به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,516
بازدید دیروز: 7,426
بازدید هفته: 51,657
بازدید ماه: 51,657
بازدید کل: 27,971,507
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
جمعه ، ۰۷ آذر ۱٤۰٤
Friday , 28 November 2025
الجمعة ، ۷ جمادى الآخر ۱٤٤۷
آذر 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۱۱۳ - مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری - ۴۷ - یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس ۱۴۰۴/۰۸/۱۳
یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس - ۴۷

  باید از علمدار تبعیت کرد

۱۴۰۴/۰۸/۱۳

‫عبدالکریم حق‌شناس - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد‬‎

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری

کوتاه آمدن از برخی حقوق
آیت‌الله حق‏شناس در مواجهه با مردم، خیلی مراعات طرف مقابل را می‏کرد. مثلاً این مسئله بارها اتفاق افتاد که با ایشان ‏‏به نانوایی می‏رفتیم و کسی خارج از صف می‏‏آمد و جلوتر از ما نان می‏خرید و می‏رفت. حاج آقا در این موارد، هیچ اعتراضی نمی‏کرد. حتی اگر من هم می‏خواستم برخوردی کنم یا کلامی بگویم، به من هم اجازه نمی‏داد.
همچنین بعضی وقت‏ها که برای رفتن به مدرسۀ سپه‏سالار، از ابتدای خیابان ناصرخسرو تا خیابان پامنار سوار اتوبوس می‏شدیم، ایشان با وجود خالی بودن صندلی، سرپا می‏ایستاد. 
چندبار که تکرار شد، از ایشان پرسیدم: چرا وقتی صندلی خالی هست، نمی‏نشینید؟ ‏فرمود: «سید رضا! مردم دوست دارند ما را ایستاده ببینند!». هنگام خرید نیز با فروشنده، خیلی چانه نمی‏زد و معمولاً هر قیمتی که فروشنده می‏گفت، پرداخت می‏کرد. ایشان در مناسبتی به این نکته اشاره کرد و فرمود: «روحانی، حتی باید از بعضی حقوق حَقۀ خود هم بگذرد».1
پرهیز از کاسبی به نام دین
آیت‌الله حق‏شناس به‌شدت از «دُکانداری» و «کاسبکاری» به نام دین و معرفت، بیزار بود، به‌گونه‏ای که حتی وقتی گه‏گاه همراه ایشان برای خرید می‏رفتیم، از این که فروشنده‏ای به دلیل موقعیت دینی و روحانی، به ایشان تخفیف دهد، مانع می‏گردید و با اشاره به روایاتی که از امتیازطلبی و نان ‏خوردن از راه علم نهی نموده است،2 همین مقدار امتیازگیری را مشمول همان نهی در روایات می‏دانست و از رفتار برخی که موقعیت و شأن خود را دست‏مایۀ امتیاز‏خواهی و برخورداری از حق ویژه- گرچه به اندازۀ گرفتن یک تخفیفِ ساده- قرار می‏دهند، انتقاد می‏فرمود.3
اهتمام به تبلیغ
من جبهه که بودم، برای آیت‌الله حق‏شناس نامه می‏نوشتم و ایشان هم جواب می‏داد. یک‌بار برای ایشان نوشتم: شما آنجا جلسۀ اخلاق گذاشتی، در حالی که ما اینجا نیاز بیشتری به جلسۀ اخلاق داریم ولی کسی نیست! در جواب نوشت: «عزیزم یوسفی! شیخ محمدحسین زاهد، چندان بهره‏ای از سواد نداشت و می‏گفت: بیشتر از مغنی4 بلد نیستم درس بدهم؛ اما شما ثمرات وجودی‏اش را می‏بینی». منظور ایشان، این بود که: شما آنجا هستی، خودت صحبت کن! همچنین نوشته بود: «کتاب تفسیر را بردار و از روی آن بخوان؛ ولی از خودت حرفی نزن». ایشان می‏دانست که من هنوز بار علمی کافی ندارم.5
