به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,527
بازدید دیروز: 6,966
بازدید هفته: 4,527
بازدید ماه: 179,157
بازدید کل: 28,098,715
افراد آنلاین: 15
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۲۲ آذر ۱٤۰٤
Saturday , 13 December 2025
السبت ، ۲۲ جمادى الآخر ۱٤٤۷
آذر 1404
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
1555 - اسـرائیل در پـی تجزیـه سوریه جـولانی در پـی کشتـار مـردم ۱۴۰۴/۰۹/۱۹
سوریه در سال نخست پسااسد
اسـرائیل در پـی تجزیـه سوریه جـولانی در پـی کشتـار مـردم
   ۱۴۰۴/۰۹/۱۹

‫یک‌سالگی حکومت جولانی؛ از تبدیل سوریه به جولانگاه اسرائیل تا وعده‌هایی که  دود شد - تسنیم‬‎

اشاره: یک سال از سقوط دمشق در سوریه می‌گذرد، خلأ گسترده قدرت، ترکیب بسیار ناهمگون حاکمان جدید، درگیری‌های فرقه‌ای و کشتارهای گسترده علویان سوریه توسط عوامل وابسته به دولت جولانی، تجاوزگری‌های اسرائیل و اشغال مناطق گسترده‌ای از این کشور که تا نزدیکی‌های دمشق پایتخت این اشغالگری گسترش یافته است، نابودی زیرساخت‌های نظامی و اقتصادی در حملات اسرائیل، بحران اقتصادی گسترده و... وضعیتی را در سوریه رقم زده است که چندان امیدی به بهبودی آن نمی‌رود. در گزارش پیش‌رو نگاهی انداخته‌ایم به مهم‌ترین بحران‌هایی که سوریه امروز پس از بشار اسد با آن مواجه است.
 

حملات اسرائیل
سقوط دمشق که با حمایت همزمان رژیم اسرائیل، ترکیه و آمریکا از گروه سلفی تکفیری «تحریرالشام» محقق شد به اسرائیل این امکان را داد تا از این فرصت برای نابودی زیرساخت‌های نظامی و غیرنظامی سوریه یکی از اصلی‌ترین دشمنان خود در جهان عرب استفاده کند. از آذرماه 1403 که دولت دمشق سقوط کرد؛ جنوب سوریه حاکم جدیدی پیدا کرده است. رژیم صهیونیستی با استفاده از خلاء قدرت در سوریه مناطق بسیار وسیعی از جنوب این کشور را اشغال کرده است. نیروی هوائی این رژیم نیز طی این مدت با انجام صدها عملیات عملاً توان نظامی ارتش سوریه را برای مقابله با تجاوزگری رژیم از بین برده است. حضور نظامی رژیم صهیونیستی به نوشته وال‌استریت‌ژورنال شامل زنجیره‌ای از پاسگاه‌های نظامی در مناطق استراتژیک جنوب سوریه است که به رژیم اسرائیل امکان کنترل و نظارت بر بخش وسیعی از خاک سوریه را می‌دهد. 
نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم اسرائیل طی اظهاراتی راهبرد این رژیم را در سوریه به وضوح بیان کرده و گفته است اسرائیل به دولت جدید سوریه اجازه نخواهد داد نیروهای خود را در جنوب سوریه مستقر کند و باید این منطقه و به‌ویژه استان‌های «قنیطره»، «‌درعا» و «سویدا» خلع سلاح کامل شوند. وی همچنین اسرائیل را به‌عنوان حامی جامعه اقلیت دروزی معرفی کرده و همسو با اظهارات وزیر دفاع خود بر تقویت روابط با «جمعیت‌های دوست» در جنوب سوریه تأکید کرده است، دست آخر این که وی بر اشعال نامحدود سرزمین‌های سوریه تاکید کرده و گفته است نیروهای اسرائیلی به ‌طور «نامحدود» در منطقه حائل و ارتفاعات «جبل‌الشیخ» باقی خواهند ماند.
