به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,544
بازدید دیروز: 13,570
بازدید هفته: 18,113
بازدید ماه: 158,372
بازدید کل: 27,784,573
افراد آنلاین: 76
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۱۸ آبان ۱٤۰٤
Sunday , 9 November 2025
الأحد ، ۱۸ جمادى الأول ۱٤٤۷
آبان 1404
جپچسدیش
21
9876543
16151413121110
23222120191817
30292827262524
آخرین اخبار
۱۶۷۷ - (پاسخ به شبهات ): کتمان‌کاری؛ خوب یا بد؟ ۱۴۰۴/۰۸/۱۴

(پاسخ به شبهات ):

کتمان‌کاری؛ خوب یا بد؟ 

۱۴۰۴/۰۸/۱۴

به شبهات حوادث اخیر پاسخ داده شد + دانلود - خبرگزاری حوزه

شبهه: در برخی از روایات به کتمان کردن اسرار فردی و پنهان داشتن عبادات خود سفارش شده، اما روایاتی دیگر هستند که پنهان کاری را مذموم دانسته‌اند. بالاخره کتمان خوب است یا بد؟
پاسخ: کتمان در روایات، مفهومی چندلایه است؛ گاه به‌عنوان یک فضیلت اخلاقی توصیه شده و گاه به‌عنوان رفتاری ناپسند نکوهش گردیده است. از یک‌سو در بسیاری از روایات، بر فضیلت حفظ اسرار فردی، نهان داشتن عبادات و اعمال نیک تأکید شده است. 
در مقابل، دسته‌ای دیگر از روایات، پنهان‌کاری در برخی عرصه‌ها را از بزرگ‌ترین گناهان شمرده‌اند. در ادامه سعی شده با ارائه و تحلیل هر دودسته روایات، نشان داده شود که کتمان امری دووجهی است و باید میان پنهان‌سازی برخی امور و آشکارسازی برخی دیگر تفاوت گذاشت.
الف) کتمان ممدوح
در متون دینی از «کتمان ممدوح» سخن گفته شده است. مراد از آن، پنهان داشتن برخی امور فردی و اعتقادی در موقعیت‌هایی است که اظهار آنها مصلحتی ندارد و چه‌بسا موجب آسیب به شخص یا دین شود.
در ادامه نمونه‌ای از این نوع کتمان بیان می‌شود:
1. کتمان عقیده (تقیه)
گاهی انسان مؤمن ناچار می‌شود عقیده و باور خویش را از دیگران پنهان سازد. این امر به‌ویژه در برابر کسانی که تاب شنیدن حقیقت را ندارند یا دشمنانه به انکار و تمسخر می‌پردازند، لازم و پسندیده است. 
در اصطلاح روایات، به این نوع کتمان «تقیه» گفته می‌شود.
تقیه از آموزه‌های مهم شیعی است که در روایات بسیاری بر آن تأکید شده است. به‌عنوان‌مثال در کتاب وسائل الشیعه، بابی با عنوان «بَابُ وُجُوبِ التَّقِیَّه» وجود دارد که ده‌ها روایت در وجوب تقیه گردآورده است. برای نمونه، امام رضا‌(ع)فرموده‌اند: «لَا دِینَ لِمَنْ لَا وَرَعَ لَهُ وَ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّهَ لَهُ وَ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّه؛ (1) کسی که پرهیزکاری ندارد دین ندارد و کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد و همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا کسی است که بیشتر به تقیه عمل کند.»
در حدیث دیگری امام صادق‌(ع)به اهمیت تقیه چنین تصریح کرده‌اند: «عَلَیْکُمْ بِالتَّقِیَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَجْعَلْهَا شِعَارَهُ وَ دِثَارَهُ مَعَ مَنْ یَأْمَنُهُ لِتَکُونَ سَجِیَّتَهُ مَعَ مَنْ یَحْذَرُهُ؛(2) بر شما باد به تقیه! از ما نیست کسى که تقیه را در برابر کسى که از ضررش آسوده است انجام نمی‌دهد تا عادتش شود در برابر کسی که از او می‌ترسد و حذر دارد.»
