خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۷/۰۶
اعتراف آمریکا به ترس از ایران و تلاش غربگرایان برای رفع دغدغه آمریکا
«دنیس فریتس» کارشناس نظامی و سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا به ناتوانی آمریکا و اسرائیل در مقابله با ایران اعتراف کرد.
فریتس در یک مصاحبه اینترنتی گفت: «آمریکا و اسرائیل میدانند که از میان برداشتن ایران کار دشواری است.» او سپس به کشورهایی که در منطقه غرب آسیا مورد تجاوز آمریکا قرار گرفته و حکومتهایشان ساقط شدند اشاره کرد و گفت: «ما همه آن کشورها را از سر راه برداشتیم؛ قذافی را کشتیم و اسد، با اینکه میخواستیم او را بکشیم اما الان در روسیه است. ایران هنوز ایستاده است و دلیل اینکه آنها را در انتهای فهرست رها کردیم این بود که میدانستیم کار سختی است.»
فریتس در ادامه از نقش بازدارنگی قدرت موشکی ایران در محاسبات مقامات نظامی و سیاسی آمریکا میگوید و یکی از علتهای ترس آمریکا از مقابله با ایران را همین میداند: «ما از [برنامه موشکی ایران] میترسیم و به همین خاطر آنها را در انتهای فهرست رها کردیم. هنگامی که به برنامه هستهای آنها حمله کردیم، آنها با موشکهای بالستیک تلافی کردند. این موشکهای بالستیک بسیار دقیق هستند؛ آنها بسیار دقیق هستند.»
این سرهنگ بازنشسته آمریکایی یکی دیگر از دلایل ترس آمریکا در مقابله با ایران را اتحاد و انسجام داخلی در ایران دانست: «ایرانیان مردمانی هستند که هرگاه تهدید میشوند یا به آنها حمله میشود، گردهم میآیند. یکی از نگرانیهای آمریکا نیز همین بود که اگر مردم ایران گردهم بیایند کار دشوار خواهد شد.»
با این حساب معلوم میشود نسخهپیچی جریان غربگرای داخلی با عبارت «مذاکره جامع با آمریکا» که منظورشان علاوهبر برنامه هستهای، شامل برنامه موشکی ایران نیز میشد از کدام اتاقفکر به آنها دیکته شده است. مدعیان اصلاحات برای رفع ترس و نگرانی آمریکا میخواستند پای قدرت موشکی را نیز به میز مذاکرات باز کنند و مانند برجام آن را هم در ازای وعدههای نسیه معامله کنند.
غربگرایان داخلی همچنین از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به انسجام داخلی دریغ نمیکنند. آنها با دوقطبیسازیهای کاذب مانند مذاکره- جنگ، گردش سانتریفیوژها- گردش چرخ اقتصاد، تندرو- میانهرو و... جامعه را چند پاره میکنند. آنها از طرف دیگر با به حاشیه بردن مسائل و دغدغههای اصلی و معیشتی مردم و سوءعملکردشان در مناصب اجرائی جامعه را به نقطه جوش رسانده و سعی در فاصله انداختن میان مردم و حاکمیت دارند.
بیجهت نیست که باید آنها را بازوهای آمریکا در ایران به حساب آوریم؛ چون هدفشان تضعیف نقاط قوت جمهوری اسلامی و تحریک مردم علیه حاکمیت است. آنطور که «دنیس فریتس» کارشناس آمریکایی میگوید با از بین رفتن بازدارندگی موشکی و انسجام داخلی ایران، دو عامل ترس آمریکا برای حمله به ایران و براندازی نظام جمهوری اسلامی برطرف میشود.
با جان ملت بازی کردند و بهجای پاسخگویی طلبکار هم شدند
علی فکری رایزن اقتصادی ایران در چین در دولت حسن روحانی طی گفتوگویی، خاطرهای قابل تأمل از آخرین روزهای دولت حسن روحانی و در اوج بیماری کرونا بیان کرده است.
