معیار امام باقر(ع) درباره کسانی که همانند ما نمیاندیشند!
۱۴۰۴/۰۵/۱۸
زراره نقل مىكند كه: «با برادرم حمران- يا برادر ديگرم بُكير- بر امام باقر(ع) وارد شديم؛ من به امام گفتم: ما افراد را با شاقول اندازه مىگيريم، هركس مانند ما شيعه باشد، خواه از اولاد على و خواه از غير آنها، با او پيوند دوستى (به عنوان يك مسلمان و اهل نجات) برقرار مىكنيم و هركس با عقيده ما مخالف باشد ما از او (به عنوان يك گمراه و اهل هلاك) تبرّى مىجوييم.»
امام(ع) فرمود: «اى زرارة! سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ اگر آنچه تو مىگويى درست باشد، پس سخن خدا آنجا كه مىفرمايد:
«إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا» (نساء: ۹۸) كجا رفت؟! پس «المرجون لامر اللّه» (توبه: ۱۰۶) چه شد؟! آنها كه خدا درباره آنها مىفرمايد: «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً» (توبه: ۱۰۲) كجا رفتند؟! «اصحاب الاعراف» چه شدند؟! «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» (توبه: ۶۰) چه كسانى هستند و كجايند؟!»
اگر كسى در رواياتى كه از ائمهاطهار(ع) رسيده است دقت كند مىيابد كه : ائمه(ع) تكيهشان بر اين مطلب بوده كه هرچه بر سر انسان مىآيد از آن رو است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصّب و عناد بورزد، يا لااقل در شرايطى باشد كه مىبايست تحقيق و جستجو كند و نكند؛ اما افرادى كه ذاتاً و بهواسطه قصور فهم و ادراك و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مىبرند كه مصداق منكر و يا مقصّر در تحقيق و جستجو بهشمار نمىروند، آنها در رديف منكران و مخالفان نيستند، از روايات استفاده مىشود كه ائمه اطهار(ع) بسيارى از مردم را از اين طبقه مىدانند.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى
ج 1؛ صص 323-322
با تلخیص و ویرایش