سیستمز» و IAI همکاری نزدیک داشته است. گزارش‌ها نشان می‌دهد این مؤسسه، بستر آموزش نیروی انسانی برای برنامه هسته‌ای دیمونا بوده و در زمینه استخراج اورانیوم و توسعه فناوری‌های مرتبط، نقش مؤثری ایفا کرده است.
افزون بر این، توسعه فناوری‌های هدایت موشکی، تولید مواد بیومتریک دفاعی، تحقیق روی جنگ‌افزارهای الکترونیک و حتی ابزارهای روان‌پزشکی نظامی برای کاربرد در میادین جنگ از جمله اقدامات کمتر علنی مؤسسه بوده است. پارک علم و فناوری کریات وایزمن، با حضور شرکت‌های فعال در فناوری‌های دوکاربرده (دوئال یوز)، نشان می‌دهد که این مؤسسه به‌صورت مستقیم در زنجیره تأمین توان نظامی اسرائیل جای دارد.
بعد از حمله موشک‌های ایرانی، تمام ساختمان‌های مؤسسه وایزمن مورد هدف قرار گرفت. اگرچه تل‌آویو تلاش کرد این حمله را کم‌اهمیت جلوه دهد و اعلام کرد هیچ‌یک از دانشمندان آسیبی ندیده‌اند، اما تحلیل‌گران نظامی جهان، آن را پیامی شفاف و دقیق از سوی ایران تلقی کردند.
ایران، با این اقدام، نشان داد که در برابر ترور دانشمندان علمی خود راهبردی جدید را اتخاذ کرده است: هدف‌گیری زیرساخت‌هایی که به‌صورت همزمان دارای دو وجه علمی و نظامی هستند. مؤسسه وایزمن، اگرچه نامی دانشگاهی و معتبر دارد، اما در عمل، به کانونی برای تولید دانش در خدمت ماشین جنگی رژیم کودک‌کش اسرائیل بدل شده است؛ چیزی که آن را به هدفی مشروع در منطق بازدارندگی هوشمند بدل می‌کند.
جایگاه ایران؛ الگویی متفاوت از علم
 در خدمت انسان
در نقطه مقابلِ مؤسسه‌ای چون وایزمن که علم را به ابزار قدرت‌طلبی و تجاوز بدل کرده است، ایران تلاش کرده مسیر متفاوتی را در پیش بگیرد، از تربیت دانشمندان متعهد در دانشگاه‌های شریف، شهید بهشتی، صنعتی اصفهان، جهاد دانشگاهی و پژوهشگاه‌های متعدد و... گرفته تا توسعه فناوری‌هایی همچون نانوداروها، واکسن‌های کرونا، فناوری فضائی و بیوانفورماتیک، ایران علمی را دنبال کرده است که در خدمت انسان و توسعه ملی است، نه سلطه‌جویی منطقه‌ای.
پیشرفت‌های علمی ایران، به‌خلاف تصور رسانه‌های غربی، صرفاً حاصل تقلید یا کپی‌برداری نیست؛ بلکه حاصل اتکا به نخبگان داخلی، ساختارهای بومی تحقیق و توسعه، و روحیه‌ای است که علم را ابزار کرامت می‌داند، نه قدرت‌نمایی.
مؤسسه وایزمن نماد تناقضی است که در پروژه صهیونیسم علمی نمایان می‌شود؛ جایی که علم با ظاهری صلح‌طلبانه به خدمت اهداف نظامی درمی‌آید، در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که می‌توان در اوج تحریم، تهدید و فشار، الگویی متفاوت ارائه داد: الگویی که علم را برای درمان بیماری، پرتاب ماهواره، پیش‌بینی زلزله یا مقابله با خشکسالی می‌خواهد، نه برای هدایت پهپادهای تهاجمی یا طراحی ویروس‌های خطرناک و....
به گزارش تسنیم، اگر قرار باشد نهادهای علمی براساس اثرگذاری واقعی‌شان در آینده بشریت سنجیده شوند، تاریخ، مؤسساتی را به‌یاد خواهد داشت که علم را نه در خدمت جنگ که در مسیر حیات به‌کار گرفتند. وایزمن، شاید نامش در مقالات علمی زیاد تکرار شود، اما در حافظه ملت‌ها، بیشتر به‌عنوان بخشی از ماشین جنگی رژیم اشغالگر باقی خواهد ماند.