«ابومحمد الجولانی»، رئیس‌جمهور خودخوانده سوریه، در نشست دوحه، پایتخت قطر که همین هفته برگزار شد درباره این حملات گفت: «‌سوریه پیام‌های مثبتی برای تقویت ثبات منطقه‌ای مخابره کرد اما اسرائیل با بیش از هزار حمله هوائی و ۴۰۰ تجاوز زمینی به این پیام‌ها پاسخ داد.»
این حملات، که شامل حملات هوائی و زمینی و اشغال بخش‌هایی از جنوب سوریه مانند قنیطره و درعا می‌شود، با توجیه «جلوگیری از دسترسی گروه‌های تندرو به تسلیحات و قدرت گرفتن آنها» انجام شده است. اما آمریکا نه‌تنها این تجاوزات را محکوم نکرده، بلکه با سکوت و حتی حمایت ضمنی، به اسرائیل چراغ سبز نشان داده است. همچنین اشغال و پیشروی  اسرائیل در جنوب سوریه و ابطال پیمان مرزی ۱۹۷۴، با واکنش خاصی و یا معناداری از سوی آمریکا مواجه نشده است. تلویزیون سوریه اخیرا به نقل از منابع دیپلماتیک فاش کرده است که دولت جولانی نشانه‌هایی دارد مبنی بر اینکه لابی‌ طرفدار رژیم صهیونیستی در ایالات‌متحده در تلاش است تا از لغو تحریم‌های ارتش سوریه جلوگیری کند و مانع از ایجاد ارتشی شود که بتواند با ارتش این رژیم رقابت کند تا این‌گونه صهیونیست‌ها تسلط خود بر منطقه شامات را تثبیت کنند. 
صهیونیست‌ها ابتدا زیرساخت‌ها و تجهیزات سنگین نظامی ارتش سوریه را هدف قرار دادند و سپس با اشغال ارتفاعات و مناطق راهبردی جنوب سوریه، بخش‌های وسیعی از نواحی هم‌مرز با لبنان را تحت کنترل خود درآوردند. مرحله بعدی اقدامات آن‌ها، حمایت آشکار و همه‌جانبه از برخی اقلیت‌های سوری، به‌ویژه طوایف دروزی و کرد در جنوب و شرق این کشور بود؛ اقدامی که عملاً مسیر تجزیه سوریه را هموارتر ساخت. طی ماه‌های اخیر، صهیونیست‌ها با ورود مستقیم نیروهای خود به داخل خاک سوریه و اجرای عملیات نظامی، وارد فاز تازه‌ای از پروژه تجزیه شده‌اند. روز جمعه، 28 اکتبر 2025(7 آذر 1404) نیز ارتش رژیم صهیونیستی با نفوذ به جنوب سوریه وارد روستای «بیت‌جن» شد؛ روستایی واقع در دامنه‌های کوهستانی «جبل‌الشیخ» که اهمیت آن برخاسته از چند عامل است: قرار گرفتن در دامنه شرقی جبل‌الشیخ؛ همجواری با مرز لبنان و دسترسی به ارتفاعات راهبردی؛ ترکیب جمعیتی ویژه، به‌گونه‌ای که خود روستا عمدتاً سنی‌نشین است اما در شمال آن طوایف دروزی سکونت دارند و تعلق اداری روستا به استان «ریف دمشق» رسانه‌های غربی گزارش داده‌اند حمله به «بیت‌جن»، خونبارترین حمله یک بازیگر خارجی به سوریه از زمان سقوط دولت بشار اسد بوده است؛ حمله‌ای که به مرگ 13 نفر و زخمی‌شدن 24 تن انجامید.
اهمیت این عملیات در آن است که رژیم صهیونیستی نه‌تنها به عمق خاک سوریه نفوذ کرده، بلکه یکی از خونین‌ترین حملات یک‌سال اخیر خود را رقم زده و آشکارا از آن دفاع کرده است. در جریان حمله به «بیت‌جن»، شش نظامی ارتش اسرائیل نیز زخمی شدند. نتانیاهو  با حضور در محل درمان این افراد، صحنه را به بستری برای اعلام مواضع جدید خود درباره سوریه تبدیل کرد. اکنون نتانیاهو خواهان خلع سلاح کامل نوار گسترده‌ای از دمشق تا جنوبی‌ترین نقاط مرزی است؛ مطالبه‌ای که در چارچوب عملیات «بیت‌جن» خوانشی آشکارا سیاسی- نظامی پیدا می‌کند. پیام روشن این موضع آن است که اسرائیل ورود به «فاز نظامی جدید» در سوریه را آغاز کرده و درصدد است منطقه را با عملیات مستقیم، از سلاح تهی کند تا دولت جدید دمشق را وادار به پذیرش این «دیکته امنیتی» سازد. 
