طراحان تشکیل جبهه واحد در مقابل دشمنان اسلام
۱۴۰۴/۰۷/۲۳
ما خود شیعه هستیم و افتخار پیروی اهلالبیت(ع) را داریم. کوچکترین چیزی حتی یک مستحب و یا مکروه کوچک را قابل مصالحه نمیدانیم؛ نه توقع کسی را در این زمینه میپذیریم و نه از دیگران انتظار داریم که به نام مصلحت و به خاطر اتحاد اسلامی از یک اصل از اصول خود دست بردارند.
آنچه ما انتظار و آرزو داریم این است که محیط حسنتفاهم به وجود آید تا ما که از خود اصول و فروعی داریم، فقه و حدیث و کلام و فلسفه و تفسیر و ادبیات داریم، بتوانیم کالای خود را به عنوان بهترین کالا عرضه بداریم تا شیعه بیش از این در حال انزوا به سر نبرد و بازارهای مهم جهان اسلامی به روی کالای نفیس معارف اسلامی شیعه بسته نباشد.
اخذ مشترکات اسلامی و طرد مختصات هر فرقهای نوعی خرق اجماع مرکب است و محصول آن چیزی است که قطعاً غیر از اسلام واقعی است، زیرا بالاخره مختصات یکی از فرق جزء متن اسلام است و اسلام مجرد از همه این مشخصات و ممیزات و مختصات وجود ندارد.
گذشته از همه اینها طراحان فکر عالی اتحاد اسلامی که در عصر ما مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی(قدساللهسره) در شیعه و علامه شیخ عبدالمجید سلیم و علامه شیخ محمود شلتوت در اهل تسنن در رأس آن قرار داشتند، چنان طرحی را در نظر نداشتند؛ آنچه آن بزرگان در نظر داشتند این بود که فرقههای اسلامی در عین اختلافاتی که در کلام و فقه و غیره با هم دارند، به واسطه مشترکات بیشتری که در میان آنها هست میتوانند در مقابل دشمنان خطرناک اسلام دست برادری بدهند و جبهه واحدی تشکیل دهند. این بزرگان هرگز درصدد طرح وحدت مذهبی تحت عنوان وحدت اسلامی- که هیچگاه عملی نیست- نبودند.
فرق وحدت حزب و وحدت جبهه
در اصطلاحات معمولی عرف، فرق است میان حزب واحد و جبهه واحد. وحدت حزبی ایجاب میکند که افراد از نظر فکر و ایدئولوژی و راه و روش و بالاخره همه خصوصیات فکری به استثناء مسائل شخصی، یکرنگ و یک جهت باشند. اما معنی وحدت جبهه این است که احزاب و دستهجات مختلف در عین اختلاف در مسلک و ایدئولوژی و راه و روش، به واسطه مشترکاتی که میان آنها هست، در مقابل دشمن مشترک در یک صف جبههبندی کنند و بدیهی است که صف واحد در برابر دشمن تشکیل دادن، با اصرار در دفاع از مسلک خود و انتقاد از مسلکهای برادر و دعوت سایر برادران هم جبهه به مسلک خود به هیچوجه منافات ندارد.
آنچه مخصوصاً مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی بدان میاندیشید این بود که زمینه را برای پخش و انتشار معارف اهلالبیت در میان برادران اهل سنت فراهم کند و معتقد بود که این کار جز با ایجاد حسنتفاهم امکانپذیر نیست.
استاد شهید مطهری، امامت و رهبری، ص۱۷
نقش مستقيم و غيرمستقيم زن در تاريخ
منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتن زن در تاريخ، نقش مستقيم و ظاهر شدن زن در صحنه تاريخ است، اما نقش غيرمستقيم و پشت جبهه و صحنه را زن همواره براي خود محفوظ داشته است.
زنان در طول تاريخ تنها مولد و زاينده مردان و پرورشدهنده جسم آنها نبودهاند، بلکه الهامبخش و نيرودهنده و مکمل مردانگي آنها بودهاند. زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگي ميبخشيدهاند. ما در بسياري از اشعار حماسي عربي و فارسي ميبينيم که دليران و دلاوران در حماسههاي خود زنان را مخاطب قرار داده و از مردانگي و شجاعت و دلاوري خود داد سخن دادهاند، گويي مرد آگاهانه و يا ناآگاهانه از همه دليريها و دلاوريهاي خود رضايت و تحسين و جلب رضايت زن را منظور ميداشته است... اينکه ميگويند زن آفريننده عشق است و عشق آفريننده مرد و مرد آفريننده تاريخ، ناظر به نقش غيرمستقيم زن در سازندگي تاريخ است.
زن نقش سازندگي غيرمستقيم تاريخي خود را مديون اخلاق ويژه جنسي خويش، يعني حيا و عفاف و تقوا و دورباش زنانه خويش است، از اينرو گويي نوعي تضاد و تعارض ميان اين دو نقش وجود دارد: يا نقش غيرمستقيم و از صحنه بيرون بودن، يا نقش مستقيم و پشت جبهه را رها کردن و نقش غيرمستقيم نداشتن. اما در حقيقت تضاد و تعارض غيرقابل جمعي درکار نيست...
استاد مطهری، پيرامون جمهوري اسلامي، صص 46- 45