خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۷/۲۷
میدل ایست مانیتور در گزارشی اظهار داشت: لحظهای که ایران، نظم جهانی غربمحور را، به چالش کشید؛ با چرخش ایران، تحریمهای غرب، اثر بازدارندگی خود را از دست دادهاند.
پایگاه تحلیلی میدلایستمانیتور در گزارشی که در روز 26 مهرماه به نقش اتحاد ایران، چین و روسیه در تغییر و گذار نظم جهانی پرداخته است.
در این گزارش آمده است: در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، همزمان با موعد پایان رسمی قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، جهان، شاهد شکاف عمیق تازهای در نظم بینالملل شد؛ ایالات متحده و متحدان اروپاییاش، برخلاف مفاد برجام، با فعالسازی یکجانبه مکانیسم اسنپبک، کوشیدند تحریمها را تمدید کنند؛ اقدامی که با مخالفت قاطع ایران، روسیه، چین و بیش از ۱۲۰ کشور جنبش عدم تعهد روبهرو شد.
میدل ایست مانیتور افزود: این رویداد، نشانه گذار از نظم تکقطبی به جهانِ چندقطبی و رشد مشروعیت قدرتهای جنوب جهانی است؛ ایران، با تکیه بر همکاریهای خود با روسیه، چین و نهادهایی چون بریکس و شانگهای، در حال ساختن نظامی جایگزین بر پایه برابری و همکاری است.
در ادامه آمده است: این مسئله، فراتر از پرونده هستهای، بیانگر فروپاشی اقتدار غرب در تعیین معیارهای نظم جهانی است؛ چندصدایی درباره اسنپبک، شکاف عمیق در نظم جهانی را آشکار کرد؛ شورای امنیت سازمان ملل، که زمانی عرصهای برای اجماع بود، اکنون در معرض تبدیلشدن به صحنهای از شکاف و واگرایی است و چالش ایران نسبت به قطعنامه ۲۲۳۱ به نمادی از شورش گستردهتر علیه غرب، بدل شده است.
این گزارش همچنین خاطرنشان کرد: تحریمهایی که روزگاری نشانه قدرت غرب بودند، اکنون اثر بازدارندگی خود را از دست دادهاند؛ در قلب این دگرگونی، واقعیتی ساده نهفته است؛ مشروعیت جهانی در حال انتقال از اجبار، به همکاری است؛ اگر ۱۲۰ کشور بتوانند، قطعنامهای مورد حمایت غرب را نپذیرند، پیامدهای ژئوپولیتیکی این رخداد، فراتر از پرونده هستهای ایران است و ایران توانسته، آن را به سکویی برای بازآرایی ژئوپولیتیکی جهان، بدل
سازد.
روزنامهنگار صهیونیست اظهار داشت: به نظر من، اسرائیل هرگز تواناییهای ایران در حوزه موشکهای بالستیک و پهپادها را بهدرستی برآورد نکرده و آسیبی که موشکها هنگام اصابت وارد کردند بسیار ویرانگر بود
ایلان کفیر روزنامهنگار و تحلیلگر مشهور صهیونیست در گفتوگو با شبکه صهیونیستی اینترنشنال اظهار داشت: ایران در ذات خود روحیه انتقامجویی دارد و این روحیه زمینهساز «طراحی انتقام» از سوی تهران شده است.
وی مدعی شد: مقامهای ایرانی مسیرها و سازوکاری را برای از سر گرفتن تولید هستهای طراحی میکنند.
این روزنامهنگار همچنین گفت: به نظر من، اسرائیل هرگز تواناییهای ایران در حوزه موشکهای بالستیک و پهپادها را بهدرستی برآورد نکرده و آسیبی که موشکها هنگام اصابت وارد کردند بسیار ویرانگر بود.
کفیر در این زمینه میافزاید: امروز روشن است که ایران با کمک جمهوری خلق چین تلاش خواهد کرد قدرت موشکهای بالستیک خود را دوباره احیا کند.