کشتار علوی‌های سوریه
جولانی که پس از تسلط بر سوریه لباس داعشی خود را درآورده و کت و شلوار با کراوات به تن کرده است در همان ابتدای کار وعده داد حکومت وی یک حکومت فرقه‌ای و مبتنی بر آموزه‌های سلفی- تکفیری نخواهد بود و وی قرار است همه مردم سوریه را از همه مذاهب و طوائف به یک چشم نگاه می‌کند اما اقدامات وی طی یک سال گذشته به خوبی ثابت کرده است که همه این وعده‌ها دروغ بود.
طی یک سال گذشته براساس گزارش‌ها مناطق علوی‌نشین سوریه شاهد کشتارهای گسترده فرقه‌ای بوده است. نهادهای حقوق بشری بین‌المللی(از جمله عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر) و گزارش‌های مستقل محلی در طول سال گذشته موارد قابل‌توجهی از قتل‌های هویتی را مستندسازی کرده‌اند که قربانیان‌شان عمدتاً از جمعیت‌های علوی یا کسانی که به‌دلیل تعلقات واقعی یا فرضی به نظام پیشین متهم شده‌اند، بوده‌اند. روند خشونت‌ها و کشتار علویان در در اوایل مارس ۲۰۲۵(فروردین 1404) به اوج رسید: درگیری‌های گسترده در سواحل غربی(استان‌های لاذقیه و طرطوس) و بخش‌هایی از حمص و حما منجر به کشتارها، آتش‌زدنِ خانه‌ها و جابه‌جایی جمعی علوی‌ها شد. این موج خشونت و پاک‌سازیِ هویتی توسط چند نهاد بین‌المللی و ناظران مستند شده است. نهادهایی مانند سازمان دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل این حوادث را «قتل‌های مبتنی بر هویت»، «اجرای فراقضائی» و «حملات هدفمند علیه غیرنظامیان علوی» توصیف و مستندسازی کرده‌اند و خواهان تحقیقات مستقل و پاسخ‌گویی عاملان شده‌اند. 
عفو بین‌الملل در ‌آوریل ۲۰۲۵ (اردیبهشت 1404) درباره قتل‌های دسته‌جمعی در مناطق ساحلی(محور لاذقیه و طرطوس) هشدار داده و خواستار تحقیقات مستقل شده است. عفو بین‌الملل در این گزارش به اسناد و شهادت‌هایی اشاره کرده که دست‌کم ۱۱۱ فرد در مناطقی از ساحل سوریه(طرطوس، لاذقیه و بخش‌هایی از حما) توسط عوامل وابسته به نظام جدید کشته شده‌اند. این گزارش می‌گوید شمار واقعی تلفات بسیار بالاتر است و خواستار تحقیقات بین‌المللی در این زمینه شده است. دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی مفصلی در سپتامبر ۲۰۲۵(شهریور 1404) نمونه‌هایی از «خشونت‌های انتقامی» علیه علوی‌ها یا کسانی که به همکاری با رژیم سابق متهم می‌شدند، مستندسازی کرده است.