او با اشاره به تعللی که دولت روحانی برای تهیه واکسن از چین نشان داده بود، میگوید: «من آن موقع معاون سفیر در چین بودم. شهید رئیسی بلافاصله بعد از انتخاب شدن با رئیسجمهور چین تماس گرفت و تمام اما و اگرهایی که قبلاً وجود داشت که مثلاً کواکس چه میشود، واکسنهایی که از جاهای دیگر میخواهیم بگیریم چه میشود و... اینها را کنار گذاشت و خیلی صریح درخواست 100میلیون دُز واکسن با فرمول تسویه مالی سریع داد. چند روز بعد از همان تماس تلفنی، از تهران تماس گرفتند، هنوز کابینه قبلی سر کار بود و فقط رئیسجمهور و معاون اول تغییر کرده بودند؛ [مدیران دولت قبل] تماس گرفتند و گفتند این مقدار زیاد است و ما ممکن است از جای دیگر هم واکسن بخریم!»
تعلل و سپس کارشکنی دولت روحانی در تهیه واکسن کرونا از چین در حالی بود که در دولت او رکورد مرگ و میرهای کرونایی با 709 قربانی در یک شبانهروز زده شده بود. آنها به امید واکسنهای غربی دست روی دست گذاشتند، حتی از آن هم بدتر بهانه عدم پذیرش شروط FATF برای خرید واکسن را آوردند و از این طریق با جان مردم بازی کردند.
خوشخیالی و چشمانتظاری دولت روحانی به واکسنهای سبد کواکس نیز در جای خود جالب، تأسفآور و البته عبرتآموز است. دولت تدبیر و امید[!] در دیماه 1399 سفارش خرید 16.8میلیون دُز واکسن از سبد کواکس را داد و هزینه آن را نیز پیشاپیش پرداخت کرد. اما تا انتهای بهار 1404 خبری از ارسال واکسنهای سبد کواکس به ایران نبود! قرار بود آنها این میزان واکسن را در چند محموله به ایران تحویل دهند اما طبق گفته آقای کیانوش جهانپور، سخنگوی وزارت بهداشت در دولت حسن روحانی: «از 3.6میلیون دُز واکسن وعده داده شده برای محموله اول آن هم با تاخیر تا پایان بهار ۲۰۲۱ (1400) فقط 2.2میلیون دُز واکسن تحویل شد و سایر محمولهها نیز با تاخیر از برنامه وعده داده شده تحویل شد یا بعضاُ حتی محقق نگردید!» در واقع غربیها یکبار دیگر سر آقای روحانی و دولتمردانش کلاه گذاشته بودند؛ پول را گرفتند و کالا را تحویل ندادند!
همین اتفاق بود که واکنش رهبر انقلاب را نیز در پی داشت. ایشان
16 فروردین 1402 درباره آن روزها گفتند: «آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند- در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانههای مختلف واکسن را ندادند.»
گفتنی است 11 آبان 1400 (1428 روز پیش) پرونده ترکفعلهای حسن روحانی در ستاد ملی مبارزه با کرونا توسط نمایندگان مجلس به قوه قضائیه ارسال شد اما تا کنون خبری از رسیدگی به این پرونده نیست. آن زمان کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گزارشی از عملکرد حسن روحانی به عنوان رئیس ستاد ملی مبارزه با کرونا تهیه کرده بود که پس از قرائت این گزارش در صحن مجلس، نمایندگان پرونده تخلفات صورتگرفته توسط حسن روحانی را به قوه قضائیه ارسال کردند. لازم به ذکر است حسن روحانی در دوران پس از ریاستجمهوری بارها با خلافگویی و تحریف تاریخ از نقش خود و دولتش برای واردات واکسن کرونا گفته است!
انتصابات عجیب و غریب در دولت چهاردهم همچنان ادامه دارد
هفته گذشته در اقدامی عجیب و قابل تأمل «م.ر» به عنوان رئیس کل امور بینالملل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران منصوب شد.
