به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 458
بازدید دیروز: 8,179
بازدید هفته: 45,715
بازدید ماه: 221,912
بازدید کل: 27,567,435
افراد آنلاین: 16
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲٤ مهر ۱٤۰٤
Thursday , 16 October 2025
الخميس ، ۲٤ ربيع الآخر ۱٤٤۷
مهر 1404
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
۱۰۳ - مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری - ۳۸ - یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس ۱۴۰۴/۰۷/۲۲
یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس - ۳۸
 مـداوا در کنار دعــا
۱۴۰۴/۰۷/۲۲
‫عبدالکریم حق‌شناس - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد‬‎

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری

استاد حق‏شناس در بیان سلوک، هماره یادآور می‏شد که صفای درون و پالایش از گناهان، موانع شناخت و یادگیری را از میان می‏بَرد و بر توان فراگیری طالب علم، به‌گونه‏ای شگرف می‏افزاید. دانش و معرفت، پدیده‏ای فرامادّی است. آموزش، مطالعه، پژوهش و... همگی از قبیل معدّات و مقتضیات‌اند؛ یعنی امکان درک حقیقت را فراهم می‏سازند؛ امّا تأثیر قطعی آنها در گروی پالایش از موانع فهم و شناخت است.
به یاد دارم در سال‏های نخست طلبگی، با فرزند یکی از علمای محترم آن روز، هم‌بحث بودم و متأثّر از آموزه‏های استاد، او را به سحرخیزی تشویق می‏کردم. گویا به دلیل کم‏تجربگی، اندکی در برنامۀ تحصیلی و مطالعاتی‏اش اختلال ایجاد شده بود و همین موجب نهی پدرش گردید. استاد، نه آن دوست مرا هرگز دیده بود و نه من هرگز با ایشان در این مورد سخن گفته بودم؛ امّا روزی همراه استاد برای اطّلاع از تازه‏های نشر و خرید کتاب به کوچۀ حاج نایب رفته بودیم. در مسیر بازگشت در راهروی مسجد جامع (بازار تهران) با پدر هم‏مباحثه‏ام که عالمِ محترمی بود، مواجه شدیم. استاد حق‏شناس پس از سلام و احوالپرسیِ مختصر، بدون هیچ مقدّمه‏ای به ایشان گفت: «سحرخیزی و نماز شب هرگز مانع تحصیل نیست؛ بلکه بر توفیقات طلبه می‏افزاید و به درس و بحث و مطالعات او برکت می‏دهد و حضرت فرمود «مَطرَده» و موجب نشاط است»1 و بدین‌سان به پرسشِ ناگفتۀ او پاسخ داد.2
***‏
اگر سحر بلند شوی، پروردگار هم نظری به قلبت می‏کند. خدا مرحوم آقا شیخ مرتضی [زاهد] را رحمت کند! پدر[بزرگ] آقای حاج آقا جاودان- برایش یک صلوات بفرستید- می‏فرمودند: «اگر من زن اجنبیّه را نگاه کنم یا این دیوار را نگاه کنم، برایم فرقی ندارد! این، در اثر نماز شب است»؛ یعنی نماز شب‏های ایشان، آن غرایز را در باطن ایشان کشته بود. آری؛ ‌ای کسی که می‏خواهی تا صبح بگیری بخوابی- چون هوا دمِ صبح هم یک قدری لطیف می‏شود، می‏خواهی بخوابی و خُرخُر کنی! بدان که پروردگار عزیز، این چیزها را مفت به کسی نمی‏دهد.3