***‏
زمان جنگ تحمیلی، وقتی در جبهۀ غرب (کوزَران کرمانشاه) بودم، می‏دیدم اوقات فراغت برخی از رزمنده‏ها کمی به بطالت می‏گذرد. آنها به دلیل نداشتن مشغلۀ مناسب، گاهی شوخی‏های نامناسب می‏کردند. این مطلب بهانه‏ای شد تا دوستان را جمع نمودم و کمی برایشان صحبت کردم. قرار شد از آن روز به بعد، نمازها را به جماعت بخوانیم. خودم هم امامت جماعت را قبول کردم؛ چون کس دیگری نپذیرفت. دفترچه‏ای داشتم که در آن، احادیثی را که از آیت‌الله حق‏شناس شنیده بودم، یادداشت کرده بودم. هر روز بعد از نماز، احادیثی را از روی آن برای جمع حاضر می‏خواندم. گذشت تا این که به مرخصی آمدم. حدوداً نیم‏ساعت به اذان ظهر مانده بود که به مسجد امین‌الدوله رسیدم. همین که وارد شدم، دیدم حاج آقا در حال بیرون آمدن از اتاقک کناری مسجد است. ایشان تا مرا دید، دستانش را باز کرد و با روی خوش از من استقبال نمود. بعد که نشستیم و ایشان مرا به حاضران معرفی کرد، هنوز چیزی نگفته بودم که خطاب به من فرمود: «آقا مرتضی! کار خیلی خوبی کردی که در جبهه برای دوستانت نماز جماعت بر قرار کردی و این «قال الصادق» و «قال الباقر»ها را برای آنها می‏گویی».6
***‏
زمان جنگ، پادگان امام حسین مرکز تعلیم و تربیت رزمندگان تهرانی بود. در واقع، رزمنده‏ها در آنجا دوره‏های رزمی و عقیدتی می‏گذراندند و سپس به جبهه اعزام می‏شدند. روزی از واحد عقیدتی- سیاسی پادگان از من خواستند که در روز، چند ساعتی با آنها همکاری داشته باشم. وقتی در این‌باره با آیت‌الله حق‏شناس مشورت کردم، فرمود: «داداش جون! حتماً برو. ما معلوم نیست این درس‏ها را به آخر برسانیم!».7
برای هدایت جوان‏ها وقت بگذارید!
استادی داشتم که به من می‏گفت: روزی چند تا درس می‏خوانی؟ گفتم: سه تا. گفت: یکی را تعطیل کن، دو درس را بخوان و در عوض سومی، این جوانان را هدایت کن؛ آن وقت ببین آن که سه درس می‏خواند، زودتر می‏رسد یا تو. از قضا من زودتر رسیدم! فهمیدی؟ این حرف‏ها به گوش شما نخواهد رفت؛ ولی بدانید که اگر شما خدمت کردی و برای این جوان‏ها درس موعظه گذاشتی، پرندگان آسمان شما را دعا می‏کنند، ماهی‏های دریا شما را دعا می‏کنند.8 و 9
***‏
آیت‌الله حق‏شناس بارها به طلبه‏ها تأکید می‏کرد که: «اگر می‏خواهید به مقام اجتهاد دست پیدا کنید و عالِم شوید، سعی کنید با جامعه به‌ویژه با همین جوان‎هایی که در محله‏های شما زندگی می‏کنند، ارتباط داشته باشید. اگر چنین کنید، زودتر مجتهد می‏شوید».10
چگونگی رفتار طلبه با مهمان
دیشب در ساعتی که من برای مطالعات خودم معین کرده بودم، برایمان مهمان آمد. خب من باید چه کار می‏کردم؟! با خود گفتم: اگر جلوی مهمان کتاب را باز کنم، او کسل می‏شود و می‏گوید: ما یک دقیقه آمدیم مهمانی و او دارد کتاب می‏خواند... و اگر هم بنشینم به تعارف کردن و میزبانی، تا بسم‌الله را بگوییم و احوالپرسی کنیم که کجا بودی و کجا نبودی، با یک چایی و پذیرایی، حداقل یک ساعت طول می‏کشد. بعداً هم که می‏خواهیم شام بخوریم که شب تمام می‏شود! دیدم تکلیفم، مشخص نمی‏شود. لذا استخاره کردم که از مهمان پذیرایی کنم و بعد مطالعه کنم و دیرتر بخوابم؛ یعنی کمی از ساعت خواب بزنم و در وقت دیگر تلافی کنم. استخاره خوب آمد و از ساعت خوابم زدم تا از مطالعه‏ام نمانم.11
۶. رهنمودهای سیاسی
در این فصل، نمونه‏هایی از رهنمودهای آیت‌الله حق‏شناس در زمینۀ سیاست و حکومتداری بیان می‏گردد.
