غزه؛ پیروزی از زیر آوار تا بلندای سیاست
۱۴۰۴/۰۷/۲۲
پس از دو سال جنگ تمامعیار و نابرابر میان رژیم صهیونیستی و ملت مقاوم غزه، آتشبس و عقبنشینی اخیر اسرائیل از مناطق اشغالی غزه،
نه فقط یک تحول نظامی، بلکه یک زلزله سیاسی و روانی در خاورمیانه به شمار میآید. آنچه در ظاهر پایان جنگ به نظر میرسد، در حقیقت اعتراف آشکار تلآویو به شکست راهبردی و تسلیم در برابر اراده مردم غزه و مقاومت حماس و گروههای مبارز این باریکه مهم تاریخی در قلب تحولات منطقه است.چیزی که این روزها شاهد آن هستیم یک اتفاق ساده نیست بلکه از تحولاتی حکایت میکند که تازه پیش لرزههای آن نمایان شده و زلزله اصلی را در روزها و ماههای آینده برای صهیونیستها باید به نظاره نشست. درباره آتشبس و تسلیم اسرائیل در مقابل اراده مقاومت مردم غزه چند نکته گفتنی است:
1- دو سال پیش، اسرائیل با هدف اعلامی «نابودی کامل حماس» و «پاکسازی امنیتی نوار غزه» وارد جنگی شد که متوهّمانه آن را سریع و قاطع پیشبینی میکرد. مقامات صهیونیست وعده داده بودند ظرف چند هفته ساختار نظامی و سیاسی مقاومت را از هم میپاشند. اما طولانی شدن درگیری، گستردگی خسارات انسانی و ناتوانی در پیشروی به مرکز غزه، تنها نشان داد اسرائیل وارد باتلاقی شده که هیچ نقشهای برای خروج از آن ندارد.در طول این دو سال، تلآویو چندین بار با ادعای نابودی رهبران ارشد حماس و کنترل کامل مرزها، پیروزی خود را اعلام کرد.اما هربار، شلیکهای موشکی از دل خرابههای غزه و عملیاتهای غافلگیرکننده نیروهای مقاومت از تونلهای زیرزمینی، روایت قدرت اسرائیل را فرو ریخت.
2- اعلام آتشبس اخیر میان اسرائیل و مقاومت، نتیجه مستقیم فرسایش نظامی، فشار افکار عمومی جهانی و عدم تحقق اهداف راهبردی اسرائیل است. این اعلام در واقع شکست استراتژیک تلآویو و اجبارآنها به آتشبس بود که موجب تسلیم صهیونیستها شد. در حالی که ارتش این رژیم طی عملیاتهای پیاپی از بمبهای فوقسنگین، پهپادهای تهاجمی و تانکهای زرهی استفاده میکرد، حماس و سایر گروههای مقاومت با تاکتیکهای چابک و جنگ نامتقارن، توانستند هزینه جنگ را به شدت برای صهیونیستها افزایش دهند.حتی رسانههای اسرائیلی اعتراف کردند که «ارتش برای نخستین بار در تاریخ خود، در برابر نیرویی غیردولتی مجبور به عقبنشینی کامل شده است». آتشبس از این منظر یک تسلیم رسمی در برابر واقعیت میدان بود؛ واقعیتی که نشان میدهد فرمول قدرت، دیگر با انبوه سلاح، برتری هوائی و حمایت غرب تعیین نمیشود، بلکه با پایداری مردم و مشروعیت مقاومت رقم میخورد.