وی همچنین با دروغ پردازی درخصوص برنامه صلحآمیز هستهای ایران اظهار داشت: درباره پرونده هستهای شما باید بهتر از من بدانید که آنها چقدر میتوانند سریع به توسعه سلاح هستهای بازگردند.
موساد و شاباک با همه دانشی که دارند از نقشه سنوار و ضیف بیاطلاع بودند
کفیر در ادامه این گفتوگو با اذعان به شکست رژیم در نابودسازی حماس گفت: هنگامی که نخستوزیر اعلام کرد «ما حماس را تا آخرین نفر از میان برمیداریم»، گفته شد که تحقق این ادعا ممکن نیست. ارتش اسرائیل اعلام کرده است که عملیات را با برآورد حدود بیست هزار نفری از حماس آغاز کرده و پس از دو سال نبرد نزدیک به همان تعداد همچنان باقی ماندهاند.
وی در ادامه میافزاید: آنها صرفاً گروههایی مسلح نیستند، بلکه یک نوع ایدئولوژی است که در میان جوانان فلسطینی ریشه دوانده. این جوانان، حتی با دریافت مبالغ اندک یا تسهیلات ابتدائی و در اختیار داشتن سلاحهایی مانند کلاشینکف یا آرپیجی، از تونلها یا از میان ساختمانهایی که تخریب شدهاند بار دیگر وارد میدان میشوند. اگر اسرائیل بخواهد به بقای سیاسی و احیای جایگاه بینالمللی خود دست یابد تنها راه ممکن رسیدن به توافق است و بدون توافق، پیامدهای دردسرسازی در انتظار خواهد بود.
این روزنامه نگار صهیونیست در پاسخ به سؤالی درباره دلیل غافلگیری رژیم صهیونیستی در 7 اکتبر اظهار داشت: در اسرائیل همواره این تصور وجود داشت که در صورت آغاز دور تازهای از حملات حماس، مسائل تحت کنترل قرار خواهد گرفت؛ نیروی هوائی فوراً وارد عمل میشود و واکنش نشان میدهد و بلافاصله وضعیت بازگردانده خواهد شد. با این حال، سنوار برنامهای دیگر در ذهن داشت؛ برنامهای که، به گفته یک بازجوی شاباک که وی را در زندان بازجویی کرده بود، سالها در ذهن او بوده و تا زمان آزادیاش نیز ادامه داشته است. بازجویان شاباک همواره از اعتمادبهنفس بیشازحد وی یاد کردهاند و از سنوار اینگونه نقل میکنند: «دور نیست روزی که جای ما عوض شود.»
کفیر در پایان گفت: محمد ضیف، سنوار و برادرش بر روی طرحی محرمانه کار کردند؛ طرحی که حتی موساد و شاباک با همه حضور و دانشی که از آنچه در حماس میگذرد دارند، از آن بیاطلاع بودند.
به گفته مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا، هرگونه درگیری مجدد میان تهران و تلآویو، مستقیماً منافع حیاتی اروپا را تهدید خواهد کرد. این نهاد هشدار داده ایران توانایی تعمیم جنگ به جغرافیای متحدان اسرائیل را دارد و پیشنهاد داده بروکسل با مهار همزمان ایران و اسرائیل، «زمان بخرد» تا از فروپاشی امنیت انرژی خود جلوگیری کند.
مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا، اندیشکده اصلی این اتحادیه در حوزه سیاست خارجی و امنیتی در یادداشتی تحلیلی در باب تبعات جنگ آتی میان ایران و اسرائیل، به مقامات اروپایی هشدار داده است چنین جنگی میتواند خسارات جبرانناپذیری را بر منافع اروپا در منطقه تحمیل کند؛ لذا پیشنهاد میکند شمار بیشتری از کشورهای اروپایی برای جلوگیری از چنین جنگی، وارد ماجرا شوند.