شبکه سوری حقوق بشر ثبت کرده است که در دو کشتار جداگانه در تاریخ‌های ۳۰ و ۳۱ مارس 2025(10 و 11 فروردین )۱۲ غیرنظامی، از جمله پنج کودک و یک زن، کشته شدند. این رویدادها در محله «کرم الزيتون» شهر «حمص» و روستای «حرف بنیمره» در نزدیکی شهر «بانیاس» رخ داده است. عاملان هر دو حمله، اعضای تشکیلات نظامی و امنیتی دولت جولانی بودند که تحت نظر وزارتخانه‌های دفاع و کشور در دولت انتقالی سوریه فعالیت می‌کنند. از لحاظ عددی، جمع‌بندی‌های متفاوتی از میزان تلفات منتشر شده است که در منابع مختلف بازتاب گوناگون دارد؛ این تفاوت‌ها تا حدی به دشواریِ دسترسیِ میدانی و اختلاف در روش‌شماری بازمی‌گردد. برخی گزارش‌ها تعداد کشته‌ها را بین 1000 تا 1600 کشته عنوان کرده‌اند. برخی منابع مستقل نیز به اظهارات ناظرانی اشاره دارند که «هزاران کشته» را گزارش داده‌اند.
مدیر دیده‌بان حقوق بشر سوریه اعلام کرده است «از آغاز سال ۲۰۲۵، بیش از ۱۱۰۰۰ نفر در سوریه، از جمله ۸۶۵۴ غیرنظامی کشته شده‌اند.» دیده‌بان همچنین از جان‌باختن دست‌کم ۵۹ نفر در زندان‌های دولت موقت این کشور به ریاست احمد الشرع، طی ۱۰ ماه گذشته، به دلیل شکنجه خبر داده است. این گزارش همچنین از دفن دسته‌جمعی قربانیان، ربودن و مرگ تحت شرایط غیرانسانی پرده برداشته است. 
براساس آموزه‌های وهابیت، قربانیان به عنوان مرتد و منحرف معرفی شده و لیاقت نمایندگی اسلام واقعی را نداشتند. نیروهای نوظهور در حکومت جدید که از میراث ایدئولوژیک ابن تیمیه الهام گرفته‌اند، شور و اشتیاق نگران‌کننده‌ای از آموزه‌های او را در خود دارند. در سراسر منطقه ساحلی سوریه، تعداد قابل‌توجهی از مبارزان تحت تأثیر این آموزه‌ها ادعا می‌کنند که نظم را حفظ کرده و به دنبال هدف قراردادن بازماندگان رژیم اسد هستند. در همین حال، جوامع علوی با سختی‌های شدید مواجه‌اند؛ دولت محاصره‌هایی را تحمیل می‌کند، خانواده‌ها را از خانه‌هایشان آواره می‌سازد و به ‌طور سیستماتیک افراد را از مشاغل خود در نهادهای دولتی اخراج می‌کند. اگرچه این وقایع به طور رسمی به عنوان حوادث منفرد توصیف شده‌اند، اما این جنایات ترس گسترده‌ای را برانگیخته و بسیاری بر این باورند که ممکن است به طور ضمنی مورد تأیید قرار گرفته باشند.
رئیس شورای عالی اسلامی علویان در سوریه در جدیدترین موضع‌گیری خود گفته است: دولت جولانی بعد از اینکه کشتند، سلاخی کردند، ربودند و سوزاندند، اکنون معیشت ما را تهدید می‌کنند و ما را مجبور به شرکت در جشن‌هایی می‌کنند که بر پایه خون، درد و رنج ما بنا شده است. شیخ «غزال غزال» رئیس شورای عالی اسلامی علویان در سوریه می‌گوید: ‌ای علویان! نگذارید بی‌عدالتی آرای شما را بدزدد و بدانید که هرگونه حمله‌ای به یکی از ما، حمله‌ای به همه ماست. بی‌عدالتی بدتر شد و مظلومان ساکت شدند که منجر به افزایش گرایش به یک ایدئولوژی تاریک و تکفیری شد.» نکته مهم این که آمریکا و اروپا نه‌تنها چشم خود را به تمامی جنایت‌های رژیم جولانی بسته‌اند بلکه این روزها پایتخت‌های کشورهای غربی از واشنگتن گرفته تا پاریس پذیرای جولانی کراوات‌زده هستند.
