راههـاي تـرویج نمـاز فرهنگ
۱۴۰۴/۰۹/۰۱
حسن منتظري
براي درمان آسيب اجتماعي نمازگريزي، كارهاي مختلف و متنوع بايد انجام شود. يكي از مهمترين و محوريترين راههاي درمان آسيب اجتماعي نمازگريزي اين است كه فرهنگ نماز بر جامعه حاكم شود. امّا اينكه چگونه فرهنگ نماز را در جامعه حاكم سازيم تا ديگر پديدهاي بنام نمازگريزي در جامعه نداشته باشيم، مستلزم تلاش هماهنگ كليه نهادهاي فرهنگي - اجتماعي و از همه مهمتر نهاد خانواده است كه هم در بُعد فردي و هم در بُعد اجتماعي به نهادينه شدن نماز ميتوانند كمك کنند. روشهاي درمان آسيب اجتماعي نمازگريزي، همان روشهاي تعليم و تربيت اسلامي است كه ميتواند با دادن بينش و جهانبيني توحيدي، انسان آگاه، مؤمن، متعادل و پايبند به نماز تربيت نمايد. علاوهبر تعميق و گسترش شناخت و باورهاي ديني، استفاده از شيوههاي مناسب براي دعوت به نماز نيز در درمان آسيب اجتماعي نمازگريزي مفيد است. حتي به تعبير دقيقتر - امروزه بيش از آنکه نيازمند دانش باشيم، نيازمند روش و منش مناسب براي تربيت مذهبي و ترويج فرهنگ نماز در جامعه هستيم - طرّاحي روشهاي نو، شيوههاي جذاب، ساده و قابل انطباق با روحيه كودك و نوجوان ضرورت فرهنگسازي ديني و راه درمان آسيب اجتماعي نمازگريزي است.
راههاي درمان آسيبهاي اجتماعي نمازگريزي
1. به كارگيري روش محبت: از نيكوترين و اساسيترين روشهاي تربيت ديني جامعه و عامل اساسي پيشگري و درمان آسيبهاي اجتماعي نمازگريزي، بكارگيري روش محبّت است. با توجه به سرشت آدمي و تأثيرپذيري انسان از نرمي و دوستي و انزجار فطرت آدمي از تُندي و خشونتگرايي، نيكوترين راه و رسم تربيت مذهبي كودكان و نوجوانان و همچنان عامل مؤثر در درمان نمازگريزي آنان، بكارگيري روش محبت است. پيامبر اكرم(ص) والاترين مربي بشر، مردمان را با محبت تربيت کرد و بيش از هر چيز از اين روش بهره بُرد. از علي(ع) روايت شده كه فرمود: از رسول خدا درباره سُنّت آن حضرت پرسيدم، فرمود: و الحُبُّ اساسي(1) يعني محبت بنياد و اساس (روش و سنت) من است. محبت، هم در مورد كودكان و هم در مورد جوانان و نوجوانان ميتواند از بسياري رفتارهاي نامطلوب از جمله نمازگريزي جلوگيري کند، لذا رسول گرامي اسلام درباره محبت به كودكان فرمود: «كودكان خود را دوست بداريد و به آنان مهر بورزيد.»(2)
2. استفاده از روش الگويي: به دليل نياز فطري آدمي به الگو و همانندسازي؛ در درمان نمازگريزي لازم است الگوهايی والا از نمازگزاران واقعي به افراد جامعه معرفي شوند تا جوانان و نوجوانان با بينش روشن به الگوگيري از آنها بپردازند. البتّه روش الگويي نهتنها در تربيت مذهبي و درمان نمازگريزي بلكه در تمامي رفتارهاي انسان كاربُرد دارد، افرادي كه علاقه به نماز ندارند و يا نمازگريز هستند نيز بهخاطر وجود نداشتن الگوهاي مناسب و عدم اهتمام والدين به اين موضوع، با افراد بينماز و نمازگريز همانندسازي کرده و آنها را الگوي شخصيتي خويش قرار دادهاند، بنابراين والدين و مربيان بايد از نخستين دوران كودكي، هم خود الگوي مناسب براي كودكان باشند و هم افراد ديگري را كه اهل نماز هستند به عنوان الگو معرفي کنند و بالطبع كودكان هرچه از الگوهاي مناسبتر و والاتري بهرهمند شوند، كمتر دچار آسيب نمازگريزي ميشوند، از سوي ديگر افرادي را كه به عللي به آسيب نمازگريزي عادت كردهاند، ميتوان با ارائه الگوهاي مناسب، درمان و اصطلاح كرد.(3)
