نقش سازمان سیا در موزه هنـر مدرن
۱۴۰۴/۰۵/۱۴
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
در فرانسه، مککری به طور مستقیم تأثیر منفی ممنوعیت رسمی هنرمندان (به اصطلاح) چپگرا توسط وزارت امورخارجه را دید که به گفته یک مقام سفارت آمریکا، «شکافی در منافع و فعالیتهای آمریکا ایجاد کرد که نهتنها برای اروپاییها غیرقابل درک بود، بلکه بازیچه دست کمونیستها قرار گرفت و اتهام آنها را مبنی بر اینکه آمریکا از ارزشهای اساسی تمدن غربی حمایت نمیکند، توجیه کرد.»
مککری با مأموریت اصلاح این تصور به موزه هنر مدرن بازگشت. تحت مدیریت او، وامهای موزه برای نمایشگاههای گردشی بهشدت افزایش یافت، افزایشی که حتی «تا حدی نگرانکننده» بود.
طبق یک گزارش داخلی، این وامها باعث شد موزه در سال ۱۹۵۵ «برای ۱۸ ماه از اکثر بهترین نقاشیهای آمریکایی خود محروم شود.»
تا سال ۱۹۵۶، برنامه بینالمللی، ۳۳ نمایشگاه بینالمللی را سازماندهی کرده بود، از جمله مشارکت ایالاتمتحده در نمایشگاه دوسالانه و نیز (تنها کشوری که به صورت خصوصی نمایندگی میشد). در همان زمان، وامها به سفارتها و کنسولگریهای آمریکا بهشدت افزایش یافت.
والدو راسموسن، دستیار مککری، گفت: «سری مقالاتی وجود دارد که برنامه بینالمللی موزه هنر مدرن را به تبلیغات فرهنگی مرتبط میکند و حتی حدس و گمانهائی مبنی بر ارتباط آن با سازمان سیا وجود دارد ولی از آنجا که من در آن سالها آنجا کار میکردم، میتوانم با قاطعیت بگویم که این نادرست است! تأکید اصلی برنامه بینالمللی بر هنر بود، نه سیاست، و نه تبلیغات. و در واقع برای یک موزه آمریکایی مهم بود که از پیشنهاد تبلیغات فرهنگی اجتناب کند، و به همین دلیل همیشه ارتباط با سفارتهای آمریکا یا چهرههای دولتی آمریکا مزیت نداشت، زیرا این موضوع میتوانست نشان دهد که نمایشگاهها به عنوان تبلیغات در نظر گرفته شدهاند، در حالی که چنین نبود.»
اما موزه هنر مدرن نه عاری از تبلیغات بود و نه فارغ از چهرههای دولتی. به عنوان مثال، هنگامی که موزه قرارداد تأمین نمایشگاه هنری برای جشنواره شاهکارهای کنگره آزادی فرهنگی در سال ۱۹۵۲ در پاریس را پذیرفت، این کار تحت حمایت اعضای هیئت امنا انجام شد که به خوبی از نقش سازمان سیا در آن آگاه بودند.
علاوه بر این، مسئول برگزاری نمایشگاه، جیمز جانسون سوینی (عضو کمیته مشورتی موزه هنر مدرن و کمیته آمریکایی آزادی فرهنگی)، در سخنرانی عمومی خود، ارزش تبلیغاتی نمایشگاه را تأیید نموده و اعلام کرد:
«در این نمایشگاه آثاری به نمایش گذاشته میشوند که نمیتوانند در رژیمهای تمامیتخواهی مانند آلمان نازی یا اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای تابعه آن خلق شده یا به نمایش گذاشته شوند.»
دیدگاهی که هنر انتزاعی را مترادف با دموکراسی میدانست، و معتقد بود هنر مدرن «طرف ماست»، توسط آلفرد بار نیز تأکید شد، او از ادبیات جنگ سرد استفاده کرده و اظهار داشت: «عدم انطباق و عشق به آزادی هنرمند مدرن در یک استبداد یکپارچه قابل تحمل نیست و هنر مدرن برای تبلیغات دیکتاتور بیفایده است.»
نمایشگاه «دوازده نقاش و مجسمهساز معاصر آمریکایی» که در سال ۱۹۵۳-۱۹۵۴
برگزار شد، از نظر اهمیت بسیار فراتر از نمایشگاه شاهکارهای ناباکوف بود. این اولین نمایشگاه موزه هنر مدرن بود که به طور انحصاری به مکتب نیویورک اختصاص داشت. این نمایشگاه که در موزه ملی هنر مدرن پاریس افتتاح شد، اولین نمایشگاه مهم هنر آمریکایی در یک موزه فرانسوی در بیش از پانزده سال بود.
برای جلوگیری از اتهام «تهاجم فرهنگی» به فرانسه (که نمیتوان از ناسیونالیسم فرهنگی خود آن چشم پوشید)، موزه هنر مدرن ادعا کرد که این نمایشگاه در پاسخ به درخواستهای موزه میزبان برگزار شده است. در واقع، عکس این قضیه صادق بود. براساس یک گزارش از سفارت آمریکا در پاریس، «در اوایل فوریه ۱۹۵۳، موزه [هنر مدرن] از بخش روابط فرهنگی سفارت درخواست کرد تا با ژان کاسو، مدیر موزه ملی هنر مدرن پاریس، در مورد امکان برگزاری نمایشگاه فعلی بحث کند. آقای کاسو قبلاً تمام فضای نمایشگاهی خود را تا بهار ۱۹۵۴ برنامهریزی کرده بود. اما پس از آگاهی از اینکه این نمایشگاه در دسترس است، برنامههای خود را مجدداً سازماندهی کرد و نمایشگاه نقاش بلژیکی، انسور، که برنامهریزی شده بود را به تعویق انداخت.»
این گزارش از ناتوانی سفارت در «هرگونه اقدام در مورد این درخواست به دلیل عدم وجود هرگونه برنامه هنری تحت حمایت دولت ایالات متحده» شکایت کرد، اما افزود که «در مورد نمایشگاه هنر آمریکایی مورد نظر، این بنبست با اقدام صندوق نلسون راکفلر شکسته شد، که بودجهای را به موزه هنر مدرن در نیویورک برای استفاده در نمایشگاههای بینالمللی اختصاص داد.»