به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,368
بازدید دیروز: 10,252
بازدید هفته: 32,465
بازدید ماه: 362,521
بازدید کل: 27,292,414
افراد آنلاین: 33
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۲۵ شهریور ۱٤۰٤
Tuesday , 16 September 2025
الثلاثاء ، ۲٤ ربيع الأول ۱٤٤۷
شهریور 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
18 - «امید و شکست» خاطرات سال‌ها فعالیت اطلاعاتی- امنیتی یعقوب نیمرودی برای اسرائیل - تـهــران شعــله‌ور ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
«امید و شکست» خاطرات سال‌ها فعالیت اطلاعاتی- امنیتی یعقوب نیمرودی برای اسرائیل - 18

 تـهــران شعــله‌ور

  ۱۴۰۴/۰۶/۰۴

‫یعقوب نیمرودی افسر و جاسوس عالیرتبه اسرائیلی و رابط ساواک و دربار پهلوی با  رژیم صهیونیستی (درگذشت 1402/5/30)‬‎

کمی بعد، در سالن هتل با سفیر لوبرانی ملاقات کردم و به او پیشنهاد دادم تا همراه با من از تاسیسات آب شیرین‌کن پیشرفته‌ای که در جزیره احداث کردیم دیدن کند. بعدها لوبرانی درباره این بازدید سخن گفت و آنچه را که چشمانش دیدند این‌طور توصیف کرد: «این تاسیسات قلبم را سرشار از غرور کرد. آن می‌توانست حدود ده هزار متر مکعب آب را در روز شیرین کند. اطراف تاسیسات چمنزارهای بسیار جذابی به طور باورنکردنی وجود داشتند و اتاق کنترل به هر مرکز کامپیوتری شباهت داشت. اریه بن ریمون، مهندس اسرائیلی حدود چهل ساله با اصلیت مراکشی مسئولیت منطقه را به عهده داشت که در زندگی محلی ریشه کرده بود. او به خوبی سبک زندگی در کیش را می‌شناخت و به گونه‌ای رفتار می‌کرد گویی آنجا دارایی شخصی اوست. مخصوصاً از میزان حجم اطلاعاتی که داشت تحت تأثیر قرار گرفتم، نه تنها درباره خود جزیره بلکه درباره تمام منطقه خلیج ‌فارس. 
نمی‌توانستم آشکارا حیرتم را از این کار ابراز نکنم که شهرت اینچنین خوبی برای اسرائیل به ارمغان آورده بود. نیمرودی خودش سرشار از خوشحالی بود، مشتاقانه گرداگرد ساختمان گشت و این رویداد را در مجموعه تصاویر جاودانه کرد.»
وقتی که لوبرانی به تهران بازگشت و از مشاهداتش در جزیره کیش و دیدار با شاه برای دوستش تعریف کرد، سفیر ما دریافت که خودداری از اسراف تا چه اندازه در میان مردم ایران رایج است و تا چه حد [سبک زندگی] شاه و خانواده‌اش از جامعه جدا و منفک بود. جزیره «رسوایی ملی» نامیده شد. ایرانی‌های بسیاری وقتی که بحث جزیره کیش می‌شد ساکت می‌شدند اما در محافل روشنفکران، شاه را مورد انتقاد شدید قرار می‌دادند که در چشم آنها به عنوان یک فرد فاسد به نظر می‌رسید.
تقریباً یک ساعت قبل از ملاقات من و خاشقچی با شاه، فرماندار منصف به ما اطلاع داد که شورش‌ها در شهر تبریز گسترش پیدا کرده و شاه به سرعت به مکانی پرواز می‌کند تا از نزدیک در جریان قرار بگیرد و بر [عملیات] سرکوب شورش مسلط شود.1  
این آخرین فرصت من و خاشقچی بود تا شاه را ملاقات کنیم. از این پس وضعیت به سرعت رو به افول می‌رفت. خوشبختانه ما از حضور تجاری در جزیره استفاده و بهره‌وری کردیم. تا آنجا که من می‌دانم، در حال حاضر جزیره مرکز مذهب تشیع است. پایان‌آوریل 1978 به اسرائیل برگشتم. در همان روزها اسحاق ناوون در جریان کمپین انتخاباتی برای تصدی ریاست جمهوری بود. البته که می‌خواستم او را در محل اقامت رئیس‌جمهور ببینم و حاضر بودم هر کاری انجام دهم تا او انتخاب شود.
