به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,061
بازدید دیروز: 22,654
بازدید هفته: 65,713
بازدید ماه: 112,942
بازدید کل: 23,601,302
افراد آنلاین: 79
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۹ فروردین ۱٤۰۳
Wednesday , 17 April 2024
الأربعاء ، ۸ شوّال ۱٤٤۵
فروردین 1403
جپچسدیش
321
10987654
17161514131211
24232221201918
31302928272625
آخرین اخبار
بررسی علل بد حجابی 3 - علل فرهنگی

بررسی علل بد حجابی

3 - علل فرهنگی

1)علل فرهنگی

يكي از مهمترين علل و عواملي كه باعث بدحجابي در كشور ايران شده است ، عامل فرهنگي است ،‌ چنانكه با تدبر و تفحص دقيق در جامعه به اين مطلب پی می بریم . در تمام جوامع ، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند ، اول قدمي كه برداشته مي شود ، در باب مسأله ي فرهنگي است ؛ زیرا ، اگر جنگ نظامی و سخت باشد ، نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً‌ در جنگ پيروز شوند و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و باز هم با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر وارد عمل شوند و فرهنگ كشور را عوض كنند .پس وقتي به وسيله ي جنگ سخت و نظامی نتوانستند چيزي را بر مردم كشوري تحميل كنند ، ناگزير هستند كه با رويكرد ديگري به نام جنگ نرم يا همان عامل فرهنگي وارد عرصه ي عمل شوند و فرهنگي را تحميل كنند . حال مسأله ي بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه ، با جنگ سخت نمي شود آن را عوض كرد و بدحجابي را بوجود آورد ،‌ پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند و مردم بي آنكه بدانند يا بفهمند در اين عرصه مي افتند و سرباز دشمن مي شوند ، زیرا در ابتدا آنها با چيزهاي جالب و مهيج اين مسأله را بوجود مي آورند ولي بعد تبديل به فرهنگي غلط مي شود و مردم بي آنكه متوجه باشند پيرو آن می شوند و وقتي بدحجاب مي شوند جزء يكي از سربازان دشمن مي شوند و خادم دشمن می شوند.

عوامل فرهنگي داراي زير مجموعه هايي است به شرح ذيل:

1)تهاجم فرهنگي:

تهاجم فرهنگی دارای مراحل تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی است. مسأله ي تهاجم فرهنگي ، مسأله اي مهم است كه خود آن شامل مواردي مي شود كه هر كدام از آنها مي توانند تأثير بسزائي در فرهنگ كشوري داشته باشد آن موارد ، به شرح زير است:

الف) بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي:

هر يك از جوامع انساني ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طي ساليان متمادي ، در اثر خاطرات تلخ و شيرين ، در تاريخ سرزمين آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمين در آمده است كه از آن به فرهنگ خودي تعبير مي شود . تا زماني كه فرهنگ خودي به حيات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه هاي فرهنگ وارداتي را داشته باشد هيچگونه آسيبي نخواهد ديد ولي اگر فرهنگ خودي، ‌پويايي و جذابيت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضيات زمان را نداشته باشد فرهنگ بيگانه به راحتي مي تواند جايگاه خود را پيدا كند و فرهنگ خودي را به انحطاط و فراموشي سپارد . لذا براي اينكه بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي پيش نيايد ، بايد تدابيري در اين باب انديشيد كه از آن جمله امر به معروف و نهي از منكر ، بالا بردن سطح معلومات و اطلاعات مسئولين و .... است كه هر كدام در باب خود بحثي طولاني را مي طلبد كه جهت اختصار از ذكر آنها خودداري مي گردد.