3. روش تذكر: يكي ديگر از روشهاي درمان نمازگريزي در جامعه به كارگيري روش تذكر و يادآوري است. چه بسا افرادي كه علاقه به نماز ندارند بهخاطر اين است كه به اهميت و جايگاه نماز پي نبردهاند. اگر به اين افراد يادآوري شود كه نماز كليد بهشت است(4) و به منزله پرچم و آرم و نشانه اسلام است،(5) ممكن است به نماز علاقهمند شوند. همچنان اگر پيامدهاي منفي نمازگريزي هم در بُعد فردي و هم در بُعد اجتماعي و نيز پيامدهاي دنيوي و اخروي آن بيان شود، ممكن است عدهاي متنبّه شوند و همچنین بيان عاقبت افرادي كه اهل نماز نبودهاند، ميتواند در علاقهمندي افراد به نماز مؤثر باشد.(6)
4. استفاده از قصهها و خاطرههاي زيبا برای بیان اهميت و عظمت نماز: بدون شك بيان قصههاي لطيف و خاطرههاي زيبا و فراموشنشدني درباره نماز و اهميت آن در زندگي و استفاده بهينه از هنر نمايش در به تصوير كشيدن نگرش و رفتار پيشوايان، رهبران و الگوهاي محبوب در ارتباط با نماز، ميتواند نقش بسيار مؤثر در درمان نمازگريزي در بين همه مردم بهخصوص جوانان و نوجوانان داشته باشد. در تهيه، توليد و پخش اين گونه برنامهها صداوسيما نقش اصلي را ميتواند ايفا کند. نكتهاي كه در ارائه اينگونه برنامهها بايد رعايت شود توجه به ويژگيهاي سنّي، ذهني و شرايط فرهنگي - اجتماعي مخاطبان است.
5. احداث و زيباسازي مساجد و نمازخانهها: مسجد و نمازخانه بايد احساسات و خاطرههاي زيبا و بهيادماندني را براي همه به ويژه كودكان و نوجوانان تداعي كند. لذا بايد تدابيري اتخاذ شود كه كودكان و نوجوانان، مسجد را محل آرامش بخش، زيبا و دوست داشتني بدانند تا با انگيزه و علاقه مندي بيشتر به آن روي آروند.
6. رفتار ائمه جماعات: عامل ديگري كه ميتواند افراد جامعه را به نماز علاقهمند كند و از آسيب نمازگريزي جلوگيري نمايد، ويژگيهاي شخصيتي و رفتاري امام جماعت مساجد و مدارس است. خلق و خوي نيكوي امام مسجد و مهارت اجتماعي او در برقراري ارتباط با نمازگزاران فوقالعاده مؤثر است.آنان اگر رفتار مناسب و حاكي از احترام مشاهده کنند، به نماز علاقهمند ميشوند.
7. بيان رمز و راز نماز و آثار آن
اسلام در دستورهاي عبادي خود كه اصولاً مبتنی بر «تعبّد» و «تسليم» است، به عنصر دانش و بينش و بصيرت اهتمام ميورزد. مسلماني كه وظيفه دارد در هر شبانهروز پنج بار، عبادت بزرگي همچون نماز را به جا آورد، بايد رمز و راز آن را بداند. پرسشي كه براي بسياري از مردم و به ويژه جوانان و نوجوانان ما مطرح ميشود اين است كه «چرا بايد نماز بخوانيم؟» قرآن كريم به اين پرسش با عباراتي كوتاه امّا پرمحتوا، پاسخهاي گوناگوني داده است. در جايي ميفرمايد: «نماز را براي آن كه به ياد من باشي بپا دار.»(7) نماز ذكر و ياد خداست، بايد آثار سازنده ذكر خدا و عواقب رويگرداني از آن را براي جوانان روشن سازيم. اگر درباره ياد خداوند تنها اين آيه وجود داشت كه ميفرمايد: «فاذكروني أذكركم؛(8) پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد کنم»، كافي بود تا جان مشتاقان بسوزد، امّا ما كه استعداد اين شوق را نداريم چه بسا بتوانيم با آيات ديگري از قرآن مجيد آثار ارزنده ذكر و ياد خدا را تصور كنيم. هر انساني آرامش و سكون را دوست ميدارد و از اضطراب و دغدغه و نگراني بيزار است؛ قرآن ميفرمايد: ذكر خدا مايه آرامش دلهاست.