اندیشکده اتحادیه اروپا مدعی است که پس از جنگ ۱۲روزه تقریباً تمام کشورهای اروپایی به این جمعبندی رسیدند که در صورت آغاز دور دوم درگیری، هزینه اصلی نه در تلآویو و نه در تهران، بلکه بر شانههای اروپا فرود خواهد آمد؛ امنیت انرژی اروپا از بین خواهد رفت، خطوط کشتیرانی و تجارت جهانی مختل میشود و هرگونه تبادل سرمایهای میان کشورهای غرب آسیا و اروپایی مسدود میشود؛ فراتر از همه اینها خطر هستهای شدن غیرقابل کنترل ایران و کشیده شدن آمریکا به جنگی بزرگتر، اروپا را در یک بحران ساختاری به گروگان خواهد گرفت.
بر همین مبنا، بروکسل اکنون برای نجات منافع خویش، باید با یک راهبرد جدید، مانع پدید آمدن جنگ دوم شده و همزمان ایران را در حالت مهارشده نگه دارد تا شعاع تهدید آن گسترش نیابد.
چرا نگرانی اروپا این بار شدت بیشتری یافته است؟
کارشناس مسائل امنیتی در اندیشکده بروکسلی تأکید میکند که نگرانی مقامات اروپایی از شعلهور شدن مجدد آتش جنگ میان ایران و اسرائیل بهشدت افزایش یافته و دلایل چهارگانه زیر را برای این نگرانی فزونی یافته ذکر میکند:
توازن قوا در منطقه غرب آسیا کاملاً برهم خورده است. بیش از دو دهه ترکیبی از ترس اسرائیل از پاسخ غیرقابل پیشبینی ایران و تعهدات محتاطانه واشنگتن به متحدین منطقهای، مانع حمله مستقیم به ایران شده بود. اما پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و چرخش نتانیاهو به دکترین «زدودن مداوم تهدید» و بازگشت ترامپ، این سد فرو ریخت و اسرائیل با پشتیبانی آمریکا، به شکل مستقیم به ایران حمله کرد.
ایران نشان داد قادر است جنگ را به عمق جغرافیای انرژی و متحدان غربی اسرائیل تعمیم دهد پاسخ موشکی تهران به اسرائیل بیسابقه بود و سامانه دفاعی اسرائیل را درهم شکست و با منهدم کردن پالایشگاه حیفا نشان داد که ایران از هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی اسرائیلی هیچ هراسی ندارد. سپس به اهداف آمریکایی در پایگاه العدید در قطر، حمله کرد؛ همه این موارد برای اروپا حامل یک پیام راهبردی بود: جنگ آینده، یک جنگ محلی نخواهد بود بلکه جنگی است که به اقتصاد اروپا و تمام دوستان آن در سراسر جهان سرایت میکند.
نتیجه جنگ اول، نه توافق بود و نه تسلیم؛ بلکه بنبستی آماده اشتعال است تخریب بخشی از سایتهای هستهای ایران، خروج بازرسان، نامعلوم بودن سرنوشت ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده و ناکامی اسرائیل در رسیدن به اهداف اعلامی خود وضعیت مبهمی را ایجاد کرده است؛ ایران عقب ننشسته و اسرائیل هم به نتیجه دلخواه خود نرسیده و این یعنی جنگ دوم محتمل و حتی نزدیک است.
اروپا مطمئن است در جنگ دوم، ابزار آمریکا محدودتر و خسارات برای اروپا سنگینتر خواهد بود. در جنگ نخست حدود یکچهارم ذخایر رهگیرهای آمریکایی مصرف شد و هزینههای تحمیلی بر اسرائیل و آمریکا بسیار سنگین بود. اروپا ارزیابیهای دقیقی از تأخیر در بازدارندگی و تخلیه ذخایر آمریکا دارد و میداند توان واشنگتن برای مدیریت بحران بعدی کاهش یافته و لذا بار بحران جدید بیش از پیش بر اروپا تحمیل خواهد شد.
راهبرد جدید: «مهار دوگانه برای خرید زمان»
مؤسسه مطالعات امنیت اتحادیه اروپا مدعی است که راهبرد جدید بیش از گذشته رنگ و بوی واقعگرایانه دارد؛ این اندیشکده تصریح میکند که نه به «توافق جامع سریع» امید دارد و نه به «مهار یکطرفه ایران از طریق تحریم».
