سلاحی به نام «تظاهر به دین»
۱۴۰۴/۰۵/۲۸
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
فصل هفدهم: خشم نگهبانان
در سال ۱۷۸۷، در یک مسافرخانه نزدیک مولن1، پیرمردی در حال مرگ بود، دوست دیدِرو (شخصی که افکارش تحت تأثیر فیلسوفهای [عصر روشنگری] شکل گرفته بود). کشیشهای محلی درمانده بودند: آنها همهچیز را بدون اینکه فایدهای داشته باشد امتحان کرده بودند؛ آن مردِ خوب، از دریافت آیینهای مقدس2 پیش از احتضار خودداری میکرد و میگفت که یک پانتئیست است. آقای دو رولبون، که از آنجا رد میشد و به هیچچیز اعتقاد نداشت، با کشیش مولن شرط بست که کمتر از دو ساعت وقت میخواهد تا آن بیمار را به احساسات مسیحی خود بازگرداند. کشیش شرط را پذیرفت و باخت: بیمار که از ساعت سه صبح تحت تأثیر قرار گرفته بود، در پنج صبح اعتراف کرد و در هفت صبح درگذشت. کشیش گفت: «حتماً در بحث کردن بسیار ماهرید که از متخصصان ما هم پیشی گرفتید!» آقای دو رولبون پاسخ داد: «من بحث نکردم، فقط او را از جهنم ترساندم.»
ژان-پل سارتر، تهوع
در حالی که اکسپرسیونیسم انتزاعی به عنوان سلاحی در جنگ سرد بهکار گرفته میشد، آمریکا حتی از سلاح قدرتمندتری [برای پیشبرد اهداف خود] رونمایی کرده بود: تظاهر به دین.
ایمان مذهبی به قانون اخلاقی در سال ۱۷۸۹ در قانون اساسی ایالاتمتحده گنجانده شده بود، اما این در اوج جنگ سرد بود که آمریکا فهمید توسل به ابزار دین تا چه اندازه میتواند مفید باشد. این تظاهر در همهجا بود: در ۱۰۰۰۰ بالن حاوی کتاب مقدس که در سال ۱۹۵۴ با پروژه بالنهای کتاب مقدس3 به آن سوی پرده آهنین فرستاده شدند، در قانون کنگره مصوب
۱۴ ژوئن ۱۹۵۴، آنجا که عبارت «یک ملت تحت فرمان خدا» به سوگند وفاداری4 [به پرچم ایالاتمتحده] اضافه شد.
عبارتی که به گفته آیزنهاور، «تأییدی بود بر تفوق ایمان مذهبی در میراث و آینده آمریکا، به این طریق ما سلاحهای معنوی را تقویت خواهیم کرد که همیشه قدرتمندترین منبع و پشتوانه کشور ما در صلح و جنگ خواهد بود».
این تظاهر حتی روی اسکناسهای دلار، پس از آنکه کنگره در سال ۱۹۵۶ عبارت «به خدا توکل داریم» را به عنوان شعار رسمی کشور تصویب کرد، پدیدار گردید.
یک مورخ آمریکایی پرسید: «چرا باید برای خودمان یک برنامه پنجساله بچینیم در حالی که به نظر میرسد مسیح [از قبل] یک برنامه هزارساله برای ما ریخته است؟»!
براساس این منطق، فضیلت سیاسی باید تابع سنت دیرینه مسیح یعنی اطاعت از قانون او باشد. [اکنون] آمریکا با استناد به یک قدرت اخلاقی مطلق، مجوز بیچونوچرایی برای «سرنوشت محتوم5» خود به دست آورده
بود.
«برگزیدگان سرنوشت6»، مانند پسران مدرسه گروتون، آموخته بودند که «در تاریخ، هر دینی به اعضایی که دشمن را نابود کردهاند، بسیار احترام گذاشته است. از نظر اساطیر یونانی و عهد عتیق و... هم جنگیدن در برابر دشمن کار درستی است. البته، محدودیتهایی در مورد اهداف و ابزارها وجود دارد [و همیشه هدف وسیله را توجیه نمیکند]. اگر به فرهنگ یونان برگردید و توسیدید را بخوانید، محدودیتهایی در مورد آنچه میتوانید با دیگر یونانیان (که بخشی از فرهنگ شما هستند) انجام دهید، وجود دارد. اما هیچ محدودیتی در مورد آنچه میتوانید با یک ایرانی انجام دهید، وجود ندارد. او یک بربر است. کمونیستها بربر بودند.»
انگیزههای مذهبی آن چیزی بود شوالیههای جنگ سرد از جمله آلن دالس را به حرکت در میآورد. شخصی که در دامن سنت پرسبیترین (شاخصهای از مذهب پروتستان) پرورش یافته بود و دوست داشت از کتاب مقدس برای استفاده از جاسوسان خود نقل قول کند (مثل جاسوسان یوشع در اریحا7).
هنگامی که سازمان سیا در سال ۱۹۶۱ به مجتمع جدید و وسیع خود در جنگلهای ویرجینیا نقل مکان کرد، دالس ترتیب داد تا یکی از آیات مورد علاقهاش در کتاب مقدس بر روی دیوار لابی لانگلی حک شود: «شما حقیقت را خواهید دانست، و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد.» (یوحنا ۸:۳۲).
پانوشتها:
1- نام شهری در فرانسه.
2- اگر بخواهیم به زبان خودمان ترجمه کنیم میشود: از گفتن شهادتین، اعتراف به گناه و توبه و درخواست ببخشید از خداوند و... خودداری میکرد.
3- پروژه بالنهای کتاب مقدس: ابتکار تبلیغاتی آمریکا برای ارسال کتاب مقدس به کشورهای تحت حاکمیت کمونیسم.
4- متن سوگند وفاداری به پرچم ایالات متحده که معمولا در مدارس و یا مراسمات رسمی خوانده میشود: «من به پرچم ایالات متحده آمریکا و به جمهوری که این پرچم نماد آن است، وفاداری میورزم؛ ملتی واحد زیر فرمان خداوند، تجزیهناپذیر، با آزادی و عدالتی که برای همه به ارمغان میآورد.»
5- Manifest destiny: یعنی آمریکا از طرف خداوند مأمور گشته که سبک زندگی و دموکراسی آمریکایی را در سراسر جهان بسط دهد، تفکر سرنوشت محتوم، یا سرنوشت آشکار و یا تقدیر آشکار مجوزی بود برای قتل و خونریزی و غارت و چپاول دنیا.
6- برگزیدگانی که سرنوشت محتوم آمریکا به دست آنان اتفاق میافتاد، برگزیدگان تغییر سرنوشت جهان.
7- یوشع قبل از حمله به اریحه دو جاسوس برای گزارش وضعیت محلی فرستاد.