خبرِ ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....
۱۴۰۴/۰۹/۰۵
اعتراف کارشناس اسرائیلی به پولپاشی ناکام موساد برای همکاری با اپوزیسیون ایرانی
کارشناس صهیونیست فاش کرد که رئیس موساد با ایجاد یک واحد ویژه برای بیثباتسازی ایران و تقویت اپوزیسیون ایرانی هزینه هنگفتی کرده، اما بسیاری از مقامات اسرائیلی این پروژه را ناکام و «فاقد اثربخشی» ارزیابی کردهاند.
یک کارشناس صهیونیست اعلام کرد که «دیوید بارنیا» رئیس موساد یک بخش ویژه برای بیثباتسازی ایران ایجاد کرد؛ بخشی که مأموریت آن حمایت از گروههای اپوزیسیون و دامن زدن به اعتراضات داخل ایران بوده است.
به گزارش ایسنا، بر اساس این گزارش، این فعالیتها بهویژه در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ در ایران شدت گرفت و منابع قابل توجهی از سوی موساد برای آن اختصاص یافت. با این حال، طبق گفته مقامات مطلع، ارزیابی نهائی این است که این پروژه با وجود هزینه بسیار بالا «اثربخشی مورد انتظار» را نداشته و نتیجه ملموسی در پیشبرد اهداف رژیم اشغالگر ایجاد نکرده است.
رسانه مستقر در لندن در یادداشتی درباره هدف رژیم صهیونیستی برای بازپسگیری آنچه آن را «سرزمین موعود» خود میداند، با تاکید بر اینکه «اسرائیل از این پس همیشه در جنگ خواهد بود»، تصریح کرد: نه ایران و نه هیچ یک از گروههای مقاومت در منطقه شکست نخوردهاند و آنها به سرعت در حال تجدید تسلیحات خود هستند.
«ملانی فیلیپس» تحلیلگر اهل لندن در یک سخنرانی که مملو از عبارات تند اسلامهراسانه بود، به دفاع از رژیم صهیونیستی و حق خودخوانده آنها مبنی بر مالکیت سرزمینهای فلسطینی پرداخت. او یهود را قوم برتر توصیف کرد و آن را مسئلهای تمدنی بسیار بزرگ دانست که به گفته او، نمیتوان آن را به مرزهای سرزمینی محدود کرد.
به گزارش ایسنا، فیلیپس همچنین مسیحیت را فرقهای یهودی خواند که «کمی از کنترل خارج شده است» و اظهار داشت که تمام ارزشهای اصلی غرب یهودی هستند. این اظهارنظر او باعث خنده فراوان حضار شد.
او که در یک کنفرانس در موزه میراث یهود در شهر نیویورک صحبت میکرد، همچنین به اسلام تاخت و مانند وزیران تندرو صهیونیست، همچون «ایتامار بن گویر» وزیر امنیت داخلی و «بتسلئل اسموتریچ» وزیر دارایی تلاش کرد تا یک درگیری بر سر زمین را به یک جنگ مذهبی تبدیل و در این فرآیند دو میلیارد مسلمان را درگیر کند.
از نظر فیلیپس، یک جنگ دائمی که هفت میلیون یهودی اسرائیلی را در مقابل ۴۵۰ میلیون عرب و ۹۲ میلیون ایرانی قرار میدهد، به نوعی به اندازه کافی بزرگ نیست.
مفسر انگلیسی در ادامه با اشاره به داستانهای نقل شده در کتاب «تنخ» از یهودیان در دوران باستان که به گفته او «در نبردهای واقعی میجنگیدند و مردم واقعی را میکشتند» از یهودیان در خارج از سرزمینهای اشغالی خواست تا به حالت تهاجمی بروند و به آنها یادآوری کرد که یهودی بودنشان در مقایسه با ملیتشان اولویت دارد.
جنگ غزه به هیچ وجه یک جنگ مشروع برای دفاع از خود نبود
در پاسخ به این اظهارات، «دیوید هرست» سردبیر میدلایستآی نوشت: معلوم میشود که نسلکشی اسرائیل در غزه، پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به هیچ وجه یک جنگ مشروع برای دفاع از خود نبود، بلکه احیای یک پیشگویی کتاب مقدس بود که در تنخ آمده است.
به نوشته سردبیر رسانه مستقر در لندن، با کنار زدن آخرین برگ انجیری که هدف صهیونیسم را پنهان میکرد، اظهارات ملانی فیلیپی حاوی یک حقیقت بود که اکنون انکار آن برای هر کسی از هر طرف دشوار است: اینکه از این پس، اسرائیل در یک وضعیت جنگی دائمی است و خواهد بود.