این حدیث نشان می‌دهد که کتمان عقیده در شرایط خاص، نه‌تنها امری مجاز، بلکه باید به یک عادت و خوی مؤمن تبدیل شود تا بتواند در موقعیت‌های دشوار، جان، مال و ایمان خود را از آسیب محفوظ بدارد.
البته باید توجه داشت که تقیه نیز حدود و مرزهایی دارد. ازجمله آنکه اگر تقیه موجب آسیب رساندن به دیگران یا پایمال شدن حقی بزرگ شود، روا نخواهد بود. چنان‌که در کتب روایی آمده است، تقیه زمانی مشروع است که حفظ جان و دین مؤمن در میان باشد و نه آنگاه‌که به نابودی حقوق یا جان دیگران بینجامد. (3)
2. کتمان علم به قدر ضرورت
از دیگر مصادیق «کتمان ممدوح»، پنهان داشتن دانش در موقعیت‌هایی است که ارائه آن به دیگران مفسده به دنبال دارد. تعلیم علم، هرچند از بزرگ‌ترین عبادات و صدقات جاریه دانسته شده، اما بدون قید و شرط‌، درست نیست. آموزگار باید ظرفیت علمی و اخلاقی مخاطب را در نظر بگیرد تا علم الهی به دست نالایقان نیفتد و وسیله انحراف و سوءاستفاده نشود. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در حدیثی فرموده‌اند: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ؛ (4) 
ما گروه پیامبران مأموریم با مردم به‌اندازه عقلشان سخن بگوییم.»
این روایت نشان می‌دهد که حتی در بیان معارف نیز باید تناسب ظرفیت‌ها رعایت شود. 
از همین رو، امامان معصوم‌(ع) گاه علوم خویش را تنها برای خواص اصحاب بازگو می‌کردند. جابر بن یزید جعفی می‌گوید:«امام باقر(ع)به من هفتاد هزار حدیث آموخت و فرمود به کسی اظهار نکنى. جابر گفت: عرض کردم آقا، فدایت شوم بار سنگینى بر من نهاده‏اى از این اسرار که به من سپردى و فرموده‏اى به کسی نگویم. 
گاهى از اوقات چنان سینه‏ام به جوش مى‏آید که حالت شبیه جنون به من دست می‌دهد، فرمود: هر وقت چنین شد برو به‌طرف گورستان و گودالى بکن سرت را درون آن گودال قرار بده بگو محمد بن على چنین و چنان گفت!» (5)
امیرالمؤمنین‌(ع) نیز در جمله‌ای پرمعنا فرمودند: «در این سینه من دانش انبوه و فراوانی است، اگر حاملانی می‌یافتم.» (6)
این سخنان نشان می‌دهد که علم، همچون امانت است و در اختیار نهادن آن نزد نااهلان، خیانتی به دانش است؛ بنابراین، هرچند آموزش علم در اصل امری نیکوست، اما درصورتی‌که مخاطب ظرفیت پذیرش یا سلامت در استفاده نداشته باشد، کتمان آن پسندیده است.
3. کتمان سرّ
از دیگر مصادیق «کتمان ممدوح» در روایات، نهان داشتن اسرار شخصی و خانوادگی است. برخی افراد بدون هیچ ملاحظه‌ای همه آنچه در زندگی دارند (مسائل پنهانی و خصوصی) را در معرض اطلاع دیگران می‌گذارند. 
حال‌آنکه در آموزه‌های اهل‌بیت چنین رفتاری ناپسند شمرده شده و بر رازداری تأکید شده است. 
در حدیثی از امیرالمؤمنین‌(ع) بیان شده که:«مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کَانَتِ الْخِیَرَهُ فِی یَدِهِ؛ (7) هر کس راز خود را نهان دارد اختیارش به دست خود او است.»
