این شدّت و سختی ماندگار چگونه به گشایش ختم میشود؟
۱۴۰۴/۰۶/۱۰
سالروز شهادت یازدهمین امام همام، حضرت حسنبن علی الزّکی العسکری (علیهما السلام) و آغاز امامت مهدی موعود(عج)، مجالی برای تامل درباره حقیقتی بزرگ است: شدت و فرج. گرفتاری و گشایش در زندگی بشریت.
1) سختگیری حاکمان جور اُموی و عباسی بر ائمه معصومین(ع)، بیشباهت با روزگار جبّاریت فرعون نیست که برای تعبیر نشدن کابوس خویش، تا مرز جنون و کشتن هر نوزاد پسر در بنی اسرائیل پیش رفت. اما عجیب اینکه بنی اسرائیل پس از نجات معجزهوار، بارها سر به انحراف و طغیان گذاشتند تا اینکه کارشان به قساوت، کشتار مؤمنان مسیحی، و قتل عام پیامبران الهی رسید و لعنت شدگان بارگاه رحمت الهی نام گرفتند.
2) امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه متولد شد و در ۸ ربیعالاول سال ۲۶۰، در پادگانی نظامی در سامرا، در نهایت شدت و اختناق به شهادت رسید. شهادت امام در ۲۸ سالگی، شدت اختناق و سرکوب را میرساند. و محدود شدن حیات مبارک یازده امام بعد از پیامبر اکرم(ص) به ۲۵۰ سال، نشان میدهد که حاکمان جور، چقدر عرصه را بر هادیان و منجیان راستین بشریت تنگ کردند. اگر دوره محدود گشایش در زمان امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما السلام) را که دوران گذار از دولت بنی امیه به بنی عباس است، استثنا کنیم، باقی دوران امامت ائمه معصومین (علیهمالسلام) بعد از امامت امیر مؤمنان(ع)، با سرکوب و اختناق شدید همراه بوده است.
3) این اختناق و سرکوب، دو بار به اوج و نهایت رسید؛ یکی در داستان کربلا، و دیگری سختگیری بر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) و نگهداری ایشان در پادگانی تحت نظر. علی بن جعفر از حلبی نقل میکند: در یکی از روزها که قرار بود امام عسکری به دارالخلافه برود، ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال، از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید: «ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم. کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ چرا که در امان نیستید.»
4) پس از شهادت امام عسکری(ع)، دوران زعامت مهدی موعود(عج) در همان شرایط خفقان و سرکوب شدید، در غیبت از انظار آغاز شد؛ ابتدا غیبت صغری که از سال ۲۶۰ هجری قمری به مدت ۶۹ سال طول کشید و حضرت، از طریق چهار نائب خاص (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختى و على بن محمد سمرى)، با پیروان در ارتباط بود و شیوه ارتباط از طریق وکلا را جا انداخت؛ و دومی، غیبت کبری که از سال ۳۲۹ آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است.
5) قساوت در روزگار ما، دوباره به اوج رسیده است. و این، دومین طغیان وعده داده شده «یهودیت منحرف»، در کتاب الهی است. آنها بیش از یکصد هزار نفر (غالبا کودکان و زنان) را در باریکه غزه قتل عام کردند و حالا از نابودی و اخراج دو میلیون نفری مردم این منطقه سخن میگویند. و همزمان، برای دیگر ملتهای منطقه خط و نشان میکشند. در مقابل، بشریت پس از دوازده قرن زیستن در تاریکی جاهلیت، شاهد به میدان آمدن مردمانی است که در دفاع از بشریت و سینه سپر کردن و جانفدا شدن، مرزی نمیشناسند.
6) اسوه این مردمان رشید، امام عسکری(ع) است که فرمود: «قَبرِى بِسُرَّ مَن رَأي، أمانٌ لِأهلِ الجانِبَينِ. قبر من در سامرا، امان و امنیت برای هر دو طرف (شیعه و سنی) است.» امروز، سیاستمداران رزمندهای در یمن شیعه زیدی، به دست صهیونیستها به شهادت میرسند که جان گرامی خود را فدای دفاع از مردم مظلوم (سنی مذهب) غزه کردهاند. و این سلحشوران غیور یمنی و لبنانی و عراقی و افغانستانی و پاکستانی، به سردارانی مانند شهیدان سلیمانی و همدانی و سلامی و... اقتدا کردهاند که در دفاع از حریم انسانیت، شیعه و سنی و ایرانی و عرب و کرد و ایزدی مذهب نمیشناختند.