دکترین جدید بروکسل باید متکی بر «مهار دوگانه برای خرید زمان» باشد. در رابطه با چگونگی اجرای این راهبرد و در ادامه محدود کردن تهدیدآفرینی ایران، اندیشکده بروکسل سه لایه عملیاتی زیر را تشریح میکند.
دوگانهسازی مهار: توقف تنش هستهای در برابر توقف حمله اسرائیل اروپا طرحی مبتنی بر «اقدامات متقابل کوچک اما فوری» را پیشنهاد میدهد که از این قرار است: غرب موقتاً فشار نفتی بر صادرات ایران به چین را متوقف کند؛ در مقابل ایران همان توقف عملی غنیسازی پس از حملات را ادامه دهد؛ و اما شرط کلیدی اروپا این است که در همین دوره، اسرائیل حق حمله مجدد نداشته باشد.
این برای نخستینبار است که بروکسل صراحتاً از مهار اسرائیل به عنوان اقدامی راهبردی برای مهار ایران سخن میگوید.
جایگزینی میانجیگری آمریکامحور با معماری اروپاییِ چندضلعی اروپا میخواهد ابتکار عمل از فرمول محدود و متکی بر سه کشور اروپایی (E3) فراتر رود؛ کارشناس امنیتی اروپایی تأکید میکند که سوئیس، نروژ و نهادهای گوناگون اروپایی باید «دیپلماسی شاتلی» خود را فعال کرده و میان تهران، تلآویو و کاخ سفید در رفتوبرگشت باشند و از این طریق فقدان گفتوگو رفع شده و انفجار ناشی از خطای محاسباتی هر یک از اطراف این ماجرا، مهار شود.
وارد کردن شورای همکاری خلیجفارس به سازوکار جلوگیری از جنگ با توجه به حمله ایران به قطر و آشکار شدن اینکه ایرانهراسی از تسری دامنه جنگ به کشورهای منطقه ندارد، اروپا اکنون به دنبال ایجاد پلتفرمی متشکل از تروئیکا- اتحادیه اروپایی-جی3- شورای همکاری خلیجفارس با مشارکت عربستان، قطر و امارات است تا «ترس مشترک از جنگ دوم» را به «تعهد مشترک به مهار آن» تبدیل کند.
هدف اصلی اروپا «کاهش تنش» نیست بلکه میکوشد بدون جنگ، ایران را مهار کند
کارشناس مؤسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا، اعتراف میکند که برخلاف گذشته اروپا بیش از این به دنبال یک توافق کلاسیک نیست. آنچه برای بروکسل حیاتی است جلوگیری از سه پیامد احتمالی است که هر سه بهشدت منافع اروپا را تهدید میکنند: سرازیر شدن بحران به بازار انرژی و کشتیرانی، حرکت سریع ایران به سمت سلاح هستهای به دور از دید بازرسان و کشیده شدن واشنگتن به جنگی که اروپا باید هزینه آن را بپردازد.
بنابراین بهزعم کارشناس امنیتی اندیشکده بروکسلی اروپا بهشدت در پی یک توقف راهبردی است تا بدون شلیک دوباره، سطح قابل مدیریتی از بازدارندگی را در برابر ایران حفظ کند و لذا از این پس فقط حمایت از اسرائیل مطرح نیست بلکه پای امنیت و بقای منافع اروپا نیز در میان است.
کارشناس اروپایی بر این باور است که جنگ ۱۲روزه درسی کلیدی برای بروکسل به دنبال داشت و نشان داد که اگر جنگی دیگر رخ دهد، فاتح یا مغلوب میدان چندان اهمیتی ندارد زیرا خسارات و لطمات سنگینی به منافع و حتی بقای اروپا تحمیل خواهد شد.
به گزارش فارس، از نظر اروپا، بهترین راهِ جلوگیری از جنگ دوم، نه تهدید و نه حمله پیشدستانه، بلکه ساختن یک وقفه قابل مدیریت و الزام همزمانِ ایران و اسرائیل به خودداری از شروع راند دوم است؛ حداقل وقفهای طولانی به اندازهای که اروپا بتواند منافع حیاتی خود را از میدان آتش دور کند.