این سخن امام بیانگر آن است که انسان با رازداری، مدیریت زندگی خویش را در دست می‌گیرد؛ زیرا هنگامی‌که اسرار او فاش شود، دیگران می‌توانند بر او مسلط شوند یا نقاط ضعف او را وسیله آسیب قرار دهند؛ بنابراین، رازداری نوعی تدبیر عقلانی است که به فرد امکان می‌دهد مسیر زندگی‌اش را خود تعیین کند، نه آنکه اسیر نگاه‌ها و دخالت‌های دیگران شود. 
در روایت دیگری امام رضا‌(ع) ایمان واقعی را درگرو داشتن سه خصلت دانسته‌اند: «لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّهٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّهٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَأَمَّا السُّنَّهُ مِنْ رَبِّهِ فَکِتْمَانُ سِرِّه‏؛ (8) مؤمن، مؤمن نخواهد بود مگر آنکه در او سه ویژگی باشد: سنتی از پروردگارش، سنتی از پیامبرش و سنتی از ولی‌اش. سنتی که از پروردگارش دارد، نهان داشتن سرّ خویش است.»
همچنین امام سجاد(ع) در دعای 26 صحیفه سجادیه که برای همسایگان و دوستان است، از خدا خواسته تا آنها را به کتمان اسرارشان موفق کند.(9)
4. کتمان مشکلات و نیازها
از دیگر جلوه‌های «کتمان ممدوح» در روایات، پنهان داشتن نیازها و مشکلات و سختی‌ها است. مؤمن نباید همواره سفره دل خویش را نزد هرکسی بگشاید و گرفتاری‌های خود را آشکار کند. این امر نه‌تنها موجب کاهش عزت‌نفس و ضعف شخصیت در برابر دیگران می‌شود، بلکه چه‌بسا دستمایه سوءاستفاده اطرافیان قرار گیرد. 
امام باقر(ع) در حدیثی فرموده‌اند: «أَرْبَعٌ مِنْ کُنُوزِ الْبِرِّ کِتْمَانُ الْحَاجَهِ وَ کِتْمَانُ الصَّدَقَهِ وَ کِتْمَانُ الْوَجَعِ وَ کِتْمَانُ الْمُصِیبَهِ؛ (10) چهار چیز از ذخایر نیکی‌ها است: پنهان داشتن حاجت و نیاز، پنهان داشتن صدقه، پنهان داشتن درد و بیمارى و پنهان داشتن مصیبت و گرفتارى.»
این روایت نشان می‌دهد که یکی از شاخصه‌های نیکو، قدرت بر پنهان داشتن سختی‌ها و حفظ عزت‌نفس در برابر مردم است. همان‌طور که مخفی کردن صدقه مانع ریا و خودنمایی می‌شود، کتمان درد و بیماری و مصیبت نیز از شکایت و جزع بیجا جلوگیری می‌کند. 
در همین راستا، امیرالمؤمنین‌(ع) به‌ویژه درباره بیماری توصیه می‌فرمایند: «مَنْ کَتَمَ وَجَعاً أَصَابَهُ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ مِنَ النَّاسِ وَ شَکَا إِلَى اللَّهِ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یُعَافِیَهُ مِنْه‏؛ (11) 
هر کس درد و بیماری‌ای را که سه روز به او رسیده از مردم پنهان دارد و تنها آن را به خدا شکایت کند، بر خداوند لازم است که او را شفا بخشد.»
پنهان کردن حاجت، از چیزهایی است که در روایات بر آن تأکید شده است. انسان مؤمن در هنگام نیاز و درخواست، باید نخست رو به درگاه الهی آورد و حاجت خویش را از او بخواهد؛ نه اینکه به‌سرعت آن را نزد دیگران آشکار کند. امیرالمؤمنین‌(ع) در کلامی فرموده‌اند: «لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤ؛ (12) روا شدن حاجات جز به سه چیز انجام نشود: به کوچک شمردن آن تا نزد حق بزرگ شود، به پنهان داشتن آن تا ظاهر گردد و به‌شتاب در انجامش تا براى حاجتمند گوارا شود.»