«م.ر» پیش از این نیز در دولت مسعود پزشکیان مسئولیت گرفته و با حکم شهرام دبیری معاون پارلمانی معزول رئیسجمهور به عنوان سرپرست معاونت نظارت و هماهنگی معاون پارلمانی رئیسجمهور منصوب شده بود. همان زمان نیز با توجه به سوء شهرت «م.ر» انتصاب او با انتقادات فراوانی مواجه شد.
نکته قابل توجه آنجاست که «م.ر» هیچ کارنامه و سوابق مرتبطی با مسئولیتهای واگذار شده به او نداشته و صرفاً بر اساس روابط خانوادگی و توصیه مقامات بالاتر به این مسئولیتها رسیده است. از این نکته مهمتر سوابق سوء کیفری و روابط نگران او است که زنگ خطر را به صدا
در میآورد.
آقای «م.ر» از آشوبگران فتنه سبز بود که 11 دی 1388 بازداشت شد. او آن زمان از اعضای «کمیته گزارشگران حقوق بشر» بود که طبق اعلام دادستانی تهران نهادی وابسته به سازمان منافقین به حساب میآمد. کمیته گزارشگران حقوقبشر ارتباط خوبی با محافل ضدانقلاب و برانداز خارج کشور داشت و اخبارش همیشه مورد توجه رسانههای بیگانه قرار میگرفت. اتهام «م.ر» در سال 1388 «محاربه» بود. او اما مثل بسیاری دیگر از مجرمان امنیتی در دولت چهاردهم سر از مناصب دولتی درآورد و حالا به عنوان «رئیس کل امور بینالملل شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران» منصوب شده است.
با توجه به سابقه «م.ر» در ارتباط با سازمان منافقین و محافل برانداز خارج کشور، انتصاب او در چنین گلوگاه مهمی که میتواند منجر به افشای ساز و کار دور زدن تحریمهای نفتی و پتروشیمی ایران شود بسیار تعجب برانگیز است!
گفتنی است پیش از این نیز «م.ب» یکی دیگر از چهرههای مرتبط با منافقین در پتروشیمی خلیج فارس که وابسته به دولت است، منصوب شده بود که پس از اعتراضها و استعلامات منفی اگرچه از سمتش کنار گذاشته شد اما همچنان در هلدینگ خلیج فارس صاحب نفوذ است. همچنین حسین سلاحورزی که پیش از این برای سرنگونی جمهوری اسلامی توییت میزد و لحظهشماری میکرد، از مدتی پیش به عنوان رئیس هیأتمدیره و مدیرعامل پتروشیمی PCC منصوب شده است.
رهبر انقلاب در اولین دیدار خود با دولت چهاردهم درباره به کارگیری افراد خوشسابقه و تا بن دندان معتقد به جمهوری اسلامی تأکید کردند. تجربه نیز نشان میدهد در شرایطی که تحریمهای خارجی اثرگذاری خود را از دست میدهند. انتصاب افراد بدسابقه و وابسته، سیاست تحریمی دشمنان را تکمیل کرده و با افشای اسرار، قفل کردن ساز و کارهای مدیریتی و تعطیلی امور به بهانه مذاکرات و توافق به خودتحریمی میانجامد.
وقتی آمریکای جنایتکار را شریک جا میزدی فکر نفوذ نبودی؟!
یک بازداشتی فتنه ادعا کرد: «جریان نفوذ در ایده خروج از NPT و بستن تنگه هرمز مشهود است»!
