نمیدانم کجایی؟
۱۴۰۴/۰۸/۱۴
نمیدانم کجایی؟
آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی
دور از مائی و با مائی نمیدانم کجائی
هر طرف رو آورم روی دلآرای تو بینم
جلوهگر از بس بهر جائی نمیدانم کجائی
جمعها سوزند گِرد شمع رخسار تو و، تو
در میان جمع تنهائی نمیدانم کجائی
گاه چون یونس به بحری گه چو عیسی در سپهری
گاه چون موسی به سینائی نمیدانم کجائی
گاه دلها را به کوی خویش از هر سو کشانی
گاه خود پنهان به دلهائی نمیدانم کجائی
در جهان جویم رخت یا از جنان گیرم سراغت
در دو عالم عالم آرائی نمیدانم کجائی
هر کجا میخوانمت بر گوش جان آید جوابم
پیش من با من هم آوائی نمیدانم کجائی
شهر را گردم به شوقت کو به کو منزل به منزل
یا به دشت و کوه و صحرایی نمیدانم کجائی
کعبهای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی
یا کنار قبر زهرائی نمیدانم کجائی
عبد را هجران مولا تلختر از زهر باشد
من تو را عبدم تو مولائی نمیدانم کجائی
زخم قرآن را شفابخشی به تیغ انتقامت
درد عترت را مداوائی نمیدانم کجائی
مانده بر لبهای اصغر همچنان نقش تبسم
تا برای انتقام آئی نمیدانم کجائی
«میثم» از خون جگر دائم به یادت دیده شوید
تا بر او هم چهره بگشائی نمیدانم کجائی
غلامرضا سازگار