دروزی‌ها و رژیم صهیونیستی
با وجود وعده‌های رئیس‌جمهور خودخوانده سوریه و فرمانده سابق القاعده، «احمد الشرع»، مبنی بر حمایت از اقلیت‌های مذهبی، خشونت‌های فرقه‌ای از سوی دولت و شبه‌نظامیان وابسته به وی همچنان ادامه دارد. در بستر همین خشونت‌های فرقه‌ای است که اسرائیل فرصتی یافت تا برنامه‌ای را پیش ببرد که جنبش صهیونیستی از دهه ۱۹۲۰ دنبال کرده است: ایجاد شکاف‌های تازه یا بهره‌برداری از شکاف‌های موجود میان گروه‌های مذهبی در فلسطین و کشورهای عربی پیرامون مثل سوریه، در چارچوب راهبرد کلاسیکِ «تفرقه بینداز و حکومت کن». اسرائیل بر این باور است که تنها در صورتی می‌تواند در منطقه «‌به یک رژیم عادی تبدیل شود که چنین دولت‌های کوچک فرقه‌گرایی به‌ویژه در لبنان و سوریه شکل بگیرند. دروزی‌های سوریه در این چارچوب به ابزاری در دست اسرائیل برای پیگیری پروژه جنگ فرقه‌ای و تجزیه سوریه تبدیل شده‌اند. اسرائیل تحت دکترین«‌ائتلاف با اقلیت‌ها» با اقلیت‌های قومی و مذهبی ائتلاف کرده و از ظرفیت آنها برای تضعیف، تجزیه و به آشوب کشیدن کشور هدف استفاده می‌کند؛ این دکترین در لبنان به‌کار گرفته شده و در شرایط کنونی نیز نسخه سوری آن در این کشور در ارتباط با دروزی‌ها، کردها و علوی‌ها در حال پیاده‌سازی است. سکوت جامعه جهانی، سکوت اتحادیه عرب و سکوت رژیم حاکم بر سوریه دست نتانیاهو را برای شروع درگیری‌های فرقه‌ای و در نهایت تجزیه سوریه بازگذاشته است.
طی یک سال گذشته اسرائیل تقریباً در همه موارد درگیری‌ها بین دروزی‌ها و رژیم جولانی به نفع دروزی‌ها وارد عمل شده و اجازه نداده است که جولانی این اقلیت قومی را سرکوب کند. بامداد روز جمعه 12 اردیبهشت نیروی هوائی رژیم صهیونیستی حملاتی را در دمشق انجام داد که اندکی پس از آن مشخص شد، محلی که بمباران شده مناطق اطراف کاخ ریاست‌جمهوری «الشعب» در کوه قاسیون و مشرف به شهر دمشق است. پس از این حمله دفتر نخست‌وزیری اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد: «این پیامی به رژیم سوریه است و ارتش اسرائیل آماده است تا از ورود نیروهای متخاصم به روستاهای دروزی جلوگیری کند» در ادامه، کاتس، وزیر جنگ نیز تصریح کرد: «وقتی جولانی صبح از خواب بیدار می‌شود و نتایج حمله نیروی هوائی اسرائیل را می‌بیند، به خوبی می‌فهمد که اسرائیل مصمم است از آسیب‌رسیدن به دروزی‌ها در سوریه جلوگیری کند. وظیفه اوست که از دروزی‌های حومه دمشق در برابر حملات شورشیان جهادی محافظت کند و به صدها هزار دروزی در سویدا و کوهستان‌های دروز اجازه دهد تا خودشان از خود دفاع کنند و نیروهای جهادی را به این جوامع نفرستد».