فیاض زاهد به خبرآنلاین گفت: «جریان نفوذ اسرائیل در این دیدگاه که تنگه هرمز را ببندیم و از انپیتی خارج شویم، به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم کار میکند. معمولاً هم نیروهای افراطی در طول تاریخ یا به خاطر جهالت، یا به خاطر خیانت، ضربات سنگینی به منافع حیاتی هر جریان یا هر کشوری زدهاند. تصور کنیم ما تنگه هرمز را ببندیم. ما میتوانیم با مینگذاری و با اختلال از طریق، قایقهای تندرویمان و مزاحمت برای کشتیها، به مدت ۴۸ تا ۷۲ ساعت تنگه هرمز را با اختلال روبهرو کنیم. کشورهای عربی صادرکننده نفت به دشمنان فعال ایران بدل میشوند؛ کشور چین و هندوستان، به عنوان کشورهایی که معمولاً یا بیطرف بودند یا نگرش خصمانه علیه ایران نداشتند، تبدیل به دشمنان بالقوه و بالفعل میشوند. آمریکاییها بعد از چندروز آمادگی، بهشدت به سواحل جنوبی ما حمله هوائی خواهند کرد. ما به سمت یک نوع بیثباتی گسترده سیاسی میرویم؛ بستن تنگه هرمز به معنی شلیک به خودمان است».
این اظهارات عوامانه در حالی است که ایران در واکنش به اقدامات خصمانه طرف مقابل، در مقابل تردد کشتیهای وابسته به آمریکا و برخی دولتهای اروپایی متخاصم، در داخل آبهای سرزمینی خود در تنگه هرمز اعمال محدودیت میکند نه اینکه تنگه را به روی همه کشتیها ببندد. طبیعی است که این رویکرد اعمال حاکمیت، میتواند فشار اقتصادی طاقتفرسایی را بر آنها وارد کند. در عین حال اقدام متقابل برای طرف مقابل نیز آسان نیست چه اینکه به خطر افتادن صادرات نفت منطقه میتواند برای طرف غربی کاملاً کمرشکن باشد.
اما از بحثهای فنی که بگذریم، باید توجه داشت که فیاض زاهد (مدعی بحث نفوذ!) بازداشتی فتنه است که به شکل غیرقانونی، از سوی الیاس حضرتی، به عضویت شورای اطلاعرسانی دولت درآمده است. او در کنار حضرتی و حسین مرعشی، از عناصر نقشآفرین در عملیات فریب دشمن در پوشش مذاکره بود؛ شبکه آلودهای که دروغ برجامی «۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی» را به «۲۰۰۰ میلیارد دلار» رساندند و عوامفریبی کردند!
فیاض زاهد، مدتی قبل از حمله اسرائیل و آمریکا به ایران، مدعی «موافقت رهبری با سرمایهگذاری ۱۰۰۰ میلیارد دلاری آمریکا در ایران» شد و گفت: «برای تقویت دیپلماسی سیاسی از طریق دیپلماسی اقتصادی، پیشنهاد جامعی (۱۰۰۰ میلیارد دلار) پیشنهاد شد. پزشکیان موضوع را با رهبری مطرح و مجوز گرفت. به آمریکا ارائه و توپ به چرخش درآمد»!
این ادعا، از اساس دروغ بود و بنابراین روزنامه اعتماد (وابسته به الیاس حضرتی) به خاطر انتشار ادعای کذب، مجبور به عذرخواهی شد.
خالیفروشی و رویافروشی شبکه نفوذ، در حالی بود که درست در همین مقطع، آمریکا و رژیم صهیونیستی، نقشه حمله به ایران را نهائی میکردند.
اکنون که نقاب از چهره دشمن و پایوران آن افتاده، یکی از همین عناصر بدنام با زرنگی گلدرشت، ادعا میکند پاسخ ایران به تهدیدهای غرب، در قالب خروج از انپیتی و اعمال محدودیت بر آبهای سرزمینی در تنگه هرمز، محصول جریان نفوذ است!
اما ما بهازای «جریان نفوذ» چه میتواند باشد؟ غیر از همین شبکهای که کارفرمای آمریکایی را نه دشمن، بلکه دولتی اهل تجارت و تعامل و شراکت با ایران وانمود میکرد؟!
انتقاد کارشناس حامی پزشکیان از برخی بیتدبیریهای دولت
یک اقتصاددان حامی آقای پزشکیان در انتخابات 1403 میگوید دولت برخلاف شعارهای پزشکیان سیاستگذاری میکند و پافشاری بر مالیسازی اقتصاد، شوک درمانی، و رونق بخشیدن سوداگری، خلاف مصالح توسعه ملی است.