مطابق این حدیث، حاجت را نباید نزد هرکسی بازگو کرد. آشکار ساختن مشکلات و نیازها نزد دیگران، هم کرامت انسان را خدشه‌دار می‌کند و هم ممکن است موجب سوءاستفاده یا سرزنش شود. در مقابل، کتمان حاجت و عرضه آن تنها به خداوند، نوعی نشان اخلاص و اعتماد قلبی است.
5. کتمان نداری و فقر
یکی از عرصه‌هایی که در روایات بر پنهان داشتن آن تأکید شده، فقر و نداری است. 
اسلام، از یک‌سو مردم را به دستگیری از نیازمندان فراخوانده و صدقه و انفاق را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین وظایف دینی معرفی کرده است، اما از سوی دیگر، به خود نیازمندان توصیه کرده که عزت‌نفس خویش را حفظ کنند و فقر خود را در برابر همگان آشکار نسازند. 
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:«مَنْ جَاعَ أَوِ احْتَاجَ فَکَتَمَهُ النَّاسَ وَ أَفْشَاهُ إِلَى اللَّهِ کَانَ حَقّاً عَلَى اللَّهِ أَنْ یَرْزُقَهُ رِزْقَ سَنَهٍ مِنَ الْحَلَالِ؛ (13)  هر کس گرسنه شد یا نیازمند گشت و آن را از مردم پنهان داشت و تنها نزد خداوند آشکار کرد، بر خداوند لازم است که روزیِ یک سال او را از راه‌حلال برآورده سازد.»
6. کتمان اعمال
یکی دیگر از عرصه‌های کتمان ممدوح در روایات، پنهان داشتن اعمال نیک و بد است. انسان در برابر کارهای خوب خود نباید دچار خودنمایی و ریا شود و در برابر گناهان و لغزش‌هایش نیز نباید پرده‌دری کند. در حدیثی از امیرالمؤمنین‌(ع) چنین نقل شده است: « مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ الْبِرُّ وَ إِخْفَاءُ الْعَمَل‏؛ (14) یکی از گنجینه‏هاى بهشت نیکى کردن و پنهان ساختن عمل است.»
در حدیثی از امام صادق‌(ع) نیز بیان شده که:«مَنْ عَمِلَ حَسَنَهً سِرّاً کُتِبَتْ لَهُ سِرّاً فَإِذَا أَقَرَّ بِهَا مُحِیَتْ وَ کُتِبَتْ جَهْراً فَإِذَا أَقَرَّ بِهَا ثَانِیاً مُحِیَتْ وَ کُتِبَتْ رِیَاء؛ (15) کسى که کارى را در خفا انجام بدهد، در نامه عملش به‌عنوان کار مخفیانه ثبت مىشود، اگر نزد دیگران آن را بیان کند، صفت مخفیانه‏اش پاک شده به‌عنوان عمل آشکار نوشته مى‏شود و اگر مرتبه دوم، آن را به زبان آورد، این هم پاک شده به حسابش ریا نوشته مى ‏شود.»
این روایت نشان می‌دهد که حتی یک‌بار گفتن عمل نیک، ارزش نهانی بودن آن را از بین می‌برد و تکرار آن، خطر نابودی اصل عمل و گرفتار شدن در دام ریا را در پی دارد. از سوی دیگر، درباره اعمال ناپسند نیز روایات هشدار می‌دهند که مؤمن نباید گناهان خود را آشکار سازد. در حدیثی از امام رضا‌(ع) چنین بیان شده است: «الْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَهِ یَعْدِلُ سَبْعِینَ حَسَنَهً وَ الْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَهِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَهِ مَغْفُورٌ لَهُ؛ (16) نهان داشتن کردار نیک برابر هفتاد حسنه است و آن که کردار بد را فاش سازد سرافکنده است و آن که کردار بد را پنهان سازد آمرزیده است.»