پرهیز از داوری عجولانه در کار مسئولان
بعضی از رفقا در میان مردم حرف‏هایی می‏زنند و روحیۀ آنها را تضعیف می‏کنند. من از آنها خواهش می‏کنم کمی تاریخ مطالعه کنند و قدری به ایام گذشته مراجعه کنند. غرض، این است که شما هیچ‌وقت تضعیف نکنید. هیچ‌وقت نگویید که: چرا اینها این منطقه[ی جنگی] را یک‌بار گرفتند و دو مرتبه خالی کردند؟ برای گرفتن اینجا چه‌قدر ما شهید دادیم!... آنجا همچین بود، همچون بود و... این حرف‏ها را نزنید. بارها من به شما نصیحت کرده‏ام، به شما گفته‏ام که: آقا جان! شما اولاً اطلاعاتتان محدود است. باید شما همه‌چیز را مطالعه کنید، فوری قضاوت نکنید. آنهائی که در رأس امور هستند، مصالح شما را إن‌شاء‌الله در نظر دارند. آخر، اطلاعات ما کافی نیست. ما چه می‏دانیم؟ آنها روز و شب به کار سیاست و جنگ مشغول‌‏اند؛ آنها درسش را خوانده‏اند و مطلع‌اند و تاریخ را هم نگاه می‏کنند و مصالح مملکت را هم در نظر می‏گیرند.12
شکر نعمت امنیت و جمهوری اسلامی
آیت‌الله حق‏شناس فرمود: «شماها باید چه‌قدر شکرانه به‌جا بیاورید که در امنیت به سر می‏برید. البته در بسته و سربسته، در بعضی قسمت‏ها مشکل وجود دارد؛ ولی با همین وضع هم باید شکرانۀ جمهوری اسلامی را به‌جا آورد. اگر کسی بخواهد یک رفیق پیدا کند که تمام صفات حمیده در او جمع است، بی‌رفیق می‏ماند!13 بالأخره یک چیزهایی هم در جمهوری اسلامی هست. من هم نگفتم که صد‌در‌صد جلو هستیم؛ بله! یک چیزهایی هم هست که امیدواریم آنها هم به حق امام زمان(عج) کم‌کم اصلاح شود. باید موقعیت خود را شناخت و شکر آن را به‌جا آورد. مسلمانان در جاهای دیگر دنیا، خودشان، بچه‏ها و نوامیس‌شان در مخاطرۀ بمب هستند که شما هم طعم آن را در زمان حملات هوائی صدام چشیده‏اید».14
آسیب و گزند منافقان
سال ۱۳۶۱، یکی از اقوام ما که عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقان) بود، دستگیر شد. اطرافیان به من گفتند: چون تو طلبه‏ای و به اصطلاح، حزب‌اللهی هستی، حتماً از شما دربارۀ فلانی تحقیق می‏کنند. حواست را جمع کن که یک‏وقت چیزی نگویی که سر این بنده خدا بالای دار برود! به آنها گفتم: «تلاشم را می‎کنم؛ اما اگر احساس وظیفه کردم، همۀ مسائل را هرچه هست، توضیح می‏دهم». آنها خیلی از دست من ناراحت شدند و گفتند: اگر مشکلی برای او پیش بیاید، تو مسئولش هستی! وقتی این را شنیدم، کمی مردد شدم که تکلیفم چیست. برای همین با مرحوم آیت‌الله حق‏شناس مشورت کردم. ایشان فرمود: «داداش جون! باید حقیقت را بگویی! اینها اشخاصی هستند که هم به خودشان آسیب می‏زنند، هم به دیگران». اتفاقاً چندروز بعد، از من سؤال کردند و من ماجرای او را آن‌طور که بود، توضیح دادم. البته کار او به اعدام نکشید و بعد از چند سال آزاد شد و الآن شکر خدا توبه کرده و سر زندگی‏اش است.15
حجیت کلام امام خمینی
