دلیل عدم آرامش برخی انسانها
۱۴۰۴/۰۶/۱۲
بعضی از مردم در خودشان احساس ناراحتی میکنند، همینقدر میفهمند که خشنود نیستند و آب خوش از گلوی آنها پایین نمیرود؛ میفهمند که قرار و آرام ندارند، پژمرده و افسرده میباشند.
اما علت این بیقراری و پژمردگی چیست، نمیدانند.
میبینند همه چیز و همه وسایل زندگی را دارند و در عین حال از زندگی خشنود نیستند. اینگونه اشخاص باید بدانند که قطعاً احتیاجاتی معنوی دارند که برآورده نشده، قطعاً کم و کسری در روح آنها وجود دارد.
بالاخره باید اعتراف کنند و تسلیم شوند به این حقیقت که ایمان هم یکی از حوائج فطری و تکوینی ماست و بلکه بالاترین حاجت ماست و هر وقت به سرچشمه ایمان و معنا رسیدیم و نور خدا را مشاهده کردیم و خدا را در روح خود و جان خود دیدیم و مشاهده کردیم، آنوقت است که معنای سعادت و لذت و بهجت را درک میکنیم.
قرآنکریم میفرماید: «بدان که تنها با ذکر خدا و یاد خداست که جان آرام میگیرد و قلب احساس آسایش میکند.» علی(ع) میفرماید: «خداوند ذکر خودش و یاد خودش را مایه جلا و روشنی دلها قرار داده. به این وسیله گوش، باز و چشم، بینا و دل، مطیع و آرام
میگردد.»
*استاد شهید مطهری، حکمتها و اندرزها، ج۱، ص۲۷
ویژگی موحد واقعی
موحد آن کسی نیست که فقط در فکرش موحد باشد، یعنی بتواند برای توحید دلیل بیاورد، البته این یک مرحله توحید است، لازم هم هست. اما توحید آنوقت برای انسان توحید واقعی است که تا آن اعماق روحش نفوذ کرده باشد، یعنی غیر از خدا چیزی را نبیند و چیزی را نخواهد و از چیزی نترسد. اگر انسان به حدی رسید که غیر از رضای خدا هیچ چیزی را نخواست و هرچه را که خواست به آن دلیل خواست که رضای خدا در اوست، موحد واقعی است.
استاد شهید مطهری، حج، صص۱۱۱-۱۱۰ (با تلخیص)