باید توجه داشت که آشکار کردن گناه، علاوه‌بر زشت‌تر کردن آن، موجب ترویج و عادی‌سازی معصیت در جامعه می‌شود.
ب) کتمان مذموم
گاهی پنهان کردن سخن یا کاری، فعلی نادرست است و افراد باید به افشای آن اهتمام داشته باشند. 
در ادامه مواردی از این کتمان‌های مذموم بیان می‌شوند:
1. کتمان حق
یکی از نمونه‌های کتمان مذموم در متون دینی، پنهان داشتن حقایق است. همان‌گونه که «تقیه» برای حفظ جان و دین در برابر دشمنان لازم شمرده شده، درجایی که فرد یا جامعه نیازمند هدایت و آشکار شدن حقیقت باشد، کتمان حق، امری ناپسند و گناهی بزرگ به شمار می‌رود. 
قرآن کریم در موارد متعددی بر زشتی این کار تأکید کرده است.
ازجمله در آیه 42 سوره بقره می‌فرماید: «و حق را با باطل مخلوط نکنید [تا تشخیص دادنشان بر مردمِ جویای حق دشوار نشود] و حق را [که قرآن و پیامبر است] درحالی‌که می‌دانید [و می‌شناسید، از مردم] پنهان نکنید.»
بنابراین، «کتمان حق» به معنای امتناع از گفتن حقیقتِ آشکار به کسانی است که استحقاق شنیدن آن را دارند و این عمل در قرآن بشدت نهی شده است. 
چنین کتمانی، برخلاف کتمان ممدوح، به‌جای آنکه نشانه حکمت و صیانت باشد، موجب تباهی و ظلم به جامعه خواهد شد.
2. کتمان علم از اهلش
در بخش قبل بیان شد که فرد مؤمن باید علم خود را با ملاحظه ظرفیت دیگران بیان کند و از افشای آن به نااهلان بپرهیزد؛ اما برعکس، کتمان علم از کسی که شایستگی و ظرفیت دریافت آن را دارد، امری مذموم است.
 بر اساس روایات، آموزش و انتقال علم به دیگران نه‌تنها یک فضیلت است، بلکه زکات علم نیز به شمار می‌رود. پیامبر اکرم (ص)در روایتی فرموده‌اند: «زَکَاهُ الْعِلْمِ تَعْلِیمُهُ مَنْ لَا یَعْلَمُهُ؛ (17) زکات دانش، آموختن آن است به کسى که نمی‌داند.»
آن حضرت در حدیثی دیگر می‌فرماید:«أَیُّمَا رَجُلٍ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَکَتَمَهُ وَ هُوَ یَعْلَمُهُ، لَقِیَ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) یَوْمَ الْقِیَامَهِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ؛ (18) هرکسی که خداوند به او دانشى دهد و او آن را، بااینکه می‌داند، مخفى نگه دارد، در روز قیامت درحالی‌که لگامى از آتش بر او زده شده است خداوند عزّ و جلّ را دیدار کند.»
همان‌طور که در بخش ممدوح بیان شد، نباید علم را به هرکسی افشا کرد. 
این روایت‌ها مرز میان کتمان ممدوح و کتمان مذموم علم را روشن می‌کند: پنهان‌داشتن علم برای افراد نااهل ممدوح است، اما نگه‌داشتن آن از اهلش و کسی که به آن نیازمند و شایسته است، مذموم و موجب عقوبت الهی است.
3. کتمان حقوق سایرین
یکی دیگر از مصادیق «کتمان مذموم،» پنهان کردن حقوق دیگران است. این امر شامل مواردی است که فرد از شهادت دادن حق دیگران امتناع می‌کند یا از بیان واقعیت‌ها برای جلوگیری از تضییع حق آنان سر باز می‌زند. 