در آشفتگی حوادث وقتی که می‌خواست از رسانه‌هایی که او را احاطه کرده بودند و فشارهایی که بسیاری از نمایندگان کنست بر وی اعمال می‌کردند پنهان شود، در منزل من در ساویون پناه گرفت.
ناوون از منزل من با رهبر حزب لیبرال، دکتر الیملخ ریمالت تماس گرفت که بعدها نامش توسط فعالان اصلی در حزبش به عنوان کاندیدای احتمالی دیگر مطرح شد، سومین رقیب برای ناوون و کاندیدای مورد نظر نخست‌وزیری مناخیم بگین، پروفسور اسحاق شاوا بود.
پس از اینکه محاسبه آرای مورد انتظار در کنست انجام شد، ناوون به این نتیجه رسید که شانس او برای انتخاب در مقابل پروفسور شاوا بسیار ضعیف است و به همین خاطر تلفنی با دکتر ریمالت صحبت کرد و از او پرسید آیا او موافق است آن‌طور که اسحاق عرصه را تغییر می‌دهد رقابت کند. پاسخ ریمالت مثبت بود و پس از مدت کوتاهی ناوون از منزل من به استودیو شبکه اول در تلویزیون رفت و کناره‌گیری‌اش از رقابت ریاست جمهوری و حمایتش از دکتر ریمالت را به طور رسمی اعلام کرد.
اتفاقاً چند روز پیش از آن به همین خاطر وزیر ساخت و ساز و مسکن، گیدئون پات، از حزب لیبرال به خانه من آمد و از من خواست تا ناوون را متقاعد کنم که از نامزدی‌اش کناره‌گیری کند، با این استدلال که شانسی در مقابل کاندیداتوری مسلم دکتر ریمالت ندارد.
ریمالت حقیقتاً نامزدی خود را اعلام کرد و این امر باعث خشم بسیار در جنبش آزادی شد. شکاف در جناح گاهال-توده آزادی بخش لیبرال- ایجاد شد. جنبش آزادی از پروفسور شاوا و لیبرال‌ها از رهبرشان دکتر ریمالت حمایت می‌کردند. حزب ملی مذهبی به طور قاطع با ریمالت مخالفت کرد زیرا دوست نداشت کسی رئیس‌جمهور باشد که آموزش ربانی‌های محافظه‌کار را گذرانده است.
هر دو آنها در نهایت امر ناوون را بر ریمالت ترجیح دادند و این امر مسیر را برای بازگشت او به کاندیداتوری هموار کرد. پروفسور شاوا متقاعد شد تا از نامزدی کناره‌گیری کند و دکتر ریمالت هم وقتی که خبر رسید ناوون دوباره به عرصه بازگشته است، کناره‌گیری کرد.
سرانجام ناوون تنها داوطلب باقی ماند و موفق به کسب آرا شد که در جلسه عمومی کنست 
29 ماه مه 1978 با حمایت بی‌سابقه فراگیر 86 عضو کنست صورت گرفت. کسی مخالفت نکرد و تنها 23 برگه خالی[رأی ممتنع] و 11 عضو کنست بودند که در رأی‌گیری غایب بودند. در روز انتخاب اسحاق ناوون برای تصدی ریاست جمهوری اسرائیل، شادی بی‌پایانی داشتم.
وضعیت در تهران در آستانه بدتر شدن بود. شاه روز به روز کنترل حکومتش را از دست می‌داد. اعتصاب، تظاهرات و اقدامات تروریستی[!] موضوع روزمره در شهرهای بزرگ ایران بودند. آینده تجارت آنجا مبهم بود.