این پیام دقیقاً همان چیزی است که فلسطینیها میخواهند نیویورکیها بشنوند.
و اکنون، حامیان اسرائیل در آمریکا نیز این واقعیت را درک میکنند که یک اسرائیلِ همیشه در جنگ، به معنای آمریکایی است که آن نیز همیشه در جنگ است و تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی برای همیشه در غرب آسیا گیر افتادهاند.
اما اسرائیل همیشه در جنگ برای فلسطینیها، لبنانیها و سوریها خبر جدیدی نخواهد بود، زیرا این چیزی است که آنها هر روز از زمان توافق به اصطلاح آتشبس تجربه کردهاند.
تا به امروز، بیش از ۳۰۰ فلسطینی در حدود ۵۰۰ مورد نقض جداگانه توافق آتشبس غزه کشته شدهاند. غزه از الگوی تعیینشده توسط «آتشبس» در لبنان پیروی میکند، جایی که نیروهای حزبالله در جنوب رودخانه لیتانی عقبنشینی کرد اما اسرائیل در پایگاههای خود مستقر شد و به بمباران لبنان ادامه داد و طبق اعلام وزارت بهداشت این کشور، رژیم صهیونیستی در سال گذشته بیش از ۳۰۰ نفر را کشت و بیش از ۹۰۰ نفر را آنجا زخمی کرد.
بازگشت به کارزار ترور
علاوهبر این، خواستههای اسرائیل افزایش یافته است. این رژیم روز یکشنبه با ترور «هیثم علی طباطبایی» رئیس ستاد حزبالله در حملهای در بیروت که به وضوح با هدف تحریک حزبالله به واکنش انجام شد، به کارزار هدف قرار دادن رهبران ارشد حزبالله بازگشت.
اما آتشبس تنها به این دلیل وجود دارد که حماس و حزبالله به آتشبس پاسخ ندادهاند. به محض اینکه آنها این کار را انجام دهند، رسانههای غربی، بهطور یکصدا اعلام خواهند کرد که آتشبس نقض شده است.
ایران پاسخ خواهد داد
میدلایستآی در ادامه با اشاره به تلاش رژیم صهیونیستی برای کشاندن جنگ به نقاط دیگر در منطقه، بهویژه از طریق بیثبات کردن سوریهای که خود درگیر اختلافات فرقهای است، به تجاوز نظامی اسرائیل علیه ایران در تابستان گذشته پرداخت و افزود: مقامات ایرانی در طول جنگ ۱۲ روزه که پس از حمله هواپیماهای جنگی اسرائیل و آمریکا در ماه ژوئن رخ داد، موضع کشور را دفاعی توصیف کردند. در صورت وقوع جنگی دیگر، ایران بهویژه علیه کشورهایی که اکنون آنها را به عنوان سکوی پرتاب پهپادها و پروازهای نظارتی دشمن میبیند، به حالت تهاجمی روی خواهد آورد.
رسانه انگلیسی تصریح کرد: در واقع، نه ایران و نه هیچ یک از گروههای مقاومتی که اسرائیل فکر میکند در دو سال گذشته شکست داده است، خود را شکستخورده نمیدانند. تمام آنها به سرعت در حال تجدید تسلیحات خود هستند.
محبوبیت رو به افزایش حماس
همچنین حماس که به عنوان یک جنبش، محبوبیت بیشتری دارد، در منطقه بیش از هر زمان دیگری در طول حیات خود، پیشنهادهای حمایتی دریافت میکند.
طبق نظرسنجی انجام شده توسط مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین در ماه گذشته، اگر انتخابات قانونگذاری جدید فردا در فلسطین برگزار شود، ۶۵ درصد اعلام کردند که در آن شرکت خواهند کرد و از این تعداد، ۴۴ درصد به حماس رأی خواهند داد، در حالی که ۳۰ درصد از فتح حمایت خواهند کرد. حدود ۷۰ درصد گفتند که قاطعانه با خلع سلاح حماس مخالفند. این امر، بهطور عمده به این واقعیت مربوط میشود که این نسل از مبارزان درسهایی از نکبت سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ و خروج تحقیرآمیز «یاسر عرفات» رهبر سابق فلسطین از بیروت، زمانی که توسط ارتش اسرائیل در سال ۱۹۸۲ محاصره شده بود، آموختهاند.