طی یک سال گذشته مقامات رژیم صهیونیستی از نتانیاهو گرفته تا فرماندهان ارتش بارها بر حمایت از دروزی‌ها به عنوان جمعیت دوست اسرائیل در جنوب سوریه تاکید کرده‌اند. تاکید بر تداوم اشغالگری و حمایت از «دروزی‌ها» در جنوب سوریه به خوبی نشان می‌دهد که نتانیاهو به دنبال تجزیه سوریه، افزایش درگیری‌های فرقه ای، ایجاد یک منطقه حائل در مرز فلسطین اشغالی با سوریه و تبدیل سوریه به یک دولت ورشکسته است. فقر و مشکلات معیشتی ساکنان جنوب سوریه و پیشینه سلفی- تکفیری حاکمان جدید سوریه به خوبی در راستای راهبرد رژیم اسرائیل عمل کرده و درگیری‌های فرقه‌ای را در این کشور دامن زده است. نتانیاهو و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به صراحت گفته‌اند که از اقلیت دروزی‌ها در جنوب سوریه حمایت کرده و اجازه نخواهند داد حاکمان جدید سوریه امنیت آنها را به خطر بیندازد. نتانیاهو و کاتس با صدور بیانیه مشترکی اعلام کردند: «ما متعهد به برادران دروزی خود در اسرائیل(سرزمین‌های اشغالی فلسطین) هستیم. آنها برای جلوگیری از آسیب به برادران دروزی خود در سوریه وارد عمل خواهند شد؛ ما نیز همه اقدامات لازم را برای حفظ امنیت شهروندان دروزی اسرائیل(سرزمین‌های اشغالی فلسطین) انجام خواهیم داد». کاتس وزیر جنگ رژیم به صورت جداگانه نیز گفته است: «به‌زودی به کارگران دروزی سوریه اجازه داده خواهد شد که در شهرک‌های(صهیونیست‌نشین) در جولان(اشغالی) مشغول کار شوند. کابینه اسرائیل با ارائه برنامه کمک‌های بی‌سابقه به طایفه دروزی موافقت کرده و ما به تقویت حضور طایفه دروزی و حمایت از برادران آن‌ها در سوریه ادامه خواهیم داد.»
اسرائیل اگر در جنوب سوریه موفق شود راهبرد خود را عملیاتی سازد به‌زودی شاهد شکل‌گیری شبه‌نظامیان محلی تحت کنترل صهیونیست‌ها خواهیم بود که به عنوان نیروی نیابتی رژیم در جنوب سوریه عمل خواهند کرد و ارتش اسرائیل برخی وظایف مرتبط با اشغالگری را به این گروه‌ها برون‌سپاری خواهد کرد و به‌جای جنگ اسرائیل با سوریه شاهد درگیری سوریه با یکدیگر در راستای منافع رژیم خواهیم بود. حمایت اسرائیل از دروزی‌ها نوک کوه یخی است که از راهبرد این رژیم در سوریه عیان شده است در واقع اسرائیل یک سوریه تجزیه‌شده را می‌خواهد؛ یک منطقه کرد در شمال‌شرق، یک منطقه دروزی در جنوب، یک منطقه علوی در کنار ساحل، و سرزمین‌های پراکنده سنی که از حاکمیت خود محروم شده‌اند. هدف صلح نیست. هدف تبدیل سوریه به یک کشور فلج و ناتوان از حرکت و واکنش است. سوریه‌ای ویران نمی‌تواند در برابر اشغال اراضی خود مقاومت کند. یک سوریه تقسیم‌شده نمی‌تواند برای فلسطین سخن بگوید.
وضعیت بحرانی اقتصاد
اقتصاد سوریه، که پیش از سقوط دولت دمشق نیز درگیر جنگ و تحریم بود، طی یک سال گذشته نیز دچار بحران عمیق بوده است. زیرساخت‌های حیاتی(برق، آب، بهداشت) در مناطق گوناگون آسیب‌دیده یا فروپاشیده‌اند؛ بسیاری از مراکز درمانی و مدارس یا تخریب شده‌اند یا با کمبود شدید تجهیزات و پرسنل مواجه‌اند. یونیسف و دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل در گزارش‌های خود از تعداد بالای کودکان آسیب‌پذیر، آواره‌ها و کمبود شدید بودجه کمک‌رسانی خبر داده‌اند. 