3- در بطن توافق آتشبس، موضوع تبادل اسرا، چهره تازهای از قدرت واقعی مقاومت را نشان داد. اسرائیل که همواره خود را صاحباختیار و دست برتر میدان میدانست، این بار مجبور شد برای بازگرداندن معدودی از اسرایش، نزدیک به 2000 زندانی فلسطینی از زن و کودک گرفته تا مبارزان سالخورده که برخی از آنها بالای 25 سال در زندانهای رژیم محبوس بودند را آزاد کند.در ادبیات سیاسی منطقه، تبادل اسرا زمانی معنا پیدا میکند که دو طرف از موضع برابر وارد مذاکره شوند و این همان چیزی است که پس از دو سال جنگ، برای نخستین بار در تاریخ منازعه فلسطین و اسرائیل به واقعیت تبدیل شده است. در واقع، تبادل اسرا برای حماس و گروههای جهادی در غزه؛ بازسازی کرامت انسانی و نمایش اقتدار مقاومت بود.چراکه هر زندانی آزادشده از بندهای اسرائیل، پیام زندهای است از فروپاشی ادعای «قدرت مطلق» تلآویو و مقاومت توانست قواعد بازی را برگرداند و از موضع قدرت انسانی و سیاسی، رژیمی که روزی هیچ مذاکرهای با حماس که از منظر باطل او گروه تروریستی تلقی میشدند را نمیپذیرفت، ذلیلانه تسلیم شروط همین گروه شود.
4- دو سال جنگ غزه و از دست دادن بسیاری از فرماندهان حماس که نام هر کدام از آنها لرزه بر اندام عنکبوتی صهیونیستها میانداخت،
نه تنها آزمون بقای نظامی حماس بود، بلکه آزمون بلوغ سیاسی آن نیز شد.چرا که با وجود بمبارانهای وحشتناک صهیونیستها، محاصره کامل و تخریب زیرساختهای غزه، شهادت فرماندهان بزرگی همچون محمد ضیف و یحیی سنوار، ساختار فرماندهی و ارتباطی حماس کماکان فعال و منسجم باقی ماند.در هر مرحله از آتشبس یا مذاکره، هیچ تصمیمی بدون موافقت حماس حاصل نشد و این یعنی اسرائیل ناخواسته مشروعیت سیاسی این جنبش را پذیرفته است.اکنون حماس از یک نیروی مقاومت محلی، به محور تصمیمساز در معادلات فلسطینی و حتی منطقهای تبدیل شده است، نقشی که اکنون قدرتهای بینالمللی ناگزیرند با آن کنار بیایند.به تعبیر دیگر، میتوان گفت که امروز مقاومت از زیر آوار تا راس سیاست، تصمیمساز و تصمیمگیر است.
5- با وجود ویرانی گسترده، کمبود غذا و دارو و آوارگی صدها هزار نفر، مردم غزه در این نبرد نابرابر، نه فقط بازنده این جنگ دو ساله نبودند، بلکه به بزرگترین چهره جهانی مقاومت تبدیل شدند. تصاویر مادران فلسطینی که در میان خرابهها پرچم کشورشان را برافراشتهاند و کودکانی که با سنگ و چوب برای بقا میجنگیدند، افکار عمومی دنیا را دگرگون کرده است. امروز، حتی رسانههای غربی سخن از «پایداری افسانهای مردم غزه» میگویند
و بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل در عرصه روانی و اجتماعی کاملاً شکست خورده است. قدرت نرم مقاومت یعنی ایمان مردم به حق خود و باور به نصرت و عدالت خداوند، بنیان جنگ تبلیغاتی اسرائیل را در هم کوبید و مردم غزه به نماد پیروزی در دل ویرانیها معروف شدند.
6- اکنون دیگر پیروزی مقاومت و عقبنشینی اسرائیل، پیامدهایی فراتر از مرزهای غزه دارد. چراکه این اتفاق، چند معادله کلیدی را در منطقه تغییر داده است:
اول؛ اینکه موجب فروپاشی بازدارندگی اسرائیل شد و از این پس، دیگر هیچ بازیگری در منطقه از تهدید تلآویو نمیترسد؛ لبنان، سوریه و یمن، همگی با قدرت بیشتری از مقاومت سخن میگویند. وقتی نتانیاهو نخستوزیر سیه روی اسرائیل به پوتین رئیسجمهور روسیه این پیام را میدهد که ما دیگر قصد حمله نظامی به ایران را نداریم و این پیام از سوی وزیر خارجه کشورمان تایید میشود، نشان از آن دارد که مقاومت
دو ساله مردم غزه و دفاع جانانه 12 روزه ملت ایران درس عبرتی برای
رژیم کودککش صهیونیستی شده است و الگوی قدرت از این پس در خاورمیانه تغییر کرده است.
