(پاسخ به شبهات ):
دعـای دستـهجمعـی
۱۴۰۴/۰۸/۲۴
شبهه: آیا قرآن از دعاکردن دسته جمعی و با صدای بلند نهی کرده است؟ در برخی آیات قرآن دستور به خواندن پروردگار با حالت تضرّع و مخفیانه داده شده است، آیا امروزه که در میان ایرانیان به صورت دسته جمعی و با صدای بلند دعا میخوانند، با آیات قرآن منافات دارد؟
پاسخ: از امام صادق(ع) نقل شده است که «مَا اجْتَمَعَ أَرْبَعَهُ رَهْطٍ قَطُّ عَلَى أَمْرٍ وَاحِدٍ فَدَعَوُا اللَّهَ إِلَّا تَفَرَّقُوا عَنْ إِجَابَهٍ؛ چهار نفر با هم جمع نشوند و چیزی را از خدا نخواهند مگر اینکه با اجابت دعا از هم جدا شوند.» حضرت در حدیث دیگری نیز فرموده اند: « کَانَ أَبِی إِذَا حَزَنَهُ أَمْرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبْیَانَ ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا؛ شیوه پدرم این بود که چون از امرى غمناک مىشدند، زنان و کودکان را دور هم جمع میکردند و پس از دعا از ایشان میخواستند که «آمین: خدایا اجابت کن» بگویند.(1) این از یک سو و از سوی دیگر، قرآن در چندین آیه به دعای پنهانی که طبیعتاً نمیتواند به صورت جمعی و با صدای بلند باشد، سفارش کرده است: «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ؛(2) پروردگارتان را از روی فروتنی و زاری و مخفیانه بخوانید؛ یقیناً خدا متجاوزان را دوست ندارد.» در این نوشتار نسبتِ احادیث تشویقکننده به دعای دسته جمعی با آیاتِ تشویقکننده به دعای پنهانی بررسی خواهد شد تا متوجه شویم آیا با هم مخالفند تا احادیث کنار گذاشته شوند یا با هم منافاتی ندارند و قابل جمع هستند؟ آیا قرآن از دعاکردن دسته جمعی و با صدای بلند نهی کرده است؟
با رجوع به تفاسیر چند نکته مهم درباره آیات تشویقکننده به دعای پنهانی مشخص میشود:
1. یکی از اموری که سبب فهم درست و کامل آیات قرآن میشود، اطلاع از فضای نزول قرآن است. عقلا در گفتوگوهای روزمره خود، برای فهم درست معنا و منظور هر سخنی، به فضای صدور آن کلام توجه میکنند. عواملی نظیر دلیل، زمان و مکان بیان سخن و همچنین فرهنگ و افکار رایج در آن زمان، قرینههایی جدانشدنی از کلام هستند و در تعیین معنای دقیق سخن، مؤثر میباشند.(3) توجه به فضای نزول آیات تشویقکننده به دعای پنهانی نشان میدهد منظور از آنها، نهی از فریاد زدن در حال دعا است؛ چراکه برخی از مسلمانان در آن زمان گمان میکردند که خدا دور است و لذا برای اینکه او صدایشان را بشنود، در هنگام دعا فریاد میزدند! برای نمونه، شخصی با صدای بسیار بلند ذکر میگفت، پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)خطاب به مسلمانان فرمودند: «إنکم لا تدعون أصم و لا غائبا إنکم تدعون سمیعا قریبا معکم؛ شما کسی را که ناشنوا یا غایب است، نمیخوانید. شما کسی را میخوانید که شنوا و نزدیک و همراه شماست.»(4)
2. در آیاتی همچون 55 و 205 سوره اعراف(5) «تضرّع» در کنار «خفیه» به معنای دعای علنی و آشکار است؛(6) این آیات میخواهند بگویند در هر حالتی، چه در زمانی که تنها هستید و چه در زمانی که در جمع هستید، خدا را بخوانید(7) علتی که برای امر به دعا در خفاء بیان شده، پرهیز از ریاء و خودنمایی است.(8)
3. منظور از (إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ) به باور بسیاری از مفسران، درخواست اموری بالاتر از شأن آدمی همچون پیامبر شدن یا رسیدن به مقام پیامبران در بهشت است.(9) برخی نیز آن را به معنای فریاد زدن در حال دعا دانستهاند.(10)
4. آیه 110 سوره اسراء(11) مطابق سبب نزولی که برای آن بیان شده، مربوط به واقعهای است که پیامبر در مکه نماز را بلند خواندند و درنتیجه، مشرکان از جمله ابوجهل با شنیدن قرآن شروع به توهین به قرآن، خدا و پیامبر و آزار ایشان کردند. حضرت از آن به بعد نماز خود را به گونهای آهسته میخواندند که حتی مسلمانان نیز دیگر نمیشنیدند. خداوند از حضرت خواست نه به اندازهای بلند بخواند که مشرکان بشنوند و نه به اندازهای آهسته بخواند که مسلمانان هم نشنوند.(12)
5. منظور از «خَفِیّاً» در آیات مربوط به دعای حضرت زکریا: إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا (13) این است که ایشان آهسته و مخفیانه دعا کردند تا مبادا مردم دعای ایشان را بشنوند و بگویند: به این پیرمرد نگاه کنید که با این سن و سال از خداوند فرزند میخواهد.(14)
برخی نیز علت مخفیانه دانستن را دوری از ریا دانستهاند(15) برخی نیز گفتهاند چه بسا «خفیا» به شدت پیری حضرت زکریا در هنگام این دعا اشاره داشته باشد که حتی توان بلند صحبت کردن را نیز نداشت.(16)
نتیجه:
1. قرآن از مخاطبانش خواسته در هر حالتی دعا کنند و خدا را بخوانند؛ اعم از اینکه تنها باشند یا در جمعی حضور داشته باشند.