مرحله دوم آتشبس در بنبست است
میدلایستآی با بیان اینکه «مرحله دوم آتشبس در غزه نیز پس از آنکه حماس تمام گروگانهای زنده و اجساد گروگانهای کشتهشده در اختیار خود را تحویل داد، به همان اندازه مرحله اول در بنبست است» نوشت: هیچ کشور عربی یا مسلمانی حاضر نیست بدون داشتن دستور مشخص یا مسیری برای تشکیل کشور فلسطین، به نیروی بینالمللی تثبیتکننده پیشنهادی در غزه، نیرو اعزام کند. جمهوری آذربایجان هم با اعزام نیرو موافقت نخواهد کرد، مگر اینکه ترکیه این کار را انجام دهد.
همچنین «ملک عبدالله» پادشاه اردن به آن دست نخواهد زد. و این، همان داستان امارات متحده عربی، مصر و اندونزی است. «جارد کوشنر» و «استیو ویتکاف» فرستادگان ایالات متحده به منطقه که مجبور به نگاه به شرق شدهاند، به سنگاپور مراجعه کردهاند که طبق گزارشها از این درخواست متعجب شده است.
رسانه مستقر در لندن افزود: و همین داستان در مورد عضویت پیشنهادی «هیئت صلح» نیز صادق است. هیچکس نمیداند چه کسانی در آن عضویت دارند یا پول آن از کجا میآید. هیچ دولت فلسطینی تشکیل نشده است و هیچ برنامه مشخصی برای این کار وجود ندارد.
میتوان ادامه داد اما واضح است که اگرچه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل همه اینها را پایهگذاری کرده، هیچ برنامهریزی، هیچ تعهدی، هیچ پولی و هیچ پرسنلی پشت آن نیست. از بین تمام قطعنامههای پوچی که سازمان ملل در مورد این درگیری تصویب کرده است، این مطمئناً پوچترین است.
اسرائیل هیوم: ایران در جذب اتباع اسرائیل بسیار پیشرفته عمل میکند
رئیس پیشین میز ایران در اطلاعات ارتش اسرائیل مدعی شد ایران از انتخابات در اسرائیل به عنوان ابزاری برای عمیقتر کردن شکاف در جامعه این رژیم استفاده میکند و اسرائیل در مقابل این تهدید ایران آماده نیست.
دنی سیترینوویچ ضمن یادداشتی در روزنامه اسرائیل هیوم نوشت: در چند سال گذشته، و حتی بیشتر از ۷ اکتبر، ایران شروع به اجرای چندین عملیات تأثیرگذار بر جامعه اسرائیل کرده است، با هدف استراتژیک تضعیف ثبات سیاسی اسرائیل به عنوان ابزاری برای تضعیف جامعه اسرائیل. برای این منظور، تهران مجموعه گستردهای از نهادهای خیالی را در شبکههای اجتماعی متعددی اداره میکند که به عنوان ابزاری مؤثر برای انتشار اطلاعات نادرست عمل میکنند و هدف رژیم ایران را تأمین میکنند.
به عنوان درسی از کمپین انتخاباتی ۲۰۲۲ که ایرانیها در تلاشهای مختلف تأثیرگذاری شرکت داشتند و با توجه به درک آنها از اهمیت کمپین انتخاباتی پیش رو در اسرائیل، میتوان فرض کرد که ایرانیها قصد دارند قبل، حین و بعد از کمپین انتخاباتی در تلاشهای تأثیرگذار شرکت کنند. آنها از تجربه گستردهای که از «اصطکاک» با جامعه اسرائیل در سالهای اخیر به دست آوردهاند، برای بهبود و بهبود کمپینهای نفوذ خود پیش از روز انتخابات استفاده میکنند.
از تحلیل تلاشهای گذشته ایران برای نفوذ با تأکید بر کمپین انتخاباتی قبلی، روشن است که تهران قصد ندارد تا روز انتخابات صبر کند. بنابراین، به نظر میرسد ایران تلاش خواهد کرد تا «سازماندهی» نظام سیاسی را پیش از انتخابات در میان مردم یهودی و عرب تحت تأثیر قرار دهد تا این سازمان از هدف استراتژیک خود برای ایجاد هرج و مرج در نظام سیاسی حمایت کند.
این اقدام در آمادگی برای روز انتخابات است، جایی که احتمالاً تهران تلاش خواهد کرد با استفاده از «داراییهای پنهان» در گروههای منتخب در شبکههای اجتماعی، اخبار جعلی و اطلاعات نادرست را منتشر کند تا روند صحیح انتخابات را آسیب برساند و برای دور سوم تضعیف نتایج انتخابات پس از آن آماده شود.