(9) هر انساني وسعت زندگي و رواني آن را دوست دارد و از فشار و سختي رويگردان است. قرآن ميفرمايد: محصول رويگرداني از ياد خدا، زندگي همراه با فشار و سختي و نابينايي و بيبصيرتي در دنيا و آخرت و همنشيني با شيطان است(10)؛ «هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست!»(11) پس اولين آموزش قرآن به ما درباره نماز اين است كه نماز ذكر و ياد خداست، ذكري كه اين همه آثار و فوايد سازنده را در پي دارد. حال اگر كساني از درك لذّت ياد خدا و لذّت اينكه خدا به ياد ذاكران و نمازگزاران است عاجزند؛ ميتوانيم آثار سازنده و ملموستر نماز را براي آنان تشريح كنيم تا به اين فريضه الهي جذب شوند. همه ما داراي بديهايي در عرصه فكر و عمل و رفتار هستيم و دوست داريم آنها را از وجود خود بزداييم و از كارنامه مان محو کنیم. نماز آن حسنهاي است كه بديها را ميزدايد و وجود انسان را از كاستي ميرهاند. قرآن میفرماید: «در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین میبرند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند.»(12)بر پايه حديثي از اميرالمؤمنين(ع) از پيامبر(ص) اين آيه اميد بخشترين آيههاي كتاب آسماني است(13) هر چند فهم اين آموزش قرآني نيز به مختصر بيداري و هوشياري نياز دارد.اگر خداي ناكرده قدري خودبين باشيم و بديها و نقايص خود را انكار كنيم دست كم بايد اعتراف نماييم كه چون انسانيم در معرض آلوده شدن به بديها و پليديها هستيم. آيا در مقابل خطر آلودگي، به پاد زهري كه سلامتي ما را تضمين كند، نياز نداريم؟ قرآن ميفرمايد آن پادزهر همانا نماز است: ان الصلوهًْ تنهي عن الفحشاء و المنكر.»(14)بشارت به بهشت برين و نعمتهاي والايي كه در سراي ديگر نصيب نمازگزاران ميشود، زمينه مناسبي است تا شوق و رغبت به نماز فزوني يابد: «و آنها که بر نماز مواظبت دارند.... آنان در باغهای بهشتی (پذیرایی و) گرامی داشته میشوند.»(15)بسياري به بهشت راه مييابند امّا نمازگزاران در بهشت، عزيز و محترمند:
«مؤمنان رستگار شدند، آنها که در نمازشان خشوع دارند..... آنها وارثانند! (وارثانی) که بهشت برین را ارث میبرند و جاودانه در آن خواهند ماند!(16)
نمازگزاران خاشع نهتنها وارد بهشت ميشوند بلكه آنان وارثان فردوس يعني بهشت بريناند.
و بالاخره بيان آثار زيانبار رويگرداني از نماز و دچار خشم و غضب خدا شدن و از ساحت رحمتش دور بودن نيز روشي تهديدي و انذاري است كه بايد آن را در مورد برخي از مخاطبان به كار برد: «اصحاب يمين كه در باغهاي بهشتند، از مجرمان ميپرسند: چه چيز شما را به ذوزخ وارد كرد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.»(17) آري اگر نمازگزاران در بهشت بريناند، نمازگريزان در قعر جهنّمند.
چنانكه ملاحظه ميشود قرآن مجيد در بيان رمز و راز نماز و بيان فوايد سازنده آن و آثار زيانبار رويگرداني از آن، شيوههاي گوناگوني را به كار بسته است ما نيز بايد با توجّه به افق فكري مخاطبان روش مناسب با روحيّات و افكار آنان را برگزينيم.