2. هیچ آیهای از آیات قرآن از دعای دسته جمعی و با صدای بلند منع نکرده و چیزی که منع شده، فریاد زدن در حال دعا یا دعاکردن برای خودنمایی و ریا است.
3. «تعدی» در هنگام دعا یا به معنای رعایت نکردن شأن خداوند یا فریاد زدن در هنگام دعا است یا در نظر نگرفتن شأن خود در هنگام دعا و بیان درخواستهایی بالاتر از شأن دعاکننده است.
4. خداوند از پیامبرش خواسته که نمازش را نه آنچنان بلند بخواند که مشرکان بشنوند و در نتیجه، او را آزار دهند و نه آنچنان آهسته بخواند که مسلمانان نشنوند؛ در این آیه از بلند خواندن نماز به خاطر دلیلی خاص، منع شده و منع آن کلی و همیشگی نیست.
برای مطالعه بیشتر:
- صمدی، وحید، مقاله «جایگاه دعای جمعی در آیات و روایات و آثار آن در ظهور امام عصر»، مطالعات مهدوی، دوره10، ش43، 1398ش، صص89-108.
پی نوشتها:
1. کلینی، یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص487. 2. اعراف، آیه 55. 3. بابایى، علىاکبر، مکاتب تفسیرى، قم، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها(سمت)، چاپ اول، 1381ش، ج1، ص106. 4. طبرى، محمد بن جریر، جامع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ اول، 1412ق، ج8، ص: 147. 5. و پروردگارت را در دل خود بامدادان و شامگاهان از روی فروتنی و زاری و بیم و ترس به صدایی آرام و آهسته یاد کن و از بیخبران مباش. 6. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، 1404ق، ج1، ص236؛ طبرانی، احمد، التفسیر الکبیر: تفسیر القرآن العظیم، اردن، دار الکتاب الثقافی، چاپ اول، 2008م، ج5، ج3، ص150. 7. سمرقندی، نصر، بحر العلوم، بیروت، دارالفکر، 1416ق، ج1، ص522؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1390ق، ج8، ص159. 8. طبرانی، التفسیر الکبی، ج3، ص150. 9. ماتریدی، محمد،تأویلات أهل السنه، بیروت، دار الکتب العلمی، 1426ق، ج4، ص461. 10. طبری، جامع البیان، ج8، ص147؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمن، تفسیر القرآن العظیم، ریاض، مکتبه نزار مصطفی الباز، چاپ سوم، 1419 ق، ج5، ص1500. 11. بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید نیکوترین نامها فقط ویژه اوست. و نماز خود را با صدای بلند و نیز با صدای آهسته مخوان و میان این دو [صدا] راهی میانه بجوی. 12. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1423ق، ج2، ص556؛ طبری، جامع البیان، ج15، ص123. 13. مریم، آیههای 2 و 3 [آیاتی که بر تو خوانده میشود] یاد رحمت پروردگارت بر بندهاش زکریاست. هنگامی که پروردگارش را با دعایی پنهان خواند. 14. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج2، ص620. 15. طبری، جامع البیان فى تفسیر القرآن، ج16، ص36؛ ماتریدی، محمد، تأویلات أهل السنه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1426ق، ج7، ص219. 16. طبرانی، التفسیر الکبیر، ج21، ص507.
هادی غلامرضایی