دوم؛ هزینه سنگین حمایت آمریکا از اسرائیل: واشنگتن بارها در این
دو سال سعی کرده بود با فشار دیپلماتیک و ارسال سلاح، اسرائیل را از بنبست خارج کند، اما شکستهای پیدرپی باعث شد حمایت بیقید و شرط آمریکا هزینه سیاسی سنگینی روی دست واشنگتن بگذارد تا آنجا که در ماههای اخیراین میزان هزینه کردن برای جنگ اسرائیل در غزه، اعتراض «آیپک» یعنی بزرگترین حامی صهیونیستها در آمریکا را هم درآورده است.
سوم؛ بازتعریف چهره فلسطین: اکنون حماس، جهاد اسلامی و مردم غزه در کنار هم تصویر جدیدی از فلسطین ساختهاند؛ فلسطینی که نه تنها به عنوان قربانی بیدستاورد جنگ غزه شناخته نمیشود، بلکه فعال مایشاء سیاسی و نظامی در میدان مبارزه با صهیونیستها محسوب میشود.
7-آتشبس غزه، شاید برای برخی نشانه آرامش باشد، اما در واقع آغاز مرحله تازهای از نبرد ارادههاست. مقاومت در دو سال گذشته نشان داد که قابلیت بازسازی سریع خود را دارد، توانایی ایجاد ساختار مدنی در دل بحران را آموخته و تجربه مذاکره از موضع قدرت را به دست آورده است. این در حالی است که اسرائیل، در نقطه مقابل، با بحرانهای چندلایه از شکاف در دولت گرفته تا اعتراضات داخلی روبهروست. این وضعیت بهروشنی بیانگر آن است که نتیجه واقعی جنگ، نه در پایان درگیری، بلکه در تداوم نفوذ اراده تعیین میشود.اگر غزه پس از ریخته شدن دو میلیون تُن بمب بر سر خود و بیش از 65 هزارکشته و به روایت دیگر 680 هزار کشته و مفقود، هنوز ایستاده است، این یعنی فلسفه مقاومت زنده است و در نقطه مقابل آن، اگر اسرائیل پس از دو سال، مجبور به عقبنشینی شده، این یعنی فلسفه قدرت او شکست خورده و دیگر نمیتواند از صدای شکستن استخوانهای پوسیده خود پس از 77 سال زندگی نکبتبار جلوگیری کرده و آن را ترمیم کند.
8- مردم غزه و جریان مقاومت، با کمترین امکانات اما با بیشترین ایمان و همبستگی، نشان دادند که مفهوم پیروزی در قرن بیستویکم دیگر با تعداد هواپیما،تانک و موشک تعریف نمیشود، بلکه با توان ایستادگی و بسیج مردمی جهان در مقابل رژیم کودککش صهیونیستی شناخته میشود. امروز دیگر دنیا فهمیده که غزه ققنوسوار از زیر خاکستر و حماس از دل جنگ برخاسته و به قدرتی سیاسی بدل شده است که حتی دشمنان ناچار به گفتوگو با آن هستند. هر خشت و آوار غزه، سندی است بر اینکه آیندگان قضاوت کنند که پیروز نهائی، مردمی بودند که برای دفاع از حق خود جنگیدند تا ثابت کنند که دستاورد ایستادگی و مقاومت، پیروزی و نتیجه تسلیم، شکست و سرافکندگی است و مردم غزه در سمت درست تاریخ ایستاده بودند و نتیجه این ایستادگی، شکست و سرافکندگی صهیونیستها و بحرانهای داخلی خواهد بود که از این پس هر روز در سرزمینهای اشغالی و هیئت حاکمه این رژیم شاهد خواهیم بود.
حسن رشوند