ما یک «کلام‌الملوک»16 داریم و یک «ملوک‌الکلام».17 سخن رهبر کبیر انقلاب، هم سخن شخص اول مملکت است و هم پادشاه سخن است. چون ایشان، مرد ادب است، مرد عرفان است، باید کلامش را گوش کرد. البته پند را هرجا که نوشته باشند، باید بگیرید؛ ولی بیان ایشان حجت است و گرفته شده از معصوم است؛ برگرفته از عرفان است و فلسفه و فقه.18
***‏
یکی دو سال بعد از رحلت امام خمینی بود که من برای نماز صبح به منزل آیت‌الله حق‏شناس رفتم. ایام ماه رمضان بود و ایشان نماز صبح را در منزلشان اقامه می‏کرد. ایشان رادیوی کوچکی داشت که دقایقی قبل از اذان روشنش می‏کرد تا موقع رسیدن نماز را متوجه شود. آن روز من طبق معمول، کمی قبل از اذان به منزل حاج آقا رسیدم. رادیو روشن بود و مطالبی از امام را پخش می‏کرد. وقتی صحبت امام تمام شد، حاج آقا فرمود: «از حلقوم‌شان حرف حق می‏زنند».19
 باید از علمدار تبعیت کرد
راجع به حضرت آقای خامنه‏ای سؤال کردند. گفتم: فعلاً صحبت اعلم و غیراعلم نباید کرد؛ بلکه باید ببینیم که چه کسی عَلَم در دستش است. توجه فرمودید؟ باید ببینند علَم دست کیست و دیگران هم باید تبعیت کنند. حالا فعلاً عَلَم دست وجود مبارک ایشان است. باید دیگران هم تبعیت کنند و عرض می‏شود که اگر علمدار افتاد، دیگر حساب همه را خواهند رسید.20
***‏
یکی از معیارهای آیت‌الله حق‏شناس در سیاست این بود که می‏فرمود: «خداوند در هر زمانی عَلَم را دست یک علمدار می‏دهد و اگر کسی اعلم هم باشد، باید پشت سر علمدار حرکت کند؛ زیرا اگر علمدار زمین بخورد، همه زمین می‏خورند».21
***‏
پس از رحلت آیت‌الله اراکی که بحث مرجعیت مقام معظم رهبری و چند تن دیگر از مراجع تقلیدی که از طریق جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم معرفی شده بودند، مطرح شد، برخی، از آیت‌الله حق‏شناس سؤال می‏کردند که: از میان مراجع معرفی شده، کدام یک اعلم است و ما به چه کسی رجوع کنیم؟ می‏فرمود: «ببینید امروز عَلَم دست کیست، دنبال او بروید».22
***‏
زمان ریاست‏جمهوری مقام معظم رهبری، آیت‌الله حق‏شناس خیلی به ایشان، اظهار علاقه و ارادت می‏کرد و می‏فرمود: «ایشان فردی متدین است» و همیشه با احترام و بزرگی از ایشان یاد می‏کرد.23 
زمانی که ایشان به رهبری رسید نیز حاج آقا با این که سن و سالشان خیلی بیشتر بود، اما نسبت به اطاعت از ایشان تأکید می‏کرد و می‏فرمود: «ایشان در رابطه با بنده هرچه حکم کند، بنده ملزم هستم با دل و جان از ایشان تبعیت کنم. همه ملزم هستیم که گوش به فرمان ایشان باشیم».24
***‏
آیت‌الله حق‏شناس از دورانی یاد می‏کرد که مرجعیت عامه برعهدۀ آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی بود و عده‏ای درصدد طرح مرجعیت آیت‌الله بروجردی بر آمده بودند؛ اما آیت‌الله بروجردی آنها را مورد عتاب شدید قرار داده و فرموده بود: «بگذارید عَلَمِ (پرچم) زعامت دست یک نفر باشد (اشاره به آیت‌الله اصفهانی) و همه باید از او حمایت کنند».