***‏
دانشجویی بود که خیلی اصرار داشت وارد حوزۀ علمیّه شود؛ ولی پدرش رضایت نمی‏داد. وقتی برای ثبت‌نام نزد آیت‌‏الله حق‏شناس آمد، ایشان تأکید نمود که «اگر پدرت راضی نباشد، توفیقاتت کم می‏شود. اوّل باید رضایت پدرت را جلب کنی، بعد بیایی! یکی دو ماه به همین منوال گذشت و رفت و آمدهای او فایده‏ای نداشت، تا این که یک روز حاج ‏آقا به او فرمود: «دل پدر شما، دست کسی دیگر است. برو با او در میان بگذار!». او وقتی این جمله را شنید، رفت و تا یکی دو هفته از او خبری نشد؛ امّا وقتی برگشت، با یک جعبه شیرینی آمد. می‏گفت: بالأخره بابام راضی شد. پرسیدم: چه‌طور؟ گفت: از همان روزی که حاج آقا آن جمله را گفت، رفتم چسبیدم به سحرخیزی و مناجات. بعد از چندین‌روز، پدرم بدون هیچ مقدّمه‏ای، به من گفت: پسرم! من مشکلی با حضور شما در حوزه ندارم و رضایتش را اعلام کرد.4
***‏
از موعظه‏های آیت‌الله حق‏شناس این بود که کسی که سحر از خواب بلند می‏شود، کارهای روزش، روی روال انجام می‏شود، قدرت معنوی‏اش برای مقابله با گناه و هواهای نفسانی بیشتر می‏شود و خلاصه، بیشتر مورد عنایت قرار می‏گیرد. همچنین بر پایۀ سخنان معصومان:5 می‏فرمود: «آقایان، خانم‏ها! اگر می‏خواهید چهره‏تان شاداب باشد، سحر بلند شوید. می‏خواهید نورانی باشید، سحر بلند شوید. می‏خواهید عمرتان طولانی باشد، سحر بلند شوید، می‏خواهید مالتان زیاد شود، سحر بلند شوید».6
***‏
ابلیس با آن‏ همه حقّه‏هایش، شاگرد نفْس است، داداش جون! حالا اگر بخواهیم این دشمن را بکوبیم، باید چه کنیم؟!
ما لی سِوی فَقری إلَیکَ وَسیلَةٌ
فَـبِالافتِقارِ إلَیـکَ فَـقری أدفَـعُ7
ای پروردگار عزیزم! من چیزی غیر از این که روی نیاز به درگاه تو- که بی‏نیازی- بیاورم، ندارم! این نگاه، نفْس و امیال نفسانی را می‏کوبد. این که می‏آیی و می‏گویی که: امیال نفْسانی، من را بیچاره کرده است. پس من چه کار کنم؟ بِدان که علاجش همین است. تا قدری پوست پشت دستت زبر می‏شود، می‏گویی: باید به طبیب پوست مراجعه کنم که ببینم چرا نرمیِ دستم، به زبری مبدّل شده است؛ امّا نفْس که دارد تو را از بین می‏برد، چرا کاری برای مداوای آن نمی‏کنی؟! نفْس، خیلی خطرناک است؛ اَمّارة بالسوء است، مگر آن کسی که خدا رحمش کند! 8 پس باید سحرها را بیدار بود تا از دست نفْس نجات پیدا کرد.9
***‏
آیت‌الله حق‏شناس برای رشد اخلاقی، بر نماز شب و نماز جماعت تأکید داشت. ایشان می‏فرمود: «نماز شب‏خوان، نماز جماعت‏خوان هم هست. این دو با هم ارتباط دارد».10
چهارم؛ حج
خدا آقای جاپلقی را رحمت کند! می‏گفت: کسی را داشتم نصیحت می‏کردم که: بابا جان! تو واجب‌‌الحجّی. مبادا غفلت کنی! هی امروز و فردا می‏کرد تا مریض شد. آقای جاپلقی گفت: من در عالم رؤیا دیدم که دو نفر به منزل ایشان وارد شدند. یکی از اینها به او گفت که: باید یکی را انتخاب کنی: یا جزو نصرانی‏ها شوی یا جزو یهودی‏ها! این فرد در همان عالم رؤیا دو مرتبه گفت: نصارا، نصارا! و جان داد.11 ایشان می‏گفت: من با خودم گفتم که فردا بروم برای او این خواب را تعریف کنم که اگر حج نروی، می‏روی در صف نصارا؛ امّا صبح که آمدم درِ خانه‏اش، دیدم که دارند جنازۀ او را از در بیرون می‏آورند.12