دکتر فرشاد مؤمنی استاد دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: آقای رئیسجمهور گرامی! چطور شده است که اینقدر نسبت به سیاستهایی که در دولت ایشان اتخاذ میشود که دقیقاً ضد وعدهها و تعهدات ایشان است، بیتفاوت هستند؟ از موضع امر به معروف و نهی از منکر به ایشان و مشاوران صادق و امینشان یادآوری میکنم آیا خاطرتان هست در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری وعده دادید که فقر شدید غذایی را در دوره چهار ساله خود از بین میبرید؟
مؤمنی افزود: وقتی آقای رئیسجمهور تعهد دادند که علاوهبر به صفر رساندن جمعیت فقیران شدید، هرگز سراغ شوک درمانی نخواهند رفت، آیا نباید از مدیران و مشاوران خود بپرسند که طی همین یک سال و چند ماه که از مسئولیت ایشان گذشته، چند بار و به چه میزان با شوکهای بزرگ در قیمتهای کلیدی روبهرو شدیم؟
وی خاطرنشان کرد: آقای رئیسجمهور و مقامات دیگر یادشان رفته که چقدر به ما تعهد دادند که از این به بعد، به قول خودشان، خط قرمزشان کرامت مردم و معیشت عزتمند و شرافتمندانه آنها باشد. این را باید جلوی خودشان بگذارند و بپرسند از روزی که این تعهدات را دادید، چند بار قیمت نان را بالا بردید؟ چند بار فشارهای جورواجور بر تولیدکنندگان کشور را افزایش دادید؟
وی گفت: محافلی، انشاءالله با حسننیت، دائماً به مقامات کشور گوشزد میکنند که شما باید با دنیا رابطه داشته باشید و باید با این و آن مذاکره کنید. شهید بهشتی که تسلط کمنظیری به تاریخ ایران داشتند، میگفتند: محتوای مذاکره اصل ماجراست. چرا هیچکس نمیآید بگوید چه عبرتهایی از مذاکرههای پنهانکارانه گذشته درمیآید و مردم ما را در آن زمینه آموزش دهند و مطالبهگر کنند؟ بحث اصلی این است که این مراوده از موضع ذلت و حقارت باشد یا از موضع عزت و عالمانه روبهرو شدن با مسائل.
مؤمنی اظهار کرد: هیئت وزیران در 12 شهریور 1404، برنامهای را تصویب کردند تحت عنوان «برنامه تأمین مالی رشد اقتصادی هدفگذاریشده در سال 1404». آنچه بهوضوح دیده میشود این است که در این برنامه تصویب دهها کانال جدید برای تشدید مناسبات ربوی، دهها مجوز جدید برای تشدید مالیسازی اقتصاد مشاهده میشود و دهها نکته هست که حکایت از این دارد که به نام رشد هشت درصدی، افقهای جدید و بیسابقهای از بازتر گذاشتن رفتارهای رانتجویانه را باز میکنند و به بدیهیترین مسائل کشور توجه نمیکنند. اسمش این است که میخواهیم رشد ۸ درصدی بهدست آوریم و آسمان و ریسمان را بههم بافتهاند تا مثلاً نرخ بهره ربوی که مبنای تأمین مالی سرمایه در گردش تولیدکنندگان میشود، جهشهای بزرگ پیدا کند و به این توجه نشده است. این دیگر امری مسلم در ذخیره دانایی توسعه است که میگویند اگر بازدهی فعالیتهای غیرمولد از بازدهی فعالیتهای مولد بیشتر باشد، امکان ندارد کسی سراغ سرمایهگذاریِ تولیدی برود.