نمونهای از این موضوع فعالیت ایرانیها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده است، زمانی که آنها از نام جنبش راست افراطی(پسران مغرور) استفاده کردند تا از رأیدهندگان بالقوه بخواهند به رأی دادن نروند و روند رأیدهی در ایالات متحده را تضعیف کنند. ایران میتواند این الگوی رفتار را در انتخابات اسرائیل نیز تقلید کند و مجموعهای از اقدامات را انجام دهد که هدف اصلی آن آسیب رساندن به روند انتخابات خواهد بود.
نکته مهم دیگر این است که ایران از داراییهای خود در شبکههای اجتماعی برای متقاعد کردن افراد(چه به دلیل «جعل هویت یک حزب سیاسی واحد» یا انگیزههای مالی) استفاده کند تا اقداماتی را نه تنها در حوزه سایبری بلکه در فضای فیزیکی انجام دهند که هدف آن نیز آسیب رساندن به روند انتخابات در دولت اسرائیل است.
تجربه گذشته ثابت کرده است که ایران در توانایی جذب عناصر مختلف در اسرائیل برای جذب و انجام اقدامات به نمایندگی از خود، چه از طریق تقلب و چه به طور مستقیم، بسیار پیشرفته شده است، در حالی که آشنایی عمیق خود با جامعه اسرائیل را نشان میدهد که جذب این عناصر را برای آن آسانتر میسازد.
همانطور که در هفتههای اخیر آشکار شده است، سیستمهای نفوذ ایران به طور گسترده توسط رژیم ایران تخصیص داده میشود؛ رژیمی که دهها نفر را تحت واحدهای ویژه سپاه پاسداران به کار میگیرد و هدف اصلیشان ترویج عملیات نفوذ است، نه تنها در اسرائیل بلکه در ایالات متحده و بریتانیا نیز. همانطور که اشاره شد، باید فرض کنیم که برخی از آنها هماکنون در حال آمادهسازی برای انتخابات اسرائیل هستند. در مواجهه با این اقدامات و در تلاش برای حفظ سلامت انتخابات، بسیار مهم است که سیستمهای مربوطه برای عملیاتهای نفوذی مبتنی بر انتخابات ایران آماده شود، با این درک که آمادگیها برای آنها قبلاً آغاز شده یا به زودی آغاز خواهد شد.
ایرانیها در سالهای اخیر بسیار پیشرفته شدهاند و به گونهای «تمایز» عمدی بین داراییها ایجاد میکنند که شناسایی آنها را دشوار میسازد.
در یک زمینه مستقیم، انتظار میرود که رژیم ایران به طور گسترده از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کند تا اعتبار این داراییها را افزایش دهد و دیدگاههایی درباره پیامهایی که ایرانیها قصد انتشار آن را خواهند داشت، «جذب» کند. در عین حال، انتظار میرود عناصر سایبری ایران و کسانی که در عملیات نفوذ دخیل هستند، با هم همکاری کنند تا اینترنت را با اطلاعاتی که ایرانیها از طریق هک وبسایتهای اسرائیلی به دست میآورند و از تلاشهایشان برای مختل کردن روند انتخابات حمایت میکند، پر کنند.
این یک چالش مهم است و عدم موفقیت در سالهای اخیر در تضعیف عملیات نفوذ ایران این را ثابت میکند، اما با توجه به آسیب احتمالی که ممکن است از این اقدام وارد شود، مناسب است که منابع مناسب برای جلوگیری از این تلاشها سرمایهگذاری شود، زیرا توانایی ایرانیها در آسیب رساندن به روند انتخابات اسرائیل نباید دستکم گرفته شود.
اوکراین عملاً به بازیچه آمریکا و اروپا تبدیل شده است
یک اندیشکده آمریکایی میگوید اروپا هرچند به طرحهای ترامپ لبخند میزند، اما در واقع روش مقاومت و تهیکردن طرحهای پیشنهادی از محتوا را در پیش گرفته است.
الدار مامدوف در تحلیلی برای اندیشکده کوئینسی نوشت: در پایتختهای اروپا دوباره همان صحنه آشنا جان گرفته است؛ اینبار در واکنش به طرح صلح ۲۸بندی دولت ترامپ. الگوی رفتاری، تفاوت چندانی با آنچه پس از دیدار ترامپ با پوتین در آلاسکا دیده شد، ندارد؛ رهبران اروپایی در ظاهر برای هر ابتکاری که رنگ پایان جنگ داشته باشد، لبخند میزنند و اعلام همراهی میکنند، اما در پسِ این نمایش دیپلماتیک، سیاستی عملاً بازدارنده جریان دارد؛ سیاستی که هر گزینهای غیر از رؤیای «تسلیم کامل روسیه» را به حاشیه میبرد و بیاعتبار میسازد.