8. ترسيم چهره اي زيبا و جذّاب از نمازگزاران
راهي كه قرآن مجيد براي ترغيب به نماز برگزيده است، ترسيم چهره اي زيبا و جذّاب از نمازگزاران است تا ديگران با ديدن جلوههاي رفتاري آنان در عرصههاي مختلف به نماز گرايش یابند. اگر با اين ديد به آياتي كه به گونه اي مسئله نماز در آن مطرح شده، نگاهي مجددّ بيفكنيم، در مييابيم كه قرآن مجيد بر اين روش بيش از ساير شيوهها تأكيد کرده است. شايد آنچه باعث شده قرآن مجيد بدين شيوه بها دهد آن است كه قرآن، كتاب تربيت و انسانسازي است. در تربيت و پرورش، آن اندازه كه الگوهاي عملي و عيني ميتوانند كارساز باشند، صرف ارائه مفاهيم ذهني و نظري كارآيي ندارد. تحليل ماهيت نماز و بر شمردن فوايد و آثار آن گرچه سازنده است؛ امّا سازندهتر آن است كه نشان دهيم اين مفاهيم ميتواند در وجود انسانها تبلور يابد و عيني و مجسّم شود. معمولاً اذهان عموم مردم به ويژه جوانان چندان حوصله تجليل و شناخت مفاهيم ذهني را ندارد؛ آنان بيشتر به نمونههاي عيني و شواهد زنده و گويا توجّه دارند. پس مهمتر از تبيين مفهوم نماز، معرفي نمازگزاران است. اينكه يك ماهيت اعتباري همچون نماز قدرت بازدارندگي از بديها و زشتيها را دارد، نميتواند به اندازه يك نمازگزار واقعي كه عملاً از زشتيها و بديها بيزار است، كارساز باشد. چهرههايي كه آثار نماز را در وجود و رفتار خود بروز و ظهور ميدهند، سازنده بودن نماز را عملاً نشان ميدهند و در يك آموزش طبيعي و ناخودآگاه به ديگران ميآموزند كه نماز ميتواند انسانهاي كاملي را بپرورد.
در قرآن مجيد براي تأكيد پيرامون جايگاه نماز اين شيوه بيش از ساير شيوهها مورد استفاده قرار گرفته است. اين روش نهتنها در مورد نماز، كه در ديكر زمينهها نيز مورد توجّه جدي است. قرآن كريم آن اندازه كه از پيامبران يعني نمونههاي عيني سخن ميگويد، به بحث پيرامون مفاهيم و ارزشهاي اخلاقي نميپردازد. قرآن كريم حتي به هنگام تبيين مفهوم نيكوكاري، نيكوكاران را كه تجسّم نيكوكارياند، معرفي ميكند: «نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد.»(18) جالب اين است كه قرآن كريم در مورد مسجد يعني اصليترين پايگاه اقامه نماز نيز دقيقاً همين شيوه را برگزيده است. در اينباره نيز به طور عمده از سه روش استفاده شده است:
الف) بيان اهميّت و موقعيت والاي مسجد: «مساجد از آن خداست.»(19)؛ «(مساجد) خانههايي (است) كه خداوند اذن به برپايي آن داده و اذن داده تا نام او را در آن ببرند.»(20)
ب) فرمان مستقيم به حضور در مسجد: «و در هر مسجدي به خداوند روي آوريد.»(21)
ج) بيان ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري انسانهاي مسجدي: تا ديگران با تأسي به آنان به مسجد گرايش پيدا كنند. مقايسه اين سه روش با يكديگر و دقّت در موارد كاربرد آنها نشان ميدهد كه روش اخير بيشتر مورد توجّه قرار گرفته است.
پانوشتها:
1. عيّاض، ابوالفضل، الشفأ بتعريف حقوق المصطفي، دارالكتب العربي، بيروت، ج 1، ص 187. 2. فيض كاشاني، محجة البيضاء، ج 2، ص 237. 3. علياكبر سيف. تغيير رفتار و رفتار درماني، نشر دوران، 1379، فصل 16. 4. نهجالفصاحه، جمله 1588. 5 متقی هندی، كنزالعمال، ج 7، ص 279. 6. دكتر علياكبر سيف، تغيير رفتار و رفتار درماني، نشر دوران، 1378، فصل 7 و 8. 7. طه، 14. 8. بقره، 152. 9. رعد، 28. 10. طه، 124. 11. زخرف، 36.
12. هود، 114. 13. طبرسي، فضل بن حسن، مجمعالبيان، ج 5، ص 201. 14. عنكبوت، 45. 15. معارج، 23 و 35. 16. مؤمنون، 1، 2، 10، 11. 17. مدثّر،39 تا 43. 18. بقره، 177. 19. جن، 18. 20. نور، 36 و 37. 21. اعراف، 29.
مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علمیه قم