سپتامبر 1978 رئیس‌جمهور کارتر، رئیس‌جمهور سادات و نخست‌وزیر بگین را در کنفرانس کمپ‌ دیوید گرد هم آورد و دو هفته کامل درگیر گفت‌وگوهای شدید درباره چهارچوب صلح در خاورمیانه و پیشنویس اولیه صلح میان اسرائیل و مصر بودند. در حالی که مقامات ارشد دولتی اسرائیل در کمپ دیوید کار می‌کردند؛ با توجه به اخبار نگران‌کننده‌ای که از ایران می‌رسید، معاون نخست‌وزیر، پروفسور ایگال یادین نشستی تشکیل داد و در آن تصمیم گرفته شد تا مسئولیت رسیدگی به وضعیت ایران را به «موساد» محول کنند. یک ماه قبل از این، نماینده «موساد» در ایران تغییر کرده بود. به جای رئوبان مرهاو، برای این سمت اِلیعزر (گیزی) تزفریر منصوب شد. گیزی که اخیراً رئیس هیئت اعزامی «بارکان» بود و در ستاد ملا مصطفی بارزانی در عراق به عنوان مشاور خدمت می‌کرد، مجبور شد پس از آنکه شاه توافق الجزایر را با صدام حسین امضا کرد، برای حفظ جان خود از کردستان عراق در مارس 1975 خارج شود. این توافق کردها را تسلیم رژیم صدام حسین کرد و طولی نکشید که منجر به شکست نظامی و سیاسی کردها شد.
گیزی تصور نمی‌کرد که کمتر از چهار سال دوباره در همان عرصه مجبور به ‌گریز برای حفظ جان خود شود. ناهیک ناووت، کسی که قبلاً به عنوان نماینده «موساد» در ایران خدمت می‌کرد، به عنوان مسئول وضعیت ایران در ستاد «موساد» در تل‌آویو منصوب شد.
زمانی که توافقات کمپ دیوید در 17 سپتامبر 1978 [27 شهریور 1357] امضا شد، در مراسم جشنی در کاخ سفید، برخی از مؤسسات حکومتی در تهران سقوط کرده بودند و کنترل حکومت از دستان شاه در حال خارج شدن بود.
گیزی و ناهیک یک برنامه اضطراری برای تخلیه بیش از هزار اسرائیلی- مردان، زنان و خردسالان - را که در ایران زندگی می‌کردند تدارک دیدند با نگرانی دیگری تحولات را دنبال می‌کردم. 
تصویر وضعیت نگران‌کننده‌ای که در حال ظهور در مقابل چشمان ما بود، ما را مجبور کرد تا مطابق با آن آماده شویم. شروع به آنالیز وضعیت کردیم و دفاترمان در تل‌آویو، لندن و تهران دائماً در ارتباط بودند. یهودا البوهر دفتر تل‌آویو را به عنوان اتاق جنگ مرکزی مدیریت و همه اطلاعات را تخلیه می‌کرد. 
دوستم، سرتیپ ذخیره اهارون یاریو، افسر اطلاعاتی عالی رتبه ارزیابی وضعیت را از شنیده‌هایش در 18 سپتامبر 1978[28 شهریور 1357] استنتاج می‌کرد: «به عنوان یک افسر اطلاعاتی، مبتنی بر اسناد، من ارزیابی می‌کنم که وضعیت در ایران خوب و مطلوب نیست. علامت سؤالی درباره آینده وجود دارد، و بنابراین من پیشنهاد می‌کنم که مدت طولانی وارد معامله‌ای نشویم. و درباره آنچه که وجود دارد، من پیشنهاد می‌کنم طوری‌که آسیبی به ما در روند منافع‌مان وارد نشود، خارج شویم.»
نگرانی اصلی من خانواده‌های تکنیسین‌های شرکت «مهندسی نمک‌زدایی» بود که دور از کانون تصمیم‌گیری و تخلیه احتمالی تهران در منطقه خلیج ‌فارس زندگی می‌کردند.
پانوشت‌:
1- م: حماسه قیام خونین مردم تبریز در 29 بهمن 1356 به وقوع پیوست. اما مقطع زمانی مورد توصیف نیمرودی به نیمه دوم فروردین 1357 مربوط می‌شود یعنی وقتی که چند روز از برگزاری مراسم چهلم شهدای تبریز در شهرهای مختلف کشور می‌گذشت!