او با انتقاد از افزایش چندباره قیمت نان در ماههای اخیر تصریح کرد: خودشان در گزارشهای رسمی مکررشان میگویند قوت غالب ۶۰ درصد جمعیت نان است. اما میبینید چندباره قیمت نان را بالا بردند. بعد از آن طرف، ۶۰ هزار میلیارد تومان، در همین شرایط و با این آمارهایی که درباره کسری مالی دولت میگویند، به بورس تزریق کردند! اگر واقعاً قصد خدمت به جامعه است، چرا قبل از تزریق این ۶۰ هزار میلیارد تومان به بازار بورس فکر نکردید؟ اگر پول ندارید، پس این ۶۰ هزار میلیارد تومان را از کجا آوردید؟ این چه بساطی است که شما اینطور برای گران شدن نان و برنج و اولیههای معیشت مردم راه باز میکنید، از آن طرف تمام هزینهها صرف یک گروه خاص میشود. نهادهای نظارتی نباید بپرسند چه کسی مسئولیت این ۶۰ هزار میلیارد تومان را بهعهده میگیرد؟ آقای رئیسجمهور هم شرافتش را گرو گذاشت و گفت: «من آمدم که این ریل را تغییر بدهم.» این همه پافشاری مشکوک بر مالیسازی اقتصاد، شوکدرمانی، رونق بخشیدن به بازار رباخواری و سوداگری، و وارداتچیها را چاقتر کردن، چه نسبتی دارد با مصالح توسعه ملی؟
خیانت بزرگتر بانیان و انکارکنندگان مکانیسم ماشه
رفتار بانیان و حامیان خسارتهای برجام مقارن با فعال شدن اسنپ بک (مکانیسم ماشه) از سوی طرف اروپایی برجام، نمونه کاملی از بیصداقتی و وقاحت و تداوم بازی در نقشه دشمن است.
تعطیلی، تعلیق و یا اوراق کردن 95 درصد فناوری هستهای، خارج کردن حدود ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده از کشور، از کار افتادن همزمان هشت هزار کارخانه، شرطیسازی و فلج کردن اقتصاد، سقوط معدل رشد اقتصادی هشت سال به حدود صفر درصد، و نهایتاً فعالسازی مکانیسم ماشه پس از ده سال، گوشهای از نتایج شاهکار! برجام است و این در حالی است که بانیان و حامیان برجام ادعا میکردند تحریمها لغو شده و برگشتناپذیر است و چیزی به نام مکانیسم ماشه هم وجود ندارد!
حسن روحانی، سال 94 ضمن طعنه و کنایه به منتقدان ادعا کرده بود: هیچ بندزنی نمیتواند کاسه شکسته تحریم را به حالت قبل برگرداند. والله بالله تالله سالهای بین 84 تا 92 گذشت و دیگر تکرار نمیشود.
او همچنین ٢۴ دی ٩۶ گفته بود: برخی آثار برجام دائمی است و تا آخر قیامت با ما میماند؛ برخیها هنوز ابعاد مسئله برجام را لمس نکردهاند!
روحانی حتی سال گذشته مدعی بود: اسم عراقچی ۲ هزار تومن دلار رو میاره پایین. حالا اگه ظریف رفته بود ۵ تومن میومد پایین!
همچنین محمد جواد ظریف ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ ادعا کرد: مکانیزم ماشه در برجام و قطعنامه 2231 وجود ندارد! اسنپ بک را آمریکا درست کرده! برجام محکم نوشته شده است!
اما اکنون که هم میز مذاکره و تأسیسات هستهای بمباران شده و صدراعظم آلمان در ناپرهیزی آشکار اذعان کرده «این کار کثیفی بود که اسرائیل از طرف همه ما انجام داد» و ضمناً اروپای عهدشکن، مکانیسم ماشه را به اجرا گذاشته، عناصر غربگرای حامی آن روند خسارتبار دست پیش گرفتهاند.
گاهی - از جمله روحانی- ادعا میکنند: منتقدان چرا ناراحتند. طوری نشده که، نهایتاً برمیگردیم به قبل از برجام و سال 1394 که برجام نبود. ما ده سال تحریمها را عقب انداختیم(!)