7) امیر مؤمنان(ع) در حکمت ۳۴۳ نهجالبلاغه بشارت داد: «عِنْدَ تَنَاهِي الشِّدَّةِ تَكُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَايُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ يَكُونُ الرَّخَاءُ. چون شدّت و سختى به نهايت رسد، گشايش در رسد، و چون حلقههاى بلا سخت به هم آيد، آسايش در آيد». دنیا، روزگار پر رنج و محنتی را میگذراند. ما نمیدانیم این، نهایت شدت و سختی است، یا نه. اما باور داریم که نهایت تحمل مؤمنانه شدت روزگار، فرج و گشایش است. این را هم باور داریم که گشایش اصلی در حیات بشر، بدون ظهور منجی موعود(عج) و تشکیل دولت کریمه محقق نمیشود. چنان که حضرت فرمود: «أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم. براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد، که در فرج من فرج شما نيز هست.»
8) تکلیف دومی که امام عصر(عج) از شیعیان خود خواسته و رمز و راز گشایش در امور است، همدلی مؤمنانه است، آنجا که درباره راز تعجیل یا تاخیر روزگار ظهور، خطاب به شیخ مفید نوشت: «وَلَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا- وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ- عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلّا ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُ.
اگر شیعیان ما- که خداوند آنها را به اطاعت خود موفق بدارد- در وفای به عهدی که بر عهده آنهاست همدل بودند، میمنت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد، و قطعاً سعادت دیدار ما با حق معرفت و شناخت و راستی از جانب آنها نسبت به ما، زودتر فراهم میشد. چیزی ما را از آنان باز نمیدارد، جز آنچه از کردار آنان به ما میرسد و ما آن را نمیپسندیم.»
9) تکلیف سوم و بسیار مهم، گم نکردن مسیر از طریق مراجعه به عالمان زمان شناس و پرهیزگار است. امام عصر(عج) در پاسخ سؤال اسحاق بن یعقوب که درباره تکلیف شیعیان در غیبت کبری پرسیده بود، فرمان داد: «... وَاَمَّا الْحَوادِثُ الوقِعَةُ فَارجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلیکُمْ وَاَنَا حُجةُ اللهِ علیهم. اما در پیشامدهای جدیدی که رخ میدهد، به راویان حدیث ما (علما) رجوع کنید، که همانا آنان، حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آنها هستم.»
10) به روایت کتاب شریف احتجاج (و وسائلالشیعه)، امام حسن عسکری، بعد از تقبيح تقليدِ عوامِ يهود از علماى فاسق فرمود: «فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ اليَهودِ الذينَ ذَمَّهُمُ الله ُ بالتَّقليدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم. فَأمّا مَن كانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدينِهِ مُخالِفا على هَواهُ مُطِيعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن يُقَلِّدُوهُ، وذلكَ لا يكونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّيعَةِ لا جَميعَهُم. پس هر کس از عوام ما از چنين فقهايى تقليد كنند، مانند همان يهوديانى است كه خداوند آنان را به سبب تقليد و پيروى از فقهاى فاسق و بدكارشان، نكوهش كرده است. اما از میان فقها، هر کس خويشتندار و نگاهبان دين خود باشد و با هواى نفسش بستيزد و مطيع فرمان مولايش باشد، بر عوام است كه از او تقليد كنند و این نیست مگر برخى فقهاى شيعه، نه همه آنها.»
11) امام عسکری(ع) همچنین از پدر بزرگوار خویش، امام هادی(ع) نقل کرده که فرمود: «لَولا مَنْ یَبقی بَعدَ غَیبَةِ قائِمِکُم عليهالسلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعین اِلَیهِ وَ الدّالین عَلَیهِ وَ الذّابّین عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللَهِ وَ المُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ الله مِنْ شُبَّاکِ اِبلیس وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فخاح النَّواصِبِ، لَما بَقِیَ اَحَدٌ اِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دینِاللهِ وِ لکِنَّهُم الذینَ یمسِکُونَ ازمة قُلوبِ ضُعفاءِ الشیعةِ کَما یُمسِکُ صاحِب السَّفینَةِ سُکّانها. اُولئکَ هُم الاَفضَلُونَ عِندَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
اگر نبودند عالمانی که بعد از غیبت قائم شما به سوی او دعوت میکنند و به سوی او رهنمون میشوند و از دین او دفاع میکنند و بندگان ناتوان را از دامهای شیطان و مریدهای شیطانی نجات میدهند، احدی باقی نمیماند جز اینکه از دین خدا مرتد میشد، اما این عالمان، زمام دل ضعفا را به دست میگیرند، همانگونه که صاحب کشتی، زمام آن را به دست میگیرد و سرنشینان را از خطر مرگ حفظ میکند. اینها در نزد خداوند عزیز و بلند مرتبه، برترین هستند.»