ب) خود باختگي فرهنگي:

در توضيح اين مورد بايد گفت : در مباحث علوم يا صنعت ، به علت این که غرب داراي پيشرفت چشمگيري بوده است ، به ما مي نماياند كه اين پيشرفت علت خاصي دارد و زماني که تسليم اين صنعت شديم به علت پيشرفت پي خواهيم برد . در این جا دو صورت مي تواند عامل القاي فرهنگ باشد اول اينكه آنها خودشان اين را القاء كنند كه پيشرفتشان به خاطر فرهنگ آنهاست و دوم اينكه بعضي از افراد ، خودشان دچار اشتباه شوند و تصور كنند كه فرهنگ آنها عامل پيشرفت آنهاست ، ‌در حالي كه با اندكي تحقيق و تفحص در فرهنگ وگذشته ي آنان به كذب بودن اين ادعا مي توان دست پيدا كرد ؛ زیرا ، يا تاريخ کوتاه چند صد ساله دارند و يا اينكه تاريخي دارند مملو از خشونت و وحشيگري و ظلم و تجاوز ؛ و تنها چيزي كه وجود نداشته و ندارد ، فرهنگ صحيح است .در زمانی که خود باختگی به وجود آمد ، افراد جامعه ، مقلد صد درصد کارها و اعمال غلط آن ها می شوند.اين خود باختگي بيشتر در جوامع در حال توسعه است كه صنعت خود را از كشورهاي غربي مي گيرند

ج) مصرف گرايي:

جوامعي كه مصرف را ، به عنوان الگوي زندگي قرار مي دهند و مردم اين مسأله را مي پذيرند و زير بار اين حرف زور مي روند و قبول می کنند كه ، بايد براي متمدن بودن اينطور باشند كه وسايل زندگي و لباس و ....... همه ، بايد به روز باشد و از سطح جهاني نبايد عقب بود ،‌ در این زمان ، مسأله ي القاي فرهنگ پيش مي آيد ، چونكه برای مثال شخصي مي خواهد كالايي را بخرد ، بايد به سراغ بهترين جنس برود و چون كه كشورهاي اسلامي از لحاظ صنعتي نسبت به كشورهاي پيشرفته عقب هستند ، كالاهاي غربي خريده مي شود در حالی که همان کشورها هستند كه به دنبال القاي فرهنگ به ما هستند و وقتي كه خريد انجام شود مطلوب آنها حاصل مي شود ؛ چرا كه با خريد وسيله ، بايد از آن وسيله هم استفاده كرد و در بسياري از موارد مثل ماهواره و اينترنت و حتي كالاهاي فرهنگی ، عمليات القاء كم كم انجام مي شود ، لذا به همین خاطر به تولید و تجارت کالاهای فرهنگی بیش از پیش توجه می کنندپس برای رفع این خطرات و القائات ، شايد بتوان گفت : پيشرفت بومي بهترين راه براي دفع تهاجم از طريق مصرف باشد . حال كه اين مباحث مطرح شد بايد گفت كه كشورهاي پيشرفته و استعمارگر ، به اين نتيجه رسيده اندكه براي دستیابی به مقاصدشان ، باید از حربه ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند و بدیهی است که راه مبارزه با حجاب هم ، تهاجم فرهنگی می باشد . کشورهای مستبد و استعمارگر با استفاده از بي توجهي به فرهنگ خودي و خود باختگي در مسائل فرهنگي از جانب پيشرفت صنعتي و جريان مصرف مواد و مصرف گرائي و تجمل گرائي به مردم كشور ايران توانستند تفهيم كنند كه براي پيشرفت بايد به طوركامل با غرب همسو شوند . يكي از موارد همسوئي با غرب ، مسأله ي حجاب است كه در ابتدا در زمان رضاخان به اجبار، كشف حجاب شد و دستور آن داده شد ولي در زمان محمد رضا پهلوي ، کشف حجاب اجباری از میان رفتو با رويكرد فرهنگي شروع شد چنان که از روزنامه ها و نشریات و مسابقات زنان شایسته ی آن دوره پیداست؛ به طوري كه بد حجابي قبل از انقلاب اسلامي تبديل به فرهنگ شده بود و وقتي شخصي متمدن نامیده می شد كه ، برهنه مي شد ؛ البته بعد از انقلاب اسلامي به شدت اين تهاجمات افزوده شد ولي مبارزه با آن ها از سوی مدیران کشور ایران ضعیف و کم بود تا جایی كه موجب القاء فرهنگ بدحجابي ، به مردم ایران شد .ناگفته نماند ، زمانی که سياست كشوری انفعالي باشد و منتظر ضد فرهنگ باشد تا بعد به دنبال راه حل باشد و تصميمي بگيرد منتهي به نابودي فرهنگ بومي آن كشور خواهد شد . حال در مسأله ي حجاب ، به علت این که كشور ما انفعالي عمل كرد و از سوی مسئولين دير تصمیم گیری شد و حتی ، برخي مسؤولين بي كفايت ، خودشان به اين مسأله دامن زدند ، ‌از جمله اينكه بعضی از آن ها ، مبحث آزادي اسلامي را تغيير دادند و آزادي ليبراليستي را القاء‌كردندو مردمي كه ضعيف النفس بودند يا به هیچ وجه ، اهل تحقيق و تفحص نبودند ، در اين مسأله ، دچار اشتباه شدند . آزادي لیبراليستي ، همان آزادي بي بند و باري و اباحه گري است و به عبارت دیگر منظور از لیبراسیم ، آزادیِ به طور مطلق ، بدون هیچ قید و بند می باشد كه به اشتباه يا عناد، بعضي افراد ، ليبراليسم را به آزادي تعبير کردند ، در حالي كه حقيقت اين اصطلاح دست ساخته ي دست يهود ،‌ همان اباحه گري است كه موجب از بين رفتن غيرت و حياء و دينداري در بين مردم مي شود.
مبحث ديگري هم مطرح است به نام سكولاريسم که مشهور ترین معادل فارسی آن جدا انگاری دین و دنیاست يا به عبارت دیگر ، همان جدائی دین از سیاست است كه براي جذابيت ، جدائی دین از سیاست را مطرح كردند و در پشت پرده ي اين حرف عوام فريبانه ، چيزي مگر خالي كردن تمام شئون زندگي انسان و بشر از مفاهيم ديني در نظرشان نبود و مفهوم کلاسیک سکولاریسم ، نقطه مقابل ابدیت و الوهیت است ، سکولار یعنی آن چه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهیت دور است  سکولاریسم از نظر ریشه لغوی به معنای مخالفت با تعالیم شرع و تعالیم دینی ، یعنی عرف گرائی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی است .اگر به حق قضاوت كنيم بايد بگوئيم كه در بعضي از جوامع ، به سطح بسيار بالائي از اين هدفشان یعنی خالی کردن تمام شئون زندگی از دین رسید اند . در کشور ما هم بعضی از افراد ، به طور كلي جايگاهي براي دين قائل نيستند به طوري كه حتي يك فرد مذهبي وقتي برايشان از دين در علوم انساني صحبت می کند ، با جوابي تعجب برانگيز روبرو مي شود كه چه ربطی بین دین و پیشرفت ، تمدن و علوم انسانی است ؟ این مسأله ، جاي ناراحتي شديدي دارد ؛ زیرا آن شخص می گوید : اسلام به علوم انساني چه ربطي دارد و يا این که اسلام ، به هیچ وجه نظري در این مسائل ندارد ؛ ‌ اين نیز از كم كاري مسلمانان و مسئولين ذي ربط است. اين نمونه ي كوچكي است و اهل تحقيق و تفحص به عمق موضوع پي مي برند . اين هدف سکولاریسم ، است . ‌يعني جهاني يك پارچه امانيستي و بي خدائي و هيچ شأن و مقامي براي خدا در امور روزمره قائل نشدن .حال وظيفه ي مسئولين امر اين است كه ، اين مسائل را تبيين كنند ، تا مردم مسلمان دچار چنين حربه هاي بدي نشوند تا این که کشورهای مستبد و غربی ، نتوانند اسلام را از مردم بگيرند ، كه اين مورد در نهايت موجب نابودي نظام اسلامي و تبديل شدن آن به نظام سكولاريستي و ليبراليستي است .