گاهی هم به جای عذرخواهی از دروغهایی که گفتهاند و حالا رسواییاش بیرون زده، به منتقدان حمله میکنند و به دروغ ادعا میکنند که آنها از بازگشت تحریمها خوشحالند، از جمله:
- منصوری رئیس جبهه اصلاحات: از چه خوشحالید؟! از تحریم، انزوا و فشار بیشتر بر مردم؟
- فلاحتپیشه رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس هنگام تصویب برجام: جشن افراطیون برای بازگشت تحریمها باورکردنی نیست. فضای فکری آنها با بدبختیهای مردم متفاوت است.
یک فعال اصلاحطلب: برجام به تاریخ پیوست، شاد باش جناب جلیلی(!)
محمدرضا جوادی یگانه مشاور اجتماعی رئیسجمهور و عضو سابق شورای شهر: این حجم از شادی بر عدم موفقیت رقیب سیاسی در غلبه بر تحریمها، و بیتوجهی مطلق به شدت نگرانی اقتصادی مردم، در میانه یک فرسایش تمدنی را تنها میتوان با از دست رفتن حسگرهای کلان شناسایی خطر تحلیل کرد.
این قبیل فرار کردنها به جلو البته وقاحت کمنظیری است که از بانیان خسارتهای برجام و ناشنوا در مقابل هشدارهای صاحب نظران بر میآید و گرنه همان ده سال قبل باید میشنیدند که اهل فن میگویند نهایت این توافق معیوب، چیزی جز خسارت محض نیست.
آنها ادعا میکنند نهایتش به سال 94 و قبل از برجام برمیگردیم و حال آن که قبل از برجام، تا سیاست هستهای را تعلیق و تعطیل یا اوراق و بتنریزی نکرده بودند، تحریمها 700 مورد بود و نه 2300 مورد، نرخ دلار 3400 تومان بود و نه بالای صد هزار تومان، تأسیسات هستهای و دانشمندان در جریان یک جنایت بزرگ مورد سوءقصد و ترور و ویرانی قرار نگرفته بودند و تورم (مانند دولت روحانی) به 45 درصد نرسیده و رشد اقتصادی سقوط نکرده بود.
وجه بدتر ماجرا این است که برخی بانیان و حامیان خسارت مکانیسم ماشه، از موقعیت انکار آن در برجام و قطعنامه 2231، به بزرگنمایی و هراسافکنی درباره این تهدید میل کردهاند و اصرار دارند بر التهاب روانی و تورم مصنوعی در بازار بدمند، به نحوی که ناظران احتمال میدهند آنها همدست دشمن برای تیز کردن حربه کُند تحریمها و تورم انتظاری هستند و کارشان از خطای قبلی به خیانت و وطن فروشی میل کرده است. وگرنه ناظران مطلع میدانند که طی هفت سال گذشته، سه برابر تحریمهای شورای امنیت، از سوی آمریکا برقرار و به اجرا گذاشته شده و تقریباً تحریمی نمانده که در طول هفت سال گذشته به اجرا گذاشته نشده باشد.
خیانت بیسابقهای در حال وقوع است که ورود دستگاههای اطلاعاتی و قضائی به ماجرا را ضروری میکند و آن اینکه بانیان و حامیان و انکارکنندگان مکانیسم خسارتبار ماشه، حالا که تحریمها از اوج سقوط کرده، میکوشند به معتبرسازی و بزرگنمایی آثار همان سازوکار بپردازند و اقتصاد را ملتهب کنند تا سپس ضرورت تسلیم در برابر باجخواهیهای پایان ناپذیر دشمن را نتیجه بگیرند. این شبکه علیه امنیت و منافع کلان ملی اقدام میکنند و برخورد قاطع و قانونی با سرشبکههای نفوذ و اخلال قطعاً میتواند هم موجب آرامش در بازار شود و هم امید دشمن سرخورده و مستأصل را ناامید
کند.