آیت‌الله حق‏شناس با الهام از همین سخن آیت‌الله بروجردی بود که در بحبوحۀ انقلاب و جنگ که عده‏ای درصدد بودند با طرح مسئلۀ اعلمیت برخی مراجع، رهبری امام خمینی را تضعیف کنند، می‏فرمود: «اکنون باید دید عَلَم دست کیست، نه این که اعلم کیست».25
توجه دادن به جایگاه عمار
یکی از معیارهای آیت‌الله حق‏شناس در مباحث سیاسی، توجه دادن به جایگاه عمار در جنگ صفین برای تشخیص حق و باطل بود.26
پانوشت‌ها:
1. به نقل از آقای سید رضا همایونی.   2. مانند این روایت نقل شده از رسول خدا(ص): «مَن أکَلَ بِالعِلمِ طَمَسَ الله عَينَيهِ وَ كانَتِ النارُ أولى‏ بِهِ؛ هرکس از طريق دانش، امرارمعاش کند، خداوند، چشمان او را کور مى‏گرداند و آتش براى او سزاوارتر است» (الفردوس: ج۳ ص۵۹۲ ح۵۸۵۶). در این‌باره، ر. ک: میزان الحکمة: ج۸ ص۴۳.   3. به نقل از حجت‌الاسلام سید عباس قائم‏مقامی.   4. مقصود، کتاب مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب نوشتۀ ابومحمد عبدالله بن یوسف بن هشام انصاری است. این کتاب دربردارندۀ قواعد کلی ادبیات عرب است که امروزه در سال سوم حوزه‏های علمیه تدریس می‏شود.   5. به نقل از حجت‌الاسلام سید محمد یوسفی.   6. به نقل از آقای مرتضی اخوان.  7. به نقل از حجت‌الاسلام عبدالرضا پورذهبی.  8. از پیامبر روایت شده است: «إنَ مُعَلِمَ الخَیرِ یَستَغفِرُ لَهُ دَوابُ الأرضِ و حیتانُ البَحرِ و کُلُ ذی روحٍ فِی الهَواءِ و جَمیعُ أهلِ السَماءِ و الأرضِ؛ جنبندگان زمین و ماهیان دریاها و هر جانداری در هوا و همۀ اهل آسمان و زمین، برای آموزگار نیکی، امرزش می‌خواهند» (بصائر الدرجات: ص ۳ ح ۱).  9. مواعظ: ج۱ ص۱۹۲. این مطلب در مصاحبۀ حجت‌الاسلام صدرالدین نخچی نیز آمده است.   10. به نقل از آقای حسین کریمی.   11. مواعظ: ج۴ ص۲۳۰.   12. مواعظ: ج۲ ص۱۰۶.   13. امیرمؤمنان: «مَن طَلَبَ صَديقَ صِدقٍ وَفِياً طَلَبَ ما لا يوجَدُ؛ هرکس جویندۀ دوست راستینِ وفادار باشد، نایافتنى را مى‏جوید» (غرر الحکم: ح۹۰۸۵).   14. مواعظ: ج۴ ص۲۳۲.   15. به نقل از حجت‌الاسلام عبدالرضا پورذهبی.  16. سخن پادشاهان.    17. پادشاهان سخن.   18. مواعظ: ج۴ ص۳۸.   19. به نقل از حجت‌الاسلام عبدالرضا پورذهبی. حجت‌الاسلام غلامحسن بخشی این جمله را این‌گونه نقل کرده است: «حلقوم این مرد، خود گُواه حقانیت اوست‏» (رهنمای سلوک: ص۱۶).   20. فیلم مصاحبه با آیت‌الله حق‏شناس در بازگشت از سفر حج، فرودگاه مهرآباد سال ۱۳۷۸ ش.   21. به نقل از حجت‌الاسلام سید میرهاشم حسینی.   22. به نقل از دکتر حمیدرضا اشرفی.   23. در این‌باره، ر. ک: ص۷۴ (ساده‌زیستی، خاطرۀ نخست).  24. به نقل از آقای مرتضی اخوان.   25. به نقل از حجت‌الاسلام سید عباس قائم‏مقامی.   26. به نقل از حجت‌الاسلام سید میرهاشم حسینی.