این نوع همراهی ظاهری، بیش از آنکه نشانه حمایت از صلح باشد، تلاشی حسابشده برای تهیکردن پیشنهاد واشنگتن از هر عنصری که بتواند برای مسکو قابل مذاکره باشد. نتیجه روشن است؛ مسیری که اروپا پیشِ رو میگیرد بار دیگر اوکراین را به ورطه یک جنگ طولانی، فرساینده و بیانتها سوق میدهد؛ مسیری که با توجه به وضعیت کنونی خطوط نبرد، به طور فزایندهای به سود مسکو تمام میشود و اوکراین را آهسته اما پیوسته در شیب تحلیل و فرسایش قرار میدهد.
واکنش اروپا به طرح صلح ترامپ نهتنها سریع، بلکه صریح و آشکارا بازدارنده بود. کییر استارمر، فریدریش مرتس و امانوئل مکرون تقریباً بیدرنگ در کنار ولودیمیر زلنسکی قرار گرفتند و بندهای کلیدی این طرح ۲۸بندی را رد کردند. اظهارنظر کوتاه مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا، عملاً بیانگر نقشه راه واقعی اروپا بود: «اول، تضعیف روسیه؛ دوم، حمایت از اوکراین.» همین. نه افق دیپلماتیکی در این جمله پیداست، نه چشماندازی از معماری امنیتی آینده قاره و نه اشارهای به مصالحههایی که لازمه ختم جنگی سهساله است. سندی با چنین چارچوبی بهسختی رنگ «طرح صلح» دارد. بیشتر شبیه بیانیهای اخلاقی است؛ متنی نمادین که نام صلح را یدک میکشد اما در عمل به معنای طولانیترشدن جنگ، ویرانی بیشتر اوکراین و بالا رفتن احتمال سرایت بحران به دیگر نقاط اروپا است.
موضوع عدم عضویت اوکراین در ناتو نباید به گرهای لاینحل تبدیل شود. این نکتهای است که خود مخالفان اروپایی طرح ترامپ نیز بهخوبی از آن آگاهند؛ عضویت اوکراین در ناتو نه اکنون و نه در آیندهای قابل پیشبینی رخ نخواهد داد. دلیل آن هم ساده و عینی است و آن این است که هیچیک از کشورهای عضو، کوچکترین نشانهای از آمادگی برای ورود به جنگی مستقیم با روسیه در دفاع از اوکراین بروز ندادهاند. پس پرسش اساسی همچنان پابرجاست: چرا باید ادامه جنگ را به مطالبهای پیوند زد که نه ناتو به تحقق آن باور دارد، نه اوکراین و نه حتی حامیان اروپایی کییف؟
اروپا با انتخابی تعیینکننده روبهروست. میتواند بر مسیر کنونی یعنی کوچکنمایی طرح، تشویق کییف به افزودن بندهایی که ماهیت توافق را مسموم میکند، تدوین گزینههای غیرعملی و امید بستن به اینکه ابتکار واشنگتن در نهایت در داخل آمریکا از هم بپاشد، پافشاری کند اما این قمار هزینهای سنگین دارد. اگر ترامپ بتواند با ترکیبی از فشار و مشوق، زلنسکی را متقاعد کند که این طرح «کمهزینهترین گزینه موجود» برای اوکراین است، چه؟ اروپا خود را در آستانه حذف کامل از مهمترین روند صلح چند دهه اخیر خواهد دید؛ توافقی که میتواند بزرگترین جنگ قاره را پایان دهد، بیآنکه اروپاییها در شکلگیریاش سهمی داشته باشند.
اروپا با تلاش برای تهیکردن تنها ابتکار واقعی موجود، نه اوکراین را نجات میدهد و نه امنیت خود را تضمین میکند؛ فقط جنگ را طولانیتر و جایگاه خود را کمرنگتر میکند. اکنون در برابر طرح ناقص اما موجود ترامپ، گزینهای بهتر قرار ندارد؛ تنها آلترناتیو واقعی «جنگی بیپایان» است که دیر یا زود، اروپا باید هزینهاش را تنهائی بپردازد.