فارن‌افرز در گزارشی در همین زمینه نوشته است: نیاز سوریه فوری و حیاتی است. بیش از ۹۰درصد جمعیت این کشور زیرخط فقر زندگی می‌کنند و ۷۰درصد برای تأمین نیازهای اولیه به کمک‌های بشردوستانه وابسته‌اند. با نرخ رشد فعلی، اقتصاد سوریه تا دست‌کم سال ۲۰۸۰ به سطح تولید ناخالص داخلی پیش از جنگ در سال ۲۰۱۱ نخواهد رسید. وضعیت وخیم اقتصادی سوریه، که ناشی از سال‌ها جنگ و تحریم بوده، با شعله‌ور شدن خشونت‌های قومی و تنش‌های مذهبی پس از سقوط دولت اسد وخیم‌تر شده است؛ به‌ویژه از زمانی که گروه هیئت تحریرالشام، شورشیان پیشین اهل‌سنت به رهبری «الشرع»، کنترل پایتخت را به دست گرفته‌اند. نهادهای سازمان ملل و آژانس‌های پناهندگان گزارش داده‌اند که میلیون‌ها نفر آواره و همچنان برای بازگشت به خانه نیازمند کمک‌های انسانی هستند؛ شمار آوارگان داخلی در برخی گزارش‌ها در حدود ۷ میلیون یا کمی بیشتر برآورد شده است. این ارقام نشان می‌دهد که بحران انسانی هنوز در سطح گسترده ادامه دارد. گزارش سازمان ملل نیز نشان می‌دهد ۹۰ درصد از سوری‌ها اکنون زیرخط فقر زندگی می‌کنند و ۷۵ درصد به کمک‌های بشردوستانه فوری نیاز دارند. بیش از 5 میلیون نفر به کشورهای مصر، عراق، اردن، لبنان و ترکیه پناه برده‌اند. 
از حرف تا عمل
«فارن‌پالسی» در گزارشی با اشاره به شکاف بین حرف تا عمل جولانی طی یک سال گذشته می‌نویسد: از زمان به‌دست‌گیری قدرت در دسامبر(آذر 1403)، «شرع» تلاش گسترده‌ای را آغاز کرده تا جهان را قانع کند که حکومتش با فراگیری و اعتدال همراه خواهد بود. او در مجموعه‌ای از دیدارها با مقام‌های غربی و خاورمیانه‌ای، به جهانیان اطمینان داده است که سوریه جدید تهدیدی برای همسایگان نخواهد بود و «هیئت تحریرالشام» برنامه‌ای عمل‌گرایانه در پیش خواهد گرفت که متمرکز بر بازگرداندن صلح داخلی، بازسازی نهادهای دولت سوریه، و رشد و آزادسازی اقتصادی ویران‌شده کشور خواهد بود. «شرع» به‌شدت از دیگر رژیم‌های اسلام‌گرا فاصله گرفته و به‌ طور علنی گفته است که سوریه افغانستان نیست و «هیئت تحریرالشام» به‌خوبی می‌داند که «منطق یک دولت با منطق یک انقلاب تفاوت دارد». او وعده داده که «هیئت تحریرالشام» از زنان و اقلیت‌های دینی محافظت خواهد کرد و به‌دنبال انتقام‌گیری از هواداران سابق اسد نخواهد بود. با این حال، شکافی فزاینده میان این سخنان دلگرم‌کننده و اقدامات عملی «هیئت تحریرالشام» در حال شکل‌گیری است. 
 فارن‌افرز می‌افزاید: «شرع» در ماه دسامبر2024(دی 1403) وعده داد که با مشورت با سوری‌هایی از تمام اقشار، یک نهاد انتقالی تشکیل خواهد داد. اما ا بعداً از این وعده‌ها عقب‌نشینی کرده و اعلام کرد که روند طولانی بازسازی نظام حقوقی سوریه و اجرای سرشماری بدان معناست که تهیه پیش‌نویس قانون اساسی جدید ممکن است تا سه سال طول بکشد؛ در این فاصله، «هیئت تحریر‌الشام» در حال ایجاد واقعیت‌هایی بر روی زمین است که سلطه‌اش را بر نهادهای کلیدی امنیتی، اقتصادی و قضائی تثبیت می‌کند. 
در ۱۰ دسامبر(20 آذر1403) «شرع» یکی از شاگردان خود به نام «محمد البشیر» را به‌عنوان نخست‌وزیر موقت سوریه منصوب کرد تا این سمت را تا ماه مارس(اسفند) در اختیار داشته باشد. البشیر نیز دولت خود را با چهره‌هایی از مدیران پیشین مناطق تحت کنترل «هیئت تحریر‌الشام» در استان شمالی ادلب پر کرد و افراد بسیار مورد اعتماد را در رأس وزارتخانه‌های کلیدی چون دفاع، اطلاعات، اقتصاد و امورخارجه گماشت. برای اداره شهرهای بزرگ سوریه نیز، «شرع» از نیروهای تحریر‌الشام، بهره گرفت. به این ترتیب، «هیئت تحریر‌الشام» عملاً دولت قدیمی ادلب را به دمشق منتقل کرده و سایر گروه‌ها را تا حد زیادی کنار گذاشت «جولانی» همچنین با حمایت ترکیه، توانست شماری از جناح‌های شورشی را متقاعد کند که خلع سلاح شوند و نیروهایشان را در وزارت دفاع دولت موقت ادغام کنند. او سپس به‌سرعت و به‌تنهائی ۵۰ فرمانده اسلام‌گرای تندرو، از جمله جنگجویانی خارجی از چین، مصر، اردن، تاجیکستان و ترکیه را به سمت‌های ارشد نظامی منصوب کرد. 
به نوشته فارن‌افرز «احمدالشرع» دوست دارد تأکید کند که حکومت وی متعلق به همه سوری‌هاست. اما تا اینجای کار او و شرکای سلفیش در ائتلاف جدید چنان رفتار کرده‌اند که گویی تنها خودشان اسد را سرنگون کرده‌اند و غنایم نیز فقط به آن‌ها تعلق دارد. ملی‌گرایان سکولار و فعالان مدنی سوریه کاملاً از دولت جدید کنار گذاشته شده‌اند. «هیئت تحریرالشام»  تاکنون هیچ اقدام گسترده‌ای در زمینه مقابله با اعدام‌های انتقامی حامیان اسد انجام نداده است. اما گروه‌های حقوق بشری سوری و مردم محلی گزارش‌هایی نگران‌کننده از اعدام‌های میدانی و ناپدید شدن علوی‌ها منتشر کرده‌اند. برخی جناح‌های نیرومند مخالف، از جمله نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها، هنوز سلاح خود را زمین نگذاشته‌اند و تأکید دارند که پیش از آن، باید شاهد پیشرفت واقعی «هیئت تحریرالشام»  در مسیر حکمرانی شفاف‌تر و فراگیرتر باشند.
فارن‌افرز می‌افزاید: با اینکه رهبران ارشد «هیئت تحریر‌الشام»  خود را از القاعده- که این گروه از دل آن بیرون آمده- جدا کرده‌اند، هرگز از التزام‌شان به اسلام سلفی اعلام برائت نکرده‌اند. سلفی‌گری بر این اصل استوار است که اجرای سخت‌گیرانه شریعت، پایه یک نظم سیاسی پایدار است. مهم نیست رهبران «هیئت تحریرالشام»  برای جلب حمایت مقامات غربی چه بگویند؛ به احتمال زیاد، هرگز نخواهند پذیرفت که خواست مردم، منشأ مشروعیت سیاسی باشد. فارن‌افرز در پایان می‌نویسد: در سوریه، احتمال یک گذار سیاسی هموار بسیار کم است. چالش‌های عملی کشور بسیار سنگین است، و عدم اعتماد میان ذی‌نفعان کلیدی که برای کسب مزیت و سلطه در حال رقابت هستند، وضعیت را پیچیده‌تر می‌کند. 
منابع:
1. Can Syria Recover?(foreignaffairs, May 27, 2025)
2.Syria’s Post-Authoritarian Trap (foreignaffairs, January 27, 2025)
3.Why Israel wants Syria to become a failed state, (middleeasteye, 3 March 2025)
4. Israel›s aggression in Syria advances a century-long plan to co-opt the Druze(middleeasteye, 6 May 2025)
5. The Ethnic and Sectarian Hues of Mourning (counterpunch, March 24, 2025)
6. حادثه «بیت‌جن»؛ نخستین مقاومت اجتماعی سوری‌ها علیه توسعه‌طلبی اسرائیل (تسنیم، 15 آذر 1404)
7. یک‌سال پس از اسد و فرو رفتن سوریه در باتلاق وعده‌های دروغین غرب (مشرق‌نیوز،19 مهر 1404)