رسول اکرم در حدیثی هشدار می‌دهند:«مَنْ کَتَمَ شَهَادَهً أَوْ شَهِدَ بِهَا لِیُهْدِرَ لَهَا بِهَا دَمَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَوْ لِیَزْوِیَ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ أَتَى یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ لِوَجْهِهِ ظُلْمَهٌ مَدَّ الْبَصَرِ وَ فِی وَجْهِهِ کُدُوحٌ تَعْرِفُهُ الْخَلَائِقُ بِاسْمِهِ وَ نَسَبِهِ؛ (19) 
هرکه شهادتى را کتمان کند، یا شهادتى دهد که خون مسلمانى را پایمال کند، یا مال مسلمانى را از بین ببرد، روز قیامت در حالى آورده شود که چهره‌اش تاریک است و ظلمتِ آن تا جایى که چشم کار می‌کند کشیده شده است و در صورتش خراش‌هایی است و مردمان او را به نام و نسب می‌شناسند.»
نتیجه:
بررسی روایات نشان می‌دهد که کتمان در اندیشه‌ دینی، رفتاری مطلق و یکسویه نیست؛ بلکه بسته به موضوع و پیامدهای آن، گاه در زمره‌ فضائل و گاه در شمار رذایل اخلاقی قرار می‌گیرد. 
کتمان در قلمرو فردی و عبادی، نشانه‌ اخلاص و رازپوشی ممدوح است، درحالی‌که کتمان در عرصه‌ اجتماعی و حقوقی، زمینه‌ساز فساد و تضییع حقوق مردم بوده و امری مذموم تلقی شده است. 
از این‌ رو، جمع‌بندی دودسته روایات نشان می‌دهد که آموزه‌های اسلامی با دقتی ظریف، هم به‌ضرورت رازداری در برخی زمینه‌ها و هم به وجوب افشاگری در مواردی دیگر تأکید دارند و بدین‌سان، تفکیک میان «کتمان ممدوح» و «کتمان مذموم» نه‌تنها ممکن، بلکه برای ساماندهی به رفتار اخلاقی و اجتماعی مؤمنان ضروری است.
پی‌نوشت‌ها:
1. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل الشیعه، محقق / مصحح: مؤسسه آل‌البیت‌، قم: مؤسسه آل البیت‌، 1409 ق‏، ج‏16، ص 211، ح 21381.  
 2. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبه، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دار المعارف الإسلامیه، 1411 ق‏، النص، ص 293.  
 3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 220، ح 16.   
4. همان‏، ج‏1، ص 23، ح 15.   
5. مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر و محرمى زرندى، محمود، قم: الموتمر العالمى لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق‏، ص 67.   
6. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی‏، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، ص 496.   
7. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏8، ص 152، ح 137.   
8. همان، ج‏2، ص 241، ح 39.   9. الصحیفه السجادیه، محقق/ مصحح: ندارد، قم: دفتر نشر الهادى‏، 1376 ش‏، ص 124.   
10. ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 295.  
11. همان‏، ص 120.  
 12. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی‏، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، ص 485.   
13. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، محقق / مصحح: ندارد، نجف: مطبعه حیدریه، بی‌تا، ص 111.  
 14. ابن همام اسکافى، محمد بن همام بن سهیل‏، التمحیص، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى ‏، قم: مدرسه الإمام المهدى ‏، 1404 ق‏، ص 66.   
15. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی‌، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، قم: دار الکتب الإسلامی‏، 1407 ق‏، ص 235.  
 16. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 428، ح 1.  
 17. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی‌، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، قم: دار الکتب الإسلامی‏، 1407 ق‏، ص 72.   
18. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبه‌، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دار المعارف الإسلامیه، 1411 ق‏، ص 377، ح 59.  
 19. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏7، ص 380، ح 1.
علی انجم شعاع