پنجم؛ دعا
چگونه دعا کنیم؟

آیت‌الله حق‏شناس در بارۀ شیوۀ دعا کردن و این که چه چیزی از خداوند طلب کنم، می‏فرمود: «سه دقیقه قبل از اذان صبح، رو به آسمان کن و هفت بار بگو: «یا رَبّ!». خدا می‏فرماید: «بندۀ من! از من چه می‏خواهی که به تو بدهم؟». آنگاه بگو: خدایا! هرچه از دین و دنیا و آخرت به خیر من است، همان را هرچه زودتر نصیبم کن».13
شیوۀ درخواست از خداوند
یک‌بار وقتی ‏که به حرم حضرت معصومه مشرّف شدم، مردی را دیدم که وقتی تعقیبش کردم، دیدم یک نجّار است. او داشت در حرم با بی‏بی صحبت می‏کرد و می‏گفت: بی‏بی جان! من آن دفعه که آمدم، فلان حاجت را داشتم که شما ندادید؛ امّا این دفعه که می‏روم، باید مهیّا شود. علاوه ‌بر آن، من فلان حاجت و فلان حاجت را هم دارم. الآن‏ هم یک روضۀ حضرت علی‌اصغر برایت می‏خوانم و می‏روم! آن‌قدر باصفا بود که من دیگر نتوانستم در جای خود بمانم. پشت سرش بودم که آمدم و صورتش را بوسیدم و گفتم: «اجازه بده من پای تو را ببوسم!». شما هم باید با خدا همین‌‏طور صحبت کنید و بگویید: «ای پروردگار عزیز من! من جوانم. من را کمک کن». خودت هم باید بر تعالیم اسلام ناب، استقامت کنی و تعالیم اسلامی را مراقب باشی. آن‏ وقت است که به همه‌چیز می‏رسی، عزیز من! امام صادق هم فرمود: «خَلَقَهُم لِيَنفَعَهُم وَ يوصِلَهُم إلی نَعيمِ‏ الأَبَدِ»14و 15
مداوا در کنار دعا
یک روز، بندۀ خدایی پیش آیت‌الله حق‏شناس آمد و گفت: حاج آقا! مرضی دارم. برایم دعا کنید و ذکری به من بدهید. حاج آقا پرسید: «پیش دکتر هم رفتی؟» و با اشاره به من، ادامه داد: «این، آقای دکتر محمّدی است [و می‏تواند شما را معاینه کند]». سپس به من فرمود: «آقای دکتر! ببینید این آقا چه مشکلی دارد». مشابه این برخورد، چندین‌بار اتّفاق افتاد.16
***‏
معمولاً کسانی که برای رفع مشکل‌شان به آیت‌الله حق‏شناس مراجعه می‏کردند، انتظار داشتند که ایشان راه‏کارهای عجیب و غریب بدهد؛ ولی ایشان پیش از دعا کردن، سفارش به تلاش‏های عادی می‏کرد. مثلاً یک نفر را آورده بودند که سرطان داشت. حاج آقا تأکید کرد که: اوّل او را پیش دکتر خوب ببرید.17
آداب دعا برای دیگران
من وقتی‏که در قم بودم، کسی برایم کاغذ نوشت که یک امر معضل برایش پیش آمده که برحسب عادت لاینحل 18 است. خواهش کرده بود که من در خدمت حضرت معصومه دعایش کنم. وقتی ‏که کاغذ ایشان آمد، قلب من ناراحت شد و یک‏مرتبه متوجّه حضرت معصومه شدم و عرض کردم: بی‏بی جان! من هیچ حاجتی ندارم، الّا خواهش این آقا! بعد، شب که شد، دیدم که به من گفتند: این آقا که دعایش می‏کنی، نماز بین‌الطلوعینش گاه گاهی قضا می‏شود! او از تو درخواست دعا کرده و تو هم دعایش می‏کنی؛ ولی به نماز صبحش ترتیب اثر نمی‏دهد!
آخر، قبلاً حضرت رضا در عالم رؤیا به بنده فرموده بودند: «مواظب باش! این اشخاصی که دعا می‏کنی، اگر واجد شرایط نباشند، خودت صدمه می‏خوری!». اتّفاقاً یک کسی آمد و ظاهراً به دروغ گفت که توبه کرده است. من هم دعایش کردم. ناگهان یک سنگی آمد و به سر بنده خورد. حضرت فرمود: «مواظب باش! از این به بعد، هر وقت اینها، این رِندِ مولاها التماس دعا گفتند و شرایط را واجد نبودند، یک بلایی می‏آید و به تو می‏خورد». بنده ماندم که چه کنم؟ دعایش کنم یا نه! خب، آخر من بیچاره چه کرده‏ام که هم دعا کنم و هم چوبش را بخورم! این که نمی‏شود!
شب بعد، در عالم رؤیا دیدم که همان فردی که نامه نوشته بود، [سینه می‏زد و] حسین حسین می‏گفت. فردا صبح، وقتی که آقای حجّت 19 تشریف آورد، من قضیّه را برای ایشان عرض کردم که: من برای کسی دعا کرده‏ام که ملتزم نیست و دیشب دیدم که دارد حسین حسین می‏گوید. ایشان فرمود: «این که دیده‏ای دارد سینه می‏زند، حالت التجاء است. پس باید دعایش کنی». من هم دعایش کردم؛ ولی در فکر عواقب دعا کردنم بودم که چوبش را خواهم خورد؛ امّا شب سوم به من گفتند: ما حاجت ایشان را در اثر این دعا دادیم؛ امّا او باید نمازهایش را اوّل وقت بخواند! هر وقت که نمازهایش را اوّل وقت نخواند، پیچ و مهره دست ماست؛ ما هم دوباره همین قضیّه و ابتلا را برمی‏گردانیم.20
***‏
آیت‌الله حق‏شناس می‏فرمود: «شخصی تماس گرفت و گفت: فلان آقا گرفتار است. برایش دعا کنید تا مشکلش حل شود. بنده چند روز که برای او زیارت عاشورا خواندم، در خواب به من گفتند: شما به چه حقّی برای ایشان زیارت عاشورا می‏خوانی؟! این آقا نماز صبحش را نمی‏خواند. من با او تماس گرفتم و گفتم: شما در نماز صبح کوتاهی می‏کنی؟ خیلی متحیّر شد و گفت: و‌الله که هیچ کسی خبر نداشت، حتّی گاهی پدرم درِ اتاقم را برای نماز می‏زد؛ ولی من می‏گفتم: خوانده‏ام و می‏خوابیدم!».21
***‏
یک روز، جوانی آمد و از آیت‌الله حق‏شناس خواست که برای باز شدن گرهِ کارش، دعایی کند. فردای آن روز، حاج آقا او را خواست و مطلبی را در گوشش بیان کرد. جوان، به محض شنیدن مطلب، هول شد و گفت: حاج آقا! این موضوع را حتّی پدر و مادرم هم نمی‏دانند. شما چه‌طور متوجّه شدید!؟ فرمود: «این‌طور نیست که شما حرکتی انجام بدهید و کسی از آن مطّلع نشود!». بعد اضافه کرد: «تا این موضوع، اصلاح نشود، گرفتاری شما حل نخواهد شد». چند لحظه بعد، وقتی که آن جوان خواست برود، از او پرسیدم: می‏توانی بگویی که حاج آقا چه مطلبی را درِگوشی به شما فرمود؟ گفت: حاج آقا فرمود: «دیشب من شما را دعا کردم؛ امّا در عالم رؤیا به من گفته شد که شما هر از گاهی، نماز صبحت را به عمد نمی‏خوانی».22
***‏
یکی از دوستان می‏گفت: اوایل طلبگی‏ام مدّتی نماز صبحم قضا می‏شد. خدمت آیت‌الله حق‏شناس آمدم و آهسته به ایشان گفتم: حاج آقا! من نماز صبحم قضا می‏شود؛ برایم دعا کنید. ایشان نگاه تندی به من کرد و فرمود: «این‏ مسئله دعایی نیست، دوایی است! دوایش هم این است که شما دروغت را ترک کنی». بعد فرمود: «می‏خواستی خدا چه‌طور چوبت بزند؟!». از ایشان که جدا شدم، یادم آمد که چند روز قبل، در جایی برای این که کارم راه بیفتد، دروغی گفته ‏ام.23
پی‌نوشت‌ها:
1. امام صادق: «عَلَيكُم بِصَلاةِ اللَّيلِ‏؛ فَإنَّها سُنَّةُ نَبِيِّكُم وَ دَأبُ الصّالِحينَ قَبلَكُم وَ مَطرَدَةُ الدّاءِ عَن أجسادِكُم؛ در پى نماز شب باشید، که آن، سنّت پیامبر شماست و شیوۀ صالحانِ پیش از شما و دورکنندۀ درد و بیمارى از بدنتان». (تهذیب الأحکام: ج۲ ص۱۲۰ ح۴۵۳).
2. به نقل از حجت‌الاسلام سیّد عبّاس قائم‏مقامی. در این‌باره، ر. ک: ص۲۰۴ (اولویّت دادن به تحصیل علم).
3. مواعظ: ج۴ ص۱۷۰.
4. به نقل از آقای سیّد رضا همایونی.
5. ر. ک: فرهنگ‏نامه تهجّد: ص۱۱۷ (فصل سوم: آثار نماز شب).
6. به نقل از آقای مرتضی اخوان.
7. «من جز فقر خود، راهى به تو ندارم/ با نیازخواهی از تو، نیازم را بر آورده مى‏کنم». أبوالقاسم عبدالرحمن بن عبدالله السُّهَیلی (م ۵۸۱ ق) به نقل از: الکنی و الألقاب: ج۲ ص۳۲۶.
8. {إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَا ما رَحِمَ رَبِّی} (یوسف: آیۀ ۵۳).
9. مواعظ: ج۴ ص۱۵۷.
10. به نقل از حجت‌الاسلام عبدالرضا پورذهبی. حجت‌الاسلام غلامحسن بخشی نیز به این مطلب اشاره نموده و جملۀ آیت‌الله حق‏شناس را این‌گونه آورده است: «کسى که نماز جماعت‏خوان باشد، اهل نماز شب مى‏شود و کسى که نماز شب‏خوان است، اهل نماز جماعت است و این دو، لازم و ملزوم یکدیگرند» (رهنمای سلوک: ص۲۱).
11. امام صادق: «مَن ماتَ وَ لَم يَحُجَّ حَجَّةالإسلام لَم يَمنَعهُ مِن ذلکَ حاجَةٌ تُجحِفُ بِهِ أو مَرَضٌ لا يُطيقُ فيهِ الحَجَّ أو سُلطانٌ يَمنَعُهُ، فَليَمُت يَهوديّاً أَو نَصرانيّاً؛ هرکس بمیرد و حج‏ نگزارده باشد، در حالی که خودداری او از حج، به سبب فقر شدید یا بیمارى بازدارنده از حج و یا منع قدرتمندى نبوده باشد، باید یهودى یا نصرانی بمیرد!» (الکافی: ج۴ ص۲۶۸ ح۱).
12. مواعظ: ج۲ ص۱۳۱.
13. به نقل از دکتر جواد محمّدی.
14. «آنها (مردم) را آفریده تا به آنان، سود رساند و به نعمت جاویدان برساند» (علل الشرائع: ص۹ ح۲).
15. مواعظ: ج۴ ص۱۷۳.
16. به نقل از دکتر جواد محمّدی.
17. به نقل از آقای فرشاد.
18. حل ناشدنی.
19. آیت‌الله سیّد محمّد حجّت کوه‌کمره‌ای.
20. مواعظ: ج۴ ص۱۴۰. در این‌باره ر. ک: ص ۲۷۴ (برکات نماز اوّل وقت).
21. به نقل از حجت‌الاسلام غلامحسن بخشی.
22. به نقل از آقای محمّدحسن میرشاه‏ولد.
23. به